درباره آن شرلی تین‌ایجری صد ساله ‌

داستانی همیشه زنده‌

چگونه می‌توان باور کرد که آن شرلی موقرمز، همان دخترک شیطان و پرچانه‌ای که انگار آفریده ‌شده تا خرابکاری کند و بی‌محابا احساساتش را به زبان بیاورد، صد ساله شده باشد. ‌ داستان زیبا، ملموس و همیشه سبز آن شرلی که به وسیله نویسنده کانادایی لوسی ماد ‌مونتگمری نوشته شده آنقدر تازه است که این تصور به انسان دست می‌دهد که یکی از تین‌ایجرهای یکی دو دهه پیش آن را نوشته باشد، اما واقعیت این است که این خانم نویسنده که ‌بیش از 60 سال از مرگش می‌گذرد آنقدر خوب زندگی را می‌شناخت و می‌توانست شخصیت‌‌پردازی کند که شخصیتی را شکل داد که هنوز جوان مانده است.‌
کد خبر: ۱۶۸۹۴۴

حالا دیگر آن شرلی کک مکی موقرمزی را که یک بند حرف می‌زند و معمولا هم چیزهای عجیب و ‌غریبی به زبان می‌آورد را بسیاری از مردم جهان چه از طریق کتاب‌های پرفروش آن و چه با ‌تماشای سریال خوش ساخت تلویزیونی می‌شناسند. سازنده این سریال کوین مک سولیوان هم ‌که البته یکی از آن استادان پرتوان تلویزیون است که کارهای دیگری چون داستان‌های جزیره و ‌پزشک دهکده را هم از او دیده‌ایم.‌

خانم مونتگمری در اولین کتاب از این مجموعه زمانی «آن شرلی» را به خواننده معرفی می‌کند که او 12 ساله است و به عنوان یک بچه یتیم از سوی پرورشگاه به «گرین گیبلز» فرستاده می‌‌شود. گرین گیبلز که نام یک مزرعه در جزیره «پرنس ادوارد» کاناداست، به زودی به خانه اصلی ‌‌«آن» بدل می‌شود و خانواده کوچکی که از یک خواهر و برادر مسن به نام ماتیو و ماریلا تشکیل‌شده او را به عنوان جزیی از خودشان می‌پذیرند. البته برای این که این مراحل طی شود باید ‌ماجراهای متعددی را پشت‌سر گذاشت و مهم‌ترین آنها این است که این خواهر و برادر از آنجا ‌که نیاز به نیروی کار دارند از پرورشگاه خواسته‌اند تا یک پسر به آنها بدهد و با دیدن «آن» ابتدا ‌تصمیم می‌گیرند او را پس بفرستند و بعد به دلیل احساس تنهایی دخترک که آن را خیلی راحت ‌بیان می‌کند، او را می‌پذیرند. اینجاست که «آن» برای اولین بار زندگی در یک خانواده را تجربه ‌می کند و با عشق آشنا می‌شود.‌

لوسی ماد مونتگمری که او را در عالم مطبوعات با نام ال. ماد. مونتگمری می‌شناسند، در سال ‌‌1874 به دنیا آمد و برای چاپ اولین کتابش که همین ماجراهای «آن» باشد به زحمت توانست ‌ناشری پیدا کند، اما این کتاب به محض انتشار با چنان استقبالی روبه رو شد که نویسنده تصمیم ‌به ادامه ماجرا گرفت و جلدهای بعدی را درباره این دخترک کله شق و در عین حال مهربان نوشت. ‌

نویسنده شخصیت آن شرلی را بیشتر با الهام از زندگی خودش آفریده است. او که فقط  21 ‌ماهه بود که مادرش را به دلیل ابتلا به سل از دست داد، به زودی با رفتن پدرش از جزیره مجبور ‌شد با پدربزرگ و مادر بزرگ مادری اش زندگی کند و به نوعی همین احساس تنهایی‌ها را درک ‌کرده است. جالب این است که بسیاری از ماجراهای زندگی آن هم با توجه به دیگر تجربیات ‌زندگی خانم مونتگمری شکل گرفته است. ‌

با مروری بر زندگی او می‌بینیم که لوسی مجبور شد بعدها مدتی پدربزرگ و مادر بزرگش را ترک ‌کند و با پدر و همسر جدید او زندگی کند اما بعد از یک سال دوباره به نزد آنها برگشت.‌

لوسی مونتگمری پس از پایان تحصیلاتش در مدرسه به کالج دختران در شارلوت تاون رفت و ‌موفق شد یک دوره دو ساله را در طی یک سال بگذراند و مدرک آموزگاری اش را بگیرد و سراسیمه ‌خود را به پدربزرگ و مادر بزرگ پیرش برساند. این عین همان نگرانی است که آن شرلی هم برای ‌ماتیو و ماریلا دارد و همیشه به فکر آنهاست. آن هم مثل لوسی که پدربزرگ را از دست داد اول ‌ماتیو را از دست می‌دهد. لوسی در سال‌های 1895 و 6 به مدت دو سال مجبور شد تا خانواده ‌اش را ترک کند تا در دانشگاه هالی فاکس در رشته ادبیات تحصیل کند. ‌

آن شرلی در یک فیلم سبز

در فیلمی که به وسیله کانال سی‌بی‌سی بر مبنای داستان‌های آن شرلی ساخته شد مگان ‌فالو در نقش آنی ظاهر شده است. او که متولد 1968 در تورنتوی کاناداست همان آن‌شرلی ‌است که خانم مونتگمری خلق کرده است.  مگان 3 بار برنده جایزه بهترین بازیگر زن و 4 بار هم ‌نامزد دریافت این عنوان شده است. او که از 10 سالگی بازیگری کرده حالا دیگر یک بازیگر تمام ‌عیار است که در حدود 70 فیلم بازی کرده است.‌

ریچارد فرنس ورس بازیگر نقش ماتیو 2 بار نامزد جایزه اسکار و 10 بار برنده جایزه بهترین بازیگر ‌مرد شد. او اولین فیلمش «یک روز در مسابقه» را در سال‌1937 در حالی که فقط 17 سال ‌داشت بازی کرد و در طول زندگی‌اش در 80 فیلم بازی کرده است. آخرین فیلم او «داستان بی‌پرده» در سال 1999 تولید شد و سال بعد ریچارد درگذشت. 

کالن دی وورست بازیگر نقش ماریلا در کانادا به دنیا آمده و آنقدر مشهور است که او را با لقب ‌‌«مادر» می‌شناسند. کالن 4 بار عنوان بهترین بازیگر را کسب کرد و 13 بار نامزد دریافت این ‌عنوان شد. او در  34 سالگی اولین تجربه بازیگری‌اش را به دست آورد و در فیلم‌های بسیاری ‌بازی کرد. آخرین فیلم او «جاده آون لی» در سال 1990 تولید شد.کالین در سال 1991 در 67‌‌سالگی در نیویورک آمریکا درگذشت.‌

جاناتان کرامبی بازیگر نقش گیلبرت در 12‌اکتبر سال 1969 در تورنتوی کانادا به دنیا آمده و یک بار ‌نامزد دریافت بهترین بازیگر مرد شده است. او با حضور در فیلم «آن در گرین گیبلز» برای اولین بار ‌بازیگری را تجربه کرد. به جز این سریال جاناتان در 26 فیلم دیگر بازی کرده که آخرین آنها «اتاق ‌خالی» محصول سال 2006 است.‌

‌ ‌اسکایلر گرانت همان دایانا دوست آنی است. او در 1971 در کالیفرنیای آمریکا به دنیا آمده و با ‌بازی در نقش دایانا اولین تجربه بازیگری‌اش را به دست آورد.‌

آن شرلی عاشق طبیعت‌

لوسی ماد مونتگمری ایده نوشتن این داستان را از یک خبر روزنامه گرفت. خبری که در آن از ‌فرستادن یک دختر یتیم به جای یک پسر یتیم برای کمک به خانواده‌ای کشاورز سخن رفته بود. ‌براساس آن خبر زوج کشاورز تصمیم گرفته بودند که آن دختر را نگه دارند و بزرگ کنند.‌

لوسی برای نوشتن ماجراهای «آن شرلی» تصویر یک دختر مو قرمز را که از مجله‌ای امریکایی ‌بریده بود جلوی چشمش گذاشته بود تا تصویر درست‌تر و باورپذیرتری از آنی ارائه کند و هرگز ‌هم فراموش نکند که این دختر چه احساسات عمیقی دارد.‌

در این رمان «آنی» بارها در رفتارهای اجتماعی اشتباه می‌کند؛ آخر هیچ کس تا پیش از این به او ‌نیاموخته بود که باید چگونه زندگی کند و اصولا اجتماعی که او در آن زندگی کرده بود، چیزی جز ‌پرورشگاه و چند خانواده نیازمند نبود. اما آنی به‌مدد هوش سرشار و توجهی که خرج می‌کند بتدریج با زندگی اجتماعی و اخلاقی منطقه آشنا می‌شود و روش‌های کنار آمدن با آنها را می‌‌آموزد؛ اما معمولا این اتفاق‌ها به راحتی از سر گذرانده نمی‌شود چون او برای هر چیزی قواعد ‌خودش را دارد و نمی‌تواند با بسیاری از بایدها و نبایدهای این دهکده کوچک کنار بیاید. او پس از ‌هر ماجرا  تا حدودی تغییر می‌کند و در بسیاری از موارد هم موفق می‌شود به دیگران نشان ‌دهد که حداقل می‌توان به شیوه خود اندیشید.‌

‌«آن شرلی» عاشق طبیعت است و در برخورد با زیبایی‌های آن در دنیای خیال غرق می‌شود. ‌همین زیبایی طبیعت آوون لی که با خروج از پرورشگاه با آن رودر رو شده، او را چنان از خود بی‌‌خود می‌کند که با بروز احساساتش ماریلا و ماتیو را به خنده می‌اندازد و از عمق احساسات او ‌متاثر می‌شوند.‌

در واقع «آنی» ابتدا نه‌تنها چندان کمکی به ماریلا و ماتیو نمی‌کند بلکه کلی خرابکاری به بار می‌‌آورد، اما شادابی روحی او و هیجاناتی که در قالب کلمات بیرون می‌ریزد، فضای بسته و بی‌روح ‌این مزرعه کوچک را تا حد زیادی تغییر می‌دهد و روی دیگر افراد منطقه هم اثر می‌گذارد.‌

شیفتگی و واکنش‌های «آنی» در برابر زیبایی چه در افراد و چه در اشیاء و طبیعت و خیالپردازی ‌جوهره اصلی شخصیت اوست و همین زیباپسندی که به خوبی با کلماتش آن را نشان می‌دهد ‌موجب می‌شود تا بقیه اهالی با دید جدیدی به او نگاه کنند.

در این میان ماتیو تنها فردی است که با مهربانی ذاتی خود از همان ابتدا زیبایی‌های شخصیت ‌آن شرلی را درک می‌کند و غم تنهایی او را در می‌یابد.      
                                  
‌«آنی» از آنجا که شدیدا احساساتی و هیجان‌زده است با آدم‌هایی که دوستشان دارد در ذهن ‌خود پیوند دوستی ابدی می‌بندد و آدم‌هایی که به نظرش دشمن باشند را تا ابد تحویل نمی‌‌گیرد. «گیلبرت بلایت» هم با همین چهره آنی روبه‌رو شده و با وجودی که همکلاس آن شرلی ‌است اما با همواره به در مقاومت «آنی» برمی‌خورد. آن از اولین برخوردهایش با او خاطره خوبی ‌ندارد و به همین دلیل هم نمی‌خواهد او را باور کند.‌

آن شرلی که از موهای قرمز و پوست کک و مکی‌اش نفرت دارد همیشه آرزو می‌کند که ‌موهایی طلایی و پوستی صاف داشته باشد و به همین دلیل هم کارهای عجیب و غریبی از او ‌سر می‌زند و حتی یک بار موهایش را سبز می‌کند تا هویجی نباشد. اما او بتدریج که بزرگ‌تر ‌می شود و محبت ماتیو و ماریلا کمبودهایش را جبران می‌کند دیگر از ظاهر خودش خجالت نمی‌‌کشد و با کنار گذاشتن واکنش‌های تند، زندگی ساده‌اش را می‌پذیرد. اما هرگز از رویاپردازی و ‌خیالبافی فاصله نمی‌گیرد و به همین دلیل هم به عنوان یک تین ایجر صدساله در ذهن ‌دوستدارانش باقی می‌ماند.‌

کتاب‌های آن شرلی در 8 جلد نوشته شده که با ورود آنی به‌ ‌گرین گیبلز‌ ‌شروع می‌شود و در ‌‌کتاب هشتم با ازدواج هفتمین فرزند آنی تمام می‌شود. از کتاب 6 به بعد ییشتر داستان حول و ‌حوش بچه‌های آنی می‌چرخد و به شرح وقایع زندگی آنها می‌پردازد. ‌

‌آنی شرلی در گرین گیبلز، آنی شرلی در اونلی و آنی شرلی در جزیره آنی شرلی در ‌ویندی پاپلرز و آنی شرلی در خانه رویاها نام جلدهای یک تا 5 این مجموعه است.‌

لوسی ماد مونتگمری که در همان روزی به دنیا آمده است که سر وینستون چرچیل سیاستمدار ‌بزرگ انگلیسی به دنیا آمده، پس از مرگ مادربزرگش ازدواج کرد. این زوج صاحب 3 پسر شدند ‌که یکی از آنها در همان روز تولد درگذشت. شاید به همین دلیل است که اولین فرزند آنی هم ‌زنده نمی‌ماند و او را با یک غم بزرگ تنها می‌گذارد.‌

این خانم نویسنده با آن شرلی زندگی کرد و آخرین کتابی که نوشت جلد آخر زندگی آن شرلی در ‌سال 1939 بود. او پس از پایان این کتاب چیزی ننوشت و 3 سال بعد درگذشت.‌

رویا دیانت‌

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها