در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
دکتر مریم یوسفی، جامعهشناس و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد تهران در این باره میگوید: «وقتی فردی در خانه که اولین نهاد اجتماعی است، رفتار ناخوشایندی داشته باشد، قطعا در محیط بزرگتر اجتماع و در صورت وجود زمینه مناسب به بزه اجتماعی در شکلهای مختلف، دست میزند.»
همچنین او سیاستهای رفتاری و تربیتی غلط والدین را از عوامل چنین مسائلی میداند. آنچه در ادامه میخوانید بخشی از گفتگوی ما با یوسفی درباره همین موضوع و راهکارهای برخورد با آن است.
خانم یوسفی در ابتدای گفتگو، تعریفی از خشونت بفرمایید.
هر نوع رفتاری که باعث ایجاد آسیب و ناراحتی در طرف مقابل و یا حتی خود فرد باشد، خشونت است. این خشونت و رفتار انعکاسدهنده آن، میتواند جسمی، جنسی، فیزیکی، کلامی، روحی و... باشد. به هر حال در تعریف موضوع بحث آزاردهنده آن برای فرد مقابل مطرح است.
در این میان خشونت کلامی چه جایگاهی دارد؟
خشونت کلامی هم یکی از انواع خشونتهای رایج است. میزان آزاردهندگی آن به نوع فرد، فرهنگ، تربیت و نوع رفتار بستگی دارد. در فرهنگ ما، آن طور که از گذشته بوده و هنوز هم ادامه دارد، خشونت کلامی بشدت آزاردهنده و ناگوار است.
ما اشاره به این نکته را حتی در اصطلاحات عامیانه هم داریم.
دقیقا. مثلی هست که میگوید زخم شمشیر خوب میشود، اما زخم کلام هرگز از بین نمیرود یا حتی در عموم اصطلاحاتی است که اشاره به کنایهآمیز بودن لحن و گفتار دارد. در هر صورت طبق الگوی رفتاری که ما با آن بزرگ شدهایم، میشود خشونتهای جسمی و فیزیکی را بخشید، اما امکان از یاد رفتن جملات ناهنجار، خشونتآمیز و ناراحتکننده نیست. حتی اگر دقت کنیم در خانوادهها و روابط بین زوجین هم به همین جا میرسیم.
خشونتهای کلامی تاثیری هم بر تربیت و شکلگیری شخصیت بچهها دارد؟
دقیقا. ناهنجاری و خشونتهای کلامی چه از سوی جامعه به کودک و نوجوان منتقل شود، چه در شرایطی که کودک در خانواده تحت تاثیر آن قرار گیرد، بشدت به تربیت و رفتار او تاثیر میگذارد.
میشود این دو مقوله را به صورت مجزا توضیح دهید؟
بله. شکلی از ناهنجاری کلامی هست که تحت تاثیر اجتماع و رسانهها به وجود میآید. دقت کنید یکسری از کلمات و اصطلاحات ناپسند که با عرف و نوع فرهنگ و رفتار اجتماعی ما همخوانی ندارد، تحت تاثیر جوامع دیگر به ایران وارد و در آن باب میشود. گاهی هم رسانههای مختلف، اصطلاحسازی میکنند. اصلا در شرایط فعلی قشر نوجوان و جوان ما بشدت تحت تاثیر این نوع کلام هستند و از آن تبعیت میکنند.
یعنی اینجا خانواده بیتاثیر بوده است؟
البته تا حدی. در شرایط فعلی خانوادهها بشدت به فرزندانشان نزدیک شدهاند و نسبت به هم احساس دوستی دارند. این از جهاتی خوب است. یعنی اعتماد و راحتی کودک با والدین مانع خیلی از ناهنجاریها میشود. اما از سوی دیگر، این رفتار دوستانه نباید به از بین رفتن الگوی مدیریتی والدین منجر شود. خانواده فرزندسالار که اکنون تعدادشان در ایران هم زیاد است و اصلا روبه افزایش است، سیستم مدیریتی مناسب ندارد.
این سیستم و الگوی مدیریتی میتواند مانع بروز ناهنجاری رفتار شود؟
بله. در این شرایط تا حدی خانواده میتواند در برابر رفتار و کلمات نامناسبی که نوجوانش دارد عکسالعمل نشان دهد و به نوعی مانع شود.
در شرایطی که رفتار مدیریتی و ممانعتی نیست کودک یا نوجوان به کدام سمت میرود؟
نوجوان و به طور کلی فرزندان رفتار خودشان را ادامه میدهند. براحتی به والدین، معلمها و در مجموع افراد بزرگتر از نظر سن و مقام، بیاحترامی میکنند. وقتی هم در نهاد خانواده که اولین مرکز ورود انسان است، فرد بیاحترامی و بدرفتاری کند، قطعا در محیطهای دیگر هم با این قضیه روبهرو میشویم. حتی امکان بزه اجتماعی داریم.
وقتی والدین با الگوگیری بچهها از جاهای مختلف در کلام روبهرو میشوند، باید چه رفتاری داشته باشند؟
در این زمان برخورد مدبرانه با موضوع خیلی مهم است. پدر و مادر باید به شکل کاملا هماهنگ رفتار کنند. مثلا اگر مادر در برخورد با اصطلاحی در گفتار فرزندش او را از دیدن برنامه تلویزیون منع کرد، پدر هم باید همین را درست تشخیص دهد. از سوی دیگر پدر و مادر باید بدون هیچ شوخی و بازی به قضیه نگاه و با آن برخورد کنند. باید با قاطعیت از فرزندشان بخواهند که از ادامه دادن استفاده از این اصطلاحات و لغات پرهیز کند. همچنین باید به آنها بیاموزند که هر فردی دارای شخصیت، اعتبار و احترام خاص خودش است که باید کاملا حفظ شود.
متاسفانه در جامعه گاهی با ناراحت نشدن نوجوان و جوان در صورت روبهرویی با کلام خشونتآمیز از سوی همسالان، مواجه میشویم.
این میتواند نتیجه تبلیغات بد و تربیت اشتباه باشد. این اتفاق هست. من هم بارها در میان دانشجویان با گروهی مواجه شدهام که همدیگر را به شکل نامناسبی خطاب قرار میدهند و گروه دیگر هم ناراحت نمیشوند.
لطفا برگردیم به والدین گروه دومی که باعث بروز ناهنجاری کلامی و در نتیجه رفتار نامناسب میشوند؟
این گروه از والدین، آنهایی هستند که خودشان ناهنجاری کلامی دارند. یعنی با همدیگر، با فرزندشان حتی با اطرافیان با لحن و کلمات نامناسب حرف میزنند. این والدین به دلایل مختلف از جمله تربیت نادرست، قرار گرفتن تحتتاثیر الگوهای رفتاری اشتباه، شرایط نامناسب اجتماعی، اقتصادی و... دچار خشونت کلامی هستندکه آن را در برخورد با فرزندانشان بروز میدهند.
آیا بروز این رفتار در برخورد با فرزند تنها زمان عصبانیت است؟
نه، حتی همین صدا کردن کودک با القاب بد، استفاده از عناوین و اصطلاحات نامناسب در برخورد با آنها هم میتواند بروز رفتار باشد. اما در زمان عصبانیت، قطعا این شکل رفتاری گسترش پیدا کرده و شدیدتر میشود.
تاثیرات این رفتار روی کودک و نوجوان چیست؟
ببینید با اعمال خشونت کلامی با فرزندانمان باعث از بین رفتن احساس اعتماد به نفس در آنها میشویم. اصولا هر نوع خشونتی، اولین آسیبی را که منجر میشود، از بین رفتن حس اعتماد به نفس است. فرد بدون اعتماد به نفس هم که قدرت رشد و پیشرفت ندارد. خودتان تصور کنید که فردی بدون اعتماد به نفس و حس قابلیت داشتن وارد جامعه، مثلا مدرسه شود. قطعا قدرت روبهرویی با مسائل و برقراری ارتباط را ندارد.
عزت نفس هم از بین میرود؟
بله. صددرصد این اتفاق میافتد. یعنی نهتنها اعتماد به نفس که عزت نفس هم میمیرد. اینجا با افرادی خجالتی، درونگرا، ناراحت و افسرده روبهرو میشویم که همیشه احساس گناه میکنند. در تمام شرایط خودشان را مقصر میدانند و شخصیت فردی و اجتماعیشان را تحقیر میکنند.
آیا از والدین هم متنفر میشوند؟
بله. وقتی بچهها نتوانند ارتباط لازم و مناسب را با والدینشان برقرار کنند، نسبت به آنها احساس انزجار و تنفر میکنند. همچنین تحقیرهایی که از سوی آنها به بچهها وارد میشود، زمینه را برای بروز حس بد میانشان آمادهتر میکند. در کل خانوادههایی با کلام خشونتآمیز و ناهنجار، الگوی رفتاری بسته و مستبدانهای دارند. این خودش عاملی برای انزجار است.
مجموعه این نتایج میتواند به ناهنجاری رفتاری گستردهتر فرد منجر شود یا مسیر را برای انجام بزه اجتماعی هموار کند؟
بله. قطعا این طور است. در هر دو گروهی که بررسی کردیم امکان بروز ناهنجاری رفتاری گستردهتر و حتی بزه اجتماعی هست. وقتی فرزندی نسبت به والدین و بزرگتر حس احترام نداشته باشد (طبق الگوی اول) میتواند هر جای دیگری شخصیت و احترام افراد را زیر سوال ببرد. این بدرفتاری با دیگران میتواند شکل گستردهتر و عمیقتری به خود بگیرد. در شکل بدتر هم رفتارهای خشونتآمیزتر با اطرافیان داریم. از سوی دیگر بچهها از والدین (گروه دوم) الگو میگیرند و رفتارهای آنها را تکرار میکنند.
یعنی آنها هم خشونت کلامی پیدا میکنند؟
این یک سوی ماجراست. از سوی دیگر گروهی سعی میکنند به شکلهای مخلتف، یعنی از جهات متفاوت، افرادی را که در برابرشان قرار میگیرند، تحقیر کنند؛ البته گروهی دیگر هم در تمام شرایط تحت تحقیر شدن قرار میگیرند.
ما با 2 نتیجه رفتاری مختلف روبهرو میشویم؟
بله. از یک سو افرادی که براحتی تحت تحقیر قرار میگیرند. قدرت دفاع از خود و حقوقشان را ندارند. براحتی آزار داده میشوند. همیشه مقصرند و از سوی دیگر افرادی که به دنبال آدمهای ضعیفتر میگردند تا آنها را تحقیر کرده و آزار دهند. این افراد بشدت مستعد برای انجام آزارهای جسمی و کلامی نسبت به خانوادهشان هستند، یعنی همسرآزاری و کودکآزاری را براحتی انجام میدهند.
امکان جرمهای بزرگتر هم هست؟
بله. هر چه این تحقیر شدن و خشونت کلامی در کودکی و نوجوانی بیشتر باشد، جرمهای ناشی از آن هم شدیدتر است و البته در پسرها به علت قرارگیری بیشتر در اجتماع، امکان بروز خشونت شدیدتر است.
برای مقابله با این رفتارها چه باید کرد؟
باید پدر و مادر الگوی رفتاری مناسبی پیدا کنند. یعنی باید یاد بگیرند که چطور با فرزندانشان رفتار کنند. این که رفتار مدیریتی مناسب و هماهنگ داشته باشند، خوب است. باید در عین حال که با فرزندانشان دوست هستند، مانع تکرار بعضی رفتارها یعنی رفتارهای نامناسب در آنها شوند. از سوی دیگر خودشان هم نباید از این الفاظ استفاده کنند. در هیچ شرایطی بچهها را تحقیر نکنند. در صورت وجود این رفتارها و عادت شدن آنها به مشاوران خانواده مراجعه کنند؛ چراکه گسترش این رفتارها، جامعهای خشن ایجاد میکند.
حدیث ضابطی
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد