داستان تلخ «تیم هرگز»!

اتفاقی که تقریبا همه در انتظار آن بودند ، سرانجام رخ داد و عذر کلاوس تاپ مولر را از تیم فوتبال بایر لورکوزن خواستند و هدایت این باشگاه رنگ باخته آلمانی را تا اطلاع ثانوی و تا زمان پیداشدن یک جانشین ثابت و قطعی و یک مربی درازمدت به توماس هورستر
کد خبر: ۲۲۴۲۷
سپرده اند که بازیکن سالهای 1979 تا 1991 همین باشگاه است و سابقه 2بازی ملی برای آلمان و فتح مدال برنز فوتبال المپیک 1988در معیت تیم ملی امید این کشور را دارد و اخیرا تیمهای جوانان باشگاه لورکوزن را مربیگری می کرده است . اما چرا تاپ مولر رفتنی شد؛ او فصل پیش در همین مقطع و زمان شاید موفق ترین مربی اروپا تلقی می شد و با بایرلورکوزن در 3جبهه به طور همزمان پیش می تاخت و می درخشید. اما پس از شکست 2-1اخیر لورکوزن در مقابل تیم متوسط هانسا روستوک که در زمین خود لورکوزن (بای اره نا) حاصل آمد و تیم را در رده 15جدول رده بندی لیگ آلمان نگه داشت ، سران باشگاه که اوضاع را خطرناک و از جانب تاپ مولر غیرقابل بهبود می دیدند، او را کنار گذاشتند.
شوک اجباری
بواقع در زمان برکناری تاپ مولر ، این تیم 5شکست متوالی را در لیگ و 9شکست را در این پیکارها در کل فصل متحمل شده بود و راینر کالموند ، مدیر تجاری لورکوزن و مرد همه کاره این باشگاه می گفت : چاره ای نبود و برای این که بازیگران دوباره بتوانند قابلیت های خود را نشان بدهند، باید این کار صورت می گرفت و این شوک اجباری به تیم وارد می شد. یک هفته قبل از بازیمان با روستوک به بوخوم (تیم وحید هاشمیان) نیز باخته بودیم ، اما در آن زمان هنوز امیدهایی داشتیم . در مقابل هانسا روستوک طوری باختیم که این امیدها نیز محو شد و واقعا بازی افتضاحی ارائه کردیم . هر چند مجبوریم تاکید کنیم که مشکل ما فقط مشکل فنی و مربیگری و نحوه کار تاپ مولر نبود. تاپ مولر 51ساله به رغم تمام فشارهای فزاینده ماههای اخیر برای استعفا کردن ، از این کار خودداری کرده بود. شاید تیم او توانسته بود به زور و با شانس و بدون صلاحیت فنی به مرحله دوم گروهی جام قهرمانی باشگاه های اروپا صعود کند؛ اما در لیگ آلمان وضع تیم اسفبار شده بود و لورکوزن چاره ای ندید جز این که تاپ مولر را کنار بگذارد و به عنوان غرامت مبلغی برابر با 6ماه حقوق وی را به او بپردازد که چیزی حدود 3/1 میلیون دلار خواهد بود.
وقتی همه چیز به هم ریخت
تاپ مولر در ژوئن 2001 و پس از برکناری برتی فوگتس معروف از سمت مربیگری لورکوزن ، بر جای وی نشسته بود. او واقعا هم کارش را در این باشگاه متعلق به شهر بالنسبه کوچک ولی صنعتی لورکوزن خوب شروع کرد و این تیم را مدعی قهرمانی در 3جام لیگ آلمان ، جام حذفی این کشور و جام قهرمانی باشگاه های اروپا کرد. اما در حالی که همه چیز تا 5/1 ماه مانده به پایان فصل عالی و با شکوه پیش رفته بود، ناگهان همه چیز به هم ریخت و بایر هر 3مقام قهرمانی را یکی پس از دیگری و در یک فرصت 12روزه از دست داد و در هر 3میدان صرفا نایب قهرمان شد.
با طعنه و کنایه
اگر این رخداد به خاطر رویارویی لورکوزن با رئال مادرید پرستاره در جام باشگاه های اروپا تا حدی قابل فهم بود و حتی طبیعت غیرمنتظره جام حذفی را می شد محمل و بهانه ای برای شکست در آخرین میدان آن تلقی کرد، اما درباره لیگ آلمان اصلا نمی توان این حکم را داد و اینجا لورکوزن در حالی که قهرمانی را در مشتش داشت ، در 5هفته آخر 4بار شکست خورد و دستی دستی این عنوان را به بوروسیا دورتموند سپرد. در فصل 1999-2000 نیز لورکوزن که در آن زمان از مربیگری کریستوف دام سود می جست ، تنها در آخرین هفته و پس از شکست در زمین «اونتر هاخینگ» مقام نخست را به حریف بزرگ آن سالش یعنی بایرن مونیخ واگذار کرده بود؛ اما تلخی حادثه 2002 به دلیل این که با ناراحتی شکست در دو میدان و جام بزرگ دیگر ادغام شده بود، تاثیر بیشتری داشت و همه اینها باعث شده است که مردم با حالت طعنه و کنایه از کلمه (Never Kusen که لفظ هرگز را دربردارد) به جای لورکوزن استفاده می کنند و منظور آن است که این تیم هیچ گاه قهرمان نمی شود.
با ساده اندیشی و باز بدتر
این که بعد از شکست های تلخ اواخر هفته پیش و به راه افتادن دوباره این لقب ، باشگاه با حماقت تمام و در نهایت ابلهی اقدام به فروش دو سرمایه و دوستاره بزرگ خود یعنی میشائیل بالاک و زی روبرتو به رقیب اصلی و بزرگش یعنی بایرن مونیخ کرد. تاپ مولر با خوش بینی مفرط و ساده اندیشانه مدعی شد که حتی در غیاب این دو محور اصلی خط میانی اش لورکوزن را حفظ خواهد کرد و شاید فکر می کرد که وجود امثال رامه لو ، نوویل ، اشنایدر، باشتورک ، زیوکوویچ ، لوسیو پلاسنته و اضافه شدن خوان برزیلی می تواند جای خالی دو مرد بزرگ فوق را بگیرد. اما لورکوزن در کل فصل به قدری بد و پراشتباه و بدون تمرکز عمل کرده که مشخص است مساله از واگذاری دو ستاره مورد بحث فراتر می رود و تمامیت تیم از دست رفته است . آنچه در دیدارهای لورکوزن با بوخوم و روستوک و انرگی کوتبوس روی داد، نماد و نمونه ای از کل وقایع فصل بوده است . یعنی تیم تمرکز لازم را بر روی کارش نداشته و ساده ترین اشتباهات را در خط دفاعی اش مرتکب شده و به رغم این که زیاد حمله کرده ، اما هرگز به اندازه کافی از هجوم هایش بهره نبرده است . شاید هم این قصه منفی تاپ مولر بوده که باید این گونه نقل می شده است . در اوایل فروردین سال پیش او بر بام جهان ایستاده بود و در آستانه فروردین 1382 انگار که او اصلا نیست . در این حد فاصل دستهای «تیم هرگز» (!) مثل همیشه از جامها و مقامهای قهرمانی خالی مانده و حتی حفظ رتبه های دومی فصل پیش نیز میسر نشده است و مردی که به خبرسازترین مربی دنیا بدل شده بود، هنوز نمی تواند واقعه اخراج تلخش را از پست مربیگری لورکوزن بپذیرد و هضم کند.
اهمیت کار او
شاید هم او آینده را می دید ، زیرا چندی پیش خودش گفته بود که تنها در صورتی برکنار می شود که تیمش هر 4بازی نخست خود را در شروع نیم فصل دوم لیگ آلمان ببازد که از قضا هر 4مورد را نیز باخت! حالا اندیشیدن به گذشته نزدیک و از جمله فصل پیش نیز دشوار نشان می دهد. در آن فصل تاپ مولر از لورکوزن یک تیم منسجم ، یکدست و تهاجمی ساخته بود که بازیهای زیبایش چشمها را نوازش می داد. لورکوزن حتی توانست در مراحل پیاپی لیورپول و منچستر یونایتد را از جام قهرمانی باشگاه های اروپا حذف کند و طوری کار می کرد که مشخص بود از هیچ چیز و هیچ کس نمی ترسد. بواقع بازیهای پیشرفته لورکوزن را در این زمان می شد محصول و نتیجه کار مستقیم تاپ مولر دانست و شاید رسیدن تا فینال جام مزبور شاهکار وی تلقی شود و اسامی تیمهای دیگر به دست لورکوزن و یا از طرق دیگر حذف شدند و به این مرحله نرسیدند، بخوبی نشانگر اهمیت کار اوست . اما پس از خراب و تیره شدن هفته های پایانی فصل گذشته و به ثبت رسیدن شکست هایی که ذکر شد، لورکوزن به وضعیت قبلی بازنگشته و لرزش و بدبختی حتی یک روز هم این تیم را رها نکرده و اگر هم یکی دو هفته برد و پیروزی برای لورکوزن در کار بوده ، در پی آن شکستهای تازه از راه رسیده است . امروز که موانع کاری در لورکوزن او را آزار نمی دهد و مقید و مجبور به زدن حرفهای بی پشتوانه نمی کند، تاپ مولر می گوید: مشکل ما این بود که در لورکوزن کسی حتی به فکر سرمایه های انسانی موجود نیز نبود. و مشکل دیگر تاپ مولر این بود که هیچ گاه مساله رفتن به باشگاه های دیگر و صاحب این نوع سرمایه ها را در اواخر فصل پیش که در اوج شهرت و اعتبارش بود، جدی نگرفت و تصمیم به ماندن در بایر را اتخاذ کرد. درست است که او را مربی سال آلمان و دومین مربی برتر سال قاره اروپا نامیدند، اما اینها نمی توانست تضمینی بر آینده او و حلال مشکلات باشد.
صعود به رغم شکست
6-2 !
معضلات لورکوزن در مرحله نخست گروهی جام قهرمانی باشگاه های اروپا نیز اوج گرفت و بدترین موقع برای این تیم زمانی بود که در برابر المپیاکوس یونان متحمل شکست 6-2 شد و باخت خانگی 2-1 در برابر منچستر یونایتد نیز کارها را خراب تر کرد. اما این که این تیم توانست به رغم این شکست ها از گروهش بالا برود، به دلیل ضعف عمومی در این گروه بود که اجازه داد لورکوزن دیدار برگشتش را با المپیاکوس فتح کند و همراه با منچستری ها صعود نماید. شاید استدلال شود که لورکوزن هنوز در مرحله دوم گروهی این رقابت ها حاضر است و به نیمه نهایی جام حذفی آلمان نیز رسیده است ، اما اگر تا چند سال پیش اینها دستاوردهای بالایی محسوب می شد، پس از وقایع و اوجگیری فصل گذشته دیگر نمی تواند نتیجه مطلوبی محسوب شود. مشکلی که تاپ مولر را سرنگون کرده و کار و عرصه را بر جانشین او توماس هورستر نیز دشوار ساخته ، همین مساله است .
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها