
نوآوریهایی که میرباقری در سریال امام علی (ع) به خرج داده بود، استقبال فراوان مخاطبان را در پی آورده بود و عواملی همچون دیالوگنویس فاخر و در عین حال روان، شخصیتپردازیهای چند وجهی، درامپردازی قوی و موقعیتسازیهای پیچیده و جذاب از این کار یک وجه منحصر به فرد پدید آورده بود که هرگز قابل مقایسه با نمونههای مشابهاش در تلویزیون نبود و از همینرو بسیاری از کارشناسان سینمایی و تلویزیونی و منتقدان نیز از آن تمجید فراوان به عمل آوردند. این پیشینه کاری، باعث شده بود بسیاری از علاقهمندان با ذهنیتی از قبل تعیین شده به تماشای سریال جدید میرباقری بنشینند. از میرباقری پس از امام علی (ع)، فیلمهایی نظیر ساحره، آدمبرفی و مسافرری در سینماها به نمایش درآمد که بهرغم برخی ارزشهای سینماییشان، چندان قابل مقایسه با آن سریال نبودند. واقعیت آن است که سریالهای قبلی میرباقری مثل رعنا و گرگها نیز اگر چه باز جذابیتهایی داشتند اما آن استعداد غریبی که از میرباقری در سریال معروفش نمایان شد در آنها هم کمرنگتر بود. اما معصومیت از دست رفته در این میان چه جایگاهی در کارنامه سینمایی و تلویزیونی میرباقری داشت؟
معصومیت از دست رفته، پس از امام علی(ع)، بهترین اثر میرباقری است. داستان این سریال، به سده نخست هجری برمیگردد و با محوریت شخصیتی به نام شوذب شکل میگیرد. شوذب از یاران امام علی(ع) است، منتهی اکنون خزانهدار کوفه و امویان شده است. میرباقری شوذب را در میانه عشق بین دو زن ترسیم میکند. اولین زن ماریا است که زمانی مسیحی بوده است و خاطرات شیرینی از دوران خلافت حضرت علی دارد که به منزل آنها سر میزده است و دستگیر فقر و تنگدستیشان بوده است. دیدن شوذب، ماریا را به یاد حضرت امیر(ع) میاندازد و همین بتدریج علاقه او را به شوذب شکل میدهد. ماریا که پس از مرگ مادر به دیر سپرده شده و به قالب راهبه مسیحی درآمده است، همچنان دل در گرو عشق شوذب دارد و برایش پیامهایی عاطفی میفرستد و در مواجهه بین این دو، شوذب نیز گرفتار عشق ماریا میشود. اما زن دوم یک یهودی است به نام حمیرا که با شمایل کولیوار خویش، دل شوذب را میفریبد و او را بتدریج با وسوسه به راهیابی بیشتر به دستگاه خلافت امویان، از ایمان دور میسازد. به این ترتیب سریال میرباقری در یک عرصه دوسویه شکل میگیرد: سویهای که نهایتش به سعادت ختم میشود و سویهای که فرجامش جز شقاوت نیست و اکنون شوذب باید بین این تنگنا راهی را برگزیند. این شیوهای است که میرباقری با پرداختی تراژیکگونه از عموم آثارش به کار میگیرد و قهرمان داستانهایش را میان یک انتخاب حیاتی و سرنوشتساز قرار میدهد و بدینسان تردیدهای شخصیتی را در لابهلای حوزههای اخلاق و انسانیت و شرافت زمینهسازی میکند. شوذب، شخصیت اصلی سریال معصومیت از دست رفته، در کشاکش کفر، ایمان، وفا و خیانت مجبور است دست به انتخاب بزند، اما گزینش او سرانجام بر لایه شوم دایره انتخابش رقم میخورد و عذابی دردناک و سرنوشتی ناگوار در انتظار شوذب شکل میگیرد. خود میرباقری در این زمینه گفته است: قصه شخصیتی را از یک دوره سنی دنبال کرده است. 12 قسمت معصومیت از دست رفته ساخته شد برای 4 قسمت آخر. 12 قسمت مقدمه گفتیم برای این که نتیجه بگیریم زندگی این آدمها وقتی پا به سن میگذارند و مصیبتهایی که سرشان میآید، درگیریها و کندوکاوهایی که با خودشان دارند و عاقبت زندگیشان سرانجام همه این تردیدهاست. من به واقعه (کربلا) اشاره نکردم چون قصدم چیز دیگری بود. این درام آنچنان تکاندهنده است که من همیشه از آخر آن میترسم.
در واقع میرباقری با این که زمان داستان سریالش را معاصر با واقعه عاشورا ترسیم کرده است، اما از نمایش خود واقعه پرهیز کرده است تا به این ترتیب در قالب یک قصه مثلثی (شوذب، ماریا، حمیرا) دامنه انتخاب بین حق و باطل را نه فقط در عرصه کربلا، بلکه در همه ادوار زمانی و مکانی گسترش دهد. فرجام سریال میرباقری اگر چه با مرگ دو جوان عاشق (زید و رباب) رقم میخورد و باز از این حیث یادآور آثار بزرگ تراژیک (مثل رومئو و ژولیت) است، اما با نقب زدن به رویایی که در آن ماریا و دو جوان در بهشت هستند و بزرگان دین را رویت میکنند و شوذب در آتش دوزخ گرفتار میآید، وعده محتوم آفریدگار را مبنی بر جلوه عدالت در عاقبت رفتار و کردار آدمیان نمایش میدهد و یک جور تلخی توام با شیرینی را برای فرجام اثرش برمیگزیند. در واقع شوذب شخصیتی نمادین است که حضور او، افسوس و حسرت را برای روزگار معصومانه بشریت برمیانگیزد.
به این ترتیب نگاه میرباقری به انسانهای بدفرجامی همچون شوذب بیش از آن که با بدبینی رقم خورده باشد، نگاهی از سر دلسوزی و شفقت است و از همین رو است زمانی که ماریا در اواخر سریال میگوید امام حسین(ع) هم برای معصومیت از دست رفته شوذب ناراحت است، حس عاطفی مذهبی مخاطب بشدت برانگیخته میشود.
معصومیت از دست رفته با بازیهایی به یاد ماندنی از امین تارخ، داریوش فرهنگ و فریبا کوثری و نیز آواز دلنشینی از محمد اصفهانی که در تیتراژ پایانی خوانده میشود (باور کن) ازجمله آثار خوب تلویزیون در عرصه مجموعهسازی بوده است که اینک، پس از گذشت 5 سال همچنان یادآوریاش توام با جلوهای شریف و معصومانه است.
مهرزاد دانش
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
دکتر حسن سبحانی، استاد دانشگاه تهران در گفتوگو با روزنامه«جامجم» مطرح کرد
عضو شورای خانواده و زنان شورای عالی انقلاب فرهنگی در گفتوگو با «جام جم» مطرح کرد