بهترین فیلمی که دیده‌ام

چهارصد ضربه

«آنتوان دوآنل»‌ یک بچه مدرسه‌ای شلوغ و سرزنده است که به جای مدرسه رفتن همراه دوستش، «رمی»، در خیابان‌ها ول می‌چرخد و به سینماهای محله میدان کلیشی می‌رود. آنتوان با پدر و مادرش نیز مشکل دارد و آنها به خوبی او را درک نمی‌کنند، از اینها گذشته او «پسر واقعی‌ پدرش» نیست و این را به خوبی می‌داند. او می‌داند که مادرش ازدواج کرده است.
کد خبر: ۲۱۷۱۶۸
یک شب، آنتوان تصمیم می‌گیرد از خانه فرار کند اما این فرار زیاد طول نمی‌کشد و او دوباره به خانه برمی‌گردد. با بــازگـشــت آنـتــوان پـدر و مادرش سعی می‌کنند او را به طرف خود جذب کنند و زنــدگــی خــانــوادگـی آنـهـا شروعی دوباره پیدا می‌کند و براساس اعتماد متقابل و روابط خوب بنا می‌شود. اما این اتفاق طولی نمی‌کشد.
حق‌کشی‌ای که در مدرسه برای آنتوان اتفاق می‌‌افتد او را وادار می‌کند تا دوباره فرار کند. آنتوان برای آن‌که بتواند پولی تهیه کند، به همراه دوستش رمی، یک ماشین تحریر می‌دزدد که پس از مدتی آن را دوباره سر جای اولش بر می‌گرداند، وقتی آنتوان می‌خواهد ماشین تحریر را پس بیاورد، نگهبان او را غافل‌گیر می‌کند و آنتوان دستگیر می‌شود و با نشستن تنگاتنگ آدم‌ها در سالن بازداشتگاه و نـاراحـتـی گذراندن یک شب در سلول آشنا می‌شود.
آنتوان را به یک مرکز بازپروری در شهرستان می‌فرستند آن هم بنا به درخواست مادرش که فکر می‌کند به صلاح اوست و او می‌تواند از هوای تازه و دشت و صحرا استفاده کند.

مقررات حاکم بر بازپروری بسیار طاقت‌فرسا است و محیطش غم‌‌انگیز است،‌ اینها سبب می‌شود تا آنتوان هنگام برگزاری یک اردوی ورزشی فرار کند. آنتوان که برای مدتی طولانی دویده و از نفس افتاده، به کنار دریا می‌رسد، می‌ایستد، برمی‌گردد و با حالتی جدی به دوربین نگاه می‌کند و آخرین تصویر فیلم نیز همین تصویر است در نمایی درشت.

این فیلم را فرانسوا تروفو کارگردانی کرده و فیلمنامه اثر را با همکاری مارسل موسی نوشته است. ژان پیرلئو نقش آنتوان و آلبرت رمی نقش پدرخوانده و کلر مورنیه نقش مادر در این فیلم را بازی کرده‌اند.

تروفو کارگردان فیلم دوران ابتدایی را در مدرسه خیابان کلوزل فرانسه گذراند. اولین خاطره سینمایی تروفو مشاهده فیلم «بهشت گمشده» ساخته آبل گانس بود که در 8 سالگی به تماشایش رفته بود. در سن 14 سالگی به فکر پول درآوردن و اداره زندگی خود افتاد. شاگرد مغازه شد، روزنامه و مجله‌فروشی، جوشکاری، کارمندی اداره و... او تمام این شغل‌ها را تجربه کرد و در عین حال به سینما نیز بشدت عشق می‌ورزید.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها