گروه های سیاسی مختلف ، نتیجه جنگهای هندوچین را نوعی شکست برای امریکا توصیف کردند که اگر بالاترین اهداف را در نظر بگیریم ، نتیجه گیری درستی به نظر می رسد
کد خبر: ۱۵۴۷۰۹
؛ ایالات متحده نتوانست دولتی وابسته را به اندونزی تحمیل کند و از سوی دیگر اعتبار قدرت امریکا شاید تا حدودی خدشه دار شد، ولی با توجه به نابرابری شیوه های خشونت ، ایالات متحده درخصوص اهداف اصلی جنگ به موفقیت دست یافته بود.
نسخه عمومی از تئوری وقایع زنجیره ای ، اصرار داشت که هوشی مینه ، آسیای جنوب شرقی را تصرف کند و نیکاراگوئه نیز بر امریکای مرکزی مسلط شود که به این ترتیب اندکی بعد توده های مردم به سوی تگزاس سرازیر خواهند شد، در حالی که در تمامی این ماجراها، جای پای روسیه به خوبی مشهود است . این نسخه عمومی پس از این که نقش خود را در ایجاد سوءبرداشت در داخل کشور به خوبی ایفا کرد، به عنوان «اشتباهی بچگانه» مورد استهزا قرار گرفت .با این حال ، نسخه داخلی این تئوری هرگز کنار گذاشته نشد، زیرا هنوز هم قابل باور است . توسعه مستقل موفقیت آمیز و حرکت به سوی دمکراسی که خارج از کنترل ایالات متحده انجام گیرد، ممکن است عواقب ناگواری در پی داشته باشد و دیگرانی که به مشکلات مشابهی دچارند را ترغیب کند تا مسیر مشابهی را دنبال کنند و نظام جهانی سلطه را از بین ببرند. به این دلیل است که چرا همواره ضروری است تا با ایجاد سوئبرداشت در این باره که اتحاد شوروی در حال جنگیدن با ماست ، مداخلات نظامی را توجیه کرد یا چین یا محور چین و شوروی و یا هون ها (بهانه وودرو ویلسون برای حمله به هائیتی و جمهوری دومینیکن) یا قاچاقچیان مواد مخدر یا هر چیز دیگری که قابل تجسم باشد. در این موارد، مدارک مستند، بسیار غنی و به طرز چشمگیری همیشگی هستند. این گونه سوئبرداشت ها عموما چارچوبی نه تنها برای گفتمان عمومی ، بلکه همچنین برای سرویس های اطلاعاتی فراهم می آورند. شاید بارزترین مثال که تا حدود زیادی مهمتر از مورد عراق هم باشد، در اسناد پنتاگون افشا شد، زمانی که واشنگتن تصمیم گرفت تا از اشغال ویتنام از سوی فرانسه حمایت کند، دستگاه های اطلاعاتی ملزم شدند تا نشان دهند که مقاومت ویت مینه ، آلت دست صرف روسیه یا چین (یا هر دو) است . دستگاه های اطلاعاتی ایالات متحده با تلاش فراوان ، به این نتیجه رسیدند که هانوی ، تنها نقطه ای در منطقه است که چنین ارتباطاتی با روسیه و چین ندارد. از این رو، دستگاه های مذکور ادعا کردند که هوشی مینه به عنوان بازیچه ای وفادار، چنان فریفته شده است که نیازی به دستورالعمل های روسیه و چین ندارد. دستگاه های اطلاعاتی ایالات متحده ، طوری شستشوی مغزی شده بودند که به مدت 2 دهه تا سال 1968 در اسناد پنتاگون حتی این مساله ذکر نشد که ممکن است ویتنام شمالی به جای این که دست نشانده اربابان باشد، تنها به دنبال پیگیری منافع ملی خود است ؛ مساله ای که هر طور درباره هانوی بیندیشیم ، چندان جای شک نیست مقاومت ویتنام جنوبی براحتی نادیده گرفته شد، البته نه در میان توده های مردم ، زیرا در بین آنها حضوری فراگیر داشت .تا پیش از جنگ جهانی دوم ، ایالات متحده گرچه شاید ثروتمندترین اقتصاد جهان بود، ولی بازیگر سیاسی مهمی محسوب نمی شد. در آن سال ها، حوزه نفوذ ایالات متحده به منطقه خود و همراه با تعدیات پراکنده ای به منطقه پاسیفیک محدود می شد و در دهه 1920 ، اقداماتی برای به دست آوردن سهمی از منابع عظیم انرژی خاورمیانه آغاز شد. با این حال ، حتی پیش از این که ایالات متحده وارد جنگ شود، برنامه ریزان عالی رتبه و مشاوران سیاست خارجی اذعان کردند این کشور باید قادر به در اختیار گرفتن قدرتی بلامنازع در سیستم نوین جهانی شود تا بتواند حاکمیت کشورهایی را که ممکن است مزاحم نقشه های ایالات متحده شوند، محدود کند. آنان همچنین خط مشی مکملی پیشنهاد کردند که برتری اقتصادی و نظامی ایالات متحده در سرزمین بزرگی را که حداقل شامل نیمکره غربی ، امپراتوری بریتانیای سابق و خاور دور می شد، تضمین می کرد. به موازات این که جنگ گسترش می یافت ، مشخص شد قوای نظامی شوروی ، ارتش هیتلر را نابود خواهند کرد. برنامه سرزمین بزرگ گسترده تر شده و بخش اعظم اوراسیا را نیز در برگرفت . از آن به بعد، جهان تحولات زیادی به خود دیده است ، ولی قابل ملاحظه ترین و در عین حال پر اهمیت ترین تحول برای آینده ، استمرار دائمی این خط مشی همراه با تغییراتی در شیوه اعمال و دگرگونی توجیهات آن با توجه به مقتضیات زمان بوده است.

اثر: نوام چامسکی
مترجم : یعقوب نعمتی ورو جنی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها