بااینحال، نظام سلامت کشور در این زمینه با دو چالش اساسی روبهروست؛ نخستین مشکل، توزیع ناعادلانه پزشکان است. همین مسأله موجب شده که برخی شهرستانها با کمبود پزشک مواجه شوند، درحالیکه در سطح کلان کشور کمبود عددی وجود ندارد. البته در این زمینه باید انتظارات شهرستانها نیز متناسب با ظرفیت جمعیتی و نیاز واقعی آنها تنظیم شود. گاهی پیشمیآید که مدیران ارشد یک شهرستان انتظار دارند پزشکان متخصص خاصی در آنجا حضور داشته باشند، درحالیکه جمعیت و حجم مراجعه درآن منطقه بهگونهای نیست که بتوان چنین تخصصی را ارائه داد.دومین مسأله، کاهش تمایل داوطلبان به ورود در برخی رشتههای تخصصی است. بهخاطر کارانههای پایین و دشواری کار در بعضی رشتهها، تعداد داوطلبان در حوزههایی مانند طب اورژانس، اطفال و بیهوشی کاهش یافته است و در نتیجه، در این رشتهها کمبود نیروی انسانی مشکلساز شده. وزارت بهداشت برای حل این چالش، برنامههایی برای ارائه تسهیلات ویژه در نظر گرفته است تا داوطلبان با شرایط بهتر و انگیزه بالاتر به این رشتهها جذب شوند. از سوی دیگر، باید ضوابط و طرحهای الزامآور برای خدمت پزشکان در مناطق محروم با دقت و جدیت بیشتری اجرا شود. درست است که برخی پزشکان پس از فارغالتحصیلی موظفند مدتی را در مناطق کمتربرخوردار کشور خدمت کنند اما در عمل، برخی از آنان پس از پایان طرح، به مراکز استانها و شهرهای بزرگ مهاجرت میکنند. اگر نظام ضوابط و نظارت تقویت و برای پزشکان مناطق محروم حقوق و مزایای کافی در نظر گرفته شود، مانند پرداخت اضافهکار ویژه، فوقالعاده خدمت در مناطق کمبرخوردار یا پرداخت بهموقع حقوق و کارانه میتوان انتظار داشت که ماندگاری پزشکان در این مناطق افزایش یابد.