
اینک این سازمان که در عصر جنگ سرد انگیزههای لازم را برای تاسیس و ادامه حیات داشت پس از دهههایی پر فراز و نشیب به تامل دوباره بر سر آرمانها و اهداف خود فراخوانده شده است. انگیزه و زمان تاسیس این سازمان و شیوه بقای آن در زمان جنگ سرد مسالهای بود که از نگاه مورخین و صاحبنظران علوم سیاسی و مسائل راهبردی پنهان نمانده است، امروز اما زمانه دیگری است.
نشست ناتو در روزهای سوم و چهارم آوریل (14 و 15 فروردین) در شهر استراسبورگ فرانسه از سویی یک حرکت نمادین برای ورود تازه فرانسه به این سازمان و از سوی دیگر مقدمهای برای بازاندیشی در مورد دلایلی است که 60 سال پیش این سازمان را بوجود آورد.
این نشست پس از 60 سال تاسیس نوعی عرضه اندام برای این سازمان تلقی شده است و به نظر میرسد با توجه به شرایط جدید جهان و ماموریتهای نوین، باید تعریفی تازه از مفهوم استراتژیک و وظایف این سازمان بدست داده شود.
قدرتهای غربی بعد از زیر سوال رفتن علل وجودی ناتو در دهههای گذشته تلاش کردهاند وظایف جدیدی در کنار نقش سازمان ملل با بهانه ثبات و رفع تنش در جهان برای این پیمان تعریف کنند و ناتو را مجری نقشی فراتر از دفاع از مرزهای اعضای آن و کمک کننده به ایجاد ثبات فرامرزی معرفی کنند. نقشی که بنا به تعریف شامل جرایم اینترنتی و حملات سایبر و مبارزه با تکثیر سلاحهای اتمی هم میشود.
ناتو در 6 دهه گذشته با سه دوره متفاوت روبه رو بوده است. دوره آغازین حیات یا زمانی که ضرورت صفآرایی غرب در برابر شوروی سابق ضروری به نظر میرسید و غربیها نمیتوانستند ظهور روز افزون غول سرخ را در کناره مرزهایشان نادیده بگیرند.
دوره دوم یا دوره دنیای یک قطبی درست از فردای فروپاشی دیوار برلین شروع شد و کشورهای اروپای شرقی با پیوستن تدریجی به اردوگاه غرب و ورود به اتحادیهاروپا از مسکو فاصله گرفتند. در این دوره پیمان نظامی ورشو یا اتحادیه نظامی شرق کمونیست علت وجودی خود را از دست داد و در غیاب ابرقدرت شوروی بتدریج از صحنه تعاملات سیاست بینالملل حذف شد و به همین دلیل علت وجودی ناتو نیز زیر سوال رفت.
در همین مقطع بود که کشورهای غربی به جای انحلال پیمان ناتو تلاش کردند آن را که به عنوان بازوی نظامی غرب یکه تاز میدان بهشمار میرفت حفظ و به اهرمی برای اجرای سیاستهای نظامی توسعهطلبانه غرب زیر پوشش حفظ امنیت و عناوینی از این دست تبدیل کنند. از این زمان این سازمان مرزهای خود در میان کشورهای کمونیستی دیروز که به تدریج به عضویت آن در میآمدند، گسترش داد.
دوره سوم را میتوان با آغاز دوره ریاستجمهوری ولادیمیر پوتین در روسیه هم زمان دانست. پوتین جوان که از سازمان جاسوسی شوروی (KGB) سر برآورده بود اگرچه انتخاب یلتسین بود ولی راهی مخالف با او را در پیش گرفت. پوتین با هدف بازگرداندن غرور مردم و کشور روسیه و به صورت تدریجی شروع به اصلاحاتی در سازمان اداری و سیاسی این کشور کرد.
بیدار شدن غول خفته روسیه و هیمنه نظامی عصر کمونیسم، کشورهای غربی را به این فکر انداخت که دیگر نمیتوان با خوش خیالی در عصر گورباچف و یلتسین زندگی کرد. عصر پوتین عصر بازگشت به رقابتهای دوران جنگ سرد و تقسیم دو قطبی دنیا بود و غربی ها نمیتوانستند بیش از این به خندههای دیپلماتیک سران روسیه در مجامع رسمی دلخوش کنند و بنا براین طرحهای نظامی ناتو از سر گرفته و غرب به سوی یک آرایش نوین نظامی کشیده شد.
این دوره در روسیه که با ریاست بوش پسر بر آمریکا و سیاستهای جنگطلبانه کاخ سفید و نیز ظهور گروههایی مانند القاعده و طالبان در خاورمیانه توام شده بود بطور طبیعی جهان را به سوی نظم نوین دو قطبی هدایت کرد.
موضع فرانسه در این میان البته یک موضع استثنایی بود. این کشور که از سال 1966 با رهبری ژنرال دوگل و به شکلی اعتراضآمیز از سازمان نظامی ناتو خارج شده بود، همواره به عنوان یک شورشی در متن سیاستهای غربی تحت رهبری آمریکا ظاهر میشد.
ژنرال دوگل در 28 اکتبر سال 1966 در نشستی خبری و در حالی که میکوشید متحدین اروپایی خود را تحریک کند اعلام کرد که فرانسویان در پایگاههای نظامی ناتو در آلمان (اغلب پایگاههای هوایی) خواهند ماند ولی معلوم نیست که در صورت بروز یک درگیری نظامی میان ناتو و رقیب آن ورشو در آن شرکت کنند.
شارل دوگل با این خبر میخواست به دوستان اروپایی اش اعلام کند که این درگیری احتمالی میان منافع از آن سال تا سال 1995 و با وجود بر سر کار آمدن دولتهای راستگرا در این کشور این رابطه با ناتو چندان که باید بهبود قطعی نیافت و فرانسه به عنوان عضو معترض این سازمان شناخته میشد.
در آن سال فرانسه تصمیم گرفت تا با شرکت در نشست فرماندهی ناتو گام بلندی در اصلاح مواضع خود بردارد و برای اولین بار فرانسوا لئوتار، وزیر دفاع وقت فرانسه همراه فرماندهان عالی رتبه نظامی این کشور در اجلاس فرماندهی این سازمان شرکت کرد و یخهای موجود میان فرانسه و فرماندهی آمریکایی ناتو رو به آب شدن رفت.
گام بعدی این ارتباط زمانی بود که ژنرال فرانسوی ژان لویی پی در سال 2004 فرماندهی نیروهای نظامی ناتو در افغانستان را برعهده گرفت. با این همه، سیاستهای ژنرال دوگل پس از او هم ماند و رهبران پاریس یکی پس از دیگری و در دو حزب حاکم راست و چپ بر ادامه این سیاستهای اصولی تاکید داشتند تا اینکه دوره دوم ریاست شیراک بر این کشور در سال 2007 به پایان رسید.
اگرچه فرانسه در آستانه بازگشت کامل به ناتو قرار گرفته اما این به معنای حل و فصل همه مشکلات ناتو نیست. ناتو با انبوهی از مشکلات مواجه است که باید راهی برای عبور از آنها بیابد.
اختلاف بر سر چگونگی مدیریت این سازمان و تبیین اهداف جدیدترین چالشهایی هستند که اعضا باید بتوانند بر آن فائق آیند.
ایرنا
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
گفتوگوی «جامجم» با هوشنگ توکلی پیرامون تجربه بازی در «مرگ تدریجی یک رویا»
طالقانی معتقد است سینمای ملی داشتن به هر قیمتی افتخار محسوب نمیشود، چون این مقوله تبدیل به یک ابژه شده و طرف غربی هر قدر خودمان را تحقیر کنیم، بیشتر به ما امتیاز میدهد
رئیس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد