در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
براون به خودش راحتباش داد و گفت: «شاید افبیآی دنبال این جان اسمیته است. شاید از دانشمندای همونجا باشه.» بعد حس کرد حرفهایش دارد فلسفی میشود: «نباید اسرار اتمی مملکت رو بدن دست این جور آدما. تا وقتی فقط ژنرال گرووز از جیک و پیک بمب اتمی خبر داشت همه چی رو به راه بود، اما تا پای این دانشمندا باز شد مگه دیگه...».
***
دکتر آسوالد گرانت چشمش را روی خط سفیدی که مسیر بزرگراه را مشخص میکرد دوخته بود و طوری ماشین را میراند انگار دشمنش است. همیشه همین طور بود. قدش بلند بود و هیکلش درشت و حالت چهرهاش یک جور گوشهگیری و انزوا را داشت که ردش را مشخصا باقی گذاشته بود. زانوهایش کم مانده بود به فرمان برسد و هر وقت که میپیچید بند انگشتهایش از شدت فشار سفید میشد.
بازرس داریتی کنار دست او نشسته بود و طوری پا روی پا انداخته بود که کف کفش چپش به در ماشین مالیده میشد. پایش را که برداشت یک لکه خاکی بجا گذاشت. یک چاقوی جیبی قهوهای داشت که از این دست به آن دست پرتاب میکرد. کمی قبلتر موقع رانندگی تیغه براق و غریب چاقو را درآورده بود و ناخنهایش را خط میانداخت، اما یک تغییر مسیر ناگهانی نزدیک بود به قیمت یکی از انگشتهایش تمام شود و به همین دلیل از این کار دست کشید.
گفت: «از این رالسون چیها میدونی؟».
دکتر گرانت یک لحظه از جاده چشم برداشت، بعد دوباره زل زد به جاده. با اضطراب گفت: «از وقتی از پرینستن دکتراش رو گرفت میشناسمش. آدم نابغهایه».
«ها؟ نابغه؟ چرا همه شما دانشمندا و محققا به همدیگه میگید نابغه؟ آدم میانحالی هم بینتون هست؟».
«تا دلت بخواد. خود من یکیشون، اما رالسون میانحال نیست. از هر کی دلت میخواد بپرس. از اوپنهایمر بپرس.
از بوش بپرس. جوونترین آدم آلاموگوردو بود».
«قبوله. نابغه بود. از زندگی خصوصیاش چی میدونی؟».
گرانت مکث کرد. «از چیزی خبر ندارم».
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
رییس گروه سلامت هوا و تغییر اقلیم وزارت بهداشت و درمان در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی جامجم با هاشم بیگزاده و مجید یحیایی، مجریان برنامه «صبحانه ایرانی »شبکه دو