برنامه «درنگ» دقیقا این نیاز را هدف گرفته. عوامل برنامهساز با تغییر رویکرد به طنزی طراحیشده، داستانمحور و چندلایه و بهرهگیری حرفهای از هوش مصنوعی برای خلق شخصیتهایی مانند «بیخبر» و عروسک «ترامپولین»، آیتمهای سوررئال و موسیقیهای اختصاصی تلاش کردهاند نقد رسانههای جریان اصلی را در قالبی جذاب، کوتاه و پرریتم ارائه دهند. این نوآوریها، همراه با تعامل زنده از طریق آیتم «روی خط درنگ» و پخش همزمان در تلویزیون (شبکه نسیم) و رادیو (رادیو فرهنگ)، برنامه را به رسانهای چندسکویی تبدیل کرده که هم مخاطب تصویری و هم شنیداری را دربرمیگیرد. برای بررسی جزئیات تغییرات کیفی و فنی فصل جدید، شرایط تولید و پشتصحنه این تجربه نوآورانه، جامجم با محمد تاجیک تهیهکننده و امیر عضد مجری درنگ گفتوگو کردهایم که در ادامه آن را میخوانید.
طنز داستانمحور و چندلایه
محمد تاجیک، تهیهکننده برنامه «درنگ» درباره تغییرات کیفی و فنی فصل جدید به جامجم گفت: در فصل دوم رویکرد برنامه از طنز واکنشی صرف در حوزه بینالملل و با محور مقاومت، بهسمت طنزی طراحیشده، داستانمحور و چندلایه تغییر کرد. مهمترین تغییر کیفی، طراحی آیتمهای مستقل، کوتاه و پرریتم با قابلیت برند شدن بود؛ آیتمهایی که در قالب روایتی اپیزودیک و از خلال شخصیتهای «پشت خط»، پیرامون یک مسأله سیاسی واحد شکل میگیرند و هر بخش در امتداد و تکمیل خط اصلی روایت عمل میکند. تاجیک درباره بخشهای جدید برنامه افزود: در همین چارچوب آیتمی با عنوان «روی خط درنگ» نیز طراحی شد که بهصورت رادیویی در استودیوی ۱۴ رادیو، با نظارت شبکه فرهنگ و با اجرا و کارشناسی رضا فرخی تولید میشود. این آیتم مبتنی بر تماس زنده با مخاطبان و بررسی تمام پیامکهای ارسالی برنامه است و با زبانی طنزآمیز و صمیمی، گفتوگوهای کوتاه اما معناداری با ارسالکنندگان پیامک شکل میدهد. روی خط درنگ نقش مهمی در ایجاد ارتباطی زنده، بیواسطه و دوستانه با مخاطبان ایفا کرده و مشارکت فعال آنها را در روند شکلگیری محتوای برنامه افزایش داده است.این تهیهکننده درباره تغییرات فنی برنامه گفت: ازنظرفنی نیز ریتم تدوین بهطور محسوسی تندتر شد، طراحی صحنه و نورپردازی از وضعیت ایستا فاصله گرفت وبه فضایی نیمهسوررئال نزدیک شد. آیتمهای تلفنی، نمایشی و خبری بهصورت همزمان و درهمتنیده با یکدیگر پیش رفتند. همچنین بهرهگیری از هوش مصنوعی در فصل دوم بهشکل حرفهایتر وجذابترعملیاتی شد. مجموع این تغییرات باعث شد طنز برنامه صرفا معطوف به «خنداندن» نباشد بلکه به ابزاری برای تحلیل و افشاگری غیرمستقیم سیاسی_اجتماعی تبدیل شود؛ طنزی که هم مخاطب را میخنداند و هم او را وارد فرآیند اندیشیدن میکند. تنوع آیتمها که بهصورت مستمر در حال طراحی و تولید هستند، برنامه را در مسیر پویایی و ارتقای کیفی قرار داده؛ بهویژه ورود عروسک «ترامپولین» که بهطور محسوسی حالوهوای برنامه را تازهتر و زندهتر کرده است.
کاربردهای هوش مصنوعی در تولید محتوا
وی در پاسخ به اینکه «هوش مصنوعی بیشتر در چه بخشهایی استفاده شده و چه تاثیری روی کیفیت بصری و محتوایی برنامه داشته» بیان کرد: در فصل دوم، هوش مصنوعی نه بهعنوان یک ابزار جانبی، بلکه بهعنوان بخشی از زبان بیانی درنگ وارد فرآیند تولید شد. این استفاده در چند سطح صورت گرفت: ۱. تصویرسازی: بازآفرینی اغراقآمیز چهره سیاستمداران، خلق شخصیتهای ثابت (مانند «بیخبر»، مجری ۶۱ ثانیه و ترانههای ترامپولین) و طراحی فضاهای خبری و استودیویی با هدف ایجاد مرزی آگاهانه میان واقعیت و خیال سیاسی. ۲. میانپردهها و ولهها: تولید وینتهای گذار با حالوهوای کاریکاتور دیجیتال و طنز سوررئال. ۳. موسیقی و ترانه: ساخت تمهای اختصاصی هر قسمت با استفاده از مدلهای مولد صدا و انجام اصلاحات نهایی انسانی برای حفظ لحن کنایی و هویت محتوایی برنامه. برآیند این رویکرد، افزایش جذابیت بصری، فاصلهگرفتن از کلیشههای تصویری رسانهای و تقویت پیام انتقادی برنامه بوده است؛ بهگونهای که هوش مصنوعی کاملا در خدمت محتواقرار گرفته،نه اینکه جایگزین آن شود.درفصل جدید این برنامه، شخصیت «بیخبر» اضافه شد. تاجیک درباره پرداخت این شخصیت توضیح داد: «بیخبر» نماد خبرنگاری است که در ظاهر بیطرف، اما در عمل سردرگم، منفعل یا جهتدار عمل میکند؛ بازنمایی تیپیکی از رسانههای جریان اصلی جهانی. این شخصیت با لحن گزارشی و محتوایی آگاهانه متناقض طراحی شده تا تناقضهای خبری غرب، وارونگی حقیقت و استانداردهای دوگانه رسانهای را بهشکلی طنزآمیز عیان کند. «بیخبر» این امکان را فراهم کرده که تحلیلهای پیچیده سیاسی در قالب طنزی کوتاه، ساده و قابلفهم ارائه شود. گاهی نیز در زمانی بسیار محدود، تنها با یک واکنش گذرا به یک خبر، یا حتی در تقابل مختصر با مجری، پیام اصلی در همان پلان کوتاه منتقل میشود.
مجریمحورشدن و تعامل زنده
از آنجا که درنگ در قالب توافق بین شبکه نسیم و رادیو فرهنگ، از طریق این رادیو نیز روی آنتن میرود، تاجیک درباره تنظیمات لازم برنامه برای انتشار روی دو بستر تلویزیون و رادیو گفت: با مجریمحورشدن کامل فصل دوم، اجرای برنامه از قالب صرف معرفی آیتمها خارج و به کنشی فعال، نمایشی و تعاملی تبدیل شد. مجری اکنون نهفقط اجراکننده، بلکه حلقه اتصال زنده میان مخاطب، آیتمها و حتی عناصر مبتنی بر هوش مصنوعی است. از ویژگیهای شاخص این تغییر میتوان به بداههپردازی در مواجهه با تماسها و شخصیتهای شبیهسازیشده، توان خلق موقعیت نمایشی بدون اتکا به دکور سنگین و حفظ تعادل میان شوخی گزنده و لحن انسانی اشاره کرد. این رویکرد، ریتم برنامه را تازهتر کرده و حس صمیمیت و اعتماد بیشتری میان مخاطب و برنامه ایجاد کرده است؛ بهخصوص در بخش خوانش تماسهای صوتی و پیامکهای مخاطبان. این تهیهکننده ادامه داد: البته در طراحی فصل دوم، از همان ابتدا نسخه رادیویی برنامه مدنظر قرار گرفت. بر این اساس، دیالوگها و تماسها بهگونهای نوشته شدندکه بدون تصویر نیزقابل فهم باشند. در آیتمهای بصری، توصیف شنیداری ضمنی لحاظ شد و ترانههای هوش مصنوعی و آیتم «بیخبر» با تاکید بر صدا، ریتم و کلام شکل گرفتند، نه وابستگی صرف به تصویر. بهاینترتیب، مخاطب رادیویی هیچیک ازروایت،طنز یاپیام برنامه را از دست نمیدهدودرنگ هویتی مستقل در قالب رسانه صوتی نیز پیدا کرده است؛بالاخص با آیتم روی خط درنگ. ایده این همکاری ازاشتراک ماموریت دورسانه شکل گرفت؛ یعنی روشنگری فرهنگی–سیاسی با زبانی قابلفهم، غیرکلیشهای و خلاقانه.
چالشهای پخش همزمان و مدیریت آن
وی با اشاره به چالشهای پخش در دو بستر رادیو و تلویزیون اظهار داشت: چالش اصلی، ماهیت بصری بخشی از طنز درنگ بر آیتمهای گرافیکی و کاریکاتور استوار بود. برای مدیریت این چالش در نسخه رادیویی، تمرکز بر طنز کلامی و موقعیتی افزایشیافت و ریتم صوتی و صداپیشگی اهمیت بیشتری پیدا کرد. در این میان، حضور تیم صداپیشگان به سرپرستی ارسلان جولایی، پویایی ویژهای به برنامه بخشید تا ساختار اثر بهگونهای باشد که تصویر تنها یک «مزیت» محسوب شود، نه پیشنیازی برای درک محتوا. تاجیک درباره بازخوردهای پخش رادیویی و تلویزیونی گفت: برنامه درنگ با استقبال قابلتوجه شنوندگان رادیوفرهنگ روبهرو شده است. مخاطبان، ریتم پویا، لحن صریح و خودمانی و نگاه منتقدانه این برنامه به رسانههای بینالمللی را از نقاط قوت اصلی آن دانستهاند. این همکاری از یکسو باعث آشنایی طیفی از مخاطبان رادیویی با برند درنگ شده و از سوی دیگر، بعد شنیداری و تحلیلی برنامه را برای مخاطبان تلویزیونی تقویت کرده است. تحول درنگ از یک اثر تکبعدی به رسانهای چندسکویی، علاوه بر ارتقای سطح آگاهی سیاسی مخاطبان، نشاندهنده همراستایی این برنامه با راهبردهای نوین شبکه فرهنگ است؛ شبکهای که در دوره جدید، شعار «شبکه زندگی» را سرلوحه تغییرات محتوایی خود قرار داده است.
پرهیز از شعار و تعامل طبیعی با شخصیتهای هوش مصنوعی
امیر عضد، مجری درنگ نیز در همین رابطه، به وجه تمایز اجرایش در این برنامه اشاره کرد و به جامجم گفت: تمام سعی خودم را کردم که نوع اجرایم شبیه به شخص خاصی نباشد و سعی کردم سبکی منحصربهفرد خلق کنم؛ سبکی که بتوانم از خلاقیتهای موجود در هنر نمایش در آن بهره ببرم و عناصر تئاتری را به اجرای تلویزیونی بیاورم. البته با کمک عوامل برنامه، کوشیدم اجرایم به سمت شعاریشدن نرود و حتیالامکان از جملههای کلیشهای و شعاری پرهیز کنم. درنهایت، تمام تلاشم را به کار بستم تا با همراهی همکاران عزیز و لطف خداوند، فضایی شاد، پرنشاط و امیدوارکننده برای مخاطبان عزیز ایجاد کنیم و لحظاتی مفرح در این برنامه طنز سیاسی ــ اجتماعی برای مردم بسازیم. برنامه درنگ بخشها و شخصیتهایی را با هوشمصنوعی طراحی کرده که میتوان یکی از چالشهای مجری را ارتباط و تعامل با آنها دانست. عضد دراینباره ادامه داد: در جلسات اولیه، برقراری نوع ارتباط درست با این شخصیتها که از طریق هوش مصنوعی روی خط میآیند و باید با آنها گفتوگو کنم، واقعا سختتر بود؛ چون باید طبیعی و روان به نظر میرسید، اما به مرور زمان به آنها عادت کردم. حالا با این باور پیش میروم که این شخصیتها واقعی و فراتر از محصول صرف هوش مصنوعی هستند. این رویکرد، تعاملات را زندهتر و باورپذیرتر کرده است؛ تا جایی که معتقدم همین عناصر نوآورانه، وجه تمایز اصلی اجرای من بوده و پویایی و تازگی خاصی به فضای برنامه بخشیده است. نتیجه این اتفاق، همراهی مشتاقانه مخاطب و خروج برنامه از کلیشههای تکراری است.
تطبیق آسان درنگ با پخش همزمان رادیویی
مجری درنگ با اشاره به تعامل این برنامه با رادیوفرهنگ و اقتضائات اجرای همزمان برای تلویزیون و رادیو عنوان کرد: با توجه به اینکه برنامه ما اساسا دیالوگمحور است و من با شخصیتهای مختلف گفتوگو میکنم، بنابراین از ابتدا درنگ ظرفیت بالایی برای رادیوییشدن داشت. بخشهای کاملا تصویری درمرحله تدوین حذف میشوند تا خروجی نهایی، یک اثر رادیویی روان و مستقل باشد که بدون نیاز به تصویر، هویت محتوایی خود را حفظ میکند. خودم هم در اجرا به مخاطب رادیویی توجه ویژهای دارم و مثلا در ابتدای برنامه اعلام میکنم: «سلام به بینندگان خوب شبکه نسیم و همچنین شنوندگان عزیز رادیوفرهنگ»، چون برنامه بهصورت همزمان از رادیوفرهنگ هم پخش میشود. از آنجا که پایه کارمان تصویری است و همکاری اصلیمان با شبکه نسیم است، بیشتر به همان دیالوگها و کلام ابتدای برنامه بسنده میکنیم تا مخاطب تلویزیونی گیج نشود و فکر نکند چرا مجری مستقیم با شنوندگان رادیو حرف میزند. بااینحال، در هر برنامه حداقل یک بار ــ معمولا در سلام اولیه ــ به شنوندگان رادیوفرهنگ سلام جداگانه میکنم تا آنها نیز خود را بخشی از این فضا بدانند و از طنز، ریتم و پیام برنامه بهطور کامل لذت ببرند، بدون اینکه چیزی از دست بدهند.