اوباما و خیزش دیگران

انتخابات آمریکا معمولا در میان مردم این کشور وجد وسرور کوتاه مدتی می‌آفریند؛ احساس عمومی نو شدن و ایجاد فرصت‌های آتی به مانند یک آمپول آدرنالین عمل می‌کند ولی امسال حسی مشترک در بین آمریکایی‌ها مبنی براینکه اوضاع در این کشور مناسب نیست این شادی و سرور را تعدیل کرده بود.
کد خبر: ۲۱۷۶۰۱
آمار اقتصادی تماما مایوس کننده  بوده و به این زودی‌ها امید بهبودی آن نمی‌رود و از سوی دیگر با آنکه به دلیل بحران مالی، مسائل امنیت ملی جلوه کمتری دارد اما با درنظرگرفتن وضعیت متشنج افغانستان و پاکستان و مشکلات حل نشده در عراق، ایران و کره‌شمالی مسائل مذکور قابل فراموشی هم نیست.

از این گذشته قدرت ریاست‌جمهوری آمریکا و کشور ایالات ‌متحده تغییرات چشمگیری را در سال‌ های اخیر پشت سرگذاشته و عصر ما را به دوران اولیه که جهان در حال دگرگونی بود و رئیس‌جمهورجدید آمریکا با چالش‌های عمیقی مواجه می‌شد شبیه ساخته است.

تا همین اواخر امکان داشت که بدون پیشگویی درباب  نزول قدرت آمریکا از «خیزش دیگران» سخن بگوییم ولی هم اینک بخاطر درتنگنا قرار گرفتن ارتش ایالات‌متحده در عراق و افغانستان و موقعیت مالی درحال ضعف آمریکا، این کشور با انتخاب‌های تلخی  مواجه شده است.

این وضعیت برای رئیس‌جمهور جدید آمریکا ناشناخته است. حتی در سال‌های تیره پس از جنگ ویتنام در اواخر دهه 1970 و اوایل دهه 1980 میلادی نیز این حس وجود داشت که ایالات‌متحده می‌تواند بدون توجه به بقیه جهان انتخاب‌های اقتصادی خود را انجام دهد و این امر مزیت دارابودن بزرگترین و پویاترین اقتصاد جهان -‌ که به عنوان یک طلبکار جهانی عمل می‌کرد -‌  بود اما اوضاع دیگر این چنین نیست.

در 15 نوامبر جورج بوش، رئیس‌جمهور دست و پاچلفتی آمریکا میزبان نشستی جهانی بود که درباره شکل‌دهی مجدد به نظام اقتصاد جهانی بحث کرد. برگزاری این کنفرانس همچنین حاکی از این است که وزرای اتحادیه‌اروپایی زودتر از رئیس جمهور و کنگره ایالا‌ت‌متحده به مساله بحران مالی پرداخته‌اند.

از سوی دیگر برگزاری این نشست نشانی از این مساله بود که آسیا درکل و بویژه چین به عنوان برنده‌های این بحران سربرآورده‌اند. بحران مالی، شالوده‌های متزلزل رشد پایدار که ایالات‌متحده و اروپا در 5 -‌ 4 سال گذشته از آن برخوردار بودند را آشکار ساخت.

اگرچه بسیاری به انتقال چشمگیر ثروت به چین و کشورهای تولیدکننده نفت اشاره می‌کنند ولی الزامات آن را بطور کامل درک نکرده‌اند. این که ایالات‌متحده به کشوری مقروض تبدیل شده تنها الزام این امر نیست، بلکه از سوی دیگر، هم اکنون مقادیر هنگفتی از سرمایه و نقدینگی در مناطقی چون خلیج فارس و چین قرار دارد و درعین حال نشانه‌ای از بازگشت این سرمایه‌ها نیز به چشم نمی‌خورد.

در واقع ژاپن نیز علی رغم دو دهه آرامش و ثبات اقتصادی و دارا بودن ذخایر پولی عظیم و تصفیه ترازنامه‌های بانکی خود و ازسوی دیگر موقعیت مستحکم نسبی خود گرفتار بحران اخیر شد.

در دوره‌ای کوتاه از دهه 1970 نیز جابجایی مشابهی صورت گرفت ولی برخلاف آن دوران - تصاویر شاهزاده‌های سعودی که در سواحل مدیترانه‌ای فرانسه ملک می‌خریدند را به یاد آورید -‌  کشورهایی که اکنون سرمایه را انباشت می‌کنند، از آن برای مصرف  استفاده نمی‌کنند بلکه در راه سرمایه‌گذاری، زیرساخت‌ها و آموزش بکار می‌گیرند.

با این حال هنوزهم اینجا و آنجا حباب‌هایی وجود دارد؛ چه حباب املاک در شانگهای و دوبی یا بورس در بمبئی ولی برنامه‌ریزی‌های پردامنه‌ای هم انجام شده است که احتمالا در سال‌های آتی موقعیت مستحکمی را به این کشورها خواهد بخشید.  حتی چین که به‌منظور کاستن از وابستگی‌اش به مصرف سرمایه تلاش دارد اقتصاد خود را به سوی مصرف سوق دهد زیرساخت‌هایی همچون جاده، شبکه‌های قدرت، بندرگاه و راه‌آهن که تا دهه‌ها به اقتصاد آن خدمت خواهند کرد را پایه ریزی کرده است.

علاوه بر این چین می‌تواند در مواقعی که اقتصاد جهان و ایالات‌متحده تنزل پیدا می‌کند از ذخایر 2 تریلیون دلاری خود به عنوان ضربه‌گیر استفاده کند. باکاهش صادرات به اروپا و ایالات‌متحده، اقتصاد چین ممکن است ضعیف شود ولی این کشور به اندازه‌ای که اغلب مردم می‌پندارند به این بازارها وابسته نیست.

اکنون صحبت از یک رکود جهانی است که امکان دارد طولانی شود. شاید؛ ولی محتمل‌ترین سناریوی رکود در ایالات‌متحده و اروپا وانتقال سریع تر قدرت اقتصادی به آسیاست. بخش‌های خیلی اندکی از آسیا در معرض خطر بحران مالی  هستند و ترازنامه شرکت‌ها و بانک‌های آسیایی در کل روشن‌تر از همتایانشان در جاهای دیگر است.

بلی، شماری از شرکت‌ها به بدهی گرفتا رشده‌اند و بعضی کشورها مثل کره، بیشتر از دیگران لطمه دیده‌اند ولی چین به عنوان تکیه‌گاه آسیا این گونه نیست و در جهانی که خیلی‌ها در حال از پا افتادن هستند، کشوری هم هست که هنوز بر روی پای خود ایستاده باشد.

ایالات‌متحده به عنوان بخشی قدرتمند از سیستم جهانی خواهد ماند ولی  شناختن فشارهای ماندگار و پذیرش محدودیت‌های جدید یکی از وظایف رئیس‌جمهور جدید این کشور است. اوباما، رئیس‌جمهور منتخب از خود عملگرایی و واقع‌گرایی نشان داده وبه نظر می‌رسد درک کرده است که  پذیرفتن محدودیت‌ها، ضعف نیست بلکه عدم اعتراف به واقعیات، ضعف محسوب می‌شود.
 
زاخاری کارابل
مترجم: یعقوب نعمتی وروجنی

منبع: دیلی‌استار
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها