سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در نگاه «وان ژنپ» تولد جزو مناسک الحاق، بلوغ و ازدواج جزو مناسک انتقال (زیرا وقتی فرد به سن بلوغ میرسد یا ازدواج میکند از یک پایگاه اجتماعی به پایگاه اجتماعی دیگری منتقل میشود و وظایف و تکالیف آن متفاوت میشود) و طلاق و مرگ جزو مناسک جدایی هستند.
از آنجایی که هر یک از این مناسک بر زندگی فردی و اجتماعی انسان اثرات عمیقی دارند، طی مراسم و مناسک و باآداب و شرایط ویژهای برگزار میشوند مثل جشن تولد، جشن تکلیف، جشن ازدواج، مراسم عزاداری برای فوت و ...
در مورد طلاق مناسک و آداب خاموشی برگزار میشود. در واقع غم و اندوه از همپاشیدگی خانواده با نوعی سرافکندگی و شرم اجتماعی همراه است. از اینرو مراسم مرتبط با طلاق در سایه و پنهان برگزار میشود و گاه حتی طلاق تا مدتها پنهان و مخفی نگه داشته میشود.
طلاق پدیدهای شوم، مغضوب ولی در برخی از شرایط امری ناگزیر است و خانواده مجبور میشود که به طلاق تن بدهد.
پدیده طلاق آثار و تبعات اجتماعی متعدد و متفاوتی روی زن، شوهر و بویژه فرزندان دارد. چرا که اینگونه فرزندان از حمایتهای اقتصادی، عاطفی، روانی و ... یک یا دو نقش خانواده پدر، مادر یا هر دو محروم میشوند و براساس تحقیقات صورت گرفته فرزندان طلاق معمولا در آینده دچار نابهنجاریهای فکری و رفتاری متعددی خواهند شد.
در ادبیات به دلیل تابو بودن این امر، کمتر به آن پرداخته شده است. در واقع کمتر شاعر یا نویسندهای وجود دارد که پدیده طلاق را آنگونه که بایسته و شایسته است مورد کندو کاو قرار داده باشد. البته لازم به ذکر است که در رمانهایی که معاصرین نوشتهاند تا حدودی به امر طلاق، و پیامدها و اثرات فردی و اجتماعی آن توجه شده و برخی از نقشهای داستانها و رمانها را فرزندان طلاق یا زنان مطلقه عهدهدار بودهاند. ضمن اینکه در ادبیات معاصر هم کمتر به آسیبهایی که نقش شوهری از طلاق میبیند توجه شده و تا حدی این نقش را از آسیب ناشی از طلاق مبرا دانستهاند در حالیکه اینگونه نبوده و مرد نیز با توجه به شرایطی که در آن زندگی میکند بعد از طلاق همسر دچار برچسب یا انگ شده و از نظر پایگاه و منزلت اجتماعی آسیب میبیند.
دوبیتیهایی از زبان کودکان در مورد زشتی و ناگوار بودن طلاق وجود دارد که در اینجا به دو مورد اشاره میشود:
چرا آن نغمه پرداز جدایی
به حسرت خواند آواز جدایی
اگر از سوز آه ما خبر داشت
نمیزد روز و شب ساز جدایی
گاه پدر و مادردر حضور فرزندان حرف طلاق و جدایی پیش میکشند که باعث آزار روحی کودکان میشوند:
اگر داری به دل لطف نهایی
اگر میترسی از اینکه کجایی
پدر جان در حضور کودکانت
نزن با مادرم حرف از جدایی
در دو بیتی زیر به زشتی طلاق اشاره صریحی شده است
عزیز من که ابروی تو طاق است
نگاه تو همیشه در محاق است
بدان که بدترین کار من و تو
طلاق است و طلاق است و طلاق است
یکی از شاعران معاصر در کتاب «اشک مهتاب» شعری با عنوان طلاق دارد که در آن زشتی و اثرات نامطلوب طلاق را روی فرزندان به خوبی نشان میدهد که بخشی از آن ذیلا آورده میشود.
مادر! مرو
برای خدا پیش ما بمان
از ما جدا مشو
بر قطرههای تلخ سرشکم نگاه کن
بنگر به دست کوچک و لرزان طفل خویش
از قصه طلاق و جدایی سخن مگو
از پیش ما مرو
از ما جدا مشو.
بابا! شکسته شیون من در گلوی من
در پیکرم حکومت بیم است و اضطراب
بنگر به خواهرم
کاین طفل خردسال
میلرزد از هراس
میترسد از طلاق
فریاد التماس مرا گوش پدر!
ما با وفای مادر خود، خو گرفتهایم
مادر، بهشت ماست....
معصومه منصوریجوشقان
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی اصغر هادیزاده، رئیس انجمن دوومیدانی فدراسیون جانبازان و توانیابان در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد