این ملاحظه مهم نشان میدهد که نظام رسانهای و تبلیغی کشور هرچه سریعتر باید به بازآرایی رسانهای بپردازد و الزامات راهبردی، ساختاری، تکنولوژیک و محتوایی آن را بازتعریف نماید.
۲- آنچه مشخص است، این که ما از آنتالپی رسانهای کمی برخوردار نیستیم. یعنی ظرفیت درونی به جهت منابع انسانی خلاق، ظرفیتهای محتوایی در دسترس، تکنولوژی متناسب و انگیزههای لازم در مسیر اقدامات آفندی رسانهای؛ لذا به نظر میرسد نیازمند بازنگری استراتژیهای رسانهای، تبلیغی و بهتبع، تحولات در نظم ساختاری رسانهای هستیم.
۳- نگارنده که خود سالهاست در مقاطع دکترای تخصصی مدیریت رسانه،درس استراتژی رسانه راآموزش میدهد، برپایه مدل برنامهریزی استراتژیک کمی (QSPM)، نحوه بازطراحی استراتژی در سازمانهای رسانهای، خبری، تبلیغی و تولید محتوا رابراساس ماتریس ارزیابی فاکتورهای خارجی(EFE)که همان تهدیدات وفرصت های بیرونی است و ماتریس ارزیابی فاکتورهای داخلی (IFE) که همان ضعفهای درونی رسانهای ما و قوتهای بالفعل است و نیز مقایسه انواع استراتژیهای تهاجمی، تدافعی، رقابتی، رسوخ در جامعه مخاطبان، تنوع محصولات رسانهای و امثالهم، تلاش دارد نشان دهد که نگاه متدلوزیک ونظاممند علمی به طراحی استراتژی رسانهای نداشته باشیم، در رقابت در بازار پیام، نتیجه مطلوب را نخواهیم گرفت.
۴- همچنین درحوزه نظم ساختاری باید توجه داشته باشیم که امروزه درحوزه سازمانهای رسانهای، ساختارهای فلت، ماتریسی و ادهوکراتیک جایگزین نظام ساختاری کند وظیفهای و سلسله مراتبی بروکراتیک شده است. دلیل بنیادی در تحولات ساختاری افزایش سرعت تغییرات محیطی و دینامیسم پرقدرت تغییرات رسانههاست و اینکه ساختارهای کلاسیک دهه قبل غیر بهرهور شدهاند. غالبا شاهدیم که سرعت تحول افکار عمومی از سرعت رسانهها پیشی گرفته است و اگر رسانهها دیرهنگام به تغییرات محیطی و رقبای رسانهایشان پاسخ دهند، افکار عمومی بر سازنده روایت اول رسانهای خواهد شد و معطل دیرتصمیمی رسانههای رسمی نخواهد ماند. نمونه بارز آن سرعت انتشار محتوا، اخبار و اطلاعات غلط و جهتدار در پلتفرمهای مجازی چون اینستاگرام، تلگرام و امثالهم است. تیکتاک در چین، نمونه موفق یک راهبرد رسانهای و ساختاری در زمینه رقابت منطقی در مدیریت افکار عمومی در مواجهه با تهاجم رسانهای غرب و آمریکا است.
۵- به اعتقاد نگارنده،هرگونه پدافند رسانهای محکوم به شکست است و«بزرگترین پدافندرسانه، آفنداست». هرگاه رسانهها در مقام پاسخگویی هستند، از پیش بخش مهمی از افکارعمومی را واگذارکردهاند.رسانه مدام درحال آفند، سرعت و فرصت دشمن را از عملیات روانی بر جامعه مخاطبان خود سلب میکند.
۶- رسانه برپایی نظریه بازیها عمل میکند. در این معنا رسانه باید مدام میدانهای بازی بسازد تا رقبا در میان بازی او و با قواعد بازی او شروع به واکنش کنذ و اگر چنانچه رسانههای ما در میدانهای رقابت رسانهای دشمن قرار گیرند، ناخودآگاه واکنشی کماثر ومحکوم به تسلیم درقواعد میدان بازی رسانهای خواهندشد.لذا رسانه موفق، رسانه میدانساز است.
برپایه این ملاحظات این و در جهت طراحیهای راهبردی و ساختاری نوین رسانهای، پیشنهاد میشود:
الف- درجهت سرعت بخشیدن به تولیدمحتوا وتنوعبخشی به آن،رسانههای رسمی ازاستارتآپهای رسانهای جوانان خلاق و مومن به ایران اسلامی حمایت و برونسپاری تولید محتوا را به آنها آغاز کنند. نمونه موفق سازمان رسانهای اوج پیشاروی ماست.
ب- سرمایهگذاری نظام درجهت ایجاد پلتفرمهای بینالمللی چون تیکتاک برای مقابله با تهاجم رسانههای غربی و آمریکایی چون اینستاگرام یا یوتیوب.
د- حمایت و پشتیبانی جدی از سرمایهگذاران بخش خصوصی در جهت ارتقای تکنولوژیک و بومیسازی فناوری قدرتمند در عرصه فضای مجازی با مشارکت کشورهای موفق مثل چین.