
براساس آنچه در محافل سیاسی و رسانهای مطرح شده، این سفر در ادامه گفتوگوهای تلفنی چند هفته گذشته میان نتانیاهو و ترامپ انجام میشود؛ گفتوگوهایی که به دعوت ترامپ برای دیدار پیش از آغاز سال جدید میلادی انجامید. در این چارچوب، پروندههایی چون غزه، سوریه و ایران از ابتدا در دستورکار بودهاند، اما در ادامه، موضوعاتی مانند لبنان و حتی یمن نیز به این فهرست اضافه شده است.
مهمترین و فوریترین چالش نتانیاهو، طرح موسوم به «صلح ترامپ» در غزه است. این طرح با موانع جدی مواجه شده و عملا رژیمصهیونیستی گامهای اساسی لازم برای پیشبرد آن را برنداشتهاست. موضوع اعزام نیروهای خارجی، مخالفت بازیگران منطقهای و نارضایتی میانجیهایی مانند مصر و قطر، روند اجرای این طرح را با بنبست روبهرو کرده است. گزارشهای رسمی و غیررسمی حاکی از نارضایتی جدی تیم ترامپ از نتانیاهو و متهمکردن او به اتلاف وقت و نقشآفرینی در ناکامی احتمالی این طرح است.
این موضوع برای ترامپ از اهمیت ویژهای برخوردار است؛ چراکه در سند امنیت ملی جدید آمریکا، وضعیت غربآسیا و پرونده غزه بهعنوان مسألهای حلشده معرفی شده و شکست این طرح، بهطور مستقیم اعتبار ادعای ترامپ را زیر سؤال میبرد. از این رو، به نظر میرسد یکی از محورهای اصلی این سفر، اعمال فشار بر نتانیاهو برای پیشبرد طرح غزه و تعیین تکلیف مراحل بعدی، ازجمله عقبنشینیها و نحوه حضور نیروهای عملیاتی باشد.
پرونده دوم، لبنان است. اگرچه در ماههای اخیر، با فشار آمریکا و برخی دولتهای منطقه، گامهایی در جهت خلعسلاح حزبالله برداشته شده و دولت لبنان نیز در این مسیر تحت فشار قرار دارد، اما ارزیابی رژیمصهیونیستی و آمریکا این است که حزبالله روند بازسازی و تقویت خود را تشدید کرده است. سفرهای اخیر مقامهای آمریکایی و تحرکات سیاسی و امنیتی در لبنان نشان میدهد که احتمال تسریع فشارها ــ اعم از سیاسی، امنیتی و حتی نظامی ــ در دستورکار قرار دارد. این پرونده برای تلآویو اهمیت مضاعف دارد، چراکه بدون تعیین تکلیف جبهه شمالی، هرگونه اقدام علیه ایران با مخاطرات جدی همراه خواهد بود.
در کنار این دو، پرونده سوریه نیز بهعنوان یکی از کانونهای اصلی تنش مطرح است. افزایش اصطکاک میان ترکیه و رژیمصهیونیستی، تحولات میدانی سوریه و نگرانی آمریکا از تبدیلشدن این کشور به یک آوردگاه پرهزینه، از عوامل مهم در این زمینه است. واشنگتن نگران است که در صورت فقدان هماهنگی سیاسی، سوریه به صحنهای تبدیل شود که هم رژیمصهیونیستی و هم نیروهای آمریکایی را با تهدیدات جدی مواجه کند؛ بهویژه با توجه به افزایش تحرکات داعش در این کشور.
پرونده یمن نیز از دیگر موضوعاتی است که احتمالا در گفتوگوها مطرح خواهد شد. خود نتانیاهو بارها تأکید کرده که دو پرونده حلنشده و تهدیدزا برای رژیمصهیونیستی، ایران و یمن هستند. از این رو، یمن نیز میتواند بخشی از بسته امنیتی مورد بحث در این سفر باشد.
اما درنهایت، پرونده ایران همچنان جایگاه ویژهای در این دیدار دارد. اگرچه گفتوگو درباره ایران قطعی است، اما میان آمریکا و رژیمصهیونیستی اختلاف اولویت وجود دارد. ترامپ برنامه هستهای ایران را چالش اصلی میداند، درحالیکه برای نتانیاهو، برنامه موشکی ایران مهمترین تهدید محسوب میشود. نخستوزیر رژیمصهیونیستی تلاش دارد برنامه موشکی ایران را بهعنوان یک تهدید فوری و راهبردی برای آمریکا برجسته کند؛ موضوعی که تاکنون با اجماع کامل در واشنگتن همراه نشده است.
فضاسازیهای اخیر درباره موشکهای قارهپیما و تهدید اروپا را میتوان در همین چارچوب ارزیابی کرد؛ تلاشی برای افزایش حساسیت آمریکا و تبدیل این موضوع به یک پرونده امنیتی اولویتدار. بااینحال، شواهد میدانی و ارزیابیهای راهبردی نشان میدهد که شرایط برای ورود رژیمصهیونیستی به یک تقابل مستقیم با ایران، بهویژه بدون اطمینان از برتری کامل، فراهم نیست.
درعینحال، نباید نقش جنگ روانی و فشار رسانهای را نادیده گرفت. تمرکز بر ایران، بهویژه در شرایط حساس اقتصادی و بودجهای پایان سال، میتواند بخشی از راهبرد تنشآفرینی و آزمون واکنشها باشد. آمریکاییها همچنان بر این باورند که ایران در مسیر فرسایشی قرار دارد و تحریمها در حال اثرگذاری است؛ تحلیلی که میتواند زمینهساز تشدید فشارهای غیرمستقیم و امنیتی باشد.
درمجموع، اگرچه احتمال اقدام نظامی علیه ایران همواره بهطور نظری مطرح است، اما واقعیت آن است که سفر نتانیاهو بیش از آنکه بهدنبال اخذ مجوز جنگ باشد، معطوف به مدیریت مجموعهای از پروندههای باز، بسترسازی برای فشارهای امنیتی و روانی، و هماهنگی در قبال تحولات پیچیده منطقهای است؛ پروندههایی که هیچکدام راهحل ساده و فوری ندارند.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد