ایران، شیوخ خلیج فارس و واقعیت‌های نظم امنیتی منطقه

جهان عرب و به‌ویژه دولت‌های کوچک حوزه خلیج فارس در مقطعی حساس از تاریخ معاصر خود قرار گرفته‌اند؛ مقطعی که در آن بازخوانی واقعیت‌های ژئوپلیتیک، بیش از هر زمان دیگری ضرورتی راهبردی دارد. تجربه چند دهه گذشته نشان می‌دهد که ساختار امنیتی منطقه بر پایه ظرفیت بازیگران واقعی شکل گرفته و نه بر مبنای اتحادهای گذرا یا وعده‌های قدرت‌های فرامنطقه‌ای.
جهان عرب و به‌ویژه دولت‌های کوچک حوزه خلیج فارس در مقطعی حساس از تاریخ معاصر خود قرار گرفته‌اند؛ مقطعی که در آن بازخوانی واقعیت‌های ژئوپلیتیک، بیش از هر زمان دیگری ضرورتی راهبردی دارد. تجربه چند دهه گذشته نشان می‌دهد که ساختار امنیتی منطقه بر پایه ظرفیت بازیگران واقعی شکل گرفته و نه بر مبنای اتحادهای گذرا یا وعده‌های قدرت‌های فرامنطقه‌ای.
کد خبر: ۱۵۳۴۷۶۳
نویسنده علی کرامت/ تحلیلگر سیاسی

به گزارش جام جم آنلاین، در این میان، ایران به‌عنوان یکی از بازیگران تاریخی و تعیین‌کننده منطقه، برخلاف بسیاری از روایت‌های رسانه‌ای، یکی از اصلی‌ترین عوامل حفظ ثبات نسبی در غرب آسیا بوده است. از جلوگیری تجزیه عراق و افغانستان پس از اشغال آمریکا، تا مدیریت بحران سوریه، مقابله با تروریسم تکفیری و کاهش تنش در مرزهای جنوبی شبه‌جزیره عربستان؛ اقدامات ایران پیامدهای مستقیمی بر امنیت کشورهای عرب منطقه داشته است. واقعیت این است که بدون مشارکت ایران، بسیاری از این دولت‌ها با موجی از بی‌ثباتی مواجه می‌شدند که ظرفیت مدیریت آن را نداشتند.
در مقابل، تجربه حضور اسرائیل در منطقه ـ چه در دهه‌های جنگ اعراب، چه در سال‌های اخیر ـ نشان می‌دهد که این بازیگر نه توان تثبیت منطقه‌ای داشته و نه در هیچ نقطه‌ای به ایجاد نظم پایدار کمک کرده است. ورود اسرائیل در هر جغرافیایی عمدتاً با تشدید تنش، منازعه و بحران همراه بوده است. حتی اتکای برخی دولت‌های کوچک به همکاری‌های امنیتی غیررسمی با موساد یا اتکا به قراردادهای فروش سلاح آمریکا نیز نتوانسته یک سپر واقعی برای آنان ایجاد کند.
آنچه عملاً دیده شده، این است که هیچ‌یک از این اتحادها قادر به تضمین استمرار حاکمیت دولت‌شهرهای کوچک منطقه نبوده است.
پروژه‌های بزرگ‌نمایی اقتصادی برخی دولت‌های خلیج فارس ـ از شهرهای فوق‌مدرن تا مدل‌های مهاجرت‌محور توسعه ـ نیز در عمل وابسته به حضور نیروی انسانی و سرمایه خارجی است و فاقد پشتوانه راهبردی بومی. این ساختارهای کاریکاتوری توسعه، بدون ثبات منطقه‌ای، کمترین فرصت برای تداوم ندارند و ثبات منطقه نیز بدون نقش ایران قابل تصور نیست.

 

مشارکت پایدار با ایران، تنها راه تضمین امنیت منطقه
واقعیت ژئوپلیتیک آن است که ایران حتی در دوران فشارهای سخت خارجی، در برابر تهدیدهای امنیتی پیچیده تاب‌آوری نشان داده و به دلیل عمق تاریخی، جمعیتی و نظامی خود، از سطحی از بازدارندگی برخوردار است که هیچ بازیگر منطقه‌ای مشابه آن را ندارد. حتی شبکه‌های امنیتی فرامنطقه‌ای یا پایگاه‌های نظامی خارجی نیز قادر به تضمین توازن در برابر ایران نبوده‌اند؛ تجربه دو دهه گذشته بهترین گواه این امر است.
از این زاویه، هرگونه تصور تقابل با ایران ـ مستقیم یا نیابتی ـ نه تنها واقع‌بینانه نیست، بلکه می‌تواند یک ریسک وجودی برای دولت‌های کوچک منطقه ایجاد کند.
برعکس، مشارکت پایدار با ایران و بازتعریف روابط بر پایه احترام متقابل، عقلانیت و منافع مشترک، تنها راه تضمین امنیت بلندمدت منطقه است.
در شرایطی که قدرت‌های فرامنطقه‌ای به دنبال نظم‌های ناپایدار و رقابت‌های نیابتی هستند، تداوم وابستگی سیاسی و امنیتی به وعده‌های زودگذر بازیگرانی مانند اسرائیل یا جریان‌های سیاسی مشابه ترامپ، آینده دولت‌های خلیج فارس را با مخاطرات غیرضروری مواجه می‌کند. آزموده‌های گذشته نشان داده‌اند که این حمایت‌ها در لحظات حساس یا کارآمد نبوده یا حتی بحران‌زا شده‌اند.
اکنون بیش از هر زمان دیگر، جهان اسلام نیازمند نگاهی فراتر از مرزهای قومیتی و رقابت‌های القایی است. منطقه تنها با تعامل سازنده با ایران می‌تواند از چرخه بی‌ثباتی فاصله بگیرد و مسیر توسعه پایدار را دنبال کند. انتخاب میان یک نظم شکننده بر پایه حمایت‌های بیرونی، یا یک همکاری منطقه‌ای بر پایه واقعیت‌های ژئوپلیتیک، تعیین‌کننده آینده امنیت خلیج فارس خواهد بود.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها