نگاهی به کارکرد دین در روانشناسی بهداشت

روان‌درمانی مذهبی با رویکرد پیشگیرانه

روانشناسی بهداشت در سالهای اخیر اهمیت زیادی برای نقش راهبردهای مقابله و سبک زندگی افراد در چگونگی سلامت جسمانی و روانی آنها قائل شده است. شیوه‌های مقابله، توانایی‌های شناختی و رفتاری هستند که توسط فرد در معرض استرس به منظور کنترل نیازهای خاص درونی و بیرونی که فشارآور بوده و فراتر از منابع فرد می‌باشند به کار گرفته می‌شوند. در همین راستا مقابله مذهبی به عنوان روشی که از منابع مذهبی مانند دعا و نیایش، توکل و توسل به خداوند و . . . برای مقابله استفاده می‌کند تعریف شده است. یافته‌های اخیر نشان داده‌اند از آنجا که این نوع مقابله‌ها هم به عنوان منبع حمایت عاطفی و هم وسیله‌ای برای تفسیر مثبت حوادث زندگی هستند می‌توانند ‌بکارگیری مقابله‌های بعدی را تسهیل نمایند از این رو بکارگیری آنها برای بیشتر افراد مفید می‌باشد. به طور کلی مقابله مذهبی متکی بر باورها و فعالیت‌های مذهبی است و از این طریق در کنترل استرس‌های هیجانی و ناراحتی‌های جسمی‌ به افراد کمک می‌کند. داشتن معنا و هدف در زندگی، احساس تعلق داشتن به منبعی والا، امیدواری به کمک و یاری خداوند در شرایط مشکل‌زای زندگی، ‌برخورداری از حمایت‌های اجتماعی، روحانی و . . . همگی از جمله منابعی هستند که افراد مذهبی با برخورداری از آنها می‌توانند در مواجهه با حوادث فشارزای زندگی، آسیب کمتری را متحمل شوند.آنچه در نوشتار حاضر ارائه می‌شود مروری کوتاه بر وضعیت سلامت و بهداشت در جهان امروز و مشکلات مربوط به آن و کارکرد دین از دیدگاه روانشناسان و راهبردهای پیشگیرانه شامل توکل، محاسبه نفس، تنظیم خواب، امید و . . . از دیدگاه اسلام است.
کد خبر: ۲۴۳۳۰۵

رفتارهای مذهبی ارزش مثبتی در پرداختن به نکات معنی‌‌دار زندگی دارند. رفتارهایی از قبیل عبادت، توکل به خداوند، زیارت و غیره می‌توانند از طریق ایجاد امید به نگرشهای مثبت باعث آرامش درونی فرد شوند. باور به این‌که خدایی هست که موقعیت‌ها را کنترل می‌کند و مسوولیت عبادت‌کننده‌‌هاست تا حد زیادی اضطراب مرتبط با موقعیت را کاهش می‌دهد. به طوری که اغلب افراد مؤمن ارتباط خود را با خداوند مانند ارتباط با یک دوست بسیار صمیمی‌توصیف می‌کنند و معتقدند که می‌توان از طریق اتکا و توسل به خداوند اثر موقعیت‌های غیر قابل کنترل را به طریقی کنترل نمود. به همین دلیل گفته می‌شود که مذهب می‌تواند به شیوه‌ فعالی در فرایند مقابله موثر باشد (کرال و همکاران 1989 نقل از پهلوانی و همکاران 1376.)

در دهه 1980 در برخی از کشورهای پیشرفته از جمله آمریکا میزان مرگ و میر به کمتر از 1درصد جمعیت کاهش یافت، ورود آنتی‌بیوتیک‌ها به بازار در دهه 1940 چهره پزشکی را کاملاً دگرگون کرد و وسایلی برای درمان بیماری‌های عفونی که انسان را در طول تاریخ بستوه آورده بود تهیه گردید. پیشرفتهای به دست آمده در زمینه واکسیناسیون، پیشگیری از بیماری‌های ویروسی (مانند آبله، فلج، سرخک و . . .) به سلامت و تندرستی افراد کمک شایانی نموده است؛ اما بیماری‌های خطرناکی همچون بیماری قلبی، سرطان و سکته (مثلا در آمریکا به ترتیب 38درصد ، 18درصد و 11درصد) همه ساله شمار زیادی از انسانها را به کام مرگ می‌کشاند. این بیماری‌های کشنده کنونی شباهتی به بیماری‌های مسری ندارند زیرا به سبب میکرب مشخصی ایجاد نمی‌شوند بلکه چند عاملی‌اند و ریشه در عوامل بسیاری نظیر وراثت، محیط خانواده، اجتماع و مانند آن دارند. بررسی‌ها نشان داده‌اند که بروز این بیماری‌ها را می‌توان با تغییر رفتار افراد کاهش داد یا از بین برد (برخی از عوامل خطرناک رفتاری شناخته شده این بیماریها عبارتند از:‌استعمال دخانیات، فشار خون مهارنشده، چاقی، قرار گرفتن در معرض عوامل سرطانزای محیطی، ‌برنامه‌غذایی پرچربی، در معرض نور آفتاب و تشعشعات قرار گرفتن، ‌ اجتناب از معاینات پیشگیرانه، ‌فشارهای عاطفی و روانی، سبک زندگی بی‌تحرک، ‌دیابت مهار نشده، کلسترول بالا و . . .) این بیماری‌ها در حال حاضر ممکن نیست ریشه‌کن شوند (بر خلاف عفونت‌های باکتریایی که با آنتی‌بیوتیک‌ها قابل درمان هستند و برخلاف بسیاری از ویروس‌ها مانند آبله که از طریق واکسیناسیون قابل پیشگیری‌اند) و از این‌رو تنها راه حل، «رفتارهای بهداشتی پیشگیرانه» است عواملی که به تصمیم‌گیری شخص برای انجام رفتار بهداشتی خاصی کمک می‌‌کند عبارتند از : شناخت‌ها، باورها، احساسات، خواسته‌ها، ‌ تلقی فرد از خواسته‌های دیگران و اعمالی که شخص قصد و توان انجام آنها را دارد. افزون بر آن، گرچه متوسط امید زندگی در بسیاری از کشورها افزایش یافته است (مثلاً درآمریکا از 3/47 سال در 1900 به 7/74 سال در 1990) و مرگ و میر نیز کمتر شده است (به جهت درمان موفقیت آمیز 50 درصد بیماری‌ها در 1998 نسبت به درمان 10درصد بیماریها در سال 1928) اما احساس درونی سلامت سیر نزولی داشته است (از 61 درصد در سال 1970 به 55% در سال 1980. ) همچنین نشانه‌های بیماری بیشتر و دوره بیماری‌ها طولانی‌تر شده است. یعنی اگر چه بیماری 2«با تعریف» فرایند مرض معینی که دارای سلسله‌ای خاص از نشانه‌هاست و از جهت علت‌شناسی و پیش‌آگهی ممکن است شناخته شده یا ناشناخته باشد3 در کار نیست ولی به جهت عدم احساس سلامت مفهوم ناخوشی مطرح می‌شود با تعریف وضعیتی که نشانه آن انحراف مشخص از حالت طبیعی است، پدیده‌ای ذهنی است که فرد باید احساس سالم نبودن کند.

بنابراین مشکل عمده عصر حاضر در رابطه با سلامت، ‌ توفیق در مراعات نکات بهداشتی و مراقبت‌های پیشگیرانه، به‌ ویژه کنترل عوامل روان‌شناختی مؤثر بر سلامتی است.

کارکرد دین از دیدگاه روانشناسان

ویلیام جیمز در کتاب تنوع تجربی ادیان که قسمتی از آن تحت عنوان دین و روان ترجمه شد دین را عبارت از نظم نامرئی موجود در جهان می‌داند که وظیفه انسان هماهنگی با این نظم است.

به نظر یونگ، ‌ دین به میزان بسیار قابل ملاحظه‌ای جنبه روان‌شناختی دارد. یونگ دین را با توجه به ریشه لاتینی آن عبارت از تفکر از روی وجدان می‌داند. یکی از تعابیر کلیدی دیدگاه یونگ خویشتن است. شاملو به نقل از یونگ تجارب مذهبی را بارزترین تجارب رسیدن به خویشتن می‌داند و شخصیت‌هایی چون حضرت ایوب(ع)، حضرت موسی(ع)، حضرت عیسی(ع) و حضرت محمد(ص) نمونه‌های متفاوت مثال‌های ایدهآل خویشتن بشر هستند. یونگ می‌گوید، روان نژندی در عصر ما به دلیل عدم ارتباط معنوی است. استنباط از بررسی‌های یونگ در روانشناسی و کیمیاگری حاکی است که غربیها جهت‌گیری دینی برونی دارند و شرقیها جهت‌گیری دینی درونی، ‌از این رو از نظر روانی سالمترند.

گوردن ویلارد آلپورت معتقد است که برای رسیدن به شخصیت بالغ (سالم) یک دینداری عمیق لازم است. پژوهش‌های پیشین، کلیسا را طرفدار تبعیض نژادی می‌دانست اما آلپورت در یک بررسی با عنوان آیا دین با تبعیض رابطه دارد یا نه مخالفتی و تناقضی را احساس نمود. او سعی کرد این تناقض را حل کند و از این رو دو جهت‌گیری دینی را مطرح کرد، ‌ درونی و برونی. و بهمراه پرسشنامه تبعیض نژادی بکارگرفت و نتیجه گرفت:‌الف) پروتستان‌های برونی ضد کاتولیک و ضد مکزیکی بودند. ب) کاتولیک‌های برونی ضد سیاه‌پوستان بودند. ج) یهودیان برونی ضد سیاه‌پوستان بودند. د) در تمام ادیان فوق درونی‌ها هیچ ضدیتی با نژادها نداشتند. (غباری بناب و همکاران، 1376.)

اریک فروم، دین را نیاز به پرستش و خدا را جلوه‌ای از نیاز انسان به کمال و گریز از یک حالت دوگانگی و رسیدن به وحدت و تعادل می‌داند. فروم معتقد است با ایمان زیستن به معنی ثمربخش زندگی کردن است. به نظر او ایمان دین مدار، ‌ سازنده و زایا است یعنی خاصیت بارآوری دارد. فروم مذهبی‌ها و روانکاوان را از حیث درمان دارای منافع مشترکی می‌داند.

مروری بر بررسی‌های انجام شده نشان می‌دهند که داشتن اعتقادات مذهبی نقش مهمی‌در بالا رفتن قدرت تحمل افراد در رویارویی با مشکلات و فشارهای روانی دارد. برای نمونه جعفری بلالمی‌ (1372) مشکلات عاطفی دانشجویان شهرستانی را که دور از خانواده بودند بررسی نمود. او با استفاده از پرسشنامه خود ساخته‌ای آنها را به متدین و کمتر متدین تقسیم کرد. و نتیجه گرفت که دانشجویان مذهبی کمتر از جدایی عاطفی و درونی از والدین خود رنج می‌برند؛ بدین دلیل که آنها باور دارند که منبع قدرت‌مندی چون خدا حامی‌آنها است. همچنین همبستگی منفی بین مذهبی بودن و احساس تنهایی یافته است.

صادق‌زاده (1369) تحت عنوان مذهب و ایجاد اختلالات روانی پژوهشی روی یک گروه 92 نفری از بیماران چند بیمارستان تهران و یک گروه نمونه 70 نفری سالم از میان افراد مسلمان و اقلیت‌های مذهبی زن و مرد بدون در نظر گرفتن سن آنان انجام داد.

بهرامی‌مشعوف (1373) نیز به کمکMMPI و آزمون خود ساخته‌ عبادت، دانشجویان مرکز تربیت معلم را که موقع نماز به مسجد می‌آمدند بررسی نمود. آنهایی که از نمره بالاتری در پرسشنامه عبادت برخوردار بودند در بیشتر ابعاد شخصیتیMMPI نمره پایین یعنی سالمتری اخذ می‌نمودند. وی در مجموع معتقد است که عبادت‌کنندگان سالم‌ترند.

برگین و همکاران (1987) همبستگی بین مقیاس هدایت دینی و برخی صفات شخصیت را ارزیابی می‌کنند. نتایج بطور کامل حاکی از آن است که بین دینداری و خویشتنداری رابطه مثبت وجود دارد. همچنین بین دینداری و عملکرد بهتر شخصیتی رابطه مثبت وجود دارد. و نیز بین مذهبی بودن و اضطراب رابطه منفی وجود دارد. یعنی هر چه فرد بیشتر متدین باشد اضطراب کلی او کمتر است.

هالپرن و همکاران (1994) ترشح هورمون تستسترون را با توجه به دینداری بر روی 100 پسر نوجوان بررسی نمودند. هدف آنها کنترل فعالیت جنسی بود این افراد دریافتند که پرداختن به امور مذهبی و فعالیت‌های دینی نقش موثری بر ترشح تستسترون دارد. یعنی وقتی که نوجوان به امور دینی مشغول بود یا به مقدمات و اصول دینی توجه می‌داشت، نگرش جنسی او منفی می‌شد و رفتار جنسی‌اش کاهش می‌یافت. چرا که در موقع پردازش به امور دینی، هورمون تستسترون کم ترشح می‌شود و وقتی که کم ترشح یابد، تلاش جنسی کم می‌شود.

اثر توکل به خدا در کاهش اضطراب

در پژوهش‌هایی که به ادراک فرد از تسلط نسبت به اوضاع و شرایط زندگی مربوط می‌شود می‌توان شواهدی را پیدا کرد که فهم مساله توکل به خداوند متعال را تسهیل نماید. یکی از تئوریها در این زمینه، نظریه ادراک کنترل اولیه4 و ثانویه5 است (راتبام6 ، ویسز7 و اسنایدر8، 1982؛ بندز9 و ویسز، 1988.) بررسی‌های این پژوهشگران نشان داده است زمانی‌که افراد فکر می‌‌کنند خودشان می‌توانند اوضاع و احوال و نتیجه عمل خود را کنترل کنند و ابتکار عمل را در دست داشته باشند یعنی شرایط را در جهت اهداف و تمایلات خود تغییر دهند) احساس آزادی و اختیار نموده و برای فعالیت برانگیخته می‌شوند افرادی که این نوع کنترل واقعی و اولیه را در رخدادهای زندگی ندارند، ‌ زمانی احساس خوبی دارند که بتوانند کنترل ثانویه بر رخدادهای زندگی را داشته باشند در غیر این صورت احساس درماندگی آموخته شده می‌نمایند. احساس کنترل ثانویه به اعتقاد این پژوهشگران به صورت‌های زیر بروز می‌کند.

1) کنترل نیابتی:

در این روش افراد شرایط و اوضاع و احوال را مورد بررسی قرار می‌دهند تا ببینند چه کسی کنترل اوضاع و شرایط را در دست دارد، و به شکل مؤثری خود را با آن فرد هماهنگ و هم‌آواز می‌کنند. این افراد از این جهت احساس شایستگی و قدرت می‌کنند که فکر می‌کنند دو طرف فرد قوی هستند و به تبع قدرت آن فرد اینها نیز قدرت بدست خواهند آورد. این افراد، فرد قدرتمند و با نفوذ را تشویق می‌کنند که دست به کارهایی بزند که به سودشان تمام شود و از این طریق احساس کنترل بر اوضاع و شرایط می‌نمایند. به عبارت دیگر افراد شاید خودشان قدرت لازم را نداشته باشند ولی از قدرت افراد قدرتمند در جهت کنترل اوضاع و احوال به نفع خود استفاده می‌کنند(غباری بناب و همکاران1376.)

2) کنترل تفسیری

افرادی که از این روش استفاده می‌کنند کوشش دارند که شرایط غیر قابل کنترل را تعبیر و تفسیر نموده و آن را برای خود معنی نمایند. این افراد می‌کوشند بفهمند چگونه و چرا اتفاق ویژه‌ای رخ داده است و با تعبیر و تفسیر این پدیده‌ها و دادن معنا بدان، احساس کنترل بر اوضاع و احوال نموده و از تلخی حادثه می‌کاهند. افراد زیادی در فرهنگ‌های مختلف دست به این تعبیر و تفسیر رخدادهای ناخوشایند زده‌اند و از این طریق از آلام خود کاسته‌اند. مثلاً شهید ثانی (954 ه.ق) پس از مرگ فرزنددلبندش مسکن‌الفؤاد عند فقد الا حبه و الاولاد را می‌نویسد و دکتر ویکتور فرانکل (1958) نظریه معنی درمانی را پس از دستگیری و از دست دادن تمامی‌عزیزانش در اردوگاه‌های کاری آلمان نازی ارائه می‌دهد (همان منبع.)

پژوهشگران (راتبام، ‌ ویسز و اسنایدر، 1982) معتقدند که افراد سالم هم از کنترل اولیه استفاده می‌کند و هم از کنترل‌های ثانویه و از این راه، احساس درماندگی بدور مانده و همیشه امیدواری خود را به آینده حفظ می‌نمایند.

به نظر می‌رسد این پژوهش‌ها با توکل نیز ارتباط پیدا می‌کنند، چون در توکل نیز جنبه کنترل نیابتی مطرح است فرد ناتوان با اتصال به کمک و مشیت خداوند متعال احساس قوی بودن می‌کند و مطمئن می‌شود که با گرفتن طرف خداوند بر حوادث فائق خواهد آمد و پشتش به پشتیبانی خدا گرم است. از سوی دیگر بحث توکل به خداوند متعال به کنترل تقسیری ارتباط پیدا می‌کند. چون فرد متوکل در تعبیر و تفسیر پدیده‌ها همیشه خدا دانا و حکیم، ‌مشفق و خیرخواه خود را به همراه دارد و اگر حادثه‌ای ناگوار برایش پیش آید با دید عارفانه بدان نگریسته و آن را خیر تلقی می‌کند. خداوند در قرآن می‌فرماید:

« و عسی ان تکرهوا شیئاً و هو خیر لکم و عسی ان تحبوا سیئاً و هو شرلکم و الله یعلم و انتم لا تعلمون»

و چه بسا ناخوش دارید چیزی را در حالی‌که خیر و صلاح شما در آن باشد و چه بسا دوست دارید چیزی را در حالی‌که آن امر برای شما خیر می‌باشد و خدا (خیر شما را ) می‌داند در حالی‌که شما (خیر و صلاح خود را) نمی‌دانید.

محاسبه نفس عاملی در جهت کنترل و تغییر رفتار

از دیدگاه سقراط حیات ارزیابی نشده ارزش زیستن ندارد. محاسبه نفس یکی از روشهای بهداشت روانی در اسلام است. در بسیاری از آیات و روایات اهمیت و ضرورت محاسبه نفس یادآوری شده است. از تزکیه‌ نفس، در نگرش اسلامی ‌به عنوان جهاد اکبر یاد شده است. محاسبه نفس، یکی از روشهای تزکیه است که می‌تواند آثار فردی و اجتماعی فراوانی بارآورد. از طرف دیگر، بسیار از مشکلات روانی - اجتماعی ناشی از افرادی است که مبتلا به آلودگی‌های روانی گوناگون هستند، یا حاضر به تزکیه نفس نمی‌باشند. منظور از محاسبه نفس، این است که انسان در پایان هر روز به بررسی گفتار، رفتار و افکار خود بپردازد، ‌ و آنها را با محک الهی بودن، ‌یا غیر الهی بودن، بسنجد. هدف از این کار، ‌عبارت است از کاهش تدریجی عادات رذیله (مانند ریا، حسد، ‌ غیبت، تهمت، غرض ورزی، سودجویی، منفی‌گرایی، ‌کارشکنی و نظایر آن) و افزایش تدریجی‌ عادات حسنه ( مانند اخلاص، ایثار، ‌ تعاون، ‌ همکاری، ‌ همدلی، ‌ نوعدوستی و نظایر آن)، که در صورت تحقق، برکات فردی و اجتماعی فراوانی خواهد داشت. محاسبه نفس، مستلزم مشارطه، ‌یعنی «قرار و مدار با خویشتن» است، به گونه‌ای که فرد تصمیم بگیرد و بخواهد که از رفتار و گفتار و اندیشه‌های غیر الهی ، فاصله بگیرد و به رفتار و گفتار و اندیشه‌های الهی نزدیکتر شده و بتدریج خوی الهی‌ بخود بگیرد. محاسبه نفس، همچنین مستلزم «مراقبه» است یعنی فرد تلاش کند مدام از حال و وضع خود مطلع و آگاه باشد. بلکه از حالت انفعالی خارج شده و موضعی فعال پیدا کند، تا بتدریج بتواند نقشی را که شایسته است، ‌در هدایت سرنوشت خود و دیگران بر عهده بگیرد. چنین فردی، لازم است در زندگی فردی هدفمند باشد و اهداف الهی را ماورای سایر اهداف زندگی خود قرار دهد. مراقبه را می‌توان از طریق نمازهای یومیه نیز انجام داد. به این صورت که فرد در پایان هر نماز به بررسی اعمال پیشین خود پرداخته در صورتی که موفق شده است در این مسیر گامی‌بردارد، خداوند را حمد و ستایش گفته و آن را ناشی از الطاف الهی بداند، و در صورتی که مرتکب خطا یا اشتباهی شده است، ‌بلافاصله به درگاه خداوند استغفار نموده و طلب بخشایش و رحمت نماید، ‌ و یا در صورت لزوم تنبیه‌هایی را برای خود در نظر گرفته، و به گونه‌ای به تنبه خود بپردازد. مثلاً صدقه بدهد، ‌و یا در قبال آ ن کار بیشتری انجام دهد، ‌یا بخاطر آن اشتباه، خود را از برخی از بهره‌ها محروم نماید. به این ترتیب بتدریج شخص مهار نفس خود را در دست گرفته و آن را در مسیر مطلوب که همان مسیر الهی شدن تدریجی است هدایت خواهد نمود (کلانتری و نصرآبادی 1376.)

محاسبه نفس یعنی حساب کشیدن از خود با هدف تسلط بر خویشتن، حرکت در مسیری و جهتی که موجب رضای الهی است. منظور از محاسبه نفس این است که انسان خود را به دست امواج حوادث نسپارد و تلاش کند تا بر شرایط زندگی خود تسلط یابد و در نتیجه بتواند اداره زندگی خود را به دست بگیرد و آن را در مسیر کمال هدایت نماید.

محاسبه نفس براساس این فرضیه قرار دارد که انسان با تجربه و تمرین می‌تواند کنترل نمودن خود را بیاموزد و اگر همت کند می‌تواند در جهت چنین امر مهمی‌عزم خود را جزم کند و هرچه زودتر این تلاش انسان ساز را آغاز نماید، ‌ آنگاه بتدریج دشواری‌های آن آسانتر جلوه خواهد کرد و امر مهمی‌که ناممکن بنظر می‌رسید، ممکن می‌گردد و نجات و رستگاری انسان و اطرافیان او را برایش به ارمغان خواهد آورد.

اثر تنظیم خواب در ایجاد تعادل و کاهش افسردگی

پدیده خواب در مجموعه فعالیت‌های روانی و بیولوژیک موجود زنده اهمیتی غیر قابل انکار دارد. بیشتر پژوهشگران نتیجه گرفته‌اند که خواب کارکرد اصلاحی و متعادل‌کننده داشته و به نظر می‌رسد برای تنظیم حرارت، ایجاد و ذخیره انرژی اهمیت حیاتی دارد. دوره‌های طولانی محرومیت از خواب گاهی به آشفتگی سازمان روانی، توهم و هذیان منجر می‌شود. اما صرفنظر از این مساله توجه به زمان خوابیدن و اوقات خواب و بیداری نیز می‌تواند از نظر بهداشت روانی دارای اهمیت باشد. اصولاً خواب دارای ریتم‌های بیولوژیک است و در محدوده ریتم‌های سیرکادین مورد بحث قرار می‌گیرد. ریتم خواب  بیداری در هنگام تولد وجود ندارد و در دو سال اول زندگی برقرار می‌گردد. بررسی فعالیت خواب - بیداری در انسانها روشنگر نکات و حقایق علمی‌ جالبی است که ناشی از وارد کردن پدیده زمان در مطالعه خواب می‌باشد و نقش این یافته‌ها در بهداشت روانی انسانها روز به روز بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرد. در تعالیم و آموزش‌های اسلامی‌ نیز در عین توجه به اهمیت خواب برای انسانها، توجه ویژه‌ای هم به زمان و اوقات خوابیدن صورت گرفته و در واقع برنامه خواب بیداری را به صورت زمان‌بندی شده و در اختیار پیروان خود قرار داده است که تاثیر بسزایی در بهداشت روانی می‌تواند داشته باشد. کسانی که بدون علم و اطلاع از مکانیسم عمل و یا ظرایف و دقایقی که در این آموزش‌ها وجود دارد این تعالیم را در زندگی روزمره پیاده می‌کنند عملاً از آثار و فواید آن در زمینه بهداشت روانی نیز بی‌بهره‌اند. نظرات دین اسلام در مورد خواب صبحگاهی، ‌خواب نیمروز (قیلوله) ، ‌خواب عصر و خواب سرشب قابل تامل بوده و می‌تواند منشا تحقیقات و پژوهش‌های سودمندی در زمینه زمان خوابیدن و بهداشت روانی انسانها باشد (مالک 1376.)

باید توجه داشت که نیاز به خواب در انسانها متفاوت است. گروهی بطور طبیعی خواب کوتاهی دارند، ‌ هر شب کمتر از 6 ساعت می‌خوابند و عملکرد خوبی دارند. افراد پرخواب کسانی هستند که برای داشتن عملکرد مناسب هر شب به بیش از 9 ساعت خواب نیاز دارند. خود این امر یعنی میزان خواب در بهداشت روانی اشخاص می‌تواند تاثیر بگذارد. بر پایه نتایج آزمون‌های روان‌شناختی و مصاحبه‌های روانپزشکی پژوهشگران دریافته‌ا‌ند که بر خلاف کم‌خوابها، ‌ مشکلات روانی خفیف مانند افسردگی خفیف یا اضطراب نشان می‌دهند، ‌ تمایل دارند غمگین و خود رای و ناسازگار باشند و نیز از نظر اجتماعی کناره‌گیر هستند. آدمهای کم خواب معمولا افرادی با کفایت، جاه طلب و از نظر اجتماعی مسلط بوده و از خود و زندگی خود رضایت دارند.

در تعالیم و آموزش‌های اسلامی‌به اهمیت و ضرورت خواب تاکید گردیده و امر بیهوده قلمداد نشده است:‌

و هو الذی جعل لکم اللیل لباساً و النوم سباتاً و جعل النهار نشورا

و اوست آنکه شب را بر شما پوشش و خواب را آرامش و روز را وسیله انگیزش و فعالیت قرار داد.

(سوره فرقان، آیه 47)

و جعلنا نومکم سباتاً و جعلنا اللیل لباساً و جعلنا النهار معاشا

و قرار دادیم خواب را وسیله آسایش و آرامش و شب را وسیله پوشش و روز را فرصتی برای تامین معاش قرار دادیم.

(سوره نباء، آیه 11-9)

حضرت امام جعفر صادق (ع) در بیانات خود خطاب به «مفضل» می‌فرمایند:‌

تامل کردن در منافع غروب آفتاب که اگر آن نبود مردم را قرار و سکون میسر نبود علی رغم شدت احتیاجی که به خواب و استراحت دارند، ‌تا آنکه در اثر استراحت شب بدنهایشان از خستگی برآید و حواس ایشان قوت یابد و قوت ‌هاضمه برانگیخته شود برای هضم طعام و رسانیدن غذا بسوی اعضا. . .

در حالی‌که بر اهمیت و ضرورت خوابیدن در شب تاکید شده، ‌ در آموزش‌های اسلامی‌از زیاده‌روی در خواب پرهیز داده شده است:‌

امام موسی کاظم (ع) می‌فرماید:

خداوند از انسان پر خواب و بیکار تنفر دارد.

و امام صادق (ع) می‌فرماید:‌

زیاده‌روی در خواب موجب نابودی دین و دنیاست.

خاصیت باز تنظیمی‌فاز ریتم سیرکادین توسط نور و توصیه اسلام به سحرخیزی

یکی از یافته‌های جالب توجه در کرونوبیولوژی، ‌ خاصیت باز تنظیمی‌ریتم سیرکادین توسط نور می‌باشد طوری که میزان و جهت اثر بازتنظیمی‌نور بستگی به فاز سیرکادینی دارد که در آن نور بکار می‌رود. به عبارت دیگر ریتمهای بدن یک خصوصیت بیولوژیک بنام منحنی پاسخ وابسته به فاز (Phase-Response) نشان می‌دهند که بر مبنای یک واحد 24 ساعته می‌باشد. تاثیر مواجهه با نور بر روی ریتمهای بدن (برای مثال خواب یا ترشح هورمون) بستگی به زمان روز و از این رو موقعیت فرد بر روی منحنی پاسخ وابسته به فاز دارد. به عنوان مثال نور صبحگاهی نوسانات ریتم سیرکادین را به یک وضعیت « فاز پیش افتاده» منتقل می‌کند. نور در وسط روز (نور ظهرگاهی) تاثیر اندکی داشته و یا اساسا تاثیر ندارد. نور در اواخر عصر (موقع غروب) نوسانات این ریتم را به یک وضعیت «فاز به تاخیر افتاده» منتقل می‌نماید. بنابراین در انسانها نور عصرگاهی (موقع غروب) زمان شروع خواب را به تأخیر می‌اندازد اما نور صبحگاهی آن را پیش می‌اندازد (مالک، 1376.)

با توجه به همین خاصیت ریتمهای بدن و تاثیرات متفاوت نور در ساعات مختلف روز در بازتنظیمی‌فاز این ریتمها که در نهایت منجر به استفاده از آن در درمان بعضی از اختلالات روانی بویژه افسردگی‌های فصلی گردیده است، ‌اهمیت توصیه‌های اسلام در مورد سحرخیزی و امتناع از خواب اول روز بخوبی روشن می‌گردد؛‌

امام صادق (ع) می‌فرماید:‌

خواب صبح بدبختی (یا شوم) است، ‌روزی را منع و رنگ چهره را زرد می‌کند.

امام زین‌العابدین (ع) می‌فرماید:

خواب اول روز خُرق است (خرق به معنی درشتی و خشونت است)

این دو حدیث در عارضه جسمی‌یعنی زردی رنگ و عارضه روانی خشونت اشاره دارند.

باور به این‌که خدایی هست که موقعیت‌ها را کنترل می‌کند تا حد زیادی اضطراب مرتبط با موقعیت را کاهش می‌دهد

در آموزش‌های اسلامی‌روی خواب اول شب تاکید گردیده است. امام باقر (ع) می‌فرماید:‌

پیروان ما اول شب می‌خوابند.

از سوی دیگر توصیه‌های اسلام به شب‌زنده‌داری قرار دارد طوری که پس از خواب اول شب انسان از خواب برخیزد و شب زنده‌داری کند. پیامبر اکرم (ص) می‌فرماید:‌

همواره جبرئیل مرا شب به زنده‌داری سفارش می‌کرد تا آنجا که پنداشتم برگزیدگان امت من هرگز نمی‌خوابند.

امام صادق (ع) می‌فرماید:‌

نماز شب چهره را زیبا، ‌ اخلاق را نیکو، ‌ انسان را خوشبو، ‌ غم را برطرف و دیده را روشن می‌سازد.

بنابراین آموزش‌های اسلامی‌در مورد امتناع از خواب اول روز (در شرایطی که آفتاب طلوع کرده است) و نیز توصیه به خواب اول شب و سپس شب‌زنده‌داری، می‌تواند از یکطرف با جلو کشیدن فاز سیکل خواب و از طرف دیگر با فراهم کردن امکان مواجهه بیشتر با نور طبیعی از همان اوائل طلوع آفتاب، تاثیرات ضد افسردگی داشته باشد و یا از بروز افسردگی پیشگیری کند.

یکی از تعبیرات قابل تاملی که در آموزش‌های اسلامی‌وجود دارد اسن است که:‌ چهارچیز است که کم آنها زیاد است: ‌آتش، خواب، ‌ بیماری، ‌دشمن. ‌یعنی از نظر عملکرد، خواب کم (البته نه در حد یک اختلال خواب بلکه در محدوده خواب طبیعی از نظر طول مدت) همان تاثیر خواب زیاد را می‌تواند اعمال نماید.

خواب نیمروز (Siesta) و آموزش‌های اسلامی‌در مورد خواب قیلوله

در سیکل خواب  بیداری روزانه انسانها دو پیک (زمان اوج) برای خواب دارند که توسط ریتم سیرکادین تعیین می‌شوند. نخستین پیک خواب در افراد بهنجار در شب رخ می‌دهد. دومین پیک خواب در بعدازظهر اتفاق می‌افتد (که اصطلاحا Siesta  یا خواب نیمروز گفته می‌شود.) بنابراین جای تعجب نیست که تصادفات اتومبیل که به علت بخواب رفتن رانندگان ایجاد می‌شود در نیمه آخر شب و در بعد از ظهر به اوج خود می‌رسد.

«خواب بعدازظهر هر چند کوتاه می‌باشد می‌تواند در بازگرداندن انرژی و تمرکز ذهن موثر باشد. همه افرادی که خواب کافی شبانه دارند باید یک خواب کوتاه نیمروزی را نیز به برنامه زندگی خود اضافه کنند تا نیروی از دست رفته بدنشان تجدید شود.»

در آموزش‌های اسلامی‌خواب پیش از ظهر و نیز خواب بعد از نماز ظهر تا عصر خواب قیلوله نامیده شده و از آن به نعمت تعبیر گردیده است. امام زین‌العابدین (ع) می‌فرمایند:

«خواب قیلوله نعمت است.»

نقش امید در اثربخشی اقدامات روانی و سازگاری با استرس بیماریهای مزمن

یکی از وقایع مهم زندگی بشر بروز ناخوشی‌های مزمن است این بیماران با مسائل بسیاری در خصوص سازگاری روبرو هستند. در حالی که مراقبت‌های کنونی بهداشتی به ابعاد روانی بیمار توجه کمتری مبذول نموده و بر درمان مشکلات جسمی‌تاکید می‌روزند (وایت12 و همکاران، ‌1992.)

با پیشرفت درمان‌های پزشکی بیماران مبتلا به سرطان و سایر ناخوشی‌های مزمن نسبت به قبل از طول عمر بیشتری برخوردار گشته‌اند و بیش از پیش با مسایل مربوط به سازگاری روبرو می‌شوند (لارکین، 1987؛ ص 535.) این در حالی است که مراقبت‌های کنونی بهداشتی به ابعاد روانی بیماری توجه کمتری مبذول می‌دارند و بیشتر بر درمان بیماری و مدلهای درمانی تاکید می‌ورزند (وایت و همکاران، 1992.) ناخوشی مزمن یک منبع مهم و مستمر استرس افزون بر استرس‌های معمول روزانه به شمار می‌رود (سوکن و کارسون، 1987.)

مفهوم سازگاری و سایر مفاهیم مربوطه از چنان اهمیت ویژه‌ای برخوردار است که روی16 در سال 1976 مدل سازگاری خود را ارائه کرده و فلسفه وجودی پرستاری را در برقراری سازگاری مجدد می‌بیند (ریزوپارس 7 - 1986.)

علی و خلیل (1991، به نقل از لازاروس) معتقدند مقابله مؤثر زمانی به عنوان استراتژی سازگاری مطرح می‌شود که منجر به حفظ رفاه جسمی، روانی و عملکرد اجتماعی گردد. مقابله‌ای موثر است که استرس را محدود کرده و یا قابل کنترل نماید و منجر به حس تعادل گردد (ایگناتاویشیوس و باینه، 1988.)

به نظر می‌رسد امید عامل مهمی‌در اثر بخشی اقدامات روانی و سازگاری با ناخوشی‌های مزمن باشد. حتی امید به عنوان متغیری مهم در بهبودی سرطان مورد توجه قرار گرفتند (استفنسون، 1991) نقل از امید نیروی زندگی پویا و چند بعدی و فرایند مداری است که بوسیله اطمینان20 و در عین حال همراه با تردید برای دست‌یابی به آینده خوب تعریف می‌شود. با تاکید بر این‌که این آینده خوب برای فرد امیدوار بطور واقعی امکان‌پذیر بوده و مهم تلقی می‌گردد، ‌امید برای عمل و روابط میان فردی کاربرد دارد. امیدواری عملی منفرد نیست بلکه ترکیبی از احساسات و اعمالی است که با گذشت زمان تغییر می‌کند (مارتوشیو و دوفالت، ‌1985.)

در آخر باید متذکر شد که «مقابله نامؤثر فردی» و ناامیدی از تشخیص‌های پرستاری است که به ترتیب در سالهای 1987 و 1986 در ایست تشخیص‌های پرستاری انجمن تشخیص‌های پرستاری آمریکا در آمده است و این در حالی است که کاربردی‌تر شدن تشخیص‌های پرستاری برای تبیین و استاندارد کردن مفاهیم تشخیصی دارد (کارپنیتو، 1990.)

علی و خلیل (1991) در بیمارستانهای دانشگاهی شهر قاهره در رابطه با تعیین استرس‌زاها و میزان استرس، استراتژی‌های مقابله‌ای و مؤثر بودن مقابله بیماران مصری ماستکتومی شده، پژوهشی بر روی 64 بیمار در دسترس انجام دادند که همگی تحت جراحی‌های مختلف قرار گرفته، در زمان اجرای پژوهش دچار عود مجدد بیماری شده و تحت شیمی‌درمانی و رادیوتراپی بودند. در این بررسی میانگین مؤثر بودن مقابله واحدها، ‌34/20 (40-8) گزارش شد که با سن و مدت زمان سپری شده از جراحی ارتباط مثبت و معنی‌داری داشت.

هرت در 1989 با هدف تعیین میزان همبستگی سطح امیدواری و موثر بودن مقابله و دیگر متغیرهای مربوطه 120 بیمار در دسترس مبتلا به سرطان را که تحت شیمی‌درمانی قرار داشتند، ‌مورد بررسی قرار داد. در این بررسی مشخص شد که همبستگی مثبت معنی‌داری بین میزان امیدواری و مؤثر بودن مقابله وجود دارد.

اعتقاد مذهبی و اعمال مذهبی، نیاز انسان در جهان هستی است. نیاز به فهمیدن مبدا وجود، نیاز به فهمیدن هدف زندگی و نقش انسان در زندگی، نحوه ارتباط انسان با دیگران و پاسخ انسان به جهان هستی از جمله این نیازهای مذهبی است. این نیاز بشر در تمام دوران‌ها و در تمام جوامع مطرح بوده است (ساچمن و ماتیوز 1988.) نقش مذهب در رابطه با بهداشت و شفا از قرون بسیار دور شناخته شده بود. در طول هزاران سال، مذهب و پزشکی در مداوا و کاهش رنج‌های انسان شریک یکدیگر بوده‌اند (همان منبع.) اما نقش مذهب در مورد اساس وجودی انسان و شفای انسان موضوع پژوهش‌های چندانی قرار نگرفته‌است (لارسون و همکاران، 1986.)

نتیجه پژوهش‌هایی که اخیراً در مورد اثر مذهب بر سلامت روان انجام شده است حاکی از وجود اثر مثبت مذهب بر سازگاری و بهداشت روانی می‌باشد. مثلاً نس و وینتروپ (1980)؛ براون، ندیبوس و گری (1990)، برگین ماسترز و ریچاردز (1988)؛ لویس و مارکیدز (1988)؛ ویلیامز، لارسون و هکمان (1991)؛‌هانس برگر  (1985)؛‌هاندل، ‌بلاکر لوپز و مورگن (1989)؛ کامستاک، پارتریگ (1972) و پولوما و پن دلتون (1991) اثر مثبت مذهب بر سلامت روان، کاهش علایم بیماری و کاهش ناراحتی و آشفتگی را گزارش داده و از وجود یک رابطه مثبت بین مذهب و بهداشت روانی حمایت نمودند.

علاوه بر این مذهب نقش مهمی‌در رویارویی با استرس‌های زندگی دارد و می‌تواند اثر بحران‌های شدید زندگی را تعدیل کند (پاراگرامنت، زیر چاپ؛‌ نقل از پارک، کوهن و هرب، 1990.) باورهای مذهبی مانند یک «سپر» در برابر استرس‌های زندگی عمل می‌کنند و از این طریق به راهبردهای مقابله‌ای کمک می‌کنند. فرد مذهبی در بحران‌ها به عبادت و ستایش خدا می‌پردازد و برای رهایی، ‌ تقویت‌شدن، دریافت یک شفای مقدس و همچنین برای دریافت کمک به مؤسسات مذهبی مراجعه می‌کند (همان منبع.) ابو، ‌ ریچ من و چفتز (1984؛ نقل از همان منبع) دریافته‌اند که کاتولیکهای کریس ماتیک بیش از مسیحیان ساینتیستز در موقعیت‌های بحرانی به عبادت می‌پردازند و برای دریافت حمایت اجتماعی به گروههای مذهبی خودی مراجعه می‌کنند. پژوهش پارک و همکاران (1990) نیز از اثر مثبت مذهب درونی در سازگاری با رویدادهای استرس‌زای زندگی حمایت می‌کند. پژوهش براون و هریس (1978)؛ نقل از روزن‌هان و سلیگمن (1989) چهار عمل را مطرح می‌کند که حتی در صورت وجود عوامل مستعدکننده افسردگی و وجود رویدادهای مربوط به فقدان، از ایجاد افسردگی جلوگیری می‌کنند. این عوامل عبارتند از: 1- وجود روابط صمیمانه با همسر یا زوج، 2- داشتن یک شغل تمام وقت یا نیمه وقت 3- حضور کمتر از سه فرزند در منزل 4- وجود تعهدات جدی مذهبی

شهید مطهری در کتاب مقدمه‌ای بر جهان‌بینی اسلامی‌آثار و فواید ایمان را به گونه‌ زیر توصیف می‌کند:

«ایمان مذهبی آثار نیک فراوان دارد: الف- تولید بهجت و انبساط ب- نیکو ساختن روابط اجتماعی، ‌ ج- کاهش و رفع ناراحتی‌های ضروری که لازمه ساختمان این جهان است.» همانطور که ملاحظه می‌شود آثار و فواید ایمان که استاد مطهری بیان کرده‌اند توسط پژوهش‌های علمی‌و روشهای تجربی مورد تأیید قرار گرفته است. نتایج پژوهش‌های متعدد اثر مثبت مذهب بر کاهش بیماری‌ها و افزایش سطح بهداشت روانی و جسمانی و سازگاری را تأیید نموده‌اند.

نقش مذهب در مدیریت بحران و داغدیدگی

خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید:‌

« محققا هر مسلمان، ‌یهود، نصاری و ستاره پرست که از روی حقیقت، ایمان به خدا و روز قیامت آورد و عمل شایسته انجام دهد از جانب پروردگار به اجر و ثواب رسد و هیچگاه (در دنیا و عقبی) بیمناک و اندوهگین نخواهد بود.» (سوره بقره آیه 62)

همچنین در سوره مائده آیه 69 نیز می‌فرماید:‌

«البته هر کس از گرویدگان به اسلام و فرقه یهودان و ستاره‌پرستان و نصاری که به خدا و روز قیامت ایمان آورد و نیکوکار شود هرگز ( در دو جهان) او را ترسی (از آنچه پیش آید) و اندوهی بر آنچه از او فوت شود نخواهد بود.»

میرزایی (1376) پژوهشی را در دو مرحله انجام داده است. در هر دو مرحله هدف، بررسی نقش مذهب در رویارویی با حوادث و از دست دادن همسر بوده است. در مرحله اول 17 نفر از زنان بیوه انگلیسی شرکت داشتند که همسر خود را در طول 10سال گذشته از دست داده‌اند. تمام آنها مورد مصاحبه بالینی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بین اعتقاد به مذهب و اختلال هراس (فوبی) در این گروه از آزمودنی‌ها ضریب همبستگی منفی و معنی‌داری وجود دارد (006=r (/ 0/930 . = P 0 در مرحله دوم 32 نفر از مادرانی که فرزند آنها دچار سانحه شده بودند نیز به گروه یاد شده اضافه شدند و مجموع آزمودنی‌ها به 49 نفر رسید. نتایج به دست آمده حاکی از وجود ضریب همبستگی منفی و معنی‌دار بین اعتقاد به مذهب و سازگاری اجتماعی است (01=P/ 0 و 45=r(. / 0

هر دو مرحله این پژوهش در کشور انگلستان و بر روی افرادی که یا به دین مسیحیت معتقد بودند یا اصلا هیچگونه گرایش مذهبی نداشته و اصولاً به هیچیک از ادیان الهی اعتقاد نداشتند اجرا شده است. بهر حال آزمودنی‌ها هیچگونه مشکلی برای بیان عقیده خود نداشته و آزادانه آنچه که مورد نظرشان بود می‌توانستند بیان کنند، از این رو می‌توان امیدوار بود آنهایی که خود را پایبند به مذهب معرفی کرده‌اند نظر واقعی خود را همانند افرادی که خود را بی‌دین معرفی نموده‌اند، ‌ اظهار کرده‌اند.

نتایج این مرحله از پژوهش نشان داد که بین مذهبی بودن (مسیحیت) و میزان اختلال هراس در این افراد بعد از فقدان همسر رابطه منفی و معنی‌داری وجود دارد (006=P/ 0 و 039=r(./ 0 در واقع زنان بیوه‌ای که دارای اعتقادات مذهبی هستند کمتر دچار اختلال هراس شده‌اند. افرادی که به خدا و روز قیامت ایمان دارند دچار بیم و هراس نخواهند شد. این افراد در مقابل مشکلات و حوادث مقاومت کرده و با صبر؛ مصائب و مشکلات را تحمل خواهند نمود و نتایج این تحقیق نیز تاییدکننده این واقعیت است (میرزایی، 1376 .)

بحث و نتیجه‌گیری

به طور کلی می‌توانیم عوامل مؤثر در سلامت و پیشگیری از بیماری‌ها را در سه دسته زیر بیان ‌کنیم:

1) عوامل ژنتیکی

2) عوامل زیستی

3) عوامل روانی

برای درک نقش عوامل روانی در سلامت فرد باید به اثر فشارهای روانی در زندگی پیچیده عصر حاضر بشر توجه کرد. اگر فردی بر این باور باشد که تقاضاهای محیط اجتماعی مادی بیش از منابعی است که او در اختیار دارد، احساس می‌کند موضوعی سلامت او را تهدید می‌کند و منابعی برای مقابله با آن ندارد.

نظریه «حس انسجام» یک نظریه وجودی است که از پژوهش‌های مربوط به بازماندگان اردوگاه‌های کار اجباری سرچشمه گرفته است. فرانکل می‌گوید: حس انسجام یک منبع عمومی‌مقاومت است که به محفوظ ماندن فرد در برابر اثرات سوء فشارهای روانی کمک می‌کند. حس انسجام عبارت است از یک احساس اطمینان، با دوام و پویائیست به امور جهان‌بینی دینی برای پیروان خود این حس را به ارمغان می‌آورد. جهان برای فرد با ایمان، قابل درک، سازمان یافته و توجیه پذیر خواهد بود. حوادث و رویدادهای عالم با «توکل» به قدرت لایزال الهی تا حد زیادی مهارشدنی است و باقیمانده آن نیز با اعتقاد به قضا و قدر الهی و «تسلیم و رضا» در مقابل مشیت خداوندی قابل تحمل، بلکه شیرین و پذیرا می‌نماید. تمام صحنه‌های زندگی و حلقه‌های هستی در یک فرایند کثرت به وحدت مطابق جهان‌بینی مذهبی معنی دار و قابل سرمایه‌گذاری خواهد بود.

مروری بر تاریخچه روانشناسی علمی‌نشان می‌دهد که تحقیق علمی‌ در زمینه رفتار و نگرش مذهبی از آغاز، یکی از شاخه‌های اصلی و فعال روانشناسی علمی ‌را تشکیل داده است. این پژوهش‌ها که تحت عنوان روانشناسی مذهبی در تاریخ روانشناسی نمود پیدا می‌کند با علایق علمی‌پایه‌گذاران روانشناسی مانند ویلیام جیمز، استانلی‌هال و دیگران در اوایل قرن حاضر آغاز شد و با افت و خیزهایی در دهه‌های مختلف رو به گسترش نهاد. روی هم رفته پر از آغازی پرتوان و رو به گسترش در دو دهه اول قرن پیشرفت‌هایی در دهه سوم و چهارم به خصوص از نظر کاربرد روشهای نوین نگرش سنجی در تحول روانشناسی مذهبی حاصل شده است. اما با رکود نسبی در دهه‌های میانی قرن رو‌برو بوده است. طی 30سال اخیر گرایش به توسعه بیشتر و کاربرد مفاهیم روانشناسی مذهبی گسترش یافته است. البته این کوشش‌ها بیشتر در آمریکا و اروپا صورت گرفته و به طور کلی فعالیت‌ها در زمینه سنجش نگرشها و اعتقادات مذهبی بسیار جوان است.

در این زمینه بایستی با پژوهش‌هایی که برخاسته از دیدگاه‌های مذهبی اسلام باشد رفع نمود.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها