وقتی مغز دود می‌شود

در سال‌های اخیر، مصرف «گل» با سرعتی نگران‌کننده در میان نوجوانان و جوانان گسترش یافته؛ ماده‌ای که در ظاهر نامش یادآور طبیعت است اما در عمل، چهره‌ای پنهان از آسیب‌های سنگین روانی و اجتماعی را به‌ همراه دارد.آنچه این روند را خطرناک‌تر می‌کند، تصور اشتباهی است که گل را کم‌خطر، غیراعتیادآور و فاقد عوارض جدی جلوه می‌دهد؛ برداشتی که بخش زیادی از آن نتیجه تبلیغات دروغین مافیای مواد و روایت‌های جعلی در شبکه‌های اجتماعی است.
در سال‌های اخیر، مصرف «گل» با سرعتی نگران‌کننده در میان نوجوانان و جوانان گسترش یافته؛ ماده‌ای که در ظاهر نامش یادآور طبیعت است اما در عمل، چهره‌ای پنهان از آسیب‌های سنگین روانی و اجتماعی را به‌ همراه دارد.آنچه این روند را خطرناک‌تر می‌کند، تصور اشتباهی است که گل را کم‌خطر، غیراعتیادآور و فاقد عوارض جدی جلوه می‌دهد؛ برداشتی که بخش زیادی از آن نتیجه تبلیغات دروغین مافیای مواد و روایت‌های جعلی در شبکه‌های اجتماعی است.
کد خبر: ۱۵۳۲۰۵۰
نویسنده هانا چراغی - گروه جامعه
 
در سایه همین باور غلط، بعضی از جوانان تصور می‌کنند گل «راه فرار» بی‌خطری از اضطراب، افسردگی و فشارهای روزمره است، بی‌آن‌که بدانند این ماده می‌تواند یکی از مخرب‌ترین تأثیرات عصبی را بر مغز بگذارد.
درحالی‌که نمودار مصرف مواد در میان جوانان با شیبی نگران‌کننده رو به افزایش است، کارشناسان ریشه این بحران را در فقدان مدیریت مؤثر و سیاست‌گذاری هماهنگ می‌دانند. نورالدین فائقی، سرپرست معاونت پیشگیری و بازتوانی اعتیاد مرکز اورژانس اجتماعی سازمان بهزیستی، در گفت‌وگو با جام‌جم می‌گوید: «بسیاری از مصرف‌کنندگان، به‌ویژه نوجوانان، گل را کم‌خطر می‌دانند یا تصور می‌کنند اعتیادآور نیست؛ همین باور غلط، پیشگیری و درمان را بسیار دشوار می‌کند و وابستگی روانی به این ماده، مشکلات شناختی جدی برای فرد به دنبال دارد.»
در کنار این چالش‌ها، نقش خانواده‌ها در مدیریت بحران تعیین‌کننده است. کارشناسان تأکید می‌کنند که والدین باید به‌طور جدی نشانه‌های اولیه را رصد کنند؛ تغییر رفتار، افت‌تحصیلی، انزواطلبی یا نوسانات خلقی می‌تواند هشدار باشد. بااین‌حال، نظارت خانوادگی به‌تنهایی کافی نیست؛ اصلاح سیاست‌ها و حضور فعال و هماهنگ نهادهای مسئول در زمینه پیشگیری، آموزش، مقابله و درمان، ضرورتی غیرقابل‌چشم‌پوشی است.

تبلیغات فریبنده
مرتضی خوش‌گفتار، پژوهشگر ودرمانگر اعتیاد،درگفت‌وگو باجام‌جم می‌گوید:«مافیای موادمخدرهمیشه یک قدم از متولیان جلوتر است؛ با رصد دقیق فضای اجتماعی، موادی را وارد بازار می‌کند که دقیقا نیازهای عاطفی و روانی گروه‌های آسیب‌پذیر را هدف گرفته باشد.»
در سال‌های گذشته، ماده محرک شیشه با تبلیغاتی فریبنده و روایت‌هایی مبنی بر عدم اعتیادآوری در جامعه شایع شد. خوش‌گفتار دراین‌باره می‌گوید‌: «وقتی عوارض اجتماعی و ظاهری شیشه کم‌کم عیان شد و مصرف‌کنندگانش در نگاه مردم به تابلوهای زنده هشدار تبدیل شدند، ترس عمومی بالاگرفت و بازار شیشه روبه رکود رفت. مافیای موادمخدر هم بلافاصله مسیر تازه‌ای برگزید: عرضه ماده‌ای که در ظاهر کم‌خطرتر به نظر می‌رسد، اما پیامدهایش به‌مراتب سنگین‌تر است.»
در این تغییر مسیر، گل جایگزین شیشه شد؛ ماده‌ای که به‌دلیل گیاهی بودن و نبود برچسب مواد شیمیایی، هم در تبلیغات غیررسمی و هم در ذهن بسیاری از جوانان کم‌خطر جلوه کرد. این پژوهشگر اعتیاد تأکید می‌کند: «این ذهنیت، حاصل تبلیغات مافیاست؛ تبلیغاتی که گل را بی‌عارضه معرفی می‌کند، درحالی‌که تحقیقات علمی اثرات روانگردان و بعضا مخرب آن را بارها هشدار داده‌اند.»
به باور خوش‌گفتار، تبلیغات کاذب، خلأ آگاهی عمومی و نبود سیاست‌گذاری هوشمندانه سه‌ضلع مثلثی هستند که مسیر جوانان را به‌سمت مصرف گل هموار کرده‌اند. 
 
گل نابودگر
برخی کارشناسان معتقدند برخلاف تصور رایج در بین نوجوانان گل نه‌تنها کم‌خطرتر نیست، بلکه به‌دلیل خالص‌تر بودن، اثرات شدیدتری نیز به‌جا می‌گذارد. 
این پژوهشگر اعتیاد توضیح می‌دهد که ‌ماری‌جوآنا، حشیش و گل همگی از یک گیاه منشأ می‌گیرند اما فرآیند جداسازی بخش‌های مختلف گیاه، باعث می‌شود محصول نهایی گل حاوی مقدار بسیار بالاتری از ماده مؤثره توهم‌زا باشد. به‌همین‌دلیل، مصرف‌کننده گل این ماده محرک و روانگردان را در خالص‌ترین و قوی‌ترین شکل ممکن وارد بدن خود می‌کند؛ عملی به‌ظاهر ساده که عوارض گسترده و عمیقی روی مغز برجا می‌گذارد. یکی از مهم‌ترین پیامدهایی که مصرف‌کنندگان آن را جدی نمی‌گیرند، تحلیل شدید حافظه کوتاه‌مدت است؛ عملکردی که نقش اساسی در تمرکز و تصمیم‌گیری دارد و با مصرف مکرر دچار اختلال می‌شود. 
در میان جوانانی که به ‌سمت گل می‌روند، اغلب افرادی دیده می‌شوند که پیش‌زمینه‌های اضطراب یا افسردگی پنهان دارند. خوش‌گفتار می‌گوید: «گل در کوتاه‌مدت، همانند سرپوشی موقتی عمل می‌کند؛ برای ساعاتی نشانه‌های اضطراب را محو می‌کند و احساس بهبود مصنوعی ایجاد می‌شود. اما درواقع، این وضعیت چیزی جز آتش زیر خاکستر نیست؛ سرکوب موقت علائم باعث می‌شود فرد اصلا حس نکند که مصرف مداوم، به‌آرامی شبکه‌های عصبی مغزش را نابود می‌کند.» نتیجه این روند معمولا با تأخیر خود را نشان می‌دهد. به گفته او: «افزایش دوباره و شدیدتر اضطراب، تشدید افسردگی و بروز علائم روانپزشکی ازجمله پیامدهای مصرف گل است. این چرخه آسیب، زمانی خطرناک‌تر می‌شود که مصرف‌کننده، ریشه این وخامت را در خود گل نمی‌بیند و تصورمی‌کند بایدمصرفش رابیشتر کند تا به ‌همان حس آرامش لحظه‌ای برسد.»
 
گل و انتخاب‌های پرخطر 
پرسش درباره این‌که آیا مصرف گل می‌تواند مسیر افراد را به‌سوی مواد مخدر خطرناک‌تر هموار کند، یکی از نگرانی‌های جدی کارشناسان حوزه اعتیاد است. بررسی‌ها نشان می‌دهد که اثرات این ماده تنها به ایجاد توهم یا سرخوشی محدود نمی‌شود؛ گل با اختلال در بخشی از مغز که مسئول تصمیم‌گیری، ارزیابی پیامدها و کنترل رفتار است، چرخه‌ای ایجاد می‌کند که فرد را نسبت‌ به انتخاب‌های پرخطر آسیب‌پذیرتر می‌سازد.
خوش‌گفتار هشدار می‌دهد: «زمانی‌که این ناحیه مغز دچار اختلال شود، فرد به‌تدریج توانایی تشخیص انتخاب درست را از دست می‌دهد. این همان نقطه‌ای است که اعتیاد، خود را به‌عنوان چرخه‌ای رفتاری نمایان می‌کند. فرد معتاد تصمیم‌های غلط می‌گیرد، چون مغزش دیگر نمی‌تواند به‌درستی اطلاعات را پردازش کند. در چنین شرایطی، احتمال گرایش به مخدر قوی‌تر یا حتی انجام رفتارهای پرخطر و بزهکارانه افزایش می‌یابد؛ تصمیم‌هایی که در حالت عادی از فرد سر نمی‌زند اما در سایه اختلالات ناشی از مصرف گل، به انتخاب‌های محتمل تبدیل می‌شود.»
در حاشیه این بحث، یکی از تصورهای رایج درباره گل، تفاوت میزان ماده روانگردان THC در ایران و دیگر کشورهاست. اما براساس توضیحات این درمانگر اعتیاد: «مشکل اصلی نه در تفاوت کیفیت یا میزان THC، بلکه در الگوی مصرف داخل کشور است. سرانه مصرف درایران بالاتراست.بخش قابل‌توجه دیگری از مشکل، به سیاست‌گذاری‌ها برمی‌گردد. نگاه به موضوع اعتیاد غالبا به نقطه پایانی متمرکز می‌شود؛ یعنی زمانی‌که فرد به مصرف‌کننده دائمی تبدیل شده و نیازمند درمان است. درحالی‌که اولویت باید بر پیشگیری، آموزش و کاهش عوامل خطر باشد. درمان، آخر خط است؛ جایی‌که دیگر آسیب‌ها رخ داده و هزینه‌های انسانی و اجتماعی چندبرابر شده است.»

اختلال در پردازش مغز
درمانگران حوزه اعتیاد می‌گویند، چالش‌های مواجهه بامصرف‌کنندگان گل، به‌مراتب پیچیده‌ترازبسیاری از مواد دیگر است. ‌خوش‌گفتار دراین‌باره توضیح می‌دهد: «دلیل اصلی این دشواری، اختلال در بخش پردازش تصمیم‌گیری مغز است؛ همان بخشی که باید تشخیص دهد رفتار اشتباه چیست و چرا باید متوقف شود. وقتی این ناحیه تحت‌تأثیر ماده گل قرار می‌گیرد، فرد مصرف‌کننده نه‌تنها انگیزه‌ای برای ترک پیدا نمی‌کند، بلکه درک درستی از اشتباه‌بودن مسیر خود ندارد. همین مساله درمان را، برخلاف ظاهر فریبنده و ساده موضوع، به یکی از دشوارترین و پیچیده‌ترین مراحل کار درمانگران تبدیل می‌کند.» کارشناسان معتقدند مشکل تنها در وضعیت ذهنی و روانی مصرف‌کننده خلاصه نمی‌شود. بخش مهمی از چالش‌ها به ساختار درمان اعتیاد در کشور بازمی‌گردد؛ جایی ‌که آموزش تخصصی و علمی درمانگران در حوزه مواد نوظهور، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. درواقع وقتی دانش و مهارت کافی در اختیار درمانگران قرار نگیرد، نه‌تنها روند درمان دشوار می‌شود، بلکه احتمال بازگشت بیمار نیز افزایش می‌یابد. این خلأ آموزشی یکی از مهم‌ترین نقاط ضعف نظام درمان اعتیاد در ایران محسوب می‌شود.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها