میلاد حضرت فاطمه (س) تهنیت باد

تو مادری هستی مثل همه مادران خوب سرزمین من

تصویر ذهنی دختران امروز از «زن» بودن و «مادر» بودن، تصاویر «کلوزآپ»ی است از آنچه تاکنون دیده‌اند، شنیده‌اند و خیلی اوقات هاج و واج محو این نقش‌ها مانده‌اند. نقش‌هایی که گاهی چنان دور از دسترس و «سوررئال» می‌شود که پذیرش و بازی کردن در قالب آنها ترسناک می‌شود.
کد خبر: ۱۸۳۹۵۹

دختران همنسل من که همیشه در مناسبات اجتماعی و در درگیری با علامت‌های روزمره شده ریاضی «مساوی»اند با مادران فردا، «کم» می‌شوند از هر چه رفتار که در شأن‌شان نیست، «جمع» می‌شوند با همه صفات خوب، با مهربانی، عطوفت، گذشت، فداکاری، صبر، پذیرش سختی‌ها و «تقسیم» می‌شوند در نقش‌های متعدد همسر بودن، مادر بودن، سرپرست بودن و...، هراسی غریب دارند این روزها؛ هراس از نقش‌هایی که مسوولیتی سنگین به دنبال دارند.

تصاویر و نقش‌های پیچیده‌ای که هر یک مستحق تقدیراند و ما چه ساده در قضاوت‌های گاه ناعادلانه این نقش‌های واقعی را نادیده می‌گیریم و وظیفه می‌انگاریم و فقط به طراحی پوستری کلیشه‌ای و ثابت از مادر در قالب زنی رنجور با چشمان همیشه خیس، بسنده می‌کنیم؛ غافل از این که تصاویر واقعی چیزی فراتر از این کلیشه‌های پیش پا افتاده می‌گویند؛ همان تصاویری که دختران امروز از ترسیم آنها هراس دارند و نمی‌دانند این ترس از کجا نشأت می‌گیرد.

تصویر اول‌

تو، مادری هستی مثل همه مادران خوب سرزمین من. می‌دانیم که آبستنی؛ آبستن استرس‌هایی که تمامی ندارند، انگار. آبستن چین و چروک‌هایی که گذر زمانه به چهره تو نشاند و این نازیبایی‌ها در کنار تب کردن‌های فرزندت اهمیتی ندارد.

می‌ترسیم فراموش کنیم، لحظه‌هایی را که بی‌هیچ اجازه‌ای در وجود تو زیستیم، فراموش کنیم سختی روزهایی را که تحمل کردی و لابه‌لای همه دردها همه حواست به این بود که بند ناف به دور گردن ما نپیچد؛ فراموش کنیم که تو لذت بردی حتی از لگد زدن‌های ما وقتی جنینی گستاخ بودیم در وجود تو.

می‌ترسیم فراموش کنیم که به هر بهانه‌ای ما را از زیر قرآن خدا رد می‌کردی و کاسه‌ای آب بدرقه راهمان تا برگردیم سالم و سرحال.

باز هم برایمان دعا کن، مثل همیشه که دل خوش دعاهای تو هستیم. دعا کن برای ما که تردید داریم در وسع ظرفیت‌مان برای کنار آمدن با این همه دغدغه‌های بی‌پایان وقتی در قالب مادری مهربان می‌رویم.

تصویر دوم‌

تو زنی هستی نمونه، الگو با همه عواطف زنانه و مادرانه، زن که نه، شیر زنی هستی مثل همه شیرزنان سرزمین من. نه اسم می‌خواهی و نه رسم؛ نه مدالی و نه قدردانی‌ای همیشگی و نه به دنبال بهانه‌ای تا حرف‌هایت را با چاشنی گلایه ادا کنی، حتی.

تو که مادری و گذشتی از مهر فرزندانت تا خاک این سرزمین، رنگ روزهای سخت غلبه دشمن را نبیند.

در حیرتیم از صبری که خدا به تو داد؛ صبری که در پس آزمون سخت انتخاب برای تو پدید آمد تا تو گزینه‌ای غیر از گزینه لذت بردن از جوانی فرزندانت انتخاب کنی. ما باز هم تردید داریم، مادران فردا به این سادگی از حق مادر بودن در اوج عشق بگذرند؟

تصویر سوم‌

گذر زمانه بر چهره زیبای تو گرد پیری نشاند تا لرزش دست‌ها و سپیدی موهایت که با لایه‌ای از حنا می‌پوشانی، نشانی باشند برای آن که دلمان بلرزد، زمان رفتن تو کوتاه‌تر از همیشه شده است. این نگرانی‌ها هم انگار مانعی نشدند برای به رخ کشیدن بی‌معرفتی‌هایمان. تو اما، بی‌وفایی‌ها را نادیده گرفتی و در گوشه‌ای از خانه‌ای که انگ سالمندان را یدک می‌کشد، آرام خاطرات گذشته و یاد عزیزانت را مرور می‌کنی. هر لحظه به مرگ می‌اندیشی و نهایتی که بهتر از این گونه «بودن» است. ببخش. مثل همیشه که بخشیدی، گذشتی و با لبخند همه خرابکاری‌های بچه‌ها را نادیده گرفتی. ببخش گرچه بهانه‌ها برای تنها ماندنت، آشناست و به ظاهر موجه(؟) ببخش فرزندانی که شاید قدر بخشایندگی‌شان به قدر سخاوت تو نباشد، اگر حتی روزی روی همان نیمکتی بنشینند که تو نشستی.

تصویر چهارم‌

می‌دانیم سخت است زن بودن در فضایی که به رغم بها دادن بیشتر به زنان، همچنان مردها سالاری می‌کنند. در این فضا زنی تنهایی و تو را  که حالا در ادبیات جدید، در زندگی‌ای که روی بی‌رحمش را به تو نشان داده و مثل همیشه راضی‌ای به رضای او  به نام «زن سرپرست خانوار» می‌نامند. تو که فرزندانت در اوج تجربه طعم تلخ نبود پدر دلخوش سایبان وجود تو هستند.

مشکلات فراوانند و تو در بحبوبه این معضلات دست‌وپاگیر از تمام چیزهایی که حق توست می‌گذری تا بچه‌ها لذت بودن را حس کنند. و تصورش مشکل است حتی، برای دختران امروز و مادران فردا، باز گوشه‌ای از نقشی که تو ماهرانه ایفا می‌کنی، کم نمی‌آوری و می‌جنگی با آنچه سرنوشت توست و دلخوشی لابد، به محبت آن‌که این تقدیر را برای تو رقم زد.

تصاویر و نقش‌ها زیادند، به قدر دخترانی که از مواجهه با آنها و سربلند بیرون آمدن از امتحان‌ها هراس دارند. دخترانی که گلایه دارند از به تصویر کشیدن نقش مادرها در قالبی کلیشه‌ای که جز آبستنی فرزند و جولان دادن در مطبخ ها، ذهنیت دیگر ندارند.

دختران هم‌نسل من، هراسشان شاید آنقدرها هم بیجا نباشد و از ترس‌های بیهوده نشأت نگیرد، وقتی مادران آرزوهای دست‌نیافته‌شان را در آنها جستجو کردند و جامعه تک بعدی به همه خواسته‌هایشان نگاه کرد.

مریم نوری‌

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها