گفتگو با راب کوهن خالق مومیایی‌

حقه‌های سینمایی نباید توجه تماشاگر را جلب کند

راب کوهن شاید در کودکی و نوجوانی‌اش با هیولاها، مومیایی‌ها و اژدها‌ها و دیگر موجودات عجیب و غریب افسانه‌ای مبارزه نکرده باشد، ولی حالا در بزرگسالی و روی صندلی کارگردان سینما، دیدارهای زیادی با این موجودات خیالی قصه‌های کودکانه و نوجوانانه داشته است. او تا به امروز فیلم‌های بسیاری را کارگردانی کرده که عموما با استقبال عمومی روبه‌رو شده‌اند. اما مجموعه فیلم «مومیایی» وی از جمله آثار موفق عالم سینماست که تماشاگران به واسطه این فیلم‌ها، نام او را به خاطر می‌آورند. این مجموعه فیلم فانتزی، اکشن و ماجراجویانه در حال و هوای مجموعه فیلم‌های موفق «ایندیانا جونز» استیون اسپیلبرگ است. براندون فریزر بازیگر نقش ریک اوکانل، مردی ماجراجوست که در هر قسمت این مجموعه فیلم از یک دنیای تماشایی و مجذوب‌کننده تاریخی قدیمی سر درمی‌آورد و حوادثی دیدنی و با نمک را خلق می‌کند. در قسمت سوم فیلم که با نام «مومیایی: معبد امپراتور اژدها» اکران عمومی شده اوکانل سفری به چین باستان می‌کند. راب کوهن که خالق اصلی سه‌گانه «مومیایی» بوده‌است، در گفتگوی زیر درباره جنبه‌های مختلف این مجموعه فیلم صحبت می‌کند.
کد خبر: ۱۹۸۱۱۵

بسیاری می‌گویند این فیلم اژدهایی شما بود که به بسیاری از کارگردانان اعتماد به نفس داد تا در این‌باره کارهایی بکنند. علتش هم این است که شما فرهنگ مربوط به این جور چیزها را خیلی خوب می‌شناسید و درک می‌کنید.

این را نمی‌دانستم. به خود من این نکته را نگفته‌اند. من همیشه عاشق و شیفته فرهنگ آسیا بوده‌ام. این عشق و علاقه از مدت‌ها پیش به وجود آمد. مادرم عاشق نقاشی‌های آبرنگی قدیمی چینی بود و به عنوان سرگرمی آنها را جمع‌آوری می‌کرد. 8 ساله بودم که با این نقاشی‌ها آشنا شدم و زندگی در رنگ‌های شاد و زنده این نقاشی‌ها را شروع کردم. از همان زمان شروع به مطالعه کتاب‌ قصه‌های افسانه‌ای چینی کردم. انگار دنیای تازه‌ای روبه‌رویم پدیدار شده بود. با این نقاشی‌ها و کتاب‌ها من فرهنگ چین و زیبایی‌شناسی مربوط به آن را کشف کردم. وقتی آنقدر بزرگ شدم که می‌توانستم به‌تنهایی سفر کنم، چین اولین کشوری بود که از آن دیدن کردم. بعد از پایان کالج بود و من مستقیما به پکن و شانگهای رفتم. البته به شیون نرفتم، چون آن روزها هنوز آنجا و جذابیت‌هایش کشف نشده بود. سال 1972 بود و اگر یادتان باشد شیون سال 1974 کشف شد. وقتی اولین‌بار 10 سال قبل تحقیق درباره سلحشوران چینی را شروع کردم، متوجه شدم آثار باستانی زیادی در این باره وجود ندارد، در عین حال، من هیچ وقت اطلاعات دقیقی از تاریخ کهن چین نداشتم. این تاریخ مربوط به دوره‌ای بسیار دور بود و نداشتن یک حس و حال عمیق، باعث تاسف خود شما می‌شد. زمانی که تحقیقاتم را برای فیلم جدی‌تر کردم، موزه خلق چین به ما اجازه داد از برخی مکان‌های خصوصی آن دیدن کنیم. بسیاری از سلحشوران کهن چینی در این محل بودند و خاطرات زیادی از آنها در این محل وجود داشت. ما حق لمس کردن هیچ چیز را نداشتیم، ولی کاملا آنها را حس می‌کردم و در هر قدم این احساس را داشتم که این موجودات پابه‌پای من قدم برمی‌دارند. با دیدن این تاریخ، شیفتگی‌ام نسبت به فرهنگ چین بیشتر شد.

برای فیلمسازی که همیشه از ساختن قسمت‌های بعدی فیلم‌هایش امتناع کرده، چه اتفاقی رخ داده که سه قسمت یک مجموعه فیلم را کارگردانی می‌کند؟ این کار خلاف اعتقادات و تفکرات شماست.

مجموعه فیلم «مومیایی»  از آن دسته کارهایی است که شما هرگز نمی‌توانید به آن پاسخ منفی بدهید و ساخت قسمت تازه‌ای از آن را رد کنید.

چند تا از بازیگران فیلم هم گفته‌اند که در تدارک قسمت چهارم آن هم هستید.

می‌دانید، تولید قسمت جدید فیلم‌های موفق، کار آسان و راحتی نیست. وقتی «سریع و آتشی» را ساختم، استودیو خواست قسمت دوم آن را هم جلوی دوربین ببرم؛ ولی قبول نکردم. تولید قسمت دوم ایده من نبود و دیدید که فیلم چه شکست بد تجاری‌‌ای خورد.

در ارتباط با «سه ایکس»‌ هم احساس می‌کردم ساخت دو فیلم با وین دیزل کافی است. همیشه یک حس درونی به من می‌گوید فیلمی که می‌سازم جایی برای دنباله دارد یا خیر. بعد از «مومیایی 2» و در طول چند سال گذشته خودم را آماده ساختن فیلم «هشتمین سفر سندباد»‌می‌کردم. شکست سخت تجاری stealth  شوکه‌ام کرد و همین امر باعث شد تا تهیه‌کنندگان فیلم در شرکت سونی ساخت فیلم «سند‌باد»  را متوقف کنند. زمان زیادی را صرف تحقیق و نگارش فیلمنامه این کار کرده بودم.

8 ماه کار و تلاش وقت کمی نیست. کیانو ریوز قرار بود نقش اصلی را بازی کند و جت‌‌لی هم کاراکتر منفی بود. همان‌زمان جت‌لی گفت، چرا کاری درباره چین   که فانتزی‌های خیلی زیادی دارد ‌ انجام نمی‌دهم.

دوستانم در کمپانی یونیورسال پرسیدند چرا در فکر ساخت دنباله‌ای بر «مومیایی»  نیستم و برای یک لحظه به فکرم رسید که قصه و فضای مومیایی را به دوران چین کهن ببرم. آنها که می‌دانستند علاقه زیادی به چین و فرهنگ آن دارم، اطمینان داشتند که حاصل کار چیز خوبی از آب درخواهد آمد. دیگر به سند‌باد فکر نمی‌کردم و همه حواسم به قصه بسیار مشکلی بود که می‌خواستم در مومیایی 3 تعریف کنم. موفقیت خوب این فیلم، راه را برای ساخت قسمت چهارم آن باز می‌کند. باید ببینیم کاراکترهای قصه را این‌بار برای ماجراجویی‌های تازه به کجا بفرستیم.

به این ترتیب، کار روی پروژه سند‌باد منتفی شده است؟

بله. برای من دیگر حکم یک پروژه مرده را دارد.

باعث تاسف است.

در صنعت سینما همیشه از این‌گونه اتفاقات می‌افتد. اینها لحظه‌هایی هستند که می‌آیند و می‌روند و فقط تبدیل به خاطره می‌شوند.

دنیای سینما همیشه قصه امثال جیسن و آرگونات‌ها را تبدیل به فیلم سینمایی کرده است؟

بتازگی از من خواسته شد قصه جیسن و آرگونات‌ها را هم بسازم. در فکر کارگردانی این فیلم هم هستم. در کل پروژه‌های زیادی را در ذهنم دارم که اکثر آنها کارهایی فانتزی هستند.

در نسخه دوباره سازی شده «برخورد تایتان‌ها»  هم جیسن و آرگونات‌ها حضور داشتند.

فیلم زیبایی بود. این‌طور نیست؟

فانتزی خوبی داشت.

ساختار فیلم خیلی خوب بود و سکانس‌های نبرد و درگیری‌اش خیلی جذاب و تماشایی درآمده بود.

اولین چیزی که هنگام تماشای فیلم دیدم و احساس کردم همین نکته بود.

همین چند وقت پیش ری هری هاوسن را برای پروژه سند‌باد دیدم و به او گفتم که چقدر کارش در نسخه دوباره‌سازی خوب بوده است. دوران کودکی من با دیدن فانتزی‌هایی که او خلق می‌کرد، گذشت.

«سریع و آتشی» هنوز هم قوی عمل می‌کند و قرار است قسمت چهارم آن نیز ساخته شود. ولی «سه‌ایکس» بدون شما و وین دیزل خیلی خوب کار نکرد. آیا راهی برای احیای مجدد آن وجود دارد؟

یکی از دوستانم مدتی قبل به دیدنم آمد و گفت امتیاز ساخت قسمت جدیدی از این فیلم را خریداری کرده است و وین خیلی دوست دارد قسمت دیگری را با تو کار کند. قرارهای اولیه گذاشته شده و باید یک فیلمنامه خوب و کامل پیدا کنیم.

می‌توان برای مرگ او در قسمت قبلی هم توجیهی پیدا کرد. تماشاچی مرگ او را ندید.

اصلا کار درستی نیست که یک کارگردان بازیگر فیلمش را بکشد و بخواهد چنین انتقام سختی از او بگیرد. (می‌خندد)‌ تهیه‌کنندگان می‌خواستند او را بکشند تا برای قسمت جدید یک کاراکتر تازه را معرفی کنند. خجالت می‌کشم بگویم چقدر از این بابت متاسفم. البته وین مرا سر صحنه فیلمبرداری خیلی اذیت کرد و از دست او بشدت عصبانی بودم.

فکر می‌کنید حالا او عاقل‌تر شده و رشد کرده است؟

بله. او حالا پدر یک دختر کوچولوست و رفتارش خیلی تغییر کرده است. وین کارنامه هنری پرفراز و نشیبی داشته است و فکر می‌کنم حالا می‌داند که چگونه باید رفتار کند.

آیا «سه‌ایکس‌3» را قبل از «مومیایی‌4» جلوی دوربین می‌برید؟

خدا می‌داند. هر دو تای آنها کارهایی هستند که اشتیاق بسیاری برای تولیدشان وجود دارد. اینجا هالیوود است. آدم‌ها تولید کارهایی را اعلام می‌کنند که هیچ وقت ساخته نمی‌شوند. یک سال پیش داشتم با نشریه ورایتی صحبت می‌کردم و گفتم ‌می‌خواهم درباره 10 پروژه با شما حرف بزنم؛‌ 5 تای آنها واقعی بود و بقیه فقط در حد حرف و حدیث بودند. ولی بعضی‌ها خبر از کارهایی می‌‌دهند که حتی یکی از آنها هم ساخته نمی‌شود. به شما بگویم که 2 فیلم پی در پی را در دستور کار دارم. اما هنوز نمی‌توانم با قاطعیت درباره «مومیایی» و «سه‌ایکس» جدید حرفی بزنم و به کسی قولی بدهم.

برای «مومیایی 3» چقدر از فناوری جدید رایانه‌ای استفاده کردید؟

فقط همان مقداری که قصه فیلم به آن نیاز داشت. نمی‌‌خواهم از جلوه‌های ویژه استفاده افراطی بکنم. میزان این حقه‌ها در فیلم باید آنقدر باشد که دیده نشود و توجه تماشاچی را جلب نکند. حقه‌ها باید در دل قصه و ماجراها پنهان باشند و فقط کمک کنند تا بیننده از دیدن آن صحنه‌ها لذت ببرد.

نسخه دی وی دی فیلم چیز ویژه‌ای خواهد بود؟

بله. به جز گفتگو با عوامل اصلی، 3 فیلم مستند متفاوت درباره مراحل مختلف ساخت فیلم هم داریم که تماشاچی را در جریان دقیق تمام مراحل ساخت آن قرار می‌‌دهد. این مستندها بیننده را به دنیای پشت صحنه «مومیایی 3» می‌برد و او را در شرایط آن دوران قرار می‌‌دهد.

همکاران‌تان می‌گویند هنگام کارگردانی «مومیایی 3» روزی 30 نما می‌گرفتید و سبک کارتان خیلی شبیه کار فیلمسازان چینی بود. آیا هیچ فیلمساز چینی‌ای الهام‌بخش کارتان بوده است یا این که به دیل وجود گروه تکنیسین چینی بود که به این شیوه کار کردید؟

خب، همیشه سر صحنه تلاش می‌کنم بداهه‌سازی کنم. برای تمام کارهایم از قبل برنامه‌ریزی می‌کنم و به قول ناپلئون هیچ کاری بدون برنامه‌ریزی نیست. هنگام کار مجبوری دید بازی داشته باشی تا بتوانی کار را به بهترین شکل ممکن انجام دهی. جان‌وو را تحسین می‌کنم و سبک کار آندرو لائو را دوست دارم. خیلی از فیلمسازان هنگ‌کنگی کارشان را خوب انجام می‌‌دهند و بدون برنامه‌ریزی قبلی سرصحنه می‌روند. اما در فیلمی مثل «مومیایی 3» با این بودجه و صحنه‌های عظیم، نمی‌توانی مثل فیلمسازان هنگ‌کنگی کار کنی. سبک کار آنها در چنین فیلم‌‌هایی جواب نمی‌‌دهد.

کدام فیلم چینی را دوست دارید دوباره‌سازی کنید؟

هیچ کدام و دلیلش را برایتان توضیح می‌دهم. فیلم‌های چینی در خودشان صداقت و یکپارچگی ویژه‌ای دارند. برای مثال «موضوعات داخلی» (که با نام «رفتگان» توسط مارتین اسکورسیزی دوباره‌سازی شد)‌ دارای چنان کمال و انسجامی است که «رفتگان» نتوانسته آن را خلق کند. این در حالی است که مارتین برای آن اسکار گرفت. این موضوع فقط درخصوص «موضوعات داخلی» صدق نمی‌کند و اکثر فیلم‌های چینی و هنگ‌کنگی چنین حال و هوا و وضعیتی دارند. وقتی این فیلم‌ها دوباره‌سازی می‌شوند، یک چیزهایی کم دارند که نمی‌توانند به خوبی نسخه‌های اصلی باشند.

دارید درباره ژانر ترسناک سینمای آسیای جنوب شرقی حرف می‌زنید؟

خب، آن فیلم‌ها هم دوباره‌سازی شده‌اند. من به این دلیل درباره «موضوعات داخلی» صحبت کردم که بشدت آن را تحسین می‌کنم. منظورم این است که این فیلم‌ها ریشه در آن فرهنگ دارند و تجربیات داخلی خود آنهاست که باعث تولید آن فیلم‌ها می‌شوند. سبک کار ما در هالیوود، کاملا متفاوت از آن سبک است. احساسم این است که تو باید در فیلمسازی‌ راه خودت را بروی و آن کاری را انجام دهی که بلدی و متعلق به خودت  است.

مترجم: کیکاووس زیاری‌

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها