بازپخش فصول این سریال از شبکه آیفیلم سبب شد نگاهی به تعدادی از مضامین ارزشمند این قصه و بعضی دلایل موفقیت آن داشته باشیم؛ محورهایی قابل تأمل که از فصل نخست تاکنون متن و اجرا بر آن استوار شدند.
برداشت اول: معمولی مثل بیشتر ما
معمولی بودن این روزها در مقابل گسترش نمایش زندگیهای پرزرق و برق و خودخاصپنداری بسیاری از افراد در شبکههای اجتماعی مجازی به گوهری نایاب بدل شده است که خود واقعی را به ما یادآوری میکند. وقتی از معمولی بودن زندگی شخصیتهای خانواده «نقی معمولی» حرف میزنیم کاری به ماجراهای عجیب و غریبی که برایشان در طول قصه رخ میدهد یا عدم جذابیت و تازگی این اثر نداریم بلکه از عمق کاراکترهایی میگوییم که در طول هفت فصل ساخته شدهاند. اگر جزو خیل عظیم تماشاگران سریال باشید، جنس این معمولی بودن را که اتفاقا یکی از نقاط قوت و در زمره جذابیتهای اثر است بهخوبی میشناسید. مصداقی بخواهیم اشاره کنیم میتوان از هر فصل چند شاهد آورد. نمونهاش دورهمیهای خانوادگی این شخصیتها و شوخیها و قهر و آشتیهای آنهاست که شباهت زیادی به گردهمایی خانوادگی در دنیای واقعی دارد. نمونه دیگرش، بازی مافیا در فصل هفتم که مدتهاست در میان جمعهای دوستانه و فامیلی باب شده یا اظهارنظرهای ظاهرا عالمانه اما سطحی و خندهدار نقی درباره تکان دادن اقتصاد جنوب و شمال کشور است که در فصل دوم دیدیم. همین معمولی و از جنس زندگی بودن جمع شخصیتهای سریال فضیلتی است که پایتخت را تماشایی و ماندگار کرده و در برقراری ارتباط مخاطبان با آن کمک شایانی کرده است.
برداشت دوم: ما یک خانوادهایم
یکی از مهمترین محورهای این روایت شیرین که از نخستین فصل تا آخرین آنها مورد تاکید بوده و جانمایهای پررنگ داشته، توجه به حفظ چارچوب و کانون گرم خانواده است. نمونه بارزش را در رابطه زوج اصلی قصه (نقی و هما) شاهد هستیم. از همان روزهای اولی که با این شخصیتها و سرگشتگیشان در شهر تهران آشنا شدیدم، دیدیم اعتماد و مهرشان به یکدیگر به مو میرسد اما پاره نمیشود.در الاکلنگ زندگی گاهی یکی با تحکم بالا میرود اما خیلی زود به صلح میرسند و از خطای هم چشمپوشی میکنند و این رمز همیشگی دوام یک زندگی است. سکانس مشهور چای نوشیدن هما و نقی در آشپزخانه (فصل اخیر) که در فضای مجازی فراوان بازنشر شد، یکی از شاهدهای همین مدعاست. نقی در شبی که اعضای خانواده مقابل مهمانان تاجیک حسابی دستهگل به آب میدهندوحرص هما رادرمیآورند،میتواندبا خنده و یک سینی چای در کنار همسرش بنشیند تا قابی متفاوت را برای یک روزخاص رقم بزند. درحقیقت مهمتر ازهمه حوادث، بلد بودن ترمیم و حفظ رابطه است که این زوج در آن استادند. در هفت فصل گذشته، با دعواهای نمکین پسرخالهها (ارسطو و نقی) و در عین حال رفع و رجوع کردن خرابکاریهای همدیگر در بزنگاهها همراه بودیم. حتی دروغهایی که در فصل آخر برای مدتی در جمع فامیل کدورت ایجاد کرد باعث نشد رشته محبت میان آنان گسسته شود و در نهایت حرم امام هشتم، مکانی برای وصل دوباره شخصیتهایی شد که وقتی پای عمل برسد، جانشان را فدای یکدیگر میکنند.
برداشت سوم: همراه هم در دستاندازهای زندگی
از یک سنی به بعد همگی دستگیرمان میشود که زندگی همیشه گلوبلبل نیست و چرخ دنیا هم قرار نیست که هرلحظه به کاممانبچرخد.زندگیمعمولیهاهم ازاین قاعدهمستثنی نیست.دستاندازهایزندگی درهرفصلبه نحوی صبوری شخصیتهای محبوب این قصه را به چالش میکشد؛ اما این تلخیها آنقدر هم سنگین نیست که بیننده را آزردهخاطر کند و از بار کمدی اثر بکاهد. خاطرتان باشد یکبار نوروزشان را پشت کامیون جشن گرفتند و همانجا غذا درست کردند و یک سال دیگر هم، در روز نخست سال در پزشکیقانونی دنبال جنازه صاحبخانهشان میگشتند. در این فضا بود که گروتسکی تماشایی خلق شد. در قسمتی دیگر سقف خانه ارسطو زیر پایکوبیهای مهمانان عروسی فروریخت یا پیتزاهایی که همه خانواده برای خوردنشان دل خود را صابون زده بودند در حیاط لگدمال شد و ساندویچ تخممرغ جایش را گرفت. همین اتفاقات سخت و ساده اما غافلگیرکننده، حقیقت زندگی را به تصویر میکشد که هرکدام از ما بارها در زندگی با آنها مواجه شدیم. نمایش مواجهه همدلانه خانواده با مصائب رامیتوان یکیازمهمترین نقاط اتصالودلبستگی مخاطبان به اینمجموعه دانست.
برداشت چهارم: هر فصل، یک فضای جدید
خلق فضاهای جدید در هر فصل یکی از خطوطی است که پایتختیها ازفصل اول تا هفتم به آن پایبند بودند وبه همین خاطر این مجموعه را میتوان یکی از آثار دنبالهدار موفق تلویزیون دانست که توانسته است باگذشت سالها، همچنان کیفیت خود را تا حد زیادی حفظ کند. نمیتوان همه فصول را از نظر جذابیت و جلب رضایت بینندگان در یک سطح در نظر گرفت ولی حفظ شوق مخاطبان برای ساخت سریهای جدید پایتخت گواه موفقیت این مجموعه است.بخشی ازاین موفقیت مدیون دوری از تکرار وکلیشه است. پایتخت در بسیاری از فصلها قالبشکنی کرده و از پسزدهشدن توسط بینندهها هراسی به خود راه نداده است. ورود به دنیای تخیل دربستر درامی که برایمخاطبان فضایی رئال را ترسیم کرده یکی ازهمین ویژگیهاست که در «پایتخت۵» شاهدش بودیم. این گزاره به حادثه سقوط بالون و سردرآوردن شخصیتها از سوریه در حال جنگ اشاره دارد. نمونههای دیگر آن، واردکردن شخصیتهای جدید در هر فصل یا ایجاد تغییرات شخصیتی در برخی کاراکترها طی داستان است؛ تغییراتی که بار کمدی سریال را سنگینتر کردهاند. با تمام این اوصاف، پایتخت همچنان پرمخاطب است؛ مجموعهای که میتوان با تکتک دیالوگهای فصلهای گذشتهاش بازهم خندید و با لحظات خاص آن، اشکریخت. پایتخت، ترکیبی از معمولیهاست، از سکانسهای معمولی زندگی که هربار یادمان میآورد معمولیبودن فضیلتی فراموشنشدنی است.
اهتمام رسانهملی در حفظ و احیای ویژندها
یکی از عوامل کمککننده به ماندگاری پایتخت، اهتمام رسانهملی در حفظ آثار پرمخاطب و چهرههای محبوب در قاب این رسانه است. تاکید رئیس رسانهملی نیز از ابتدای حضورش در این سازمان بر حفظ ویژندها و احیای برخی از آنهاست که چند سالی به فراموشی سپرده شدند. در این میان «پایتخت» یکی از همین موارد بود که فصل جدیدش نوروز امسال راهی آنتن شد و مدیر پروژه آن به تازگی خبر داده که در صورت رسیدن به طرحی جذاب، «پایتخت ۸» هم تولید خواهد شد. مهدی نقویان، رئیس سیمافیلم هم در نشست خبری اخیر خود درباره احیای برندهای محبوب و تولید آثار شاخص سخن گفته بود: یکی از رویکردهای سند تحول در تولید آثار نمایشی، معطوف به بازسازی خاطرات جمعی و شیرین خانوادههای ایرانی در دهههای ۶۰، ۷۰ و ۸۰ است. هدف این جریان، احیای سبک زندگی خانوادگی آن دوران در قالب تولید آثار متناسب با فضای امروز جامعه است.مثلا سریالهایی همچون«کارآگاه علوی۳» درحال ساخت است ومیکوشد با حفظ روح اثر قدیمی، کیفیتی بالاتر و نگاهی نو ارائه دهد یا سریال «آژانس دوستی» در همین راستا در مرحله نگارش قرار دارد. همچنین موفقیت فصل هفتم پایتخت نشان داد که اگربا دقت ووسواس عمل کنیم، میتوان آثارمحبوب راباکیفیتی تازه و جذاب بازآفرینی کرد.ازهمین رو، فصل هشتم پایتخت هم درمرحله ایده و طرح قرار دارد و پس از نهاییشدن تولید خواهد شد.