
پرانتزها و ابهامات
نظرات جونز ماهیت دوجانبه پرانتز را روشن میسازد. برای جونز «پرانتز» فضایی موقت و وابسته به زندگی است که خارج از مرزهای زندگی عادی وجود داشت. با این وجود آنچه که جونز به عنوان وجود عادی پرانتزی تصور میکند به گونهای متضاد، به واسطه نوشتار، در مقابل پرانتز قرار گرفته است.
مقالات آقای جونز تصویری موقت و بینظیر از زندگینامهاش را ارائه میدهد و بواسطه صرف نظر از داستان زندگیاش که ممکن است با زندگی عادی و مداوم وی خارج از صفحات کتاب مرتبط باشد، این جنگ است که در پیش نما قرار میگیرد و با عدم نگارش مسائل دنیوی که ارتباطی ساده با مسائل سرکوب شده دارد، به صورت مسالهای بیاهمیت جلوه میکند.
OED پرانتز را اینگونه تعبیر میکند
کلمه، عبارت، جمله و غیره که (به عنوان یک توضیح، شرط، صحبت جداگانه یا نکتهای که بعدا اضافه میشود) در متنی که قبلا از نظر دستور زبانی کامل است وارد میشود و عموما به وسیله پرانتز، خط تیره یا ویرگول جدا میشود، البته استفاده از چنین قسمتی که وارد متن میشود نوعی فن معانی بیان است که فصاحت و بلاغت متن را بالا میبرد.
با ترکیب واژه یونانی «Para» به معنی «متمایز از» و قابل مقایسه با (OED) و «thesis» به معنی فرضیه یعنی همان انگاره یا استدلال (OED)، پرانتز به طور همزمان چیزی است که در درون وجود دارد، ولی از دلیل و برهان متمایز است.
بنابر این پرانتز نوعی بیان معانی براساس تشابه، تفاوت، شمول و استثناء است. در این تعریف توجه به پرانتز به عنوان کارکرد دستوری حائز اهمیت است. بدین معنی که معیار پرانتز این است که پرانتز میتواند بدون اثرگذاری بر یکپارچگی دستوری قابل حذف شدن باشد. به هر حال به خاطر اینکه پرانتز اساسا دارای وجه معانی بیان است و همانطور که در تعریف آن و در مقصود جونز مشهود است، تنوع آن در ارائه نحوی نگارش کلمات گسترش مییابد.
درست مانند پرانتزها، خط فاصله یا ویرگولها یا دیگر خصوصیات نگارشی نیز ممکن است بخش ویژهای را به عنوان بخش پرانتزی متمایز سازد. قطعات شعری، بخشها، سبکهای مختلف فن چاپ یا حتی وقفههای متصل ممکن است همگی برای تعیین حدود یک بخش از زبان به عنوان بخش متفاوتی از دیگر قسمتها جان تازهای بگیرد در حالی که هنوز با همه متن به عنوان یک مجموعه در ارتباط است.
با وجود چنین تنوع دستوری بالقوهای پرانتزها صرفا به عنوان مطالبی در درون هلال به درستی تعبیر نشدهاند. بنابر این مشخص کردن تفاوت میان پرانتزها و هماهنگی دستوری (علم ترکیب) دارای اهمیت فراوانی است. اگر چه ابزار گوناگونی برای مشخص کردن قسمتی از متن به عنوان پرانتز میتواند مورد استفاده قرار گیرد. اما علامتهای هلالی شکل سادهترین وسیله است.
جان لنارد John Lennard که به شکاف غیرمعمول موجود در واژگان انگلیسی توجه میکند علایم هلالی شکل را به عنوان پرانتز معرفی میکند.
هلال در واقع شکل محننی گروه علائم «» [ ] ()، است و هلالها که شکل جمع کلمه میباشد یعنی هم منحنی باز و هم بسته و متن قرار گرفته درون آنها.
در پایان این مقاله، من از علائم هلالی به معنی بخش درون هلالهای باز و بسته استفاده خواهم کرد در حالی که ابتداییترین مفهوم پرانتز به عنوان بیان عبارتی برای فصاحت بخشیدن به متن خواهد بود نه برای عنوان کردن نوعی ساختار صرفی و نحوی.
به خاطر تلفیق اصطلاح پرانتز به عنوان وجه معانی بیان با علم ترکیب، وقتی با یک هلال مواجه میشویم واکنش سریعی از درک متن درون هلال به عنوان پرانتز یعنی یک استدلال جداگانه به ما دست میدهد. بنابر این دلمشغولی این مقاله در مورد همین هلالهاست زیرا زمانی که چیزی درون هلال قرار میگیرد نویسنده از اظهارنظر خود مطمئن نیست و تعمدا ما را متوجه این حقیقت میکند که عبارت یا بخشی از فصاحت خطی متن در تمایز قرار دارد، هلال برجستهترین شکل تصویبی متن درون آن از نظر علم صرف و نحو است.
با این وجود میتوان اظهار کرد که پرانتز وجه کلامی مبهمی است زیرا ممکن است مطلبی به صورت پرانتز، بدون قرار گرفتن در داخل پرانتز، به خاطر فصاحت متن ارائه شود. علاوه بر این، بخشی از متن که در پرانتز قرار گرفته ممکن است موضوعی نامناسب برای پرانتز باشد، چر که آنچه که بیان میکند ممکن است مهمتر از آنچه باشد که خارج از پرانتز است. به خاطر همین تقابل بین فرضیه صرف و نحوی هلال و تاثیر واقعی آن است که شعرا از آن بهرهبرداری کردهاند. همانطور که در اظهارات جونز مطرح شد، تناقض ذاتی در نگارش چیزی که ظاهرا دارای اهمیت نیست ولی به واسطه نوشتن صرف، مستلزم توجه است، در پرانتزهای موجود در شعر نیز وجود دارد. این تناقض ذاتی بر نوعی سرکوب و فرو نشانی دلالت داشته ولی با اشعار موجود در خارج از پرانتز، اگر برتر نباشد، برابری میکند. وقتی مطلبی از نظر هماهنگی با دیگر قسمتها داخل پرانتز قرار میگیرد، به طور قراردادی اهمیت آن کمتر فرض میشود و این در حالی است که انعکاس محتویات داخل هلال در مقابل مطالب خارج از آن، ممکن است در ترجمه یا برهم زدن ساختار اصلی معنی کل شعر خارج از هلال، از اهمیت بیشتری برخوردار باشد.
این امر اغلب به وسیله کاربرد هلال قابل دسترسی است. با توجه به وابستگی آن به عنوان نوعی صدای بلندتر یک مجموعه احساسی ویژه را در مقابل رواج شعر عمومی و ظاهری، ارائه میدهد. در قرن بیستم از هلال در نگارش استفاده میشود تا پرسشگر مدرن کارکرد زیباشناسی هنر بوده و فرضیهها درباره تمامیت و اعتبار شعر به واسطه نشان دادن چگونگی عدم امکان ارائه دقیق نیات درونی شاعر به وسیله شعرش را به چالش میطلبد.
هلالها و معانی جایگزین
میتوان یک جمله نثر را درون هلال قرار داد. هلالها در شعر ادغام میشوند. برای سنجش این که هلال نقش یک پرانتز را دارد یا نه، باید دید آیا محتوای درون آن بدون تاثیرگذاری بر حرکت آن قطعه در تمامیت شعر، قابل حذف شدن از متن میباشد یا خیر؟ این بررسی کاربرد تکنیکی هلالها در متون نوشته شده را برآورده میسازد. انتشاردهندگان میتوانند تاریخ شعر، نام شعرا یا شماره صفحات را درون هلال قرار داده و البته این نوع هلالها بدون تغییر در معنی خود شعر و بدون هیچ مشکلی قابل حذف میباشند. به هر حال درون یک هلال شعری بطور ثابت عناصر دیگر شعری مانند وزن یا واژگان مناسب نیز قرار میگیرند. برای حذف هرگونه هلال از محتوای شعر اساسا و بطور تخریبی بایستی ماهیت شعر را تغییر داد. کاملا واضح است که در شعر موزون اگر قرار است هلالها را حذف کنیم، ساختار شعری براحتی از هم میگسلد. با توجه به ادغام هلالها در ترکیب قافیه، هرگز نمیتوان تصور کرد که آنها حقیقتا دارای ماهیت پرانتزی میباشند، هلالها معمولا بصورت مماس با متن خارج از خود در حرکت هستند.
کتاب «تشییع جنازه دستور زبان» اثر «براونینگ»( Browning گلچین ادبیات انگلیسی جلد دوم صفحه 1392) نمونه مفیدی محسوب میشود چرا که حرکت موجود در هلالها، یک مثال فیزیکی است و بطور آشکار از عملکرد احساسی مطلق باقیمانده شعر متمایز است. درام «تشییع جنازه دستور زبان» از تلاش جهت هماهنگ نمودن سیستم فلسفی حاکم بر زندگی مورد تایید گرامریستها با وضعیت فیزیکی در زمان مرگ، نشات میگیرد.
«زندگی فرومایه ما همچو شب یکنواخت بود اما او از صبح میآمد.( »جلد دوم ص 24-23) همانطور که هملت از کوهها خواست بر مقبره «افلیاophelia » فرو نشانده شوند به همان ترتیب نیز مراسم تشییع گرامریستها بایستی در کمال عظمت با عملکرد و احترام متقابل نعشکشها به جنازه مطابق باشد. اولین هلال چهارتایی، حرکت واقعی نعش را به بالای کوه نشان میدهد و این در حالیست که نعشکشها بطور روانشناختی و وارونه در قالب یادبود و مرثیه خوانی بیشتر و بیشتر سیر قهقرایی پیدا میکند.
«براونینگ» با قرار دادن نکاتی درون هلال که بطور کنایهآمیزی منعکس کننده القاب گرامریستهاست به اثر فکاهی دست مییابد. القابی که هنوز میخواهند سخن بگویند.
خیال اندیشی فلسفی گرامریستها با واقعیت فیزیکی دنیا مغایرت دارد. حرکتی که به واسطه «استاد ما در آرامش غوطهور است و مرگ و زندگی بر شانههای ما سنگینی میکند، قادر به تاثیرگذاری نیست.»
رابطه درونی فکاهی بین حرکت فیزیکی هلال و حرکت ادراکی خارج از آن نشان میدهد که این هلالها را بدون اثرگذاری آن بر روی کل فحوای شعر نمیتوان جدا نمود. حتی بدون اضطرار وجود هلالها در ترکیب قافیه، از آزمون پرانتز بودنشان سرافکنده میشوند.
با وجود ارتباط طنزگونه بین فیزیک و ادراک، خواننده قادر است هلالها را آنگونه که در مسیری متفاوت از خارج آنها قرار دارند، درک کند. رسیدن به نقطه اوج مناسب برای گرامریست، «مردی در بلندی که میلیونها نفر را هدف قرار داده» باعث میشود گفته او با جاهطلبیهای روشنگرایانهاش هماهنگ بوده و ابهام محصور در «مرگ و زندگی» بدین معنی است که شعر مرثیه به خواسته خود مبنی بر یادبود و بقاء خاطرات برای دیگران در زمان حال دست یافته است.
هلالها در ارائه حرکتی مماس، از طریق مرتبط نمودن دو ایده متفاوت طنز میآفرینند. هلالها نمونههایی از اثرگذاری بر شعر هستند و در ارائه تفاوت بین پرانتز و اصول با توجه به اختیار خواننده ما را مشعوف میسازند.
نامه «گیلیان کلارک Gillan clark از سرزمینی دوردست» مصداق مناسبی در این مورد محسوب میشود. به عنوان یک اظهارنامه رسالهای این نامه نوعی شعر عمومی محسوب میشود. با وجود این نویسنده با توجه به شخصیت خودمدارش از ماهیت سیاسی اثرش آگاه است و میداند در شعرش امیالی درونی و عملی نهفته است. این اثر میکوشد تا ترتیب جنسیت را تغییر دهد و نویسنده و جنس آن را به عنوان فاعل و دریافت کنندگان نامه و مردان را به عنوان دیگران مجددا ساماندهی کند. خواننده مذکور «شوهران، پدران، نیاکان» بایستی سخت بکوشد تا زمینهای از نویسنده با استفاده از جزئیات داده شده بسازد. به عنوان مثال کتابهای «موزارت، جبر پیشرفته، ویلیام و پارنیگتون بر» به ترتیب خانوادگی او دلالت دارند. طوری از ما انتظار میرود که ناتوانی او را در تشریح جزئیات نوشتهاش، قبلا از متن دریابیم که این امر باعث گمراهی خواننده (مرد خیالی) میشود.
اگرچه به طور روشن مردان به طور عام مورد خطاب نامه هستند، استفاده مستقیم از ضمیر سوم شخص مفرد «لباسهای پاک تو را در کشوها قرار میدهم »(جلد اول صفحه 31) نشانگر این است که روی سخن او خانوادهاش است. بنابراین تنشی بین «ما» و «شما» زنانه و مردانه بطور عام و «من» و «تو» خانگی مادر و خانواده وجود دارد. از آنجایی که هلالها در روند روانشناختی یکپارچه رخ میدهند حذف آنها منجر به انقطاع ساختار میشود که در این مورد این مساله از نظر وزنی معمولتر از حیطه روانشناسی است. علاوه بر این بازگشت آنها در فواصلی معین بدین معنی است که شاعر را با وجود رشد فکری در ایستایی و سکون قرار دهد. کلمات اظهار شده در این نامه در یک جهت در حال حرکت هستند. اما ذهنی که این کلمات را خلق کرده محصور در چارچوب خانه است. این مساله در خطوط پایانی کاملا مشهود است. «امروز این نامه بدون امضاء و بدون پایان است و هرگز پست نخواهد شد.» پوچگرایی نامه چاپ نشده که اکنون بدون خواننده کلمات آن غیرواقعی جلوه میکند گواهی بر این مدعاست. فضای به وجود آمده توسط هلالها که بیشتر متوجه خانواده اوست تا مردان بطور عام بسیار با اهمیت است زیرا هلالها فضایی را به وجود میآورد که نویسنده در آن وجود دارد. او همراه با همه زنان روی مسائل داخلی، پرانتزی و خارج از مرزهای ادبی عمومی و حیاتی و فعالیتها و دستاوردهای سیاسی، کار میکند. از نظر فروید هلالها به معنی نوعی تمایز بین خودآگاه و ناخودآگاه است. اگرچه خود درونی در حال نوشتن و اثبات این است که خود برتر ممکن است غیر دمکراتیک باشد، اما در جلوههای پرانتزی هویت انسان یعنی همان فطرت غریزی و ابتدایی را مشاهده میکنیم، که در نهایت اثبات میشود فطرت درونی احساسات سطحی خود را کنترل میکند. در حالی که صراحتنامه متوجه گروه خاصی از خوانندگان است و از نظر سیای دارای انگیزه بالایی است میشود گفت که نامه بطور جدی دارای وجهه شخصی است. در حقیقت فحوای درون هلال با حرکت سطحی بقیه شعر در تضاد است و درک متن را تغییر میدهد و این امر موجب میگردد که هلال ابزار خوبی برای شکل دادن به ایهام محسوب گردد. هلالها باعث میشوند که از درک شعر به عنوان روندی در حال توسعه در یک حالت همسان در کنار حیطه روانشناختی جلوگیری شود و به این ترتیب قرائتهای جایگزینی را از یک قطعه زبانی پیش روی ما قرار دهد.
این که هلالها بتوانند ما را به جایگزینیها سوق دهند زمانی میسر است که از متن درون هلال در ارتباط با محیط اطراف آن یا رابطه آن با سبک نگارش گسترده شعری، آگاهی یابیم.
هلالها به حقیقت درون خود وفادار هستند با وجود این هلالها را بطور قراردادی باید بصورت پرانتز بپذیریم و اگر شعر همه خالی از حقیقت است، ما متعهد بر درک حسی آن بصورت تحتاللفظی و دقیق هستیم. یکی از خصوصیات قرن بیستم در استفاده از هلالها این است که ما را متوجه موقعیت خود هلالها به عنوان قطعه نظیری از علم نحوی میکنند. حقیقت استفاده از علامتهای هلالی، نه فقط به عنوان صنایع نگارش یا صنایع وزن بلکه به عنوان پرانتز در جایگاه واقعی خود، دارای اهمیت بسیاری است. T.S.ELIOt تی اس الیوت در اولین استفاده خود از هلالها در «سرزمین گمشده» از این علائم طوری استفاده میکند که خارج از حیطه سنتی و تکنیکی به کار او غنا بخشند.
از هلالها تنها به عنوان تغییر فحوای کلام استفاده نمیشود بلکه وسیلهای برای تحریک عکسالعمل ما بطور قراردادی به ماهیت پرانتزی یک عبارت میباشند. اگرچه قرار نیست که هلالها از نقطه نظر مسائل تئوری در آنجا قرار گیرند اما بخاطر داشتن کیفیت بصری، مناسب جلوه میکنند. الیوت طلایهدار قرن بیستم در استفاده از چنین ابزاری میباشد و این امر بویژه به وسیله شاعرانی چون کامینگز نیز ادامه یافته. اولین هلال استفاده شده در سرزمین گمشده را نمیتوان یک پرانتز واقعی دانست زیرا از آن برای تکمیل گرامری جمله استفاده میشود.
در زیر این صخره سرخ سایهای وجود دارد (به زیر سایه این صخره سرخ بیا) تا من چیزی متفاوت به تو نشان خواهم داد. (جلد دوم صفحه 27-24)
در اینجا با توجه به استفاده از کلمه ربطی (و) بعد از هلال نمیتوان بدون خواندن آن مفهوم جمله بعد از آن را دریافت. صرفنظر از مشخص نمودن یک تغییر بدیع، در اینجا هلالها به عنوان نوعی استعاره دیداری بکار گرفته میشوند. ما مجبور به خواندن هلالها هستیم و نمیتوانیم از آنها صرفنظر کنیم و آنها ما را به محدودیتی قابل حمایت دعوت میکنند. «دابلیو بی بیتس کار مشابهی را در «شاید واژههایی برای موسیقی»( دیوان اشعار صفحه 217) انجام میدهد که در آن برگشت «همگی آرامش ابدی را در آرامگاه خواهند یافت»، عبارت خارج از آن را میگسلد و به صورت بصری و سمعی ما را به درون هلال برده تا برخلاف میل باطنیمان، قبل از این که بتوانیم باقی قطعه را بخوانیم، وارد آرامگاه درون هلال شویم.
هلال به طور موقت کنترل امور را در دست گرفته و به شخصیتهای گذشته و حال اجازه میدهد تا کنار هم باشند و در عین حال تفاوت بین آن دو را نیز نشان میدهد. مجددا استفاده از کلمه ربطی (و) به معنی ادامه کاری است که در آن لزومی ندارد از هلال استفاده کنیم.
بنابراین هلال روی دو محور کار میکند. در وجه بصری، هلال توجه ما را متوجه خود به عنوان یک علامت بینظیر میکند. شاعر از این حقیقت بهره میگیرد که هلال به عنوان یک پرانتز با فضای فیزیکی و ادراکی جداگانه در ارتباط است. در اینجا به محض این که ما از موقعیت هلال در محیط اصطلاحات و عبارات اطراف آن یا متن داخل آن از حرکت کلی شاعر آگاهی مییابیم، ممکن است هلال متحمل معانی متفاوتی باشد، ولی همچنین هلال به خاطر ظاهری که روی صفحه چاپ شده دارد، با نوعی فوریت همراه است.
در حالت مجهول هلال نوعی ایده را مطرح میسازد که میشود آن را به عنوان پرانتز در نظر گرفت به طوری که هلال در اینجا شامل حرکتی است که در ظاهر با بقیه شعر مماس است. از شکلهای
دیگر مشخص نمودن یک پرانتز مانند ویرگول میتوان برای اثرگذاری مشابهی استفاده نمود. اما شاعر از هلال استفاده میکند زیرا او میخواهد انشعاب دو حالتی موجود در شعرش را آشکار سازد.
با وجود این پرانتزها در تعریف عام اطلاعات اضافی مرتبط و بیاهمیتی را ارائه میدهند به عنوان مثال از طریق لیستی اعتبار بحثهای قبلی ما را اثبات میکنند، چنین کاربردی با این وجود که در نثر رایج است در شعر هرگز قابل درک نیست زیرا در تمامی اشعار هلالها به طور خودکار نوعی تغییر در لحن را به وجود میآورند بویژه این که با یک ترکیب وزنی منظم در آن ادغام میگردند.
در واقعیت همانطور که از همه هلالها اطلاع حاصل میکنیم و همچنین میفهمیم که شعر به چه نتیجهای میرسد، هلالها به عنوان بخش بنیادی حرکت روانشناختی شعر ظاهر میشوند. زمانی که محتویات درون هلال را مطالعه میکنیم این سوال خطور نمیکند که آیا باید آنها را خواند یا نه بلکه سوال این است که در چه سطحی از ارتباط فعال بوجود میآیند و این که آیا ایده درون آن کاملا با باقی شعر مماس است یا ممکن است به نوعی در آن ممزوج گردد.
هلالها ماهیت دوگانه درون یا خارج از متن ندارند بلکه جایگاهی را در ترکیب متغیر و با اهمیت دارند که به طور متنوعی میتواند کمابیش حیاتی باشد این جایگاه را حفظ کنند. اما هرگز بدون ایجاد تغییر در معانی یا امحاء ترکیب وزنی شعر قابل حذف شدن نیستند و هرگز نمیتوانند بدون آگاهی ما از وجود ایدهای پرانتز در شعر قرار گیرند. با توجه به فهم خواننده از مسیر شاعر که ممکن است با توجه به مبتدی بودن یا باتجربه بودن ما متغیر باشد به وی بستگی دارد که آیا مطلب درون هلال باید در شعر ادغام گردیده یا جدا شود.
منبع: www.thepeqoed.org.uk
مترجم: مجید مرادی جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
«جامجم» در گفتوگو با کارشناسان به بیماری گوارشی شایع شده در کشور پرداخته است