برای یک زن تنها مثل او، روزهای تعطیل یکی از کسالت بارترین روزهاست . چون یک زن تنها ، هرچند هم که دوست و فامیل داشته باشد ، باز هم جایی برای سپری کردن روزهای جمعه ندارد.
کد خبر: ۲۱۰۹۹
در این روزها هرکس به فکر خانواده خودش است و تازه این وقت است که او می فهمد تنهایی و نداشتن خانواده چه درد بزرگی است . چشمهایش را می بندد و به گذشته فکر می کند. 10سال پیش ، پس از تحمل تمام فحاشی ها ، کتک کاری ها و اعتیاد همسرش بالاخره طاقتش طاق شد و طلاق گرفت . 2 - 3سال اول قلبش لبریز از احساس نفرت نسبت به مردان بود. حال پرنده ای را داشت که تازه از قفس آزاد شده باشد. احساس رهایی و آزادی می کرد ؛ اما رفته رفته احساس نفرت و میل به تجرد جایش را به یک خلائ دایمی داد. و حالا بعد از گذشت این همه سال تنهایی یک رویا بیشتر نداشت ؛ این که وقتی همسرش خسته از کار روزانه به خانه بازمی گردد، به استقبال او برود، پاکتهای میوه را از دستش بگیرد و با یک استکان چای تازه دم که مقابلش می گذارد، خستگی یک روز سخت کاری را از تنش درآورد. چقدر دلش می خواست زمان به عقب برمی گشت و او در انتخاب و ازدواجش دقت بیشتری می کرد تا داشتن یک خانواده کوچک ، گرم و صمیمی تبدیل به حسرتی ابدی در دلش نمی شد.
باورهای نادرست
به اعتقاد عده ای جامعه ما مردسالار است . هنوز هم در گوشه و کنار، زنان بسیاری زیر چرخهای کهنه و پوسیده این فرهنگ که لنگ لنگان با تمدن جدید پیش می آید، له می شوند. هنوز هم در منظر بسیاری از افراد، زنان برای صرف زندگی خود به منظور دستیابی به آرامش و خوشبختی ، حق چندانی ندارند. انتظار عموم از زنان این است که در هر شرایطی بسوزند و بسازند ، اما طلاق نگیرند؛ چون به اعتقاد آنان طلاق لکه ننگی پاک نشدنی است . هنوز هم ، همه زن را در خانواده مانند سقف خانه می دانند و معتقدند با آشفته شدن او، کانون خانواده از هم می پاشد؛ اما هیچ کس نمی گوید که برپا ماندن هر سقفی نیازمند ستون هایی قابل اعتماد و پابرجاست . کارشناسان امور اجتماعی می گویند: برخورد و نگاه جامعه نسبت به زنان بیوه و شوهرازدست داده در کشور ما در شان یک جامعه دین مدار با ارزشهای انسانی نیست و باید مطابق با شرایط اجتماعی این قشر از زنان دگرگون شوند. در نظر گرفتن راههایی برای تمکن مالی زنان بیوه ، ایجاد شرایط برابر برای تربیت فرزندان این زنان ، رفع مشکلات روحی و روانی آنها و فراهم آوردن فرصتهایی برای جلب مشارکت این قشر از جامعه ، مواردی است که باید مورد توجه بیشتر قرار گیرد. برخی از زنان بیوه از برخورد نامناسب افراد جامعه با خود گله دارند و می گویند: بعضی ها فکر می کنند زن بیوه موجودی است که باید همیشه در چارچوب تنگ «سرنوشت» به او نگریست . متاسفانه در جامعه ما از جنبه فرهنگی ، زن بیوه آزادی یک زن شوهردار را ندارد. زنانی که بیوه هستند در رفت و آمدهای اجتماعی راحت نیستند و نگرانند که نکند برای آنها مساله ای پیش بیاید. برخی از افراد جامعه نسبت به زنان بیوه ای که می خواهند ازدواج مجدد کنند ، دید مثبتی ندارند و به این موضوع به گونه ای متفاوت می نگرند. مشکلات زنان بیوه ای که همسر خود را بر اثر فوت از دست داده اند، کمتر از زنان بیوه مطلقه است و معمولا جامعه با دید بهتری به یک زن بیوه شوهر از دست داده می نگرد؛ زیرا مردم فکر می کنند این نوع زنان بیوه ، تقصیری در بیوه شدن خود نداشته اند.
تابلوی طلاق!
خیلی ها بر این باورند که طلاق در جامعه ما یک تابلوست . مردم از آن می ترسند و بسیاری حتی از به زبان آوردن این کلمه هراس دارند. در افکار عمومی این واژه معانی گوناگونی را در بر می گیرد. کمتر کسی به فکر تحقیق درباره درستی یا نادرستی باورهای قدیمی است . بیشتر افراد ، همین که یکی از دوستان یا اقوامشان ، بخصوص اگر زن باشد ، طلاق می گیرد بی انصافانه رشته ارتباط با او را به هزار و یک بهانه قطع می کنند. فریبا ، زنی که تحصیلات دانشگاهی عالی و شغلی مناسب در جامعه دارد ، دراین باره می گوید: اولین اتفاق پس از جدایی در جامعه ما طردشدگی است . حتی دوستان صمیمی هم آدم را ترک می کنند. اگر متاهل باشند ، گمان می کنند که دوست طلاق گرفته شان در فکر بر هم زدن زندگی مشترک آنها و به چنگ آوردن همسر و زندگی آنان است و اگر مجرد باشند از سوی خانواده تحت فشار هستند که ممکن است با داشتن چنین دوستی کسی به فکر ازدواج با تو نیفتد و همه اینها از همان اولین ماههای جدایی شروع می شود. در حالی که فرد تنها نیاز به همدردی و همراهی نزدیکانش دارد. مریم یوسفی ، جامعه شناس با توصیف طلاق به عنوان غم انگیزترین رخداد زندگی می گوید: قریب به صددرصد زنان ایرانی به دلیل نوع تربیت و ساختار فرهنگی تا زمانی که به واقع جانشان به لب نرسیده باشد از زندگی مشترک ، همسر و فرزندانشان دست نمی شویند. آنها فداکار و وفادار و عاشق پیشه هستند. با عشق ، زندگی مشترک را شروع می کنند و با ایمان و از خودگذشتگی ادامه می دهند. در واقع آنها با هدف خوشبخت کردن خود و خانواده شان رخت عروسی می پوشند. این بی انصافی است اگر زمانی که زنی با چنین روحیه ای اسیر دست مردی ناسازگار و غیرقابل تحمل می شود، باز هم از او بخواهیم به زندگی در شرایط سخت ادامه دهد. وی می افزاید: ما باید نگاه جامعه به زن مطلقه را اصلاح کنیم . اولین راه مثل همه اقدامات اصلاحی ، آموزش است . رسانه های مختلف وظیفه دارند نمونه هایی موفق از این گروه را که به حق جدا شده اند و پس از جدایی زندگی سرشار از موفقیت داشته اند را به جامعه معرفی کنند.متاسفانه این باور غلط که زنان مطلقه زمینه ساز فساد خواهند شد، همواره همه آنان را در مظان اتهام قرار داده است . ما باید تلاش کنیم تا جامعه دریابد که این باور ریشه علمی نداشته و عمومیت ندارد. تنگناهای مالی داشتن یک شغل مناسب ، تحصیلات عالی ، خانواده منسجم و مستحکم پدری و امکانات مالی مناسب از مجموعه عواملی هستند که زندگی بعد از جدایی را برای زنان بیوه ، قابل تحمل تر می کنند. این عده از افراد معمولا شانس ازدواج موفق تری را در آینده نیز دارند. شیرین ، بعد از 8سال زندگی مشترک از همسرش جدا شد. او درباره سالهای پس از جدایی از همسرش می گوید: بعد از جدایی از همسرم ، نه تنها مورد بی مهری دوستان و بستگانم قرار نگرفتم ؛ بلکه بیشتر از گذشته از سوی آنان حمایت شدم . همچنین موقعیت مالی مناسب ، داشتن ماشین ، منزل شخصی و یک شغل مناسب با تحصیلات دانشگاهی ام باعث شد که بعد از جدایی ، احساس سرباربودن نداشته باشم و سعی کنم خودم را با شرایط جدید وفق دهم . درست برعکس اینها، زنانی که متعلق به لایه های زیرین جامعه هستند، پس از جدایی با مشکلات بسیاری مواجه می شوند. تنگناهای اقتصادی در شرایط امروز جامعه ما که کمر مردان را می شکند، قطعا برای زنان تنها بسیار سخت تر است . ازدواج های بعدی این زنان که قادر نیستند تحت این فشارها به زندگی ادامه دهند، بیشتر در پی شرایط غیرقابل تحمل مالی و معیشتی صورت می گیرد. افسانه ، جزو این دسته از زنان است . او چند سال بعد از جدایی از همسرش ، به دلیل فشارهای اقتصادی به ناچار تن به ازدواج با مردی داده است که 25سال از او بزرگتر بوده است . او هنوز هم با این پیرمرد زندگی می کند و می گوید: کابوس دربه در شدن و خانه به دوش بودن پس از طلاق تحمل زندگی با او را برایم آسان تر کرده است . چرا که می دانم اگر از او جدا شوم ، خانواده ام نه تنها حمایتی از من نمی کنند، بلکه حتی خودشان هم به نان شبشان محتاج هستند. حالا دست کم یک سقف امن برای خوابیدن دارم .
ازدواج دوم
در میان زنانی که یکبار جدایی را تجربه کرده اند، می شود نمونه هایی را پیدا کرد که ازدواج دوم موفقی داشته اند و همچنین می شود زنانی را یافت که به تنهایی ، روزها و سالهای پس از جدایی را طی می کنند تا موقعیت مطلوبی برای یک زندگی مشترک جدید پیدا کنند؛ اما همه آنها صادقانه معترف هستند که حتی اگر زیبا و جوان باشی ، تحصیلات عالی و شغل اجتماعی مناسب داشته باشی ، چون یکبار در زندگی مشترک از همسرت جدا شده ای از هر طبقه ای به خواستگاری ات می آیند. مردانی که هیچ سنخیتی با تو ندارند. آنها یا فرزندانی دارند که به دلایل گوناگون بی مادر شده اند و فقط به دنبال یک پرستار می گردند تا آنها را تروخشک کند یا پیر و از کار افتاده شده اند و دنبال خدمتکار می گردند و یا هوسباز و تنوع طلب هستند. کمتر مواردی می توان دید که در حقیقت برای ارزشهای وجودی یک زن و با هدف داشتن یک زندگی سالم و طبیعی برای ازدواج با زنان بیوه پا پیش بگذارند.

پوران محمدی
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها