از مصدوم شدن نویسنده نامدار کشورمان، رضاامیرخانی در حادثه پرواز با پاراگلایدر یک ماه می‌گذرد

صدای متفاوت ادبیات متعهد

رضا امیرخانی، نویسنده سرشناس و نامدار کشورمان، روز یکشنبه ۹ آذر ۱۴۰۴ بر اثر سقوط از پاراگلایدر دچار سانحه شد. او در پی این حادثه با آسیب‌های جدی از جمله ضربه مغزی و شکستگی‌های متعدد مواجه و در بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان‌ کسری بستری شد. روند بهبود سطح هوشیاری او با شیبی بسیار کند اما پایدار ادامه دارد.اندام‌ها و چشم‌های او به محرک‌های فیزیکی و کلامی پاسخ می‌دهند که نشانه‌ای امیدوارکننده از مسیر بهبود است.
کد خبر: ۱۵۳۶۷۵۴
نویسنده میثم رشیدی مهرآبادی - دبیر قفسه کتاب
 
تیم پزشکی اعلام کرده بدن اوتوانایی تنفس مستقل راپیدا کرده است. فرآیند جداسازی از دستگاه ونتیلاتور (تنفس مصنوعی) به‌صورت تدریجی آغاز شده و دستگاه در حال حاضر در کمترین حد مداخله قرار دارد. او تاکنون تحت عمل جراحی قرار گرفته و در روزهای آینده نیز جراحی‌های ارتوپدی دیگری برای ترمیم شکستگی‌های ناشی از حادثه در پیش دارد. 
پزشک معالج و خانواده وی تأکید کرده‌اند که وضعیت او پایدار است و هیچ تغییر منفی یا خونریزی داخلی جدیدی در تصاویر مغزی دیده نمی‌شود. با این حال، به دلیل ماهیت آسیب‌های مغزی، روند بهبودی کامل ممکن است طولانی و زمان‌بر باشد و نیاز به صبر دارد. از همان ساعات ابتدایی حادثه، بسیاری از اهالی ادب و فرهنگ و مخاطبان کتاب‌های امیرخانی نسبت به آن واکنش نشان دادند و با پیام‌هایی در شبکه‌های اجتماعی از مردم ایران خواستند، ‌دعاهای‌شان را روانه کنند. همین دعاها و نیت‌های خالصانه، روند بهبودی او را تسریع کرد و امیدهای جدیدی را به‌وجود آورد. در آستانه روز پدر امیدواریم خبر سلامتی کامل او، فرزندانش را شادمان کند.حالا که یک ماه از این حادثه می‌گذرد، تصمیم گرفتیم نگاهی به ویژگی‌های این نویسنده موفق داشته باشیم و کتاب‌‌ها و آثار او را بررسی کنیم. 
رضا امیرخانی را به راحتی می‌توان یکی از معدود نویسندگان معاصر ایرانی بدانیم که توانسته بین «مخاطب انبوه» و «تحسین منتقدان» پل بزند. او نویسنده‌ای است که هم کتاب‌هایش در صدر لیست پرفروش‌ها قرار گرفته و هم سبک ادبی‌اش مورد بحث محافل دانشگاهی و ادبی است. 

چرا «رضا امیرخانی» مهم است؟ 
یکی از بارزترین ویژگی‌های امیرخانی، دخل و تصرف او در زبان فارسی است. او از رسم‌الخط ویژه‌ای (مثل جدا کردن پیشوندها و پسوندها با نیم‌فاصله به‌شکلی خاص) استفاده می‌کند که حالا به امضای این نویسنده تبدیل شده است. نثر او ترکیبی از ادبیات کلاسیک، اصطلاحات کوچه‌بازاری و زبان تخصصی تکنولوژی است که ضرباهنگی سریع و جذاب به داستان‌هایش می‌دهد. 

نوسازی در ادبیات مذهبی و انقلابی
امیرخانی توانست چهره‌ای متفاوت از «نویسنده متعهد» ارائه دهد. او بدون استفاده از شعارهای کلیشه‌ای مفاهیم اعتقادی و سنتی را در دل دنیای مدرن و دغدغه‌های طبقه متوسط بازتعریف کرد. کتاب «ارمیا» و به‌ویژه «منِ او» نمونه‌های موفقی بودند که نشان دادند می‌توان متدین بود و در عین حال نگاهی انتقادی، مدرن و عاشقانه به جهان داشت. 

جسارت در نقد اجتماعی و سیاسی
او صرفا یک داستان‌نویس نیست‌؛ یک تحلیلگر جسور است. امیرخانی در کتاب‌های غیرداستانی‌اش مثل «نفحات نفت» (درباره مدیریت دولتی و اقتصاد نفتی) و «نشت نشاء» (درباره مهاجرت نخبگان)، تندترین نقدها را به ساختارهای اداری و اجتماعی وارد کرده است. این نگاه نقادانه، حتی در سفرنامه‌های او مثل «جانستان کابلستان» هم دیده می‌شود. 

توانایی در قصه‌گویی
بسیاری ازمنتقدان معتقدند امیرخانی «قصه‌گوی»ماهری است. او می‌داند چگونه مخاطب را با تعلیق، شخصیت‌پردازی‌های جان‌دار و توصیف‌های دقیق (که ناشی از نگاه مهندسی اوست) تا انتهای کتاب همراه کند. رمان «قیدار» یا «ره‌ش» به‌خوبی قدرت او در خلق قهرمان و ضدقهرمان را نشان می‌دهند.  

استقلال فکری و میانه‌روی
او در فضای دوقطبی ایران، سعی کرده جایگاه مستقلی داشته باشد. از یک‌سو به ارزش‌های دینی و ملی پایبند است و از سوی دیگر، منتقدجدی صلب بودن ساختارهاست.این جایگاه «منتقد درون‌گفتمانی»باعث شده که هم در میان نیروهای مذهبی و هم در بین طیف روشنفکر، خوانندگان جدی داشته باشد.

تسلط بر جزئیات
تحصیلات او دررشته مهندسی مکانیک دانشگاه شریف باعث شده که در توصیف فنی اشیا، ماشین‌ها، هواپیماها و معماری، دقتی حیرت‌انگیز داشته باشد. این جزئی‌نگری به داستان‌های او اعتباری واقع‌گرایانه می‌بخشد که در کمتر نویسنده‌ ایرانی دیده‌ می‌شود. کتاب‌های رضا امیرخانی را نمی‌توان فقط در یک دسته‌بندی خاص گنجاند؛ چرا که او به همان اندازه که یک رمان‌نویس است، یک جستارنویس و منتقد اجتماعی نیز هست. با این‌حال، بن‌مایه‌های ثابتی در آثارش تکرار می‌شود که منظومه فکری او را شکل می‌دهد.

موضوعات محوری در آثار امیرخانی
تقابل سنت و مدرنیته؛ این اصلی‌ترین چالش در رمان‌های اوست. امیرخانی شیفته سنت‌های اصیل ایرانی مثل جوانمردی، لوطی‌گری و روابط خانوادگی قدیم است اما درعین‌حال ابزارهای دنیای مدرن را به‌خوبی می‌شناسد. در «منِ او» این تقابل در دل محله‌های قدیمی تهران روایت می‌شود و در «رِه‌ش»، او به نقد بلعیده شدن هویت شهری و سنت‌ها توسط توسعه نامتوازن و مدیریت شهری مدرن می‌پردازد.

عدالت‌خواهی و نقد قدرت 
در آثار غیرداستانی مانند «نفحات نفت»، امیرخانی به‌شدت بر مفهوم «دولت نفتی» تکیه می‌کند. او معتقد است نفت باعث شده دولت‌ها از ملت بی‌نیاز شوند و این ریشه بسیاری از مسائل فرهنگی و اقتصادی است. امیرخانی طرفدار «کارآفرینی آزاد» و منتقد جدی بروکراسی دولتی است.

هویت ملی و هم‌زبانی
امیرخانی نگاهی فراملی به زبان فارسی دارد. او در سفرنامه‌هایی مثل«جانستان کابلستان» (سفر به افغانستان) و «نیم‌دانگ پیونگ‌یانگ» (سفر به کره‌شمالی)، به‌دنبال یافتن ریشه‌های مشترک انسانی و زبانی است. او معتقد است مرزهای سیاسی نباید پیوندهای فرهنگی ملت‌ها را از هم باز کنند.

گریز از کلیشه‌ها و ابداع زبانی
نگاه امیرخانی به ادبیات، نگاهی «معمارانه» و «جسورانه» است. او معتقد نیست که باید به زبان معیار مرسوم رسانه‌ها وفادار ماند. او با شکستن کلمات و استفاده از رسم‌الخط خاص، سعی می‌کند خواننده را وادار به درنگ کند تا کلمات را دوباره «ببیند».او مفاهیمی مثل «فتوت» و «جوانمردی» را که در ادبیات کلاسیک ما جایگاه ویژه‌ای داشتند، وارد دنیای معاصر می‌کند. شخصیت «قیدار» در رمانی به همین نام، بازسازی مدرن یک عیار یا پهلوان قدیمی است.امیرخانی برخلاف بسیاری از نویسندگان که محتوازده هستند، به‌شدت به فرم و تکنیک اهمیت می‌دهد. استفاده از زاویه‌دیدهای پیچیده و ساختارهای هندسی در روایت، از ویژگی‌های ادبی اوست.

مذهبی مدرن و منتقد
امیرخانی به‌عنوان یک نویسنده؛ خاستگاه مذهبی و انقلابی، نگاهی خاص به فرهنگ رسمی کشور دارد. اودر«نشت نشاء» به‌شدت به ساختار آموزشی و فرهنگی که نخبگان را فراری می‌دهد،می‌تازد. اومعتقد است فرهنگ نباید «فرمایشی» و «بخشنامه‌ای» باشد. در آثار او، دین نه یک رشته دستورات خشک، بلکه یک «مرام و معرفت» است که در رفتار شخصیت‌ها مثل عشق، ایثار و ایستادن پای حرف متجلی می‌شود. او بر استقلال اقتصادی نویسنده از نهادهای قدرت تاکید دارد و معتقد است نویسنده‌ای که نان قلمش را از بازار و مخاطب درنیاورد، نمی‌تواند آزادانه نقد کند.

در ادامه شما را با هشت عنوان از مهم‌ترین آثار رضا امیرخانی آشنا می‌کنیم.

۱- منِ او
این رمان، شناسنامه ادبی امیرخانی است. داستان در محله خانی‌آباد تهران و در بازه زمانی دهه‌های ۲۰ تا ۸۰ روایت می‌شود. محور اصلی، عشق پاک و استخوان‌سوز «علی فتاح»، پسری از خانواده‌ای متمول و متدین، به «مهتاب»، دختر خدمتکار خانه‌شان است اما این فقط یک داستان عاشقانه نیست‌؛ بلکه روایتی عرفانی از «عشق مجازی» است که به «عشق حقیقی» ختم می‌شود. حضور شخصیتی به نام «درویش مصطفی» به‌عنوان پیر معنوی، لایه‌های حکیمانه‌ای به متن افزوده است. امیرخانی در این کتاب با رفت‌وبرگشت‌های زمانی و استفاده از نثر قجری در کنار زبان مدرن، توانست تصویری نوستالژیک و در عین حال زنده از هویت تهرانی و شیعی ارائه دهد. این کتاب به زبان‌های متعددی ترجمه شده و از پرفروش‌ترین رمان‌های چهار دهه اخیر ایران است. 

۲- داستان سیستان
این کتاب روایت سفر رضا امیرخانی در هیأت همراه مقام معظم رهبری در سفر استانی ایشان به سیستان و بلوچستان سال ۱۳۸۱ است. امیرخانی در این اثر، به جای ارائه یک گزارش رسمی و اداری، با نگاهی «غیررسمی» و از زاویه‌ دید یک نویسنده به جزئیات سفر پرداخته است. او در«داستان سیستان» تلاش می‌کند لایه‌های دیده‌نشده چنین سفرهایی را به تصویر بکشد‌؛ از حواشی تیم حفاظت و تشریفات گرفته تا دیدارهای چهره‌به‌چهره رهبری با مردم محروم و نخبگان منطقه. اهمیت این کتاب در«ساختارشکنی» است‌؛چراکه تا پیش از آن،گزارش‌های رسمی همواره بازبانی خشک و کلیشه‌ای منتشر می‌شد اما امیرخانی با همان لحن صریح، طناز و منتقد خود، از«آقا»سخن می‌گوید.او ابایی ندارد که برخی مسئولان را نقد کند. 

۳- بی‌وتن
این رمان که حجیم‌ترین اثر داستانی اوست، سرنوشت «ارمیا» را درخاک آمریکا دنبال می‌کند. ارمیا که برای دیدن دختری به نام «آرمیتا» به نیویورک رفته، با چالش‌های عمیق فرهنگی و فلسفی روبه‌رو می‌شود. امیرخانی در این کتاب، سنت را در قلب مدرنیته قرار می‌دهد. او با استفاده از تکنیک‌های فرامتنی و رسم‌الخط خاص خود، تناقضات میان ایمان فردی و ساختار ماشینی غرب را به چالش می‌کشد. «بی‌وتن» نقدی است بر هضم‌شدن هویت‌های شرقی در فرهنگ جهانی و نشان می‌دهد که چگونه یک انسان معتقد در فقدان ریشه‌هایش، به معنای واقعی «بی‌وطن» می‌شود.این کتاب به‌دلیل جسارت در فرم و نگاه انتقادی به هر دو فرهنگ شرق وغرب،بسیار بحث‌برانگیزشدودر مدت کوتاهی به فروش خوبی دست پیدا کرد. 

۴- قیدار
«قیدار» اثری است در ستایش سنت عیاری و جوانمردی. داستان در تهران دهه ۵۰ می‌گذرد و قهرمان آن، قیدار، صاحب یک گاراژ بزرگ و کامیون‌های متعدد است.او نه به سبک قهرمانان کلاسیک، بلکه به سبک پهلوانان گمنام زندگی می‌کند؛ کسی که بر اشتباهات دیگران سرپوش می‌گذارد و سفره‌دار است. امیرخانی در این رمان، از کلیشه‌های مذهبی فاصله گرفته و مذهب را در «مروت» و «انصاف» معنا می‌کند. نثر کتاب بسیار آهنگین و شبیه به زبان عامیانه و مشتی‌وار قدیم تهران است. قیدار، نماد مردانگی گمشده‌ای است که در آن، کرامت انسانی والاتر از هر قانون و تبصره‌ای قرار می‌گیرد. لحظات ناب رمان قیدار هر خواننده‌ای را پاگیر می‌کند تا آن را به اتمام برساند. این رمان هنوز پرفروش‌ است.

۵- ره‌ش
نام کتاب ترکیبی معکوس از واژه «شهر» است و به موضوع «توسعه نامتوازن شهری» می‌پردازد. داستان از زبان «لیا» روایت می‌شود؛ معمار جوانی که با همسرش «علا» ــ از مدیران بانفوذ شهرداری تهران ــ بر سر شیوه‌ گسترش شهر اختلاف‌نظری عمیق و جدی دارد.امیرخانی در این رمان به‌شدت به «مدیریت عمودی» و نابودی زیست‌بوم تهران و هویت محله‌ها اعتراض می‌کند. او معتقد است تهران به‌جای آن‌که جایگاهی برای زندگی باشد، به هیولایی سیمانی تبدیل شده که نفس ساکنانش را گرفته است. این کتاب علاوه بر جنبه داستانی، یک مانیفست اجتماعی در نقد مدرنیسم بی‌قواره در ایران امروز محسوب می‌شود. بعد از انتشار این رمان برای اولین‌بار جمعی از دوستان امیرخانی از او به‌طور جدی انتقاد کردند.

۶- نفحات نفت
این کتاب نه یک رمان، بلکه یک «جستار بلند» درباره اقتصاد سیاسی ایران است. امیرخانی با گزندگی و صراحت، به مفهوم «دولت نفتی» می‌تازد. او معتقد است پولی که بدون زحمت از چاه‌های نفت در اختیار دولت قرار می‌گیرد، باعث ایجاد «مدیریت نفتی» و «فرهنگ نفتی» شده که خلاقیت، هنر و کارآفرینی را خشک می‌کند. او در این کتاب می‌گوید که حتی ادبیات و دین هم وقتی دولتی و نفتی شوند، خاصیت خود را از دست می‌دهند. «نفحات نفت» یکی از مهم‌ترین متون تحلیلی است که به زبان ساده، ریشه‌های ناکارآمدی ساختاری در ایران را از دیدگاه یک نویسنده مستقل بررسی می‌کند. خواندن این اثر برای جوانانی که دوست دارند کارمند دولت شوند و پشت میز بنشینند،‌ بسیار مفید است.

۷- نشت نشاء
این اثر جستاری است درباره علل مهاجرت نخبگان یا همان «فرار مغزها».امیرخانی بانگاهی آسیب‌شناسانه، نظام آموزشی ایران را به بوته نقد می‌کشد؛ سیستمی که به زعم او، همچون یک «کارخانه مدرک‌سازی»، تنها وظیفه آماده‌سازی نیروها برای مهاجرت به دانشگاه‌های غرب را بر عهده دارد. او معتقد است تا زمانی که پیوند میان «دانش» و «نیاز واقعی جامعه» برقرار نشود، این نشت استعدادها ادامه خواهد داشت. نویسنده در این کتاب از زاویه‌ای متفاوت به نخبگان نگاه می‌کند و معتقد است محیط ملی باید برای جذب «نشاء»هایی که پرورش داده، توانمند شود. این کتاب به‌دلیل ایجاز و تحلیل‌های دقیق مدیریتی‌اش، در محافل دانشگاهی بسیار مورد استقبال قرار گرفت. نشت نشاء را می‌شود یکی از مهم‌ترین کتاب‌های امیرخانی در نقد برخی کم‌توجهی‌ها به جوانان دانست که مورد توجه مسئولان قرار گرفت.

۸- جانستان کابلستان
پس ازیک سفرکوتاه به افغانستان،امیرخانی این سفرنامه پرکشش را نوشت.او دراین کتاب فراترازمرزهای سیاسی، به‌دنبال «ایران فرهنگی» می‌گردد. او کابل، هرات و مزارشریف راپاره‌های تن زبان فارسی می‌بیندوبا زبانی عاطفی و درعین‌حال تحلیلگر، رنج‌ها و زیبایی‌های مردم افغانستان را روایت می‌کند. نویسنده در این سفرنامه، به نقد نگاه از بالا به پایین برخی ایرانیان نسبت به مهاجران افغانستانی می‌پردازد و سعی می‌کند پیوندهای خونی و زبانی دو ملت را مورد بازخوانی قرار دهد. این کتاب تجربه‌ای است از هم‌زبانی و همدلی در دنیایی که سیاست، دیوارها را بلندتر کرده است. امیرخانی به‌صورت ناگهانی درمسیر این سفر قرارگرفت و با خانواده راهی سفری شد که نفس‌گیر بود اما نفس خوانندگانش را سر جا آورد.

امیرخانی از نگاه دیگران

رضا امیرخانی در میان اهالی فرهنگ و بزرگان کتاب و ادبیات، به‌عنوان چهره‌ای «مستقل»،«صریح» و«نوآور» شناخته می‌شودوهمواره بزرگان ادبیات ایران،درباره اوبه اظهارنظر می‌پردازند. نگاه بزرگان به او ترکیبی از تحسین توانمندی‌های فنی و نقد دیدگاه‌های اجتماعی -سیاسی اوست.

یوسفعلی میرشکاک (شاعر و منتقد)
میرشکاک که خود از چهره‌های جنجالی و متفکر ادبیات است، نگاه ویژه‌ای به آثار امیرخانی دارد. او معتقد است امیرخانی توانسته مفهوم «غربت بسیجی» را در دنیای مدرن به بهترین شکل روایت کند.او درباره رمان «بی‌وتن» می‌گوید: «این رمان دغدغه‌ نوشتن از معنا و مضمون «غربت بسیجی شیعه» را در من از میان برد.»

محمدرضا شعبانعلی (نویسنده و مدرس حوزه مذاکره و توسعه فردی)
شعبانعلی که از دوستان قدیمی و هم‌مدرسه‌ای‌های امیرخانی است، در یادداشتی او را شخصیتی فراتر از کتاب‌هایش توصیف می‌کند و بر«شرافت قلم» اوتأکید دارد:«امیرخانی برای قلم احترام قائل است. فارغ از این‌که نوشته‌ها و مواضعش را بپسندیم یا نه، می‌توان با اطمینان شهادت داد که هیچ‌وقت قلمش را به هیچ‌چیز نفروخته است.»

جلال آل‌احمد (به عنوان الگو)
بسیاری از منتقدان، امیرخانی را «فرزند خلف جلال آل‌احمد» می‌دانند. او خود نیز شیفته نگاه جلال است. در محافل فرهنگی، او را نویسنده‌ای می‌دانند که توانسته همان صراحت، جسارت و سبک سفرنامه‌نویسی انتقادی جلال را در دهه‌های ۸۰ و ۹۰ بازسازی کند. او را «برندی» در ادبیات می‌دانند که نامش به کتاب اعتبار می‌دهد. 

نگاه طیف منتقدان ادبی
برخی بزرگان و منتقدان ادبیات کلاسیک و مدرن، با وجود تحسین پرمخاطب بودن آثارش، نقدهایی نیز بر او وارد کرده‌اند. برخی او را متهم به «بازی‌های زبانی» و «رسم‌الخط من‌درآوردی» می‌کنند که ممکن است به بدنه زبان فارسی آسیب بزند. منتقدان جریان روشنفکری معتقدند که او در کتاب‌های ابتدایش مثل «ارمیا» بیش از حد «پیام‌محور» بود اما با انتشار «منِ او» و «ره‌ش»، توانایی فنی‌اش در خلق رمان استاندارد تحسین‌برانگیز است. 

نگاه جریانات مذهبی و انقلابی
در فضای رسمی، امیرخانی را «نویسنده تراز انقلاب» می‌دانند که توانسته جوانان زیادی را با ادبیات دینی آشتی دهد. با این حال، به دلیل نقدهای تند و صریح او در کتاب‌هایی مثل «نفحات نفت» یا «نیم‌دانگ پیونگ‌یانگ» به ساختار مدیریتی کشور، همواره مورد نقد بخشی از جریان‌ها نیز بوده است. 

تعریف عمومی در فضای نشر
برخی در بازار نشر، او را «جادوگر تیراژ» می‌نامند. تشکیل صف‌های طولانی برای خرید کتاب‌هایش،مانند آنچه در رونمایی کتاب «ره‌ش» رخ داد، در تاریخ ادبیات معاصر ایران کم‌سابقه است وبزرگان نشر،امیرخانی رانجات‌دهنده اقتصاد کتاب در دوره‌های رکود می‌دانند.
newsQrCode
برچسب ها: ادبیات
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها