متولد 9 دسامبر سال 1953 شهر نیویورک در فیلم «بچه عوضی» کلینت ایستوود نقش مثبت بازی کرده است و همین مساله باعث شگفتی فراوان منتقدان و تماشاگران شده است. او که دوران کودکی و نوجوانی معمولی و آرامی داشت، در سال 1976 به گروه تئاتری «استپنوولف» شیکاگو پیوست. این گروه در آن زمان تازه تاسیس شده بود و دوست خود مالکوویچ یعنی گری سینیس مدیر و مسوول آن بود. هفت سال طول کشید تا مالکوویچ جوان بتواند خودش را به مرکز هنری شهر نیویورک برساند و نقشی در نمایش «غرب واقعی» سام شپرد بازی کند.
کد خبر: ۲۱۵۴۱۰
او سال 1984 همچنین امکان همبازی شدن با داستین هافمن را در نمایش صحنهای «مرگ یک دستفروش» در برادوی پیدا کرد. مدتی بعد در فیلم سینمایی تلویزیونی همین نمایش ظاهر شد و برای آن نامزد دریافت جایزه امی (اسکار تلویزیونی) شد.
اولین نقش سینماییاش را سال 1984 در فیلم «مکانهایی در قلب» فرانسیس فورد کاپولا بازی کرد. او در فیلم در نقش یک آدم نابینا ظاهر شد. بازی جذابش در فیلم، او را نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد نقش مکمل کرد. تماشاگران و صنعت سینما خیلی سریع بازیگر مستعدی را کشف کردند که توانایی بازی در نقشهای متفاوت و متضاد را دارد. بازی در فیلمهایی مثل «کشتزارهای مرگ» (1985) و «کلاس مناجری» (1987) موفقیتهای بیشتری برایش به ارمغان آوردند، اما این فیلم «خطرناکها» (1988) در کنار گلی گلوز و میشل فایفر بود که کمک کرد تا به صورت یکی از چهرههای کلیدی سینما درآید. در تمام این سالها جان مالکوویچ سعی کرده در نقشهای متفاوت و حتی غیرمتعارف بازی کند و فیلمسازان هم هر بار که برای فیلمهایشان یک نقش ویژه و خاص دارند، سراغ او میروند. مالکوویچ هم همیشه این نقشها را با روی باز و به شکلی منطقی و جذاب قبول و بازی کرده است. برای مثال نقش یک تروریست را در «روی خط آتش» (1993) بازی کرد که نقشی پیچیده بود. در این فیلم او مردی خیالاتی و نیمهدیوانه است که میخواهد رئیسجمهور وقت را به قتل برساند. این فیلم هم او را نامزد دریافت جایزه اسکار کرد. مالکوویچ تنها بازیگر زنده سینماست که فیلمی به نام او (یعنی «جان مالکوویچ بودن») ساخته شده است.
از کارهای مهم او میتوان به «مری رایلی»، «هواپیمای حمل محکومین»، «پیغامبر: قصه ژاندارک»، «سایه خونآشام»، «جانی انگلیسی»، «کلیمت» و «بوولف» اشاره کرد.