اما باخطای محاسباتی دشمن،آرایش میدان بهگونهای دیگررقم خورد.ضربات موشکی ایران باعث شد صحنههای بیسابقهای در طول ۸۰ سال اشغالگری خلق شود و با انسجام بیسابقه ملی حتی چهرههای سرشناس مخالف جمهوری اسلامی، تجاوز و متجاوز را محکوم کردند.در این ششماه، ناظران سیاسی بارها هشدار دادند که دشمن بیکار نخواهد نشست؛ بهخصوص که برای دشمن صهیونیستی، مساله «زمان» از اهمیت و حساسیت برخوردار است. بر این اساس، همچنانکه پیشبینی میشد نتانیاهو در پی تهدیدسازی از مساله موشکی ایران و واردکردن آمریکا به این زمین بازی برآمد. آمریکا تا پیش از این تمرکز خود را بر موضوع هستهای ما نشان میداد و در زمینه توان موشکی ایران با احتیاط سخن میگفت؛ امری که با اظهارات اخیر ترامپ بهخصوص در جریان ملاقات روز دوشنبه او با نتانیاهو، مشخص شد دچار تغییراتی شده است. ارزیابی درباره آثار این رویکرد جدید نیازمند زمان است. اگرچه با توجه به سابقه و مساله زمان که به آن اشاره شد، بهنظر میرسد باید پیامهای معتبر و قوی بازدارنده از تهران به دشمن ارسال شود.اما مؤلفه دیگری که درباره آن اعلام هشدار شده بود، ناظر به رکن دوم شکست دشمن و برنامه آنها برای ضربهزدن به انسجام ملی است. تحلیلگران پرشماری معتقد بوده و هستند که دشمن تا از ترکخوردن اتحاد ملی و امکان نفوذ به آن اطمینان نیابد، ریسک شرارت جدیدی را بهخود نمیخرد. در هشدارهای ناظران سیاسی و اجتماعی، روزنه نفوذ نیز تشخیص داده و درباره آن اعلام خطر شد که عبارت است از معیشت.در این هشدارها گفته شد که مشکلات معیشتی و کاهش قدرت خرید مردم، ظرفیت اعتراضی بالایی دارد لذا دولت نباید با این مساله بهعنوان یک موضوع عادی و جاری برخورد کند بلکه باید برای کنترل و بهبود آن، برنامههای فوری و اضطراری داشت.اما با وجود تلاشهای بخشهای مختلف دولت، جامعه بهخصوص در چندهفته اخیر چنین برداشتی از مدیریت اقتصادی کشور نداشت. افزایش مستمر قیمت کالا و خدمات (بهخصوص اقلام خوراکی)، افزایش قیمت ارز، اوجگیری نااطمینانی و پیشبینیناپذیری اقتصاد و مشکلات ناشی از آن برای تولید از تامین تا مصرف، انتشار اخباری از سیاستهای ناهماهنگ و بعضا متناقض در بخشهای مختلف دولت همچون سیاست وارداتی موسوم به ۹۰-۱۰، استمرار چالش فقدان فرماندهی اقتصادی دولت و در نهایت، ارائه لایحه بودجه غیرشفاف و توام با سیگنالهای تورمزا، به برداشتهای منفی در افکار عمومی و فعالان اقتصادی نسبت به آینده دامن زد و زمینه بروز اعتراضهای بازار شد.در اینکه دشمن مترصد التهابات است و بههمیندلیل نیز کفتارهایی همچون پهلوی، رجوی و نفتالی بنت برای تبدیل اعتراض به آشوب و اغتشاش بهسرعت فعال شدند شکی نیست اما نباید اینگونه فرصتطلبیها باعث نادیدهگرفتن معایب و تداوم سیاستهای غلط شود.پیشنهاد مشخص این نوشته، طراحی دولت برای ایجاد شوک مثبت است. دولت میتواند هم از طریق اصلاح برخی سیاستها و هم با تغییر در برخی کارگزاران، علائم حیاتی قوی از خود بروز دهد. ناهماهنگیهای درونی و آثار آن در حوزه معیشتی باعث شده نوعی احساس رهاشدگی امور در افکار عمومی ایجاد شود. اکنون فرصت خوبی برای تغییر این برداشت است. البته قطعا بهتر آن بود که پیشتر چنین علائمی از دولت صادر میشد. به آنچه معاون سازمان برنامه و بودجه در گفتگوی ویژه خبری دوشنبهشب مطرح کرد (بازگشت ارزهای صادراتی، تعیین سخنگوی اقتصادی برای دولت، پرداخت یارانه ۷۰۰هزار تومانی) و یا آنچه رئیسجمهور در نامه پسگرفتن لایحه بودجه مطرح کرده (افزایش حقوق کارمندان و تجدیدنظر درباره برخی سیاستها و معافیتهای مالیاتی)، باید پیش از رسیدن به نقطه کنونی انجام میشد اما اهتمام به بازآفرینی سیاستی و عاملیتی دولت در نقطه کنونی نیز مغتنم است.
برخلاف برخی اظهارات هیجانی که در پی زیر سؤال بردن اصل ادامه کار دولت است، معتقدم اکنون وقت آن است که دولت و شخص رئیسجمهور با اعتمادبهنفس، دست به تغییراتی بزند که تصویر افکار عمومی از رهاشدگی را دچار تحول اساسی کند. شخص رئیسجمهور در این تصویرسازی نقش بیبدیل دارد. اوباید با اقتدارفرماندهی کند و در ایجاد شوکهای مثبتی که جامعه از آنها علائم حیاتی قوی از دولت دریافت کند، محوریت داشته باشد. وقت مجامله و تعارف نیست. برخی از کارگزاران کنونی حتی برای دوره رزم نیز مناسب نیستندچهرسد به موقعیت کنونی که یک کارزار همهجانبه علیه ایران جریان دارد.امیداست ازاین فرصت بهبهترین نحو برای بازآفرینی دولت و آرامشبخشی وامیدآفرینی درجامعه استفاده شود.