این کاهش به عوامل جمعیتی، اقتصادی و تغییر اولویتهای شغلی نسبت داده میشود. در این میان توزیع دانشجویان براساس رشتهها، تصویری از اولویتهای اجتماعی و اقتصادی جامعه ارائه میدهد. رشتههای علوم انسانی، با بیش از ۵۱درصد کل دانشجویان، محبوبترین گروه تحصیلی در ایران هستند. طبق گزارش مؤسسه پژوهش و برنامهریزی، سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۳۹۹، یک میلیون و ۶۱۶ هزار و ۷۴۲دانشجو (حدود ۵۱درصد) در این گروه مشغول به تحصیل بودند. دلایل این محبوبیت شامل تنوع بالای رشتهها (بیش از۵۷۷۹ رشته کلی در کشور، با بیشترین تنوع در انسانی)، سهولت نسبی ورود و تحصیل در این رشتهها، همراه با جذابیت بازار کار در حوزههایی مانند مشاوره، حقوق و مدیریت، از دلایل این گرایش است.

با اینحال، این موضوع بهتنهایی نشاندهنده علاقه واقعی دانشجویان به رشتههای علوم انسانی نیست و شاید بتوان صراحتا بخشی از این استقبال را به شانس بالاتر برای قبولی نسبت داد. موضوعی که باعث به هم خوردن تعادل رشتهای در یک دهه گذشته شده است. به عبارت دیگر، بیشتر داوطلبان گرایش به تحصیل در رشتههای علوم تجربی دارند و همین امر سبب شده که اکثریت شرکتکنندگان کنکور در این گروه آزمایشی در جلسه آزمون حاضر شوند. توازن رشتههای تحصیلی در ایران، به معنای توزیع متعادل دانشجویان براساس نیازهای بازار کار و توسعه پایدار، وضعیت مطلوبی ندارد. براساس آمار، ۸۰ درصد دانشجویان در ۲۰ رشته اصلی متمرکز هستند که نشاندهنده عدم تنوع و تمرکز بیش از حد است. علوم انسانی با ۵۱ درصد، بیش از دو برابر سهم ایدهآل (حدود ۳۰-۲۵درصد در کشورهای توسعهیافته) را اشغال کرده، که به اشباع بازار کار و نرخ بیکاری بالا (تا ۳۰درصد در حقوق و روانشناسی) منجر شده است. در مقابل، فنی و مهندسی با روند کاهشی ۲۴درصدی، نیاز صنایع کلیدی مانند فناوری و انرژی را برآورده نمیکند. گزارشها حاکی از کاهش ۴۰۰۰ نفری دانشجویان فنی است، که با سیاستهای آمایش آموزش عالی (کاهش ۱۱۰۰ کد رشته در ارشد) تشدید شده است.