مروری بر فعالیت های آیت الله دکتر مفتح

انقلاب اسلامی پیش از آنکه یک جنبش سیاسی باشد، یک تحول فکری و فرهنگی بود. در این میان شخصیتهایی بوده اند که تمامی عمر خود را صرف بسترسازی فرهنگی انقلاب کرده اند و اعتقاد داشته اند که بدون فعالیت و مبارزه فرهنگی
کد خبر: ۱۸۱۸۹
، جامعه آمادگی قیام عمومی علیه رژیم شاهنشاهی را نمی یافت .یکی از چهره های شاخص در جمع این شخصیتها، آیت الله دکتر محمد مفتح بود که از دوران تحصیل تا آخرین لحظه های حیات پربارش هیچگاه از فعالیت فرهنگی بازنماند. ویژگی دیگر دکتر مفتح این بود که اعتقاد راسخ به همبستگی دانشگاه و حوزه و دانشجو و طلبه داشت و در این راه کوشش بسیار نمود و به موفقیتهایی نیز دست یافت . مقاله پیش رو نگاهی اجمالی برفعالیتهای فرهنگی دکتر مفتح دارد که به مناسبت 27آذر سالروز شهادت آیت الله دکتر محمد مفتح و روز وحدت حوزه و دانشگاه تقدیم خوانندگان گرامی روزنامه می شود . فعالیت های فرهنگی آیت الله محمد مفتح را بایستی از دوران تحصیل او در حوزه علمیه قم پیگیری کنیم . وی و دوستان همفکرش با انتخاب شغل دبیری هم در مراکز آموزش و پرورش ، حضور موثر و فعال داشتند و هم در سطح جامعه به انجام وظایف خود مشغول بودند.آیت الله مفتح گرچه فعالیت های پردامنه مبارزاتی داشته است ، با این حال نبایستی فعالیت های فکری و فرهنگی او را از مبارزات سیاسی اش کمتر انگاشت . انقلاب اسلامی که در بهمن 1357به پیروزی رسید، پیش از آن که یک انقلاب سیاسی باشد، یک انقلاب فکری و فرهنگی بود. بستر فکری و فرهنگی شکل گیری انقلاب اسلامی ، در نتیجه تلاشهای دامنه دار شخصیت هایی چون شهید مفتح و شهید مطهری و... مهیا شده است . چنان که مشهود است در مبارزات سیاسی اش ، او از هر فرصتی برای روشنگری مردم نهایت استفاده را می کرد. پر واضح است با چنین جدیت و پشتکاری آن هم در فعالیت های مبارزاتی ، مبارزات فرهنگی وی در چه حد و میزانی بایستی باشد. در شرایطی هم که هیچ امکانی برای تبلیغ و روشنگری به دلیل خفقان و اختناق وجود نداشت ، فعالیت های فرهنگی پوشش مناسبی برای مبارزات اسلامی به شمار می رفت . در این قسمت به مرور برخی از فعالیت های فرهنگی استاد شهید می پردازیم :دبیرستان دین و دانش که در سال 1333 توسط مرحوم آیت الله مهدی حائری تهرانی و شهید مظلوم آیت الله بهشتی تاسیس شد، اولین دبیرستان اسلامی در قم بود. آیت الله مفتح یک سال بعد، یعنی در سال 1334تدریس خود را در این دبیرستان آغاز کرد. نامگذاری این دبیرستان اسلامی هم بدون هدف نبود. موسسات و معلمان این دبیرستان ، افراد روشنفکر حوزه علمیه قم بودند که درصدد پیوند دادن دین و دانش جدید برآمده بودند. در این دبیرستان علاوه بر دروسی که طبق برنامه آموزش و پرورش باید تدریس می شد، علوم دینی و معارف اسلامی هم جزو برنامه های درسی دانش آموزان بود. کسانی که در این دبیرستان به تدریس می پرداختند، خود از چهره های شاخص علمی بودند. از معلمان این دبیرستان علاوه بر آیت الله بهشتی و آیت الله مفتح می توان به آیت الله مکارم شیرازی و آقای مصباح زاده منجم اشاره کرد. علی اصغر فقیهی ، نویسنده و کسی که در خصوص وقایع دوران ال بویه به تحقیق و پژوهش پرداخته است ، از معلمان این دبیرستان بود که رابطه نزدیکی با آیت الله مفتح نیز داشت . در مدت تدریس در این دبیرستان ، ایشان جلساتی را در شبهای جمعه برگزار می کردند. در این جلسات ، طلاب حوزه علمیه و دانش آموزان شرکت می کردند و به قرائت مقاله ، شعر یا طرح پرسشهایی که با آن مواجه می شدند ، می پرداختند، که آیت الله مفتح نیز به رفع نواقص و کاستی ها و ارائه پاسخ پرسشها می پرداخت . در ادامه فعالیت های فرهنگی ، ایشان به کمک آیت الله بهشتی «کانون دانش آموزان و فرهنگیان قم» را در سال 1339تاسیس کرد. دکتر بهشتی که از نزدیک در کنار آیت الله مفتح در این فعالیت سهیم بود، گفته است : «در سال 1341انقلاب اسلامی با رهبری امام و رهبری روحانیت و شرکت فعال روحانیت ، نقطه عطفی در تلاشهای انقلابی مردم مسلمان ایران به وجود آورده بود. من نیز در این جریان ها حضور داشتم تا این که در همان سالها، در قم به مناسبت تقویت پیوند دانش آموز، فرهنگی ، دانشجو و طلبه به ایجاد کانون دانش آموزان قم دست زدیم و مسوولیت مستقیم این کار را برادر و همکار و دوست عزیزم مرحوم شهید دکتر مفتح به دست گرفتند. بسیار جلسات جالبی بود». ایشان در جای دیگری هم توضیح داده اند: «با همکاری من و آیت الله دکتر مفتح کانون اسلامی دانش آموزان در قم به وجود آمد، که اولین مجتمع اسلامی زنده بود که در آن طلبه ، دانشجو، معلم ، دانش آموز و گروههای مختلف دور هم جمع می شدند و جلوه ای بود از هماهنگی همه قشرهای جامعه ما بر محور اسلام عزیز و بینش زنده اسلامی . جلسه های هفتگی داشتیم در مسجدی ...» از دیگر اقدامات موثر فرهنگی آیت الله مفتح ، تشکیل مجمع اسلام شناسی در قم بود. استاد مفتح در این جلسه ، طلابی را که دست به قلم بودند یا ذوق و استعداد نویسندگی داشتند و یا علاقه مند به فعالیت در مسائل فرهنگی بودند، گرد آورده بود. مرحوم مصطفی زمانی از نویسندگان پرتلاش این جمع در این مورد نوشته است : این مجمع ، فعالیت جدی و اساسی خود را برای شناساندن چهره اصلی اسلام به جامعه آغاز کرد.فضلا و نویسندگان در این جلسات با راهنمایی آیت الله مفتح ، به بحث و بررسی در خصوص مسائل روز و مورد نیاز جامعه بویژه نسل جوان می پرداختند و هر یک مسوول نگارش کتاب یا مقاله ای در موضوع طرح شده می شدند. پس از تحقیق و تنظیم کتاب ، کتاب در جلسه مجمع مطرح می شد. پس از این که کلیه اعضای جلسه نظر خویش را در مورد تک تک موضوعات آن کتاب بیان می کردند، با مقدمه ای که آیت الله مفتح بر کتاب می افزود، برای چاپ و انتشار آماده می شد. انتشار کتابهای این مجمع که به مسائل سیاسی روز می پرداخت ؛ عکس العمل ساواک را درپی داشت : «خوب به خاطر دارم اولین کتابی که به نام مجمع اسلام شناسی منتشر شد، کتاب «شیعه و زمامداران خودسر» بود. این کتاب را پانزده روزه ترجمه کردم و در خلال ترجمه در طول یک ماه به چاپ رسانیدم ... همراه انتشار کتاب شیعه و زمامداران خودسر، استاد شهید به «سازمان امنیت » احضار شد و به عنوان گرداننده یک مجمع زیرزمینی ، تحت فشار قرار گرفت . کتاب مخاطبان خاص خود را داشت و مجله ای تخصصی هم می توانست با تعداد بیشتری خواننده ارتباط برقرار کند. در یکی از جلسات مجمع اسلام شناسی ، قرار بر این شد مجله ای به نام «اسلام شناسی» در 640صفحه به مبلغ یکصد و بیست ریال در 12شماره انتشار یابد تا از این طریق ، هماهنگ با نیازمندی های اجتماعی گامی اساسی برداشته شود. اما علی رغم تلاش استاد و برخی از اعضای مجمع ، انتشار مجله اسلام شناسی با مخالفت برخی از افراد مواجه شد و از طرف دیگر ساواک هم اجازه نشر آن را نداد. هیات مکتب الرضا(ع) توسط تعدادی از آذربایجانی های متدین مقیم مرکز در اواخر سال 1347با هدف انجام فعالیت های فرهنگی در تهران تاسیس شد. عمده فعالیت های مکتب الرضا(ع) شامل دعوت از سخنرانان برجسته و مبارز، تشکیل جلسات پرسش و پاسخ با حضور اندیشمندان اسلامی ، برگزاری مسابقات با موضوعات دینی و تهیه و تنظیم مقاله ها بود. هزینه این فعالیت ها در هر هفته از اعضا دریافت می شد. سخنرانی های این هیات را افرادی چون استاد مطهری ، دکتر مفتح شهید باهنر، استاد محمدتقی جعفری ، مرحوم صدربلاغی ، مرحوم سیداحمد شبستری ، آقای علی دوانی و دکتر احمد بهشتی ایراد می کردند. آیت الله دکتر مفتح از سال 1349مداوم به دماوند، به خصوص در ایام محرم و صفر رفت و آمد داشت . علاوه بر فعالیت های تبلیغی و سیاسی که در بخش بعدی به آن خواهیم پرداخت ، قعالیت فرهنگی قابل توجهی هم داشتند. حجت الاسلام آقای حمیدی در این مورد توضیح می دهند. «علت حضور و فعالیت ایشان در این شهرستان ، به این جهت بود که عده ای از جوانان متدین و مذهبی دماوند در آن سالها اقدام به تشکیل انجمنی کرده بودند به نام «انجمن کاوش های دینی و علمی» که در آن انجمن دینی و مذهبی ، گروهی از متفکران و دانشمندان اسلامی هم شرکت می کردند. ازجمله آنها شهید مطهری رضوان الله تعالی بودند، جناب آقای هاشمی رفسنجانی ، مرحوم دکتر محمدجواد باهنر، مرحوم شهید شریعت و برخی از شعرا و ادیبان و هنرمندان دیگر در این جلسات شرکت می کردند و از کسانی که هم اکنون در قید حیات هستند می توانم از آیت الله امامی کاشانی نام ببرم». در همین خصوص آیت الله شهید مفتح در «موسسه احمدیه» هم فعالیت می کرد. این موسسه توسط آیت الله حسین خادمی اصفهانی برای تعلیم و تربیت جوانان تاسیس شد و شامل مدارس روزانه ، شبانه و کتابخانه و سالن سخنرانی بود. آیت الله خادمی به مناسبت های مختلف از اندیشمندانی چون مرحوم علامه جعفری ، استاد شهید مطهری ، آیت الله شهید مفتح و علامه امینی برای سخنرانی در این موسسه دعوت می کرد. آیت الله دکتر مفتح در کنار فعالیت های تبلیغی که در ایام محرم و صفر و ماه رمضان داشتند و یا فعالیت های آموزشی در دانشگاه و حوزه ، همواره تمرکز اصلی تلاشهای خود را در مسجدی قرار می داد که امامت جماعت آن را به عهده داشت . مسجد جاوید که توسط آقای عباس جاوید احداث شده بود، به یکی از کانون های فعالیت فرهنگی او تبدیل شد. آقای سخایی در همین باره می گوید: «شهید مفتح از من خواسته بود که تعدادی از دانشجویان را دعوت کنم تا ایشان بتوانند در مسجد جاوید برای آنها کلاسی ترتیب بدهد. من هم تعدادی از دانشجویانی را که در دانشگاه با آنها ارتباط داشتم ، آنها را دعوت کردم و یک کلاسی تشکیل داد که اساتید آن کلاس شهید مطهری و آیت الله دکتر بهشتی و علامه جعفری و خود ایشان بودند و بعضی از اساتید دیگر قرار شده بود که راجع به این تعداد از دانشجویان که دعوت شده بودند کار کنند.» در مسجد جاوید کلاسهای مختلفی را ایشان به طور ابتکاری ایجاد و دانشجویانی را جذب کرده بودند؛ ازجمله این کلاسها فلسفه تاریخ بود که یکی از دوستان در آنجا تدریس می کرد. در کلاس نهج البلاغه مرحوم شهید باهنر درس می دادند. یک کلاس عربی بود که دکتر دبوری استاد آن بود. کلاس تفسیر قرآن را هم خود شهید مفتح آن را اداره می کردند؛ چون ایشان ممنوع المنبر بودند، اجازه نداشتند سخنرانی کنند، در قالب این کلاسها مطالبی را بیان می کردند». کلاسهایی که در مسجد جاوید تشکیل می شد، بویژه جلسه تفسیر قرآن که توسط دکتر مفتح اداره می شد، از طرف مقامات امنیتی بشدت کنترل می شد. گزارش هایی که از این مسجد توسط ساواک و شهربانی تهیه شده ، نشانگر حساسیت نهاد امنیتی حکومت در قبال فعالیت های ایشان است . در یکی از گزارش هایی که پلیس تهران به ریاست اداره اطلاعات شهربانی کل کشور ارسال کرده آمده است : «اطلاعیه واصله حاکی بود آقای شیخ محمد مفتح ، استاد دانشگاه و پیش نماز مسجد جاوید (در جاده قدیم شمیران) که مدتی است ممنوع المنبر می باشد، اخیرا در قسمت شمالی ساختمان مسجد که نوساز و هنوز نیمه تمام می باشد و دارای درب جداگانه ای است ، جهت عده ای از دختران و پسران جوان که بین آنها دانشجویان دانشگاه نیز دیده شده اند، کلاس تفسیر قرآن تشکیل داده است ...» در این گزارش قید شده است این کلاس تفسیر روزهای پنجشنبه و جمعه بعدازظهر در دو کلاس جداگانه تشکیل می شود. در ادامه همین گزارش می خوانیم : «... ضمن مراقبت مشاهده گردید عده ای دختر جوان که همگی چادر مشکی به سر داشتند و با خود کیف و کتاب حمل می نمودند از ساعت 00/13 بتدریج به درب شمالی مراجعه و وارد زیرزمین که در آن صندلی و میز قرار داده شده بود، گردیده و تا ساعت 00/14 حدود 35نفر دختر در محل فوق اجتماع و آقای شیخ محمد مفتح نیز مراجعه و مشغول تدریس بودند و کلاس مزبور تا ساعت 00/18 ادامه داشت ...» رئیس اداره اطلاعات شهربانی ، سرهنگ محمد سجادی در جواب این گزارش ابلاغ کرد: «تا زمانی که نامبرده بالا ممنوع المنبر می باشد، مجاز به تشکیل کلاس تفسیر قرآن نبوده و از آن پس نیز تشکیل کلاس مورد بحث با کسب اجازه از وزارت آموزش و پرورش امکانپذیر می باشد.» متعاقب این دستور، حاج عباس جاوید، مسوول مسجد به کلانتری احضار و از وی تعهد گرفته شد که از تشکیل جلسه تفسیر قرآن و هرگونه «فعالیت غیرعادی در مسجد» جلوگیری شود و مراتب را به اطلاع دکتر مفتح برساند. در سال 1354دکتر مفتح به همراه آیت الله حسین نوری همدانی بر آن شدند تا مدرسه ای برای طلاب همدانی ایجاد کنند. به همین منظور، قبضهای کمک به احداث مسجد تهیه شد و در اعلامیه ای این تصمیم به اطلاع عموم مردم رسید، در نامه ای که آیت الله مفتح و آیت الله نوری به برخی اشخاص علمی ارسال کرده بودند، آمده است : «..همان طور که در اعلامیه منعکس است ، به منظور تاسیس مدرسه ای برای طلاب جوان همدان در قم برنامه هایی منظم و تصمیم گرفته شده است . امید است با همکاری های آن حضرت جامه عمل بپوشد. حسین نوری ، محمد مفتح . آیت الله مفتح تا لحظه شهادت توانسته بود، مبلغ یک میلیون و 200هزار تومان برای احداث مدرسه جمع آوری کند. پس از شهادت ، خانواده ایشان در دیدار با حضرت امام (ره ) جریان پول و قصد دکتر مفتح را به اطلاع معظم له می رسانند. حضرت امام هم دستور می دهند پول در اختیار آیت الله نوری همدانی قرار گیرد. آیت الله نوری همدانی در ادامه می گویند: «اینجانب نیز با بعضی افراد خیراندیش مطالب را در میان گذاشتم تا بالاخره پس از فراهم شدن مقدار قابل توجه دیگری یک نفر خیراندیش حاضر شد 800متر زمین در اختیار گذاشته و 500هزار تومان نیز کمک نماید. بالاخره این مدرسه در چهار طبقه با یک سرداب بزرگ و چندین مدرس و کتابخانه تاسیس گردید. این مدرسه که به نام «مهدی موعود» (عج ) نامگذاری شده است و با حدود 200طلبه زیر نظر آیت الله نوری همدانی اداره می شود، از باقیات صالحات آیت الله دکتر مفتح هم به حساب می آید، زیرا در به وجود آمدن آن تلاش بسیار داشت ، هرچند مدرسه بعد از شهادت او دایر شده است . بین آیت الله مطهری و دکتر مفتح رابطه دوستی و محبت استواری برقرار بود و در فعالیت هایی که داشتند، چه فرهنگی و چه سیاسی و مبارزاتی از نظریات یکدیگر استفاده می کردند. فعالیت های سیاسی ایشان هم رنگ فرهنگی داشت . آیت الله محمد واعظزاده خراسانی توضیح می دهد: «آنچه گویا در شیوه فعالیت های سیاسی مرحوم مطهری از قلم افتاده ، آن است که وی در انجام کارهای حساس همواره از دوستان نزدیک و باوفای خویش مدد می گرفت و کارها را به نام و به دست آنان اجرا می کرد و خود به طور غیرمستقیم و غیرعلنی حساب کار را داشت . در این اواخر یعنی شاید دو سال آخر پیش از انقلاب شاید بیش از هر کس دیگر همرزم باوفایش دکتر مفتح در ارتباط با استاد شهید این مسوولیت را می پذیرفت و چنان که می دانیم فداکاری ها و مبارزات او در مسجد جاوید و مسجد قبا و بیش از آن در حسینیه ارشاد و راهپیمایی رمضان و عاشورای سال 57و جز اینها بسیار و چشمگیر بود.» این مسجد در خیابان دکتر شریعتی فعلی بالاتر از حسینیه ارشاد قرار دارد. آیت الله مفتح که پس از تعطیلی مسجد جاوید مدتی را هم در زندان به سر برده بود. توسط آیت الله طالقانی ، استاد مطهری و دکتر شریعتی و تنی چند از روحانیون انقلابی به امامت این مسجد برگزیده شد. البته مبارزات سیاسی استاد مفتح در این مسجد خود فصل مفصلی خواهد بود. آنچه در اینجا مورد توجه قرار می گیرد، فعالیت های فرهنگی ایشان است . آیت الله مفتح پس از قبول امامت جماعت مسجد قبا در کنار مسجد، به ایجاد کتابخانه ای عمومی و صندوق قرض الحسنه اقدام کرد. وی با استفاده از حیاط کتابخانه در تابستان اردوهایی برای دانش آموزان تشکیل داد و اولین نمایشگاه بزرگ اسلامی در تهران به همت ایشان در مسجد قبا ترتیب یافت . از جمله اقدامات قابل توجه دکتر مفتح در بعد فرهنگی برگزاری نمایشگاه های کتاب بود، که برای اولین بار صورت می گرفت . او علاوه بر تشویق از تمام امکانات خود برای راه اندازی نمایشگاه کتابهای اسلامی استفاده می کرد. آقای پیشگاهی فرد از افرادی است که در این زمینه حضور فعالی داشته است . توضیح بیشتری می دهد: «ایشان شدیدا از دوستانمان در ایجاد نمایشگاه های کتاب پشتیبانی می کردند. نمایشگاه کتاب در مسجد قبا در آن فضایی که فراهم شده بود، کتابهای اسلامی و مذهبی مورد استقبال بسیار وسیع دانشجویان و طلاب و جوانان آن روز بود. من یادم هست آن روزها نیاز به کمک مالی داشتیم . برای تاسیس این نمایشگاه ها، خود این شهید بزرگوار زمینه هایی را فراهم می کردند. افراد متدینی را که آمادگی کمک داشتند، معرفی می کردند تا بتوانیم کتابها را با تخفیف بیشتری در نقاط مختلف کشور در نمایشگاه ها ارائه کنیم .»دعوت از دانشمندان مصری به ایران عبدالفتاح عبدالمقصود از جمله دانشمندان بزرگ مصری است که درباره امام علی علیه السلام مطالعات گسترده ای دارد. ایشان در سال 1356به دعوت دکتر مفتح به ایران آمدند. اقامت عبدالمقصود در ایران مقارن ولادت امام رضا علیه السلام بود. در پیش نویس اعلامیه ای که توسط دکتر مفتح برای برگزاری جشن و مراسم سخنرانی ایشان انتشار یافت ، آمده است : «آقای عبدالفتاح عبدالمقصود نویسنده توانایی که در محیط مصر با نوشتن کتاب «الامام » و کتابهای دیگر درباره فاطمه زهرا (س ) و امام حسین (ع ) و نیز نوشتن تقریظ بر کتاب «الغدیر» علاقه شدید خود را به اهل بیت رسول الله نشان داده است ... آیت الله طالقانی برای دیدار با عبدالفتاح عبدالمقصود شوق فراوانی داشت . هنگامی که ایشان به دعوت دکتر مفتح به ایران آمده بود، با وجود تلاش بسیار، موفق به دیدار با آیت الله طالقانی مترجم کتاب خود که در زندان به سر می برد، نشد. «با توضیحاتی که از وضع اسفناک ایران برایش دادند، پی به ماهیت رژیم سفاک پهلوی برد و چون شخصیتی فرهنگی در جهان عرب و مصر محسوب می گردید، بعد از مراجعت از ایران با استفاده از موقعیت علمی خود، اقدام به افشاگری علیه رژیم پهلوی نمود.» علاوه بر عبدالفتاح عبدالمقصود، چند تن از استادان دانشگاه الازهر هم توسط او به ایران دعوت شدند که با ممانعت ساواک مواجه گردید. از جمله این دعوت شدگان آقای فحام شیخ الازهر و عبدالحلیم خفاجی بودند که شیخ فحام در سال 1356به دعوت ایشان به ایران آمده و در مسجد قبا به ایراد سخنرانی پرداخته بود. در بهمن ماه سال 1356آیت الله مفتح برآن شد در محل کتابخانه مسجد، کلاسهای تدریس و تفسیر قرآن مجید برای آقایان و خانمها تشکیل دهد. مدرسین خانم نورصالحی و آقای کلانتر دانشجوی دانشگاه الهیات بودند. کلانتری قلهک بلافاصله پس از اطلاع از تشکیل این کلاسها خبر را به اداره اطلاعات منتقل نمود. اداره اطلاعات هم مشخصات کامل بانی و مسوول جلسه و همچنین مدرسین را خواست تا پس از بررسی نظریه اعلام گردد. در گزارشی دیگر از کلانتری قلهک به ریاست اطلاعات پلیس تهران دراین باره آمده است : «... برابر گزارش سروان علیا افسر تجسس وابسته ، مشخصات آقای الیاس کلانتر فرزند تقی 26ساله ، دانشجوی دانشکده الهیات ، ساکن خیابان خیام بازار پاچنار مدرسه شیخ عبدالحسین تلفن 537239می باشد. ضمنا خانم نورصالحی از اعلام مشخصات خود، خودداری نموده که به مسوول مسجد اطلاع و تعهد اخذ گردیده در کلاس درس بجز تدریس قرآن و احکام آن ، مسائل دیگری مطرح نگردد و از تشکیل کلاس توسط خانم نورصالحی نیز خودداری به عمل آید... کلانتری قلهک ، سرهنگ غفاری علی رغم اخذ تعهد که در گزارش فوق به آن اشاره شده است ، ریاست اداره اطلاعات ضمن ارسال گزارش تشکیل این کلاسها به ریاست ساواک ، نظر آن سازمان را در این خصوص جویا شد. ساواک هم در ابلاغیه ای اعلام کرد: «با توجه به موقعیت خاص و تردد افراطیون مذهبی به مسجد قبا، تشکیل کلاس تدریس و تفسیر قرآن در این مسجد به مصلحت نمی باشد. خواهشمند است دستور فرمایید به نحو مقتضی با تشکیل کلاس مورد بحث مخالفت و نتیجه را به این سازمان اعلام دارند. رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور، ارتشبد نصیری .» اداره اطلاعات دستور فوق را به پلیس تهران ابلاغ کرد تا از تشکیل این کلاسها جلوگیری گردد. آیت الله مفتح در سال 1356در سفری که به لبنان داشت ، میهمان امام موسی صدر که از دوستان دوره تحصیل بود، شد. در بازدیدی که از مراکز متعلق به شیعیان لبنان کرد، براین باور شد آنچه موجب عقب ماندگی شیعیان در لبنان است ، عقب ماندگی فرهنگی است ؛ زیرا می دید شیعیان لبنان از اهل تسنن و مسیحیان در مسایل اجرایی عقب تر هستند. او در این سفر به اقدام کوتاه مدت و بلند مدت مصمم شد. در اقدام کوتاه مدت برای ارتقای فرهنگی شیعیان با هماهنگی امام موسی صدر مخارج تحصیل فرزندان شهید شیعه لبنانی را متقبل شد. تا این فرزندان شهدا بتوانند به تحصیلات خود ادامه دهند؛ زیرا آنها ازنظر مدرسه و هزینه تحصیل با مشکل مواجه بودند. در برنامه بلندمدت به این اندیشه بود تا بتواند مرکزی همچون «دانشگاه امریکایی بیروت » برای شیعیان ایجاد کند تا از مراحل ابتدایی تحصیل تا تحصیلات عالیه در آن فراهم شود تا بدین وسیله شیعیان لبنان امکان ارتقای فرهنگی داشته باشند. حاج حسین مهدیان از نزدیکان استاد مفتح در این سفر، جزییات بیشتری را دراختیار ما قرار می دهند: «یکی از حوادثی که پیش آمد، مساله جنگزدگان لبنان بود. ایشان از نظر عواطف اسلامی برای جمع آوری کمکهای مردمی اقداماتی کرد. به اتفاق ایشان سفری کردیم به سوریه و لبنان جهت کمک به بازماندگان شهدای جنگزده لبنان . دراین سفر از سوریه به بیروت رفتیم . رهبر شیعیان لبنان آیت الله امام موسی صدر درسوریه اقامت داشتند و چند روزی با ایشان بودیم . عده ای از جوانهای ایرانی ازجمله آقای محمد منتظری و عده دیگر که در سوریه برای آموزش جنگهای چریکی بودند، آنها هم علاقه مند بودند به لبنان بیایند؛ ولی مشکل گذرنامه داشتند. در فرصتی که ما با آقای صدر آماده رفتن به بیروت بودیم ، آنها هم حرکت کردند و با ما آمدند. وارد لبنان شدیم در آن زمان شهید دکتر چمران مسوولیت حرکت امل را برعهده داشت . در مجلس اعلای شیعیان لبنان جلسات متعددی تشکیل می شد تا نحوه کمک رسانی بررسی شود.» آیت الله مفتح عقیده داشت کارهای روبنایی ممکن است دوام نداشته باشد و باید کار اساسی زیربنایی کرد «بالاخره به این نتیجه رسیدیم آن سرمایه که برای کمک به جنگزدگان با خود آورده ایم ، صرف یک کار فرهنگی اجتماعی بشود و باقیات صالحاتی بماند؛ لذا برای تاسیس یک موسسه فرهنگی که بتواند از دبستان و راهنمایی و دبیرستان و تاسطح آموزش عالی را داشته باشد، تصمیم گرفته شد.» اوجگیری مبارزات مردم مسلمان ایران در سال 1357و نقش آیت الله مفتح در سازماندهی این مبارزات ، مانع ادامه این طرح بلندمدت شد و شهادت ایشان در آذرماه 1358این طرح را ناتمام گذاشت . خانواده آیت الله مفتح این موضوع را به اطلاع حضرت امام و سایر مسوولان کشور رساندند ازجمله این مسوولان دکتر باهنر بود. «به شهید باهنر که وزیر آموزش و پرورش بود، جریان را گفتیم . شهید مفتح چنین طرحی داشت شما اقدام کنید و این طرح را آموزش و پرورش تکمیل و انجام بدهد با گرفتاری هایی که برای کشور و مسوولان پیش آمد، این طرح ناتمام ماند.» آیت الله دکتر مفتح از بدو ورود به دانشگاه نخست به عنوان تحصیل و سپس تدریس ، با دانشگاه اسلامی الازهر مصر آشنا شد. پیروزی انقلاب اسلامی فرصتی فراهم آورده بود که او می توانست با الگوبرداری از این دانشگاه که علوم مختلف در کنار هم با رنگ و صبغه اسلامی تدریس می شدند، دانشگاه جامع اسلامی را ایجاد کند. به همین منظور سفر دیگری بعد از انقلاب به مصر نمود. دراین سفر او به عنوان رئیس دانشکده الهیات و معارف اسلامی از دانشگاه الازهر دیدن می کرد. در این سفر با مقامات الازهر دیدارهای متعددی کرد و گزارش های دقیقی تهیه نمود، که شهادت ، این طرح را نیز ناتمام گذاشت . ازجمله فعالیت های بنیادین استاد مفتح که به مساعدت چند نفر از دوستان نزدیکش شروع کرد، مطالعات اسلامی بود. به همین منظور موضوع هایی برای فیش برداری از منابع اسلامی توسط این گروه مشخص شد، تا زیر نظر ایشان توسط طلابی که با این گروه همکاری داشتند، از منابع اسلامی استخراج شود. آیت الله دکتر بهشتی در همین زمینه توضیح داده است : «... ازجمله همکاری هایی که ایشان با دوستان ما و من و چند نفر دیگر از دوستان داشتند، کاری بودکه در زمینه یک برنامه تحقیقاتی شروع کرده بودیم . چند سالی بود کار می کردیم ، بنده بودم جناب آقای موسوی اردبیلی ، جناب آقای مهدوی کنی و همچنین دکتر مفتح و بعضی دیگر از دوستان که تحقیقات وسیعی را پیرامون مسائل بنیادی اسلام آغاز کرده بودیم ...»پس از شهادت دکتر مفتح بنابر وصیت ایشان ، فیشهای مربوط به این مطالعات دراختیار آیت الله دکتر بهشتی قرار گرفت . آیت الله مفتح پس از پیروزی انقلاب علیرغم مشغله فراوان ، دانشکده الهیات را مرکز ثقل فعالیت های خود قرار داد. در شرایط آشفته اواخر سال 1357، او کلاسهای فوق العاده ای را در دانشکده الهیات که مسوولیت اداره آن را هم به عهده گرفته بود، تشکیل داد. او در آن شرایط برای جوابگویی به جوانانی که جذب مفاهیم کمونیستی شده بودند، در این کلاسهای فوق العاده دروسی چون فلسفه تطبیقی به استادی علامه محمدتقی جعفری و فلسفه تاریخ به استادی آیت الله مرتضی مطهری گنجانده بود. به این ترتیب دانشکده الهیات و معارف اسلامی به محل تجمع علم دوستان و متفکران و دانشجویان تبدیل شد. اما این اتفاق دیری نپایید؛ زیرا در ماههای آغازین انقلاب ، آیت الله مطهری توسط گروه فرقان به شهادت رسید و 6ماه بعد از او آیت الله دکتر محمد مفتح.
رحیم نیکبخت
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها