سازمانهای بینالمللی معتبر نیز وجود «جنگ اقلیمی فعال» را رد کرده و حتی استفاده نظامی از تغییرات آبوهوایی را ممنوع اعلام کردهاند. تفاوت موقعیت جغرافیایی و جریانهای جوی در اروپا و آمریکا نیز توضیحدهنده این است که چرا این مناطق همچنان برف و بارش دارند. در نهایت، راهحل واقعی بحران کمآبی ایران نه در نظریههای توطئه بلکه در اصلاحات جدی در مدیریت منابع آب، احیای حوضههای آبریز و اصلاح الگوی کشاورزی است.
پرسش و نگرانیای که در این نوشته مطرح شده، یعنی «آیا خشکسالی ایران ناشی از جنگ آبوهوایی یا دستکاری عمدی در ابرها و اقلیم کشور است؟»، بسیار جدی و قابلتامل است اما نیاز به تفکیک دقیق میان فرضیههای مبتنی بر نظریههای توطئه و شواهد معتبر علمی در حوزه اقلیمشناسی دارد.
بر پایه دادههای واقعی
۱- اصل مساله: کمبارشی و تغییر الگوی اقلیم ایران
بله - واقعا بارشها در ایران بهویژه در دهه اخیر کاهش یافته و توزیع زمانیومکانی آن نیز دگرگون شده است.
اما دلایل این پدیده در مطالعات علمی جهانی مشخص و مستند است:
عوامل اصلی:
الف) گرمایش جهانی (Climate Change):
ایران در کمربند خشک کره زمین قرار دارد و افزایش میانگین دمای جهانی باعث تبخیر بیشتر و کاهش بارشهای پایدار شده است.
دادههای ناسا و مرکز اقلیم اتحادیه اروپا (ECMWF) نشان میدهد که در خاورمیانه، دمای متوسط در ۵۰ سال اخیر بیش از ۲ درجه افزایش یافته است.
۲- مدیریت نادرست منابع آب:
برداشت بیرویه از سفرههای زیرزمینی (بیش از ۱۰۰ میلیارد مترمکعب در ۵۰ سال اخیر).
سدسازی بدون ارزیابی اکولوژیکی (مانند زایندهرود و کرخه).
۳- تغییر الگوی کشت و مصرف در کشاورزی.
فرونشست زمین در دشتهای بزرگ (اصفهان، ورامین، کرمان و مشهد).
تغییرات منطقهای در مسیر بادها و سامانههای بارشی
جابهجایی کمربند بادهای مدیترانهای به شمال، موجب کاهش نفوذ سامانههای بارشی به ایران شده است.
ب) آیا «جنگ آبوهوایی» و «هارپ» واقعیت دارد؟
در سطح نظامی و علمی، تکنولوژیهایی برای «تعدیل آبوهوا» وجود دارند، اما:
بارورسازی ابرها (Cloud Seeding): فناوری شناختهشدهای است که با پاشش یدید نقره یا نمک به ابرهای بارانزا، مقدار اندکی بارش را افزایش میدهد. این روش در خود ایران، چین، روسیه، آمریکا و امارات هم اجرا میشود.
اما «ضد بارورسازی» یا «خشککردن هدفمند ابرها» از لحاظ علمی و فیزیکی در مقیاس منطقهای (مانند تمام ایران) غیرممکن است. برای این کار باید انرژیای چندین برابر توان تمام نیروگاههای یک کشور آزاد شود تا بتوان مسیر بادها و ابرها را منحرف کرد- چنین فناوریای وجود ندارد و هیچ مدرک علمیای مبنی بر تحقق آن منتشر نشده است.
درباره پروژه «هارپ» (HAARP):
پروژهای پژوهشی در آلاسکا بود که از دهه ۱۹۹۰ برای مطالعه یونسفر (لایه بالایی جو) توسط نیروی هوایی آمریکا آغاز شد.
هیچگونه مدرک علمی، ماهوارهای یا رسمی وجود ندارد که نشان دهد «هارپ» توانایی کنترل آبوهوا یا ایجاد زلزله دارد.
تمام دادههای مربوط به آن، از سال ۲۰۱۵ بهصورت عمومی در اختیار دانشگاهها قرار گرفته است.
یونسفر چندصدکیلومتر بالاتر از لایهای قرار دارد که ابرها در آن تشکیل میشوند، بنابراین اصلا نمیتوان با امواج رادیویی آن بخشی از جو که در بارش نقش دارد را هدف گرفت.
ج) آیا کشورهای دیگر چنین نظریهای را تایید کردهاند؟
هیچ سازمان علمی معتبری (مانند WMO، NASA، NOAA یا IPCC) وجود فناوری «جنگ اقلیمی فعال» را تایید نکرده است.
در سال ۱۹۷۸ سازمان ملل طی «پیمان ENMOD» هرگونه استفاده نظامی از تغییرات عمدی در آبوهوا را ممنوع کرد و تاکنون هیچ کشوری متهم یا محکوم به استفاده از آن نشده است.
روزنامهنگاران غربی بارها گزارشهای «ادعایی» درباره توانایی اقلیمسازی روسیه یا چین منتشر کردهاند اما همه آنها در بخش تحلیل یا نظریه توطئه دستهبندی میشوند، نه خبر علمی.
د) چرا اروپا و آمریکا هنوز برف دارند؟
زیرا موقعیت جغرافیایی و جریانهای جوی آنها متفاوت است:
سامانههای اقیانوسی و جریانهای مرطوب آتلانتیک و قطبی موجب حفظ چرخه بارش میشوند.
ایران درون یک فلات بسته و خشک قرار دارد که با بیابانهای عربستان، پاکستان و آسیای مرکزی احاطه شده و منابع رطوبتیاش محدود است.
هر درجه افزایش دما در منطقه ما، تاثیری چندبرابری بر خشکسالی دارد (بهدلیل نبود پوشش گیاهی و منابع آبی پایدار.)
هـ) جمعبندی واقعبینانه:
پدیده کمبارشی ایران واقعی و بحرانی است اما تاکنون هیچ مدرک علمی معتبری مبنی بر دخالت خارجی یا «سلاح اقلیمی» در آن وجود ندارد.
عامل اصلی، تغییر اقلیم جهانی و درکنار آن، سوءمدیریت داخلی منابع آب و خاک است.
راه نجات نه در نظریههای توطئه، بلکه در سیاست آبی، احیای حوضهها، اصلاح الگوی کشاورزی و مصرف است.