شعار محوری و جاودان «نهضت ما حسینی است، رهبر ما خمینی است» که در تار و پود انقلاب اسلامی ایران تنیده شده، پس از گذشت نزدیک به نیم قرن، همچنان کلیدیترین و دقیقترین نقشه راه این حرکت الهی به شمار میآید. این نهضت که از قیام خونین ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ آغاز شد و با فراز و فرودهای بسیار، از جمله حماسهی هشت سال دفاع مقدس، تا به امروز ادامه یافته است، ماهیتی عمیقاً حسینی دارد. از همین رو، بزرگان این انقلاب، از امام راحل (ره) تا متفکرانی چون شهید مطهری، همواره بر این نکته پای فشردهاند که بقا و سلامت این مسیر در گروی پایبندی به الگوها و اسوههای برآمده از مکتب عاشوراست. هرگاه این نهضت از سرمشقهای کربلایی و سیدالشهدا (ع) فاصله بگیرد و به سوی الگوهای دیگری غیر از اهل بیت (ع) منحرف شود، آغاز انحراف اصلی در این قیام امامحسینی رقم خورده است.
در این میان، برای مادران شهدا، مادران ایثارگران و بهویژه مادران چند شهیده، چه الگویی والاتر و درخشانتر از حضرت فاطمه کلابیه، ملقب به امالبنین (س)؟ از نخستین روزی که ایشان قدم در خانه امیرالمؤمنین (ع) نهاد، گویی دنیایی از معرفت، مرام، فداکاری، ادب، وفا و تربیت به آن بیت وارد شد. سیره و منش او در برابر امام علی (ع) و فرزندان عزیز ایشان، حسنین (ع)، بهترین الگوی انسانیت است. گویی فلسفه وجودی امالبنین آن بود که چهار فرزند شجاع و شیردل را برای دفاع از سید و سالار شهیدان، اباعبدالله الحسین (ع)، تربیت کند و این هدف والا در تمام ابعاد زندگی و تربیت فرزندانش تجلی یافت. آن ادب، مرام و معرفت بینظیر قمر بنیهاشم، حضرت ابوالفضل العباس (ع)، آینهی تمامنمای تربیتی بود که از دامان پاک مادرش، امالبنین (س)، نشأت گرفته بود.
اوج این فداکاری و ایثار پس از واقعه عاشورا به نمایش درآمد. هنگامی که کاروان اسرای آل الله پس از ماهها اسارت در کوفه و شام به مدینه بازمیگشت، امالبنین بار دیگر اوج وفا، صفا و ترجیح دادن فرزندان فاطمه زهرا (س) بر فرزندان خویش را به تاریخ نشان داد. وقتی بشیر، پیامآور کاروان، خود را برای اعلام خبر بازگشت اسرا به مدینه رساند، امالبنین دواندوان به استقبالش شتافت. اما او از سرنوشت پسرانش، عباس، عبدالله، جعفر و عون، سؤالی نپرسید. تنها یک دغدغه داشت و مکرراً میپرسید: «أَخْبِرْنِي عَنْ أَبِي عَبْدِاللهِ الْحُسَيْن» (از حسینم چه خبر؟). بشیر یک به یک خبر شهادت فرزندان دلاورش را به او داد و امالبنین در پاسخ به هرکدام فرمود: «اولادی و من تحت الخضراء کلهم فداء لابی عبدالله الحسین» (فرزندانم و هرآنچه زیر این آسمان کبود است، فدای حسین فاطمه باد). تنها زمانی که بشیر خبر شهادت امام حسین (ع) را به او داد، فریاد برآورد و گفت: «قَطَّعْتَ نِیَاطَ قَلْبِی» (بندهای دلم را پاره کردی).
پس از آن، امالبنین به پرچمدار عزای حسینی در مدینه بدل شد. مورخان شیعه و سنی نگاشتهاند که او هر روز به قبرستان بقیع میرفت، زیر آفتاب سوزان مینشست، شبیه چهار قبر برای پسرانش میساخت و آنچنان جانسوز مرثیهسرایی میکرد که حتی دشمنان سرسخت اهل بیت، همچون مروان بن حکم، نیز به گریه میافتادند. او با اشعار جانسوز خود، از جمله این شعر معروف که «لا تَدعُوَنّی وَیکِ اُمَّ البَنین / تُذَکِّرینی بِلُیوثِ العَرین» (دیگر مرا امالبنین [مادر پسران] نخوانید که مرا به یاد شیران بیشه شجاعت میاندازید)، روضهخوانی میکرد و پرچم اشک و ناله بر سیدالشهدا (ع) را برافراشته نگاه میداشت. این میراث گرانبهای اشک و عزا که توسط امام سجاد (ع) و حضرت زینب (س) حفظ شد، امانتی است که از عاشورا به دست نهضت ما رسیده است. اگر میخواهیم این حرکت الهی از گزند حوادث روزگار مصون بماند، بر ماست که الگوهای عاشورایی را حفظ کنیم و برای مادران شهدا و ایثارگران، چه سرمشقی بهتر و کاملتر از حضرت امالبنین سلامالله علیها.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
فرمانده رزمایش ضدتروریسم «سهند۲۰۲۵» در گفتگوی اختصاصی با روزنامه «جامجم» مطرح کرد
در گفتوگوی «جامجم» با خالق اثر «وداع آخر» انجام شد