اشراف‌زاده‌ای در عمارت پدری

گاهی تاریخ نه از دل کتاب‌ها، که از میان قاب یک تصویر بیرون می‌آید‌؛ از نگاه مردی که ایستاده، سکوت کرده و جهان اطرافش را زیر نظر دارد. تصاویر تازه منتشرشده از سریال تاریخی «سلمان فارسی»‌ دقیقا چنین کیفیتی دارند.
گاهی تاریخ نه از دل کتاب‌ها، که از میان قاب یک تصویر بیرون می‌آید‌؛ از نگاه مردی که ایستاده، سکوت کرده و جهان اطرافش را زیر نظر دارد. تصاویر تازه منتشرشده از سریال تاریخی «سلمان فارسی»‌ دقیقا چنین کیفیتی دارند.
کد خبر: ۱۵۳۳۸۲۲
 
در این قاب‌ها، مردی با ردایی فاخر، قامتی استوار و نگاهی عمیق در ایوان عمارتی باشکوه ایستاده؛ مردی که نه پادشاه است و نه پیامبر اما نقش اودرسرنوشت یکی ازبزرگ‌ترین چهره‌های تاریخ اسلام(بودخشان،پدر سلمان فارسی) انکارناپذیر است؛ نقشی که به حسام منظور سپرده شده وحالا با انتشار این تصاویر، به یکی از پربحث‌ترین و کنجکاوی‌برانگیزترین شخصیت‌های فصل ایران سریال بدل شده است. 
 
«سلمان فارسی»‌؛ پروژه‌ای فراتر از زمان 
‌سلمان فارسی‌ به نویسندگی و کارگردانی داوود میرباقری تنها یک مجموعه تلویزیونی نیست. این اثر پروژه‌ای تمدنی است که ازسال۱۳۹۸کلید خورده و حالا پس از گذشت بیش از شش سال به مرحله‌ای رسیده که می‌توان آن رایکی از بزرگ‌ترین تولیدات تاریخ تلویزیون ایران دانست.این مجموعه درقالب سه فصل اصلی ساخته می‌شود: ایران باستان‌، بیزانس و حجاز. فصل بیزانس تصویربرداری‌اش به پایان رسیده و ماه‌هاست وارد مرحله پس‌تولید شده است. فصل ایران نیز که اکنون در حال تصویربرداری است، بیش از ۶۰درصد پیشرفت داشته. بخش‌های باقیمانده آن جزو سخت‌ترین و پرجزئیات‌ترین سکانس‌های پروژه محسوب می‌شود. 
 
از کویر کرمان تا شهرک غزالی‌؛ مسیر پرهجرت یک تولید
مسیر تولید ‌سلمان فارسی‌ شباهتی معنادار به مسیر زندگی قهرمانش دارد. این پروژه از دی‌ماه ۱۳۹۸ در کویر کرمان آغاز شد‌؛ جایی که نخستین سکانس‌ها از دوران جوانی سلمان مقابل دوربین رفت. پس از آن، گروه تولید راهی جزیره قشم شد تا بخش‌هایی از مسیر پرهجرت سلمان را در جغرافیایی متفاوت ثبت کند. ادامه تصویربرداری در استان سمنان و مناطق اطراف شاهرود دنبال شد و سپس پروژه بارها به شهرک‌های سینمایی غزالی، نور و دفاع ‌مقدس بازگشت‌؛ فضاهایی که امکان بازسازی دوره‌های مختلف تاریخی را فراهم می‌کردند. اما اکنون تمرکز اصلی پروژه بر شهرک سینمایی غزالی و یکی از مهم‌ترین لوکیشن‌های آن است: عمارت بودخشان. 
 
خانه‌ای که تاریخ در آن زندگی می‌کند 
عمارت بودخشان یکی از شاخص‌ترین سازه‌های دکوراتیو ساخته‌شده برای این سریال است. این عمارت نه‌تنها از نظر وسعت بلکه از حیث جزئیات معماری، طراحی و کارکرد دراماتیک جایگاه ویژه‌ای در روایت دارد. طراحی این مجموعه عظیم بر‌عهده عباس بلوندی است و برپایه پژوهش‌های دقیق تاریخی انجام شده؛ پژوهش‌هایی که تلاش کرده‌اند تصویری باورپذیر از زیست اشراف ایرانی در دوران ساسانی ارائه دهند.  اجزای این عمارت شامل شاه‌نشینی وسیع برای دیدارهای رسمی و خانوادگی، خانه خدمه با بافتی ساده‌تر اما کاملا کاربردی، برج‌های نگهبانی که بر اقتدار صاحبخانه دلالت دارند، کبوترخانه، برکه‌ای بزرگ در دل باغ، راهروهای سنگفرش ‌شده، دیوارهای بلند و فضاهای نیمه‌تاریک که نه صرفا پس‌زمینه روایت بلکه به‌نوعی یکی از شخصیت‌های داستان است. 
 
پدر اشرافزاده، نگهبان سنت
در مرکز این عمارت، بودخشان ایستاده است‌؛ مردی از طبقه اشراف، صاحب زمین، قدرت و نفوذ. نقش بودخشان فراتر از یک نسبت خانوادگی تعریف می‌شود. او نماینده نظم فکری و آیینی ایران باستان است‌؛ مردی وفادار به سنت، باورمند به ساختار طبقاتی و معتقد به تداوم راه نیاکان؛ نقشی که حسام منظور با وسواس و دقت به آن جان بخشیده.  به‌نظر می‌رسد حسام منظور در نقش بودخشان، از اغراق پرهیز کرده و بازی‌اش مبتنی بر سکوت، نگاه و ایستایی باشد‌؛ ویژگی‌هایی که به‌خوبی با جایگاه اجتماعی و روانی این شخصیت همخوانی دارد.  گریم سنگین اما طبیعی، محاسنی آراسته، خطوط چهره‌ای عمیق و لباسی فاخر با رنگ‌های تیره، همگی به خلق تصویری باورپذیر از یک اشرافزاده ساسانی کمک کرده‌اند. بودخشان با بازی منظور نه پدر مهربان کلیشه‌ای است، نه ضدقهرمانی خشن بلکه مردی است گرفتار در زمانه خویش. 
 
وقتی قاب روایت می‌شود 
در یکی از تصاویر شاخص منتشرشده، بودخشان در ایوان عمارت ایستاده، نور از کناره‌ها به صورتش می‌تابد و سایه‌ها خطوط چهره‌اش را برجسته‌تر می‌کنند. او ردایی سنگین بر دوش دارد، کمربندی چرمی با نقوش ساسانی بر کمر بسته و شمشیری نمادین در کنارش دیده می‌شود. نگاهش به نقطه‌ای دور دوخته شده. گویی آینده‌ای را می‌بیند که از درکش خارج است. این تصویر، عصاره شخصیت بودخشان است: اقتدار، تردید و سکوت. 
 
پدر و پسر‌؛ رابطه‌ای پر از فاصله 
زندگی سلمان فارسی درفصل ایران درسه مقطع سنی روایت می‌شود: کودکی(حدود ۱۱سالگی)، نوجوانی (۱۸یا۱۷سالگی) و جوانی و آستانه هجرت (پس از ۲۰سالگی)‌. درهر سه مقطع، رابطه سلمان و بودخشان کلیدی است. پدر آینده‌ای مشخص برای فرزندش می‌خواهد‌؛ آینده‌ای در چارچوب سنت، طبقه و آیین اما سلمان از همان کودکی پرسشگر است. خانه پدری برای او هم محل امنیت است و هم محدودیت. سکوت‌های طولانی میان پدر و پسر پرمعناتر ازهرگفت‌وگویی است. در کنار بودخشان، ماه‌بانو (مادر سلمان) با بازی ستاره اسکندری حضوری مکمل و انسانی دارد.همچنین شخصیت دایه با بازی بهناز جعفری در دوران نوزادی و کودکی سلمان. این تضاد میان صلابت پدر و مهر زنانه، یکی از لایه‌های مهم روایت فصل ایران است. 
 
ترکیب گسترده بازیگران‌؛ جهانی چندلایه 
در کنار حسام منظور بازیگران متعددی در این پروژه حضور دارند. باربد شریفیان در نقش کودکی سلمان، امیر رضایی در نقش جوانی، علیرضا شجاع‌نوری در نقش دوران پختگی، ‌فرهاد اصلانی در نقش آبنوس (بازرگانی مرموز با گریم‌های سنگین)، الهام کردا در نقش شیرین، محمدرضا هدایتی، محمدعلی نجفی، علی دهکردی، مصطفی طاری، بهناز توکلی و... . بخش‌های پربازیگر دربار انوشیروان و خسروپرویز از مهم‌ترین و پرهزینه‌ترین قسمت‌های پیش‌روی فصل ایران است.  
 
نگاه داوود میرباقری‌؛ تاریخ به‌مثابه انسان 
داوود میرباقری بار دیگر نشان داده تاریخ را نه به‌عنوان مجموعه‌ای از وقایع بلکه به‌مثابه درام انسانی روایت می‌کند. در سلمان فارسی هیچ شخصیتی تک‌بعدی نیست. بودخشان با تمام سختگیری‌ها و محدودیت‌هایش دشمن سلمان نیست‌. او پدری است که نمی‌داند جهان در حال تغییر است. تصاویر حسام منظور در نقش بودخشان نوید شخصیتی ماندگار را می‌دهند‌؛ پدری که شاید نامش در تاریخ نیامده اما سایه‌اش بر مسیر یکی از بزرگ‌ترین جست‌وجوگران حقیقت افتاده و حالا در سایه عمارت بودخشان، ایران باستان ایستاده؛ پدری که نمی‌داند فرزندش قرار است ایران را ترک کند تا حقیقت را بیابد.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها