چو دست بر سر زلفش زنم به تاب رود / ور آشتی طلبم با سر عتاب رود / چو ماه نو ره نظارگان بیچاره / زند به گوشه ابرو و در نقاب رود... (حافظ ره)
کد خبر: ۲۱۴۴۵۶
سلام دوستان شترگاوپلنگی من. امیدوارم حال همگیتان خوب باشد. راستش نامه زینوشکا به حدی مرا تحت تاثیر قرار داد که حیفم میآید بدون نوشتن چند خطی درباره آدمهایی مثل او صفحه دخترانه و پسرانه را ببندم. آدم هایی بزرگ که بودن شان برای ما یک نشانه است. نشانهای برای این که بفهمیم: «تا شقایق هست/ زندگی باید کرد». امیدوارم نامه زینوشکا و حرفهایی که زده همه ما را از خواب بیدار کند. امیدوارم همه ما به یاد بیاوریم با پاهایی محکم روی زمین ایستادهایم و هنوز فرصتهای بسیاری برای زندگی کردن داریم. وقتی یک نفر با این شرایط سخت به جایی رسیده که می تواند این طور به زندگی نگاه کند و این برداشت را داشته باشد، چرا ما نتوانیم؟ مایی که شاید یکی از مشکلات زینوشکا را هم نداشته باشیم. مایی که به هرحال زندگیمان سر و سامانی دارد و چیزهایی زیادی برای تکیه کردن به آنها داریم. کسانی که مثل کوه پشتسر ما و کنارمان ایستادهاند و از ما مراقبت میکنند. چیزهایی که برای یک عمر تلاش کفایت میکند، چرا تلخش میکنیم؟ چرا نمیخواهیم زندگیمان به شادمانی بگذرد؟ چرا به خودتان سخت میگیریم؟ مگر ما، همین من و تویی که بعضی وقتها این قدر از دست زندگی کلافه میشویم از زینوشکا چه کم داریم؟ مگر ما، همین من و تو که خود را میان دیوارهایی حبس کردهایم که همهشان ساخته دست خودمان هستند چه را نمیبینیم که زینوشکا با این همه مشکل و سختی میبیند؟ چرا چشمهایمان را باز نمیکنیم؟ مگر شادمانه زندگی کردن و حق زندگی را ادا کردن آن طور که شایسته خود زندگی است چقدر زحمت دارد؟ نمیدانم... حرف های زیادی دارم که بگویم ولی خب... اینجا جای حرفهای من نیست. جای حرفهای شماست. خوشحالم که این صفحه باعث کشف آدم های بزرگی مثل زینوشکا شده است.
جایی که در آن بتوانیم همگی مان ستارههایی را پیدا کنیم که تمام هدفشان پرتو بخشیدن به زوایای تاریک روح و زندگی ماست. آدمهایی که به ما یاد میدهند مانند آنها باشیم و از آن مهمتر به ما یادآوری میکنند که میتوان بهتر از این بود. می توان تن به روزمرهگیها نداد و خود را اسیر بایدها و نبایدهای معمولی زندگی نکرد. زندگی ما همان جوری میگذرد که ما میخواهیم. همان جوری ساخته میشود که ما میخواهیم.
بیایید همگی برای زینوشکا دعا کنیم. دعا کنیم که هر چه زودتر سلامت خود را بازیابد تا ایمان بیاوریم «زندگانی، سیبی است، گاز باید زد با پوست... زندگی خالی نیست/ سیب هست/ ایمان هست...».