شوخی با مرگ‌

«بازی عروس و داماد» مجموعه داستانی است از بلقیس سلیمانی که به چاپ سوم رسیده است. در معرفی کتاب آمده است: سلیمانی نویسنده‌ای است که داستان‌نویسی‌اش را دیر شروع کرد، اما تبدیل شد به یکی از چهره‌های ادبی مهم همین سال‌های پر‌اتفاق حاشیه‌ای که در آنها نفس می‌کشیم.
کد خبر: ۱۶۵۴۷۷
خانم سلیمانی در چهارمین دهه عمرش آنقدر به مرگ و شوخی‌های آن فکر می‌کند که گاهی آدم را به این گمان می‌اندازد در زندگی‌اش چقدر با ابعاد آن برخورد داشته است. خانم نویسنده در داستان‌های کوتاه این کتاب برای فاصله میان «جدی بودن » و «جدی نبودن» زندگی‌های امروزی شهری، آدم‌هایی را پیدا کرده که هر روز شاید از کنارشان رد می‌شویم و سعی می‌کنیم شانه مان به آنها برخورد نکند.

بلقیس سلیمانی از این آدم‌ها نوشته، از همان‌هایی که قرار است روزی برای مردنشان آگهی‌های کوچک تسلیت به روزنامه بدهیم و فکر کنیم، «خب، این هم از وظیفه اخلاقی مان!» نویسنده این داستان‌ها زنی است میانسال، منتقدی کهنه‌کار و نویسنده‌ای جدی که سعی دارد برای دنیای تلخ دور و برمان خط و نشان بکشد. خانم داستان‌نویس با این نگاه نه قرار است و نه می‌خواهد دنیا را عوض کند، سلیمانی با ما شوخی دارد. در ادامه یکی از داستان‌های این مجموعه را می‌خوانید:

دوازده سالگی‌

خواهر بزرگم در هفده سالگی ازدواج کرد و در سی و دو سالگی مرد. او دو دختر دوقلوی هشت ساله داشت که کاملا شبیه خودش بودند. خواهر دومم در بیست و هفت سالگی ازدواج کرد و در چهل سالگی مرد. او یک پسر و یک دختر داشت. خواهرم می‌گفت: دخترش خیلی شبیه من است. من در دوازده سالگی مردم، وقتی هنوز خواهرهایم ازدواج نکرده بودند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها