دانشگاه آزاد واقعا یک نسل را مدیون روشنگری و روشن‌نگری خود کرده است. ما یک عمر تحت تاثیر القائات سوررئال معلم‌های عزیز انشاء همچین خیال می‌کردیم که علم بهتر است از ثروت و کلاس این جواب و جمله هم بیشتر است. غافل از این که کلاس خود معلم انشاء بیشتر بود. بس که برای تامین زندگیش می‌بایست کلاس‌های بیشتری بردارد. گشت و گذشت تا این که دانشگاه آزاد اختراع گردید و یک نسل دلسوخته از خواب ناز بیدار شد. این نسل با اقصی نقاط وجودش پی برد که ظاهرا صحیح عبارت طوری دیگر است: «علم بهتر است با ثروت». در نقل یک حرف اضافه در طول تاریخ اشتباه شده و به غلط، حرف اضافه «از» به جای «با» نشسته است. حرف اضافه عوضی!
کد خبر: ۲۰۱۴۷۰

لا ادری فرماید:

مرا به تجربه معلوم شد در آخر حال‌
که قدر مرد به علم است و قدر علم به مال‌

و له ایضا:

کسب کمال اهل جهان کسب زر بود
علامه آن بود که زرش بیشتر بود

توضیح ضروری: این عناوین و عبارات «لا ادری» و «له ایضا» هیچ دخل و ربطی به ریاست محترم دانشگاه آزاد  که خود نیز طبع شعر دارند  ندارد. (سری را که درد نمی‌کند، به خاطر یک دستمال، کاروانسرایی را به آتش نمی‌کشند.)

خیلی جالب است!.... آدم از سر و ته هزار و یک گرفتاری‌اش می‌زند و بکوب می‌خواند تا دانشگاه قبول شود و زمانی که شانس می‌آورد و قبول می‌شود، تازه عزا می‌گیرد که هزینه شهریه‌اش را از کجا تامین کند که در و همسایه‌اش نگویند از کجا آورده‌ای؟.... و مسوول امور مالی دانشگاه هم ادامه دهد که: از کجا آمده‌ای، آمدنت بهر چه بود؟...... چرب کن بهر مواجب، سر و رویت.

یکی از آشنایان ما امسال کارشناسی ارشد ادبیات فارسی قبول شده، به عوض این که خوشحال باشد، بغض کرده که: «مگه من سر گنج نشستم که ترمی نزدیک به یک میلیون و 200 هزار تومان بریزم توی شکم سیری‌ناپذیر دانشگاه؟!.... آن هم تازه رشته ما که انسانی است. آخه این کجاش انسانی است؟...... مگه من چقدر حقوق می‌گیرم؟..... مگه رئیس دانشگاه آزاد قول نداده بود که با توجه به این گرانی و تورم، شهریه‌ها را بالانبرد؟..... پس چرا کشید بالا؟...... من چه خاکی به سرم کنم ایها الناس!..... غلط کردم قبول شدم!.....»

ما می‌فرماییم:

ای وای بر کسی که از یاد رفته باشد
دانشگهی ز نوع آزاد رفته باشد

در تکمیل شادمانی: کشیدمش کنار و گفتم که دل غمین مدار و به دل بد میار!..... الخیر فی ماوقع (او یقع)...... غمناک نباید بود از دادن پول ای دل / شاید که چو وابینی، خیر تو در این باشد ..... گفت: خب باشد. گفتم: راستی، در فرم ثبت‌نامت دیدی چی نوشته؟.... گفت نه. گفتم ببین، نوشته: «..... علاوه بر شهریه علی‌الحساب[!؟] فوق، دانشجویان در بدو ورود به دانشگاه باید مبلغ 500000 ریال به عنوان هزینه خدمات آموزشی جهت برگزاری مسابقات ورزشی، سمینارهای منطقه‌ای، دبیرخانه مناطق، تهیه کارت دانشجویی، و کمک به صندوق رفاه دانشجویی، به حساب...... دانشگاه آزاد واریز نمایند......»

تشکر مازاد: از این که مسوولان دانشگاه آزاد با تمام وجود به فکر رفاه دانشجویان عزیز خود هستند و برای آنها صندوق درست کردند، بدون آن که خودشان هم ملتفت باشند؛ کمال تشکر و امتنان را داریم. باز هم اگر بابت امور دیگر دانشگاه خرج دارند، رودربایستی نکنند، دلسوزانه با دانشجویان در میان بگذارند. در ضمن، بابت گرفتن کارت دانشجویی هم خوشحالیم. راضی به زحمت نبودیم. اما چه کنیم که به قول دکارت: من کارت دارم، پس هستم!
 کی به من کار داشت؟..... (این را یکی از دانشجویان داخل صف گفت و سپس به ادامه ثبت لحظات باشکوه ثبت نام پرداخت و هی پرداخت!.......)

رضا رفیع

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها