
به استثنای هویت و دیدهبان و مهاجر به سبب عدم حضورم، بقیه آثار حاتمیکیا را در زمان اکران در جشنواره یا اکران نخست در سینما در مجلات فیلم، گزارش فیلم و فیلمنگار و صنعت سینما و ... بررسی و نقد کردهام و نیز تحلیلی بر مجموعه آثار او از جنگهای سینمایی و سخنرانیهای دانشگاهی ارائه دادهام و این تفسیر بدون حب و بغض و هر ضرر و منفعتی تا موسی کلیمالله ادامه یافته است و از آرا و نقد و دلایل قوت و ضعف فیلمها از جمله موسی کلیمالله دفاع میکنم .
درباره چ قبلا نوشتهام و بر کاست و کم فیلم در شخصیتپردازی شهید چمران و تصویر پاسیفیستی از او و عدم درک کنش و واکنش او در ارتباط با معرفت و عبودیتش اشاره کرده بودم و البته به قوتهای فیلم هم! اما نکته جذاب آن است که فیلم چ به عنوان یکی از مهمترین آثار سینمای دفاع مقدس در اوضاع کنونی دریچهای روشنیبخش و درسآموز روی فهم و ادراک موقعیت دشوار امروزمان میگشاید و بسیار تاثیرگذار است. این سویه فیلم همان تصویر هوشمندانه چالش زیرپوستی شخصیت شهر و در ارتباط با پیرنگ فیلم و عمل و بازی سه شخصیت خصوصا چالش شهید چمران و شهید وصالی نماد دو جریان در انقلاب اسلامی است. اما در فیلم مجاهدات شجاعانه این دو یا یکی از این دو نیست که شهر را نجات میدهد و در اوج بحران و سختی و بر لبه پرتگاه شکست و قطع امید است که امداد الهی به سبب استقامت مومنانه با واسطه یک عبد صالح و راه حل معجزهآسا و مردمی نجاتبخش او اتفاق میافتد. امام هم مهاجمان تحزیهطلب و ابزار شیطان بزرگ را میتاراند و هم از کشتار مردم پاوه با نیرو و قدرت امواج دریای مردم ایران جلوگیری میکند و دغدغه عرفانی شهید چمران در ممانعت از کشتار بیگناهان و دغدغه عرفانی شهید وصالی در جلوگیری از تصاحب شهر بهوسیله ضد انقلاب را با هم جمع میکند و پیروزمندانه با اتکال به خدا و اتکا به دستان خدا یعنی جماعت و اتحاد مردم از پس خطر شیطانی بر میآید. این درسی برای امروز و اعتماد به ولی فقیه و اتحاد گرد راه امام نجاتبخش است و ضرورت دست شستن از تفرقه و وسوسههای شیطانی غربپرستان. برای همین تمایل یافتم متناسب با مباحث کنونی یک بار دیگر «چ» را تحلیل و از قوتهایش در زمینه مذکور و کنش شخصیتها و وجوه توانمند شخصیتپردازی حول این ایده کانونی سخن بگویم و بر نمایش نقش قدرت عینی و غیبی امام ره در شرایط انجام تکلیف استقامت و مجاهدات جانبازانه تاکید کنم. نقشی که فقط به عهده ولی فقیه صالح است. و از او بر میآید و شرطش حرف شنوی از رهبر الهی است نه گوش بهفرمانی شیطان.
☆☆☆☆☆☆
ابراهیم حاتمیکیا همراه مرحوم ملاقلیپور و کمال تبریزی، یکی از کارگردانان ماندگار انقلاب اسلامی و شاید یکی از سه کارگردان برجسته دفاعمقدس است. حاتمیکیا از نظر نسبت با دفاعمقدس نسبت با داستان پرقدرت دفاعمقدس و سپاه پاسداران در دفاعمقدس و نسبت به امر وجودی بودن جهاد برای حفظ نظام در او و موضع کارگردان و جای پای جدی امر دفاع از ایران و انقلاب در او و رابطه ساختی او با وجود معنوی استقامت انقلاب در قلمرو نظام قدرت دینی و کار بیوقفه در این فضا جهد و دفاع حتما بر فیلمسازان فیلمهای فراموشنشدنی سفر به چزابه و نیز مارمولک و لیلی با من است پیشی و سبقت دارد.
او از دو فیلم دیدهبان و مهاجر آثار سالهای ۶۷ و ۶۸ او که بعدها مفصلا در بارهشان گفتوگو کردم یک سبک شخصی ابداع کرد که به خصوصیت متمایز سینمای جنگ ایران از سینمای غرب بدل شد. این سبک و ساخت بر دو رکن استوار بود معدن معرفتی که نگاه و دانایی و حکمت و روح امام ره بود که به روح انقلاب اسلامی بدل شد و مستقیما از میراث و حقیقت تشیع عاشورایی و امر استقامت در مقام عبد مشحون بود و رگه قوی عرفان قرآنی و عترتی آن جانمایه جهادش و استواری و شجاعتش محسوب میشد و وجه شخصیتی و فردی و تنها و محرمانه این عبودیت که رازی بین بنده عبد عاشق و معبود بود و از صدق و عقل و شور سرشار بود و فقط برای جلب خشنودی معشوق عمل میکرد و مامور به نتیجه نبود. این ایمان سرچشمه امدادهای الهی و معجزات و نقش برآب کردن نقشههای دور و دراز ابالسه و شیاطین خبیث و استکبار و شیطان بزرگ شد. مهاجر و دیدهبان بر این ایمان و عرفان و قهرمان تنها استوار بود .
اما وصل نیکان یکپاسخ نالازم به عروسی خوبان مخملباف و تهی از آن ریشههای ژرف باقی ماند و تقلید از کلیشه کارگردان شد نه خلاقیت و آفرینش نو.
اما از کرخه تا راین یک انفجار حس و بغض پس از رحلت امام بود. حاتمیکیا در این فیلم از یادنرفتنی و منقلب کننده الگوی خسته و پشت کرده به انقلاب و پناهنده به غرب را در برابر اسوهای که تا جانبازی و شهادت بر عهد خود استوار میماند و به خاطر منافع دنیا تسلیم و برده و ترسزده شیطان نمیشود و رنجها و مصائب را تحمل میکند قرار میدهد. چیزی که امروز هم کلید فهم سیاست دنیاطلبانه غربگرایان است اما نکته ساختاری مهم آن است که این فیلم یک پل است بین مهاجر و دیدهبان با آثار دراماتیک بعد از خاکستر سبز که یک ساختار مدرن غیر خطی دارد. این نقطه دست شستن از زبان ساده و رویکردگرایانه و ساختار مستندگون و شبیه داکیو دراماست که شباهتی به سبک جهانی کیارستمی و دنیای طبیعی نما و گریزان از سینمای حرفهای و پر زرق و برق غرب داشت. و این به سود ساختار کلاسیک دراماتیک و رها کردن سینمای بومی تجربی بود. در عرصه سیاست هم در دهه هفتاد سازندگی لیبرالی نوعی دست شستن از رویکرد انقلابی امام در اقتصاد و فرهنگ و سیاست بود .
فیلم خاکستر سبز البته ساختار سینمای اروپایی و مدرن را دارد و اثر درخشانی است که مغفول مانده و عدم موفقیت تجاری آن حاتمیکیا را از این فرم گریزان و البته تجربهگری او دوباره با روبان قرمز ادامه یافت. خاکستر سبز داستان رویش عشق بر بستر یاری به مسلمانان تحت ظلم بدسنی است . و این هم یک هسته استراتژیک در تکالیف انقلاب اسلامی و فیلم سندی در باره این یاریگری و اتحاد ایران و جهان مظلوم است که تا امروز مورد متاقشه بین خط اسلام علیه خط عرب پرستان ' خط سازش با سیاست مهاجم ابلیس و فرعون جنایت پیشه است . چیزی که امروز هم راز جهد اهل ایمان و سرّ فهم کنشهای اتحاد با مظلومان و نفی سیاست تسلیم طلبانه و فاقد توان عشق ورزی و مسلمانی کردن غربگرایان است
پیراهن یوسف نیز همچنان پرچم صبر و استقامت را بر میافرازد و بر عهد دورلن دفاعمقدس و تصویر پردازی جلال وجمال آن پایداری و استقامت وچشم انتظاری و امید و معجزه باقی است . در این مرور مقدماتی ' و بررسی مجدد فیلمها قصدم نقد ضعفها و کاستیهای فیلمهای خاتمی کیا نیست که در هر فیلمسازی و فیلم خوبی هم کم و بیش وجود دارد و تا موسی کلیم الله تداوم یافته و در جای خود آنها را بازگفته وباز خواهم گفت بلکه استقامت حاتمی کیا بر آثار مرتبط با دفاع از انقلاب و گاه تردیدهای او در آن است .
برج مینو که تدوین آن را بیضایی انجام داده از آثاری است که قصد " انتقاد از خود " انقلاب و دفاعمقدس با گوشه چشمی رفرمیستی ' در آن موج میزند . یک قهرمان شکنی است که اگر فضای مدرن گرای یک رزمنده جداشده از فضای رزمندگی نبود ' فیلم میتوانست یک کاتارسیس ارسطویی نهفته در وضعیت تراژیک محسوب شود . سال ۷۵ را بیاد داشته باشید . محصولات قهرمان زدایی نولیبرالی سیاست مانور اشرافیت آقای هاشمی و موج غربگرایی روحانیون مبارز و اصلاح طلبی جناح چپ در آن ردّ پای خود را دارد . بازتاب این فضا و تزلزلات و نزدیدهایش در برج نینو عیان است .
آژانس شیشه ای از شاهکارهای حاتمی کیاست که اگر به " بعد از ظهر سگی " سیدنی لومت در تیتراژ فیلم اشاره میکرد نه تنها از قدر آن چیز ی کاسته نمیشد بلکه یبر صداقتش میافزود این فیلم در پی انتقادها بر برج مینو ' بازگشت به جایگاه درست نقد سبایت رفرنیستی و ضد مقاومت دوران سازندگی در نقطه عطف غربگرایی جدید رفرمیستی است . انتحابات ۷۶ ' نتیجه اش انتخاب مردم سالاری و اعتراض به خودکامگی و نجچر بود اما غربگرایان از خواست مردم سوء استفاده کردند و آن را زمان ترویج نگرش غربی و سازش و بردگی فرهنگی و لقتصادی و اوهام آشتی تمدنی و سست کردن انقلاب اسلامی و استحاله آن به حساب آوردند .که عاقبتش شورش ۸۸ شد. آژانس شیشه ای صادق ترین اعتراض به دیدگاه اشرافیت و سازش رفرمیستی است . و در باره آن بسیار سخن گفتم . اما درست پس از آن روبان قرنز تردیدها برانگیخت وتحلیل نادرست رواج داد.
روبان قرمز یک کار مدرن و تمرکز زدایی شده و فرمالیستی و استعاری با نماها و عکسهای دلپذیر و ساختار مستحکم و یک کشمکش عاشقانه است در برهوت و با سه بازیگر . و یکتنفس در واقعگرایی و رئالیسم خاتمی کیا. من آزایم را در همان زمان نمایش فیلم نوشتم .
منتقدان معتبر آن زمان هم در باره فیلم نظر دادند . اکثر انان دچار یک اشتباه استراتژیک در خصوص این فیلم و کارگردان آن شدند و تفاوتش را با آژانس شیشه ای دال بر بلاتکلیفی از یک سو و یا روشن شدن تکلیف حاتمی کیا با خودش از طرف گروه دیگر عنوان کردند . لیرج کریمی سردمدار باور اخیر و طوسی و جعفری نژاد و....معتقد به نطر بلاتکلیفی بودند ..
اما روبان قرمز نه در ساختار و فرم و نه در دیدگاه مبین در غلتیدن به این یا آن قلمرو و اصول متضاد تبود . او تا امروز همجنان این دو سویه را ادامه داده و چنین امری گویای بلاتکلیفی او نیست . او آگاهانه خواست پس از آژانش شیشه ای از وجه دیگر موجویت زیبایی شناختی و فکری و معنوی و دیدگاهی خود پرده برداری کند .
اگر منتقدان کمی هوش و توجه نشان میدادند میدیدند این اتفاق قبلا هم در سینمای او رخ داده . ساحتن از کرخه تا راین و ' خاکستر سبز با دودنیای ساختاری متفاوت سر و کار داریم و در یکی عتصر سوبژکیو فرم و عشق و در دیگری جهان آرمانی دفاعمقدس برجسنگی داشت در یکی رولیت خطی و در دیگری روایت ' غیر خطی اصل بود و .... لین رفتار با برنگ ارغوان و بنام پدر و دعوت 'و گزارش یک جشن و فیلم چ چه و به وقت شام و خروج و... ادامه یلفت و پی در میساختار و جهان فیلمها تغییر کرد .
حقیقت آن است که حاتمی کیا تصنیم گرفت برای گریز از تکرار یکسویه آژانس شیشه ای ' فیلمی کاملا متضاد با آن و با وجه دیگری از موجودیت و توانها و نگرش و دغدغه هایش بسازد چه از نظر فرمی وچه معنایی . این گویای سردرگمی فرمی ومختوایی اش نبود و فقط گویای چهره دیگر درونی او بود . پاره سینمایی و مدرن او بود که در آًار کلاسیک دفاع مقدسش بروز نمییافت . پس از تظر لوکیشن و فضا و مکان و ساختار و موضوع و باریگری و پرسوناژ و حتی رویکرد زمینی و جسمانی و غرایز و .... اثری متناقض با آژانس شیشه ای ساخت . اینها دو وجه انسانی او و کشمکش درونی و بیانی و شناختی اوست شاید بتوانید بگویید او دچار نوعی لبن الوقتی و پاسخ به گرایش غالب در زمان معین است . شاید بگویید در درونش یک گرایش مدرن وجود دارد و گاه آن را نمایش میدهد ولی جنین نزست که نمیداند چه بکند . کشمکشهای درون موج مرده و بنام مدر و تعارضات درون ارتفاع پست و نقد اجتماعی همسو با جهان فرهادی که در فیلمنامه کمکش کرده و در گزارش یک جشن و خروج و به وقت شام بین پدر و پسر و خکومت و مردم و... ظهور مییابد منبعث از گوشههای اشکار و نهان درک از انسان و اجتماع و مسایل عینی زندگی ماست که گاه زبان تجریدی به خود میگیرد و نمیتوان نهان کرد که گاه حاوی تردید یا پرسش به راه حل و اتقلابی و در نهان دینی است. .
تا حدی که هم سنخی او با نگاه رفرمیستهای عربگرا و اعتراض شان به انتخابات ۸۸ که پروژه ای کاملا آمریکایی و با سوء استفاده از احساسات مردم با دروغ و بازیهای پیش و پس از انتخابات بود او را به مواضع علط در فیلم سوق میدهد تا حقیقت اغتشاش ۸۸ را در گزارشش نهان سازد . این نابجایی اتفاقی نیست و در موسی کلیم الله و نسل کشی فرعون در بنی ایراییل و بی توجهی به تسل کشی در غزه باز ظاهر شده که مفصلا و با براهین مشکلاتش را شرح داده ام. اما از فیلم "چ" در بازخوانی جدیدم بگویم که درسی برای امروز مان دارد .
☆☆☆☆▪︎
یکی از آثار مهم دفاعمقدس ' فیلم "چ" است . چرا این فیلم اهمیت دارد ؟ و چرا بر خلاف یک تفکر پیرامونی ' اذعان منصفانه به ارزشهای " چ" در سینمای ایران به معنی ندیده انگاشتن غلطهای آن نیست .
ارزش" چ" هم معنایی است و هم ساختی .
فیلم ظاهرا در باره شخصیت یک قهرمان است و او ' همان شهید چمران است . اما در همان حال فیلم در باره شخصیت شهید اصغر وصالی هم است . و به نحو سایه واری در باره سخصیت نماد ارتش شهید فلاحی که به سینه میکوبد ونی گوید ' اکنون ارتش منم . تنهایی و موقعیت دشوار او در فیلم مطمئنا مورد توجه بوده است .
ولی مهمتر از آن شخصیت دراماتیک مکان در فیلم تکان دهنده است . مکان همان پاوه است . "چ" فیلمی در باره شخصیت و حال و هوای بک شهر ' پاوه ' در یک برهه از سیر و حیاتش ' بین سالهای ۵۷_ ۵۹ هم به حساب میآید و ضمنا "چ: دارای زاویه دیدی ناظر بر تصویر وضعیت و شخصیت یک انقلاب دارای کشمکشهای مرگ و زتدگی درونی در بدو تولدش نیز محسوب میشود و همچنین در درون فیلم کشمکشهای درونی یک شخصیت هم پنهان است و اوکسی نیست حر خود حاتمی کیا و این نجزیه تحلیل مشکل ترین بخش نقد چ خواهد بود .
فیلمی در گیر این بار سنگین سخصیت پردازی فراتر از تصویر و پرتره یک فرد کاری بس تواتفرساست و اگر کمال گرای خیالباف نباشیم حاتمی کیا آبرومندانه از عهده این وظیفه دشواری که بهوگردن گرفته برآمده است . و این سخنم مطلقا یکتمجید یکسویه نیست و به کاستیهای کار در هر جهار فضا اشاره خواهم کرد .
☆☆☆☆☆
این تعهد ات چهارگانه شخصیت پردازانه با تلاش در کارگردانی و تجسد بصری زمانی ارزشش دوچندان میشود که در میآمیزد با تلاشهای فضا یازانه حول هر سخصیت و حتی شخصیت دکتر عنایتی که دقایقی بیشتر بر پرده ظاهر نمیشود و حتی در باره او هم هوشمتدی فضا سازانه جذابی تحقق یافته است .
وجه ارزشمند و قابل بحث تخصصی جزئیات فضا سازی برای اهدافی است که برشمردم.
فضا سازی دشوار و پر تنش و تاثیر گذار مربوط به نفرات و پرسونا ' مکان و شهر ' انقلاب و جهاد وکسمکشها و روایت کنتده است و در باره ان حرفدخواهم زد و در این آغاز هدف گشودن پنجره ای به افق ابن متن و ابتکارات دیدگاهی آن است و پیش از بررسی شکلی ومحتوایی کار حاتمی کیا دلم میخواهد میایلی دا مطرح سازم .
☆☆☆☆☆
برگردیم به نسبت چ با آثار دفاعمقدس . پیش از این هم در باره آن کلیت مشترک ساختی و تماتیک آثار اصیل دفاعمقدس سخنها رفت و هم در باره ارزشهای ویژه فیلم حاتمی کیا سخن گفتم و دوستان منتقد نیز فراواندر این باره نوشتند .
شهید آوینی از کسانی است که پیشگام سنجش سینمای دفاعمقدس بود البته او زمان فیلم چ میان ما نبود . به هرحال در دهه هفتلد ' منتقدانی با نگرش دینی و انقلابی مثل سعید مستغاثی ' یا یا تفکر مدرن مثل گلمکانی در باره این سینما سخن گفته اند چه آنانی که متون شان را خاستگاه شناخت نو و درست و مبتکرانه میدانم و چه نقد جنجالی و تقلیدی و کم بضاعت ژورنالیستی ' از کاهه تا فراستی از مجید اسلامی ' ایرج کریمی ' نورایی ' عشقی ' تهامی نژاد تا جعفری نژاد ' شاومهر راستین ' نغمه ثمینی ' جیستا یثربی ' جواد طوسی میهن دوست ' مرحوم معلم' نبوی ' فراستی ' فهبم و رستگار و .....سالها در باره این سینمای مهم آرای مثبت یا منفی ' درست یا نادرست خود را بازگو کرده اند . اما این بیماری بی پرنسیبی نقد ژور نالیستی است که با کم سوادی تشخیص نمیدهد و یا عمدا پنهان میکند ' که هرسخن در کدام سرچشمه برای اولین بار بیان شده !
باید بیاد داشت منتقدانی که در باره نسبت فبلمهای دفاعمقدس با فرهنگ شیعی ' عرفانی اجتماعی ' شهادت طلبی و جهان عاشورایی .....گفتوگو کردند و ارتباط ساختاری و دیدگاهی این آثار را با تفکر عرفانی و انقلابی تشیع مطرح کردند و ژانر متفاوت سبنمای دفاعمقدس ایران را در مقایسه با رانر سبنمای حنگ غرب تحلیل کردند ' و پیشگام سخن نو بودند چه کسانی بوده اند . این فرهنگ بی اصالت دورانی بلبشوست که به صورت بی درو پبکر سخن برداشت شده از آرای دیگران و پیروانه ای را که متاسفانه رسم نیست مرجعیت اصلی آن را ذکر کنند به عنوان گفتار خلاقانه ی نو معرفی میکنند و نام میبرند .
مقالاتی که رونویسی مقالات دیگران است به سبب فقدان احاطه و متن شناسی چپ و راست در مطبوعات و فضای مجازی منتشر میشود . وهمه چیز معکوس جلوه داده میشود . به هر حال در باره کلیتی که سینمای فیلم چ را به سینمای دفاعمقدس پیوند میدهد مقالات و تحلیلهایی وجود دارد .
☆☆☆☆☆
سینمای حاتمی کیا دو دوره را طی کرد . دوره نخست ' مهاجر و دیده بان و فیل صعیف وصل تیکان را در بر میگیرد که که در برابر عروسی خوبان قد علم کرد و از منظر روحیه همسازی تا از کرخه تا راین ادامه مییابد ولی از نظر ساختی با مهاجر به پایان میرسد و دو فیلم نخست ' آثار شاخص آن هستند . این سینما که آغازگاه سبنمای دفاعمقدس است ' ویژگی بنیانگذارانه دارد . خود اصول خویش را برپا میدارد و این اصول بر دو منبع اتکا دارد
۱_ارزشهای معرفتی انقلاب اسلامی
۲_ارزشهای مستقل استتیک نو که از بطن انقلاب اسلامی سر بر اورد . یا انقلاب با فروپاشی سینمای حاکم دوران پیش ' به حریانهای نوی نحربه گرا امکان ظهور این زیباشناسی را داده که پیش از انقلاب مغلوب و ناممکن برای گسترش بود. در هر حال این زیباشناسی برخاسته از فضای مادی و معنوی و راده انقلاب اسلامی و حتی کمبودهای آن ولو محدودیتهای سرمایه گذاری در آن شرایط و ناگزیری تولید آثار ارزان بود و نه تنها در سینمای ژانر دفاع مقدرس بلکه سینمای مدرن نو یعنی گونه سینمای رویکردگرای با سدومداری کیارستمی و ساختار ضد هالیوودی آن تجلی کرده و دستاورد داشته است . در حقیقت سینمای مدرن هم در جنبه امکان خلاقیت ' به انقلاب اسلامی مدیون است . یعنی در زمینه ساختاری این تجربه مختص سینمای دفاعمقدس نیست و سینمای رویکردگرا با میدانداری عباس کیارستمی همچون یک سبک جهانی و تاثیر گذار هم پرچمدار این تجربه نوی زیباشناسی ومدیون انقلاب و فضای ایران در دوران پس از بهمن ۲۲ بهمن است و اتفاقا برعکس تلقی سطحی منتقدان سیاسی کار ' هم سینمای دفاعمقدس و هم سینمای رویکردگرا ' در این قلمرو ساختی ' مشترکاتی دارند که از گریز و دوری شان از سینمای آمریکا حاصل شده و البته دستامدهای خاص بودن شان ' دلایل اجتماعی و اقتصادی و دیدگاهی هم داشته و متاُثر از وضعیت روحی و عبنی و مقتضیات مادی و معنوی و حتی فروپاشی سازمان سبنمای پیرامونی زمان پهلوی و تنگناهای سرمایه کذاری و بحران انقلابی هم بوده است . در رهایی از تحمیلات سبکی و قواعد سینمای هالیوود وفیلم پر هزبنه ' رهایی از سینمای پرهزینه که به سبب سالهای نخست انقلاب و اوضاع اقتصادی و اجتماعی سرمایههای سینما ایران که در ان زمان تداومش ممکن نبود ' موضوعیت داشت . گریز از زرق و برق سینمای کلاسیک ' موازین جدید اخلاقی انقلاب اسلامی . گریز از بهره گیری از عناصر جذابیت سینمای غرب گرا و مبتذل و عریانی و زیبایی سلبریتیها و جنسبت و حضور زنان زیبا و نمایش برهنگی که حتی در سبنمای روشنفکرانه و معترض دهه پنجاه رواج داشت و یا مصنوعات اکشن هالیوودی و.... فضا و ملزومات تازه ای را پیش پای سینمای مدرن نهاد که سبک رویکرد گرا با ان میتوانست توافق کند و عناصر سبکی آن همبه این نزدیکی افرود و سبنمای دفاعمقدس هم با فضای اخلاقی و حتی سبکی آن باطنا وحدت داشت . و اتفاقا این تمایل به ببانی مستقل و این گریز از کلیسههای روایی از ذات انقلاب بر میخاستو
استفاده از نابازیگر و فضای غیر استودیویی و فضای طبیعی نما و سادگی و فیلمبرداری رها از خودنماییهای سینمای دراماتیک آمریکا و کارگردانی گریزان از جلوه فروسیهای اگزجره دراماتیک و و لحن و زبان مردم گرا و.....این هاست که با وجود دو جهان متفاوت بین دیده بان و مهاجر و حتی خاکستر سبز حاتمی کیا و خانه دوست کجاست و اولیها وکلوزآپ و ...و دیگر آثار کیار ستمی ' علیرغم تمایز دیدگاهی ' شباهتی ساختی پدید میآورد و ویژگی سینمای بعد از انقلاب را میسازد . این رویکرد حتی تاثیرش در دهه هفتاد بر سیتمای داستانگوی جدید ایران سینمای بنی اعتماد و درخشنده و میلانی و انبوه آثار بعدی دیگر چون بادکنک سفید و بمانی و .... میببنیم .سادگی لحن ' بیان صمیمی و اکراه میرانسن و نماها از خودنمایی ساختاری و تکنیکی و فنی ' صداقت زاویه دید ' فضای واقعگرا و رویکرد به طبیعی نمایی در بازی و روایت و فیلمبرداری و تدوبن و کارگردانی ' بسیار جشمگیر است. این را بیاد داشته باشیم . تاثیر روح مردمی انقلاب در این ساختار واقعا قابل مشاهده است . سسینمایی گریزان از فساد و شهوات و سرگرمی و لهو و روی کزده به زندگی در هر دو تجربه ' از سرشت انقلاب اسلامی اثر پذیرفته است .
☆☆☆☆
دور دوم سینمای حاتمی کیا ' با مرز مشترک فیلم عمیقا تکان دهنده از کرخه تا راین' دوره گرایش روز افزون به آموختن از سینمای داستانکوی آمریکا و تاکید بر تکنیک و تاثیر ساختاری و تکنیکی از قواعد دراماتیک و کاربرد اصول سینما آمریکا تا حد اقتباس و تبعیت ساختی است که منجر به فبلم ماندگار آژانس شیشه شده است و بیش از هر فیلم از ساختار مستقل و ساده و بومی سبنمای دوره اول فاصله گرفته . ما هردو این سینما و دو دوره را سینمای دفاعمقدس نام مینهیم اماحتی از نظر زاویه دید به رویدادها ' نگاه انتقادی وگاه تردید آمیز به مفاهیم قهرمانی در این آثار رواج بافته و طرح مطالبات دنیوی بمثابه طلبکاری وجوه دنیوی هستی بشری ' از انقلاب ' چون سرکشی فرزندان از نظر تفکر و شکاف نسلی و طلب همسران به سبب صرف عمر در بی توجهی به آنان و آمال آرمانگرایانه شوهران رزمنده و یا مطالبات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی مردم از حکومت و...در آن دهارنگ گرفته و تاثیرات اصلاح طلبی تا حدی در آن نفوذ یافته و مسایل دهه ۸۰ و ۹۰ با سویه رفرمیستی در این فیلمها موج میزند . و حتی در فبلم گزارش یک جشن و خروج که گوشه چشمی به سبک کبارستمی دارد خامدستی روایی و ساختاری و بی توشگی از نظر خلاقیت و بی زاد راهی دیدنی است. اما ویژگی آثار دوران دوم چه آثار سیاسی و انتقادی نظیر بنام پدر و برنگ ارغوان و موج مرده و باریگارد یا آثاری با تمرکز بر ساختار سوبژکتیو و فرمالیستی مثل روبان قرمز که پس از خاکستر سبز در این سبک کمال یافت و یا آثاری با ویژگی رنگ پذیری از مسایل اجتماعی زنان مثل دعوت و حتی فیلمهای دفاعمقدس با سویه انتقادی و قهرمان زدایی مثل برج مینو موج مرده و بنام پدر و یا آثار مشهور دفاعمقدس در دوزه دوم مثل پیراهن یوسف و آژانس شیشه ای و باریگارد و آثار پرخرج و دشوار مثل چ و به وقت شام و یا فیلم تاریخی با اشکالات روایی د باجلوهها و تروکاژهای تکنولوژیک و استفاده افراطی از تصاویری کامپیوتری مثل موسی کلیم الله و.... در همه اینآثار حتی پرشورترین شان ' توجه به توانیابی فنی و قواعد متعارف سینمای دراماتیک و کسب تبحر تکنیکی طبق قواعد سینمای غرب و دور شدن از روح تجربی و نوگرایی بومی و استقلال سبکی بشدت بچشم میخورد اما منصفانه باید گفت حاتمی کیا میکوشد با رمانه و مسایل اجتماعی دوران خود را وفق دهد ' مسایلی چون شکاف وتردید نسلی در کار انقلابی پدران و یا سیایتهای رفرمیستی اصلاح طلبی و ضد انقلابی و انتقادهای سخت و شک و تردید افکنی در کار نهادهای امنیتی در آثارش ردّی بر جا نهاده اند که عده ای بر آن مهر فرصت طلبی عده ای مهر آلوده شدن به چرب و شیرین رندگی دنیوی و نان به نرخ رور خوردن ' عده ای تهمت یک بام و دوهوا و مغارله به قدرت گیری اصلاح طلبی غربگراوو دور شدن از روح دوران دفاعمقدس را بر او زده اند و اما نامنصفانه است که حاتمی کیا به صف غربگرایی سوق داده شود و او هرگز انقلاب را ترک نکرده است.
☆☆☆☆
با این فضای فیلم سازی حانمی کیا میخواهم جایگاه فیلم "چ" را و نگاهش را در فضای شخصیت پردازی فیلمیک شهید چمران و شهید اصغر وصالی بازخوانی کنم و چند سکانس فیلم را به عنواننمونه آنالیز کنم .
تیتراژ
☆☆☆☆☆☆
"آیا دروغ بگویم ؟ جهانی که ظرفیت شنیدن و دیدن و اندیشیدن به حقیقت را از دست داده و میکوشد همگان را با قواره دروغ و روح بت پرستی و نه تسلیم به حق متعال بلکه مطامع قدرت بپرورد و با پستی و رذالت از هرچیز برای وادار کردن مردم به تعظیم به بت نفس قدرت و طاغوت و عمل بت پرستانه سود جوید و از ضعفها و لغزشها وناتوانیها برای اثبات درستی غلطهای فروان نفسانی قدرت بهره ببرد ' د ر چنین جهانی حقیقت گوهری بی بها شده است که خزف میشکند بازارش . سبب آن عشق عاشورایی به منادی حق آن بود که معصوم ذره ای برای اهوا قدرت ' با مردم مراوده نداشت و با تمام وجود برای نجات هولناک ترین گمراهان و دوزخیان زمین ولو عمربن سعد میکوشید ' اما در جهان غیر معصوم ' حتی بسیاری از مدعیان نیکی ' برای خودپرستی قدرت مدار خود حاضر بودند و هستند بیشرمانه ترین رفتارها را پیش گیرند . گمی له اعمال سیا و موساد و سازمانهای مخفی و بهره سان از همه وسایل کثیف و حتی علومخفیه جهت و دستیابی به اهداف شان توجه کنید با ابزار شیاطین و تم ادغام حق و باطل نمیتوان یقینا نمیتوان به مدعای لفظی هدف پاک دست یافت . هدفهایی چنین آلوده به اهوا فقط نقاب حق حواهی دارند و از تعفن قدرت طلبی مشحونند .. در فیلم چمران جهان پیچیده ای از این چهره ونیا ' اهداف ظاهرا شرافتمندانه و استقلال و آزادی جعلی و نفسانی و دروغین رویاروی آزادی خواهی و استقلال طلبی حقیقی به نمایش در آمده . جهانی که برای قدرت استفاده از هر وسیله ای مباح است و از هیچ جنایتی فروگذار نمیکند .
دروغ نخواهم گفت . من جز خدا و معصوم و ولیعصر ' اعتماد مطلق به هیچ کس ندارم و برایم صدق در برهتن عقلی و نور قلبی صادق و دانش بدون طمع قدرت و ثروت ' تنها وسیله ای است که مبتنی بر قرآن و عترت میتواند نجات بخش باشد .
پس نقدم در باره چه متکی به این حقایق است . وحقیقت آن است که فیلم "چ" حاتمی کیا بی نقص نیست .
در زمان اکران از اسم فیلم تا خطا در خط نمایش یک پاسیقیسم توجیه ناپذیر در شخصیت پردازی چمران ' محور نقدم بر این فیلم بود .
نام فیلم یک توهین به چمران بود خرف :چ: اول اسم چمران در زبان فارسی یاد آور چه گوارا ' قهرمان جنگ چریکی آزادی بخش و شخصیت تابنده در مبارزات چپ بود که از وسوسه قدرت چشم پوشید و پس از پیروزی انقلاب کوبا او در سال ۱۹۶۵ با هدف بیداری و آزادی کشورهای دربند آفریقا و آمریکای لاتین کوبا را ترک کرد و برای نبرد چزیکی با شیطان سفید ' لقبی که او به آمریکا داده بود به کنگو و سپس بولیوی رهسپار شد و در ۱۹۶۷ در بولیوی بوسیله سیا و حکومت دست نشانده آمریکا به قتل رسید.
.☆☆☆☆
پس چرا در نقد زمان اکران فیلم نوشتم نامی که میکوشد با طنین حرف اول اسم چمراندر زبان فارسی ' مخاطب را به نحو دنباله روانه ای بیاد قهرمانی دیگر بیاندازد ' توهین به شهید چمران است ؟
من کاری به آن ندارم که دشمنان چه گوارا دنیا را پر کردند تا اورا ویران کنند و از زنبارگی این شمایل جذاب در دوران تحصیل و دکتری در پاریس قصهها سر دادند . خدا تجازه چنین ویراتگری شخصبت یک مبارز علیه ظلم را نمیدهد . ممکن است او در دوران روشنفکری همچون بسیاری جوانان جذاب برای زنان زندگی لاقیدی داشت ' اما بی شک او تغییر کرد و از خود استقامت بزرگی در نبرد با شیطان بزرگ به نمایش گذاشت .
اما به نظرم عظمت چمران در آن جاست که او در جهان معرفتی عظیم که هرگز چه گوارا به آن نرسید ' تولیف جهادی خود علیه شیطان بزرگ را به فرجام پیروزمند رساند و عزّت او نباید مخدوش شود و ندیده گرفته شود . عبودیت چمران به او درخششی رر آسمان میدهد که نگرشهای خاضع در برابر شهزت دنیوی قادر به فهم ان نیست . واین نقدم را در باره نام فیلم برانگیخت .
در باره شخصیت پردازی منفعل شهید چمران هم در نقد سابقم مفصل بحث و واکاوی کردم و متاسفانه فیلم حاتمی کیا در پیوند عمیق عرفان و جهاد در سخصیت سرشار از شور بندگی چمران موفق نبود . ومن بنا به هیچ مصلحتی نخواستم این حقایق را ناگفته بگذارم که مصلحت دروغ نگفتن و حقگویی فراتر از هر مصلحتی است چنان که در باره نابجاییها ک سطحی نگریهای موسی کلیم الله علیه السلام هم کوشیدماز بیان حقیقت و درستی به سود رفع مشکلات زیبایی شناسی و معرفتی فیلم سود جویم و آنمشکلات مذکور در تقدم واقعا در فیلم وجود دارد .
☆☆☆☆☆
اکنون در تماشای مجدد میخواهم تواناییهای " چ "را بیشتر و بهتر و دقیق تر معرفی کنم
☆☆☆☆
اول آن که کلا سینمای حاتمی کیا اشکال گوناگون یک سینمای متفاوت و معترض و دارای خرد انتقادی در درون تظام حکمرانی است . تابع کلیشههای تبلیغی نیست و چ هم بصورت ضمنی میکوشد ازکلیشه سیاه سفید نمایی پیروی نکند و در بازنمایی فیلمیک به جای گزینش موضع باب میل انقلابیگری عامیانه ' ' با نگاهی عمیقتر به رخداد بنگرد و تقوا و واقعگرایی عاقلانه تری پیش گیرد . و ضمنا پرانتزهای جمله معترضه اش را پوشیده تر بیان کند و در فیزیک روایت آشکارا حساسیتهای مستقیم ایدئولوژیک و سیاسی وحساسبت ایدئولوژیک بر نیانگیزد و اصول روایت سبنمایی را با زبانی حرفه ای در روایت مراعات کند .
دوم آن که با اینهمه فیلم چ در دسته ای از آًاار حاتمی کیا میگنجد که فاقد نوک تیز انتقادی روزآمد و رایج است و فیلمساز میکوشد از خط انقلابی تخطی نکند و با همه زاویه دید خاکستری بالاخره امتیاز نهایی را به کارامدی عمل انقلابی بدهد و خط امام و شهید وصالی را همنشین و نزدیک سازد .
سوم آن که فیلم " چ" به یک نگاه تک بعدی در روایت شخصیتهای چهار گانه در نمیغلتد بلکه با توجه ی دراماتیک به عنصر تضاد در همه عرصههای نمایش شهید چمران و شهید وصالی و شهید فلاحی و تضاد بین انقلاب و ضد انقلاب و تصادهای درونی شهر ' میکوشد به کشمکش سینمایی داستان بار موُثری بدهد . در واقع پیشرفت روایت در همه جوانب بر مبنای ظهور و عریان سازی پیشرفت این تضادها ' شکلبندی و ساختار دهی شده است . و حاتمی کیا به این کشمکشهای : شخصیتهای واقعی و مکان واقعی و انقلاب واقعی و کشمکش واقعی و درونی خود کارگردان ' در تصویر کردن منویات خود ' احاطه داشته و از تجربه زیسته و فضا و زبان و جدال فکری آندوران بهره برده است .....
☆☆☆☆
پیرنگ فیلم چ ' بر هسته نجات یک شهر ' شکل گرفته است . سه نیرو مردم ' داخل شهر ' و نیروی نجزیه طلب چپ که شهر را در محاصره دارد و با شعار قومی و استفاده از کرد بودن خواهان تصاحب قدرت ' در ضدیت با انقلاب نوزاده است و نیروی انقلابی سپاه که در درون شهر رهبر مقاومت است و دکتر چمران و سرتیپ فلاحی از مرکز برای کمک به انان و حل بحران وارد پاوه میشوند . فیلم در مهمترین وجه اش شخصیت محور است، و' داستان دو روز آخر آمدن ' شهید چمران در اوج بحران محاصره پاوه و بر لبه ی سقوط آن است .
اسکلت داستان یعنی پیرنگ چ را دو شخصیت اصلی پیش میبرند که در کشمکش با ضد انقلاب هستند اما این انان نیستند که شهر را نجات میدهند .روایت فبلم ' از لحظه ورود چمران با هلیکوپتر در حاشیه شهر و نمایش فضای بحران زده پاوه و رفتن به مقرّ تحت رهبری اصغر وصالی و
استقبال گرم او از چمران شروع میشود و تا بروز تفاوت دیدگاهی بین آن دو و تلاش هریک بنا به خط خود و به بن بست رسبدن هر دو و تلاش شان ' برای حفظ شهر و در آخربن لحظات مداخله یک شخصیت در غیاب بصری داستان ' بعنی امام ره و پیام قاطع او و اتکایش بر مردم و رهایی شهر از محاصره و چنگ تجزیه طلبان پایان مییابد .
در این ماجرا هم آن راه حل مذاکره شهید چمران و هم راه حل جنگی شهید وصالی 'به بن بست میرسد و در برابر آن راه انقلاب اسلامی و اتکال به خدا و اتکا به دستان خدا ' یعنی رستخیز و بسبج مردم بوسیله مرجعیت دینی و انقلابی ' و وارد میدان شدن امام ره ' مابه رهایی و حفظ یکپارچگی ملی میگردد . آن چه مایه ی یاری خدا با واسطه عبد خالصش امام خمینی ره میگردد ' همان ' حهاد و انجام تکلیفی است که هریک از دو نگاه در صف انقلاب با خلوص در راه آن میکوشند .
☆☆☆☆
طبق منطق کلاسیک فیلمنامه ' حادثه سرنوشت ساز پاوه که بحرانش به وسیله تصمیم گیری ضد انقلاب در فضای دو سال اول انقلاب رخ داد ' به دلیل تصمیمات نیروی انقلاب در دو روز آخر مقاومت با دو راه حل متفاوت دچار کشمکش شد در فیلم در پایان بنا به منطق دراماتیک باید یکی از آن دو پیروز میشد ' البته تصمیمات شهید وصالی و شهید چمران در فیلم و داستانی که مشاهده میکنیم به کنش و اعمال متناسب با عزم هریک از ان دونفر منجر میگردد و وضعیت و ماجراهایی را در برابر تعدی تجزیه طلبان و طرف مقابل سبب میشود که کارگردان آن را تجسم میبخشد و بازی هایش را صورتبندی میکند .و مجموعه ای از موقعیتها و کشمکشها پدید میآورد اما این روند نیست که از منجر به گره گشایی و پایانبندی فیلم شده و نتیجه را شکل میدهد . بلکه به تحو غیر مترقبه ' این ماجراهای رو به شکست در آخرین لحظات با یک تصمیم از قلمرو غیاب فیزیکی و ماجراهای بر پرده و بوسیله تصمیم و عمل رهبری دینی و حرکت دریای مردم ' به نتیجه میرسد .
این امر البته روایت عین رخداد واقعی است اما قدرت غافلگیری آن معجزه آسا است . فیلم ما را با مجموعه کشمکشهای خود به هیجان میآورد و منتظر نگاه میدارد لیکن ماجرا انجا حل نمیشود که بیننده روی شخصیتها حساب باز کرده است . این شگفتی واقعی ماجدای پاوه به فیلم تسری پیدا کرده و ضمنا راز بزرگی را در دل دارد . همانگونه که امداد الهی همیشه از جایی فرا و ورای کوشش ما و ناتواناییهای بندگان اهل جهاد آنان را یاری میدهد . در ابنجا هم امداد امام ' در حقبت تجلی صدای خدا و یاری پروردگار است که از طریق زهبری بنده خالص خود ' به کسانی که تا پای جان کوشیده بودند یاریش را ارزانی میدارد . فیلم در خلق شخصیتهای درون داستان کارهای زیادی میکند . که هم سر شار از ظرافت و گاه هم تواُم با کاستی قابل اشاره است .
☆☆☆▪︎
فیلم با تصویر مدیوم شات چمران شروع میشود که سعی میکند با بی سیم با مرکز تماس بگیرد:
"مرکز ' مرکز صدامو میشنوی؟ من چمران هستم . مرکز مرکز این چمرانه که صحبت میکند ' کسی صدامو میشنوه؟ "
این گفتوگوی بی پاسخ 'گویی بیان دوگانه ای دارد که با شخصیت چمران متناسب است . وجه عرفانی هستی او در دنیایی بی معرفت که کسی صدای آن عارف را در مرکزی اسیر دست کسانی چون نهضت آزادی یا بنی صدر ' نمیشنود . و نیز یک لایه اجتماعی و سیاسی که بیانگر آن است صدای صلح در جهانی خشن و جنگطلب و خونریز و دارای حرص قدرت و تجاوز و اسیر دست مارکسیستهای آمریکایی چون دکتر عنایتی ' شنیده نمیشود و نیز نکته ای دیگر که چمران فیلم ' متوجه آن نیست ' اینکه جز استقامت و مقاومت مسلحانه علیه تجاوز ' هبچ راهی نیست و توهمات صلح طلبانه جز شکست نتیجه ای ببار نمیآورد . و راه نجات بخش امام الهی در گره گاهها راهی دیگر است
این جملات چمران و تماس ناموفق او در تیتراژ ' کاملا وجوه استعاری نیرومند و ژرفی را نهان دارد . و قدرت خلاقیت حاتمی کیا را نشان میدهد .
اولا به شیوه مبتکرانه ای او معرفی میشود و ثانبا خواهیم دید ' صدای صلح جویی او شنیده نمیشود و ثالثا تنهایی او مورد تاکید است و دیگر آن که این نمای گویا ' شکست او را برای ارتباط نشان میدهد و این همه در فیلم و عمل او و شخصیت پردازی چمران طی فیلم جاری میشود . طی فیلم ما با همه این لایههای گاه تردید انگیز و متناقض نمای شخصیت چمران آشنا میشویم . آن چه به چشم ما متناقض میآید در وجود این چریک عارف و دارای مراقبه تناقض نیست .
این نما قطع میشود به صدای او کهمی گوید از خدای بزدگمی خواهم وجودش را میان خود درک کنیم . این کات قرینه ای است که آن صدای چمران که شنیده نمیشود همین صدای معرفت و عبودیت و عرفان و نوحید اوست .. در واقع فیلم لایه ای دارد که نگاه وصالی به چمران را نفی میکند . آنجا که میگوید از چمران بوی بازرگان میشتود . و در عین حال فیلم ظرفیتی دارد که بر مشی ایستادگی وصالی و عدم هر توهم نسبت به امکان صلح با تجاوزکاران کافر تاکید میورزد .. و ابن ابهام در فیلم مهم است
☆☆☆☆
تیتراژ یک فصل تدوینی غیر تداومی دیگر هم دارد که عمده آن تصویر نماهای شهر و شخصیت پردازی پاوه است، شهری رها شده ' بدون نظم و سر پرستی .' این تدوین نماهای شهر با منطق غیر تداومی و مستندگون روح پاوه نیست بلکه وضع پاوه در سالهای۵۷'_۵۹ است .' شهری شببه بازار مکاره است و دچار اغتشاش فرهنگی 'و آَفت آشوبزایی زیر پوستی است مثلا ' دختران سازمان زجوی که با زبان فارسی خود را زبان جال مردم کرد وانمود میکنند که کردند!!! . میگویند ما خواهان استقلال برای سررمین مان هستیم ' فداییها که به عنوان نماینده مردم کرد حرف از حق تعیین سرنوشت میزنند و البته کومله و دمکرات که موشک ضد هوایی دارند و اف ۴ میزنند .و بوی اسراییل میدهند . شهری در معرض هرج و مرج ' فروش آزاد سلاح ' عدم امنیت ' و در پرتگاه تصاحب بوسیله نیروهایی که شناسنامه کردی دارند اما ابزار موساد و سبا شده اند و رهبران با زیستن در اروپا و آمریکا و بنام آزاد کردنکردستان از چنگ ایران '!!!! نقشه جداسازی صهیونی را به اجرا میگذارند . شهر در بمباران حرف و اعلامیههای فریبناک و تسخیر ارزان و سوء استفاده از وضعیت انقلاب و تغییر رژیمی جائر . و بدون مجال تنفس . گویی باید بدهکاریهای جور رژیم آمریکایی پهلوی را جمهوری نوپا به جرم سرنگونی شاه پرداخت کند و بدون فرصتی برای وحدت و ساختن با تکه پاره کردن ایران بهایش را بپردازد .. با نماهایی موجز حاتمی کیا تصویری مبرهن و شفاف و رسا از این کائوس و وضع مطالبات ظاهرا انقلابی و در اصل ضد انقلابی میسازد . لید و مقدمه ای که در فیلم بسط یافته و خشونت و خطر و فاجعه را بخوبی ترسیم مینماید .
تصاویر پرچم سرخ و ستاره کمونیستی ''و صدای سخنرانیهایی با شعار خلق قهرمان کرد ' تا خون در بدن دارد زیر یوغ هیچ قدرتی تخواهد رفت ' شهری در چنبره فریب را بازنمایی میکند . زیرا آنان گروهی دانسته و با ارتباط نهانی با آمریکا و اسرائیل و گروهی نادانسته و درعمل برای بزیر یوغ بردن کردستان و افکندنش در دام آمریکا میکوشیدند . آنان میخواستند پیوند اعضای یک پیکر به اسم ایدان را بگسلندو نام یوغ بر آن پیوند ماهوی مینهادند ولی سیطره و قلدری و تصاحب به زوز سلاحهای اهدای اسراییل و محاصره شهر را تلاش برای به زیر یوغ بردن نام نمینهادند و آزادی میخواندند . این فریب در مقباس تکه پاره کردن و به زیر یوغ شیطان بردن ایران همین امروز هم ادامه دارد اعلامیههایی که از آسمان میریزند و گامهای مردم شهر که از روی انان عبور میکنند و دستی در قاب پنجره هلی کوپتر با پسزمینه آسمان که شیشه عینکش را پاک میکند . این چمران است که از آسمان بر شهر فرود میآید و مشتی ماجرای خونینچشمش را شستشو میدهد تا در ملاقات محرمانه با دکترعنایتی دوست دوران مبارزه اش در آمریکا دریابد دارد بوی اسراییل میشنود و با رهبری مردمی خمینی دریابد مبارزه ای دیگر در پیوند امام و امت شکل میگیرد که با مبارزه جریکی او متفاوت چاست و از توان علی اصغر وصالی خارج است و تنها یک امام میتواند نورش را بتاباند .
☆☆☆☆
در چنبن وضعی حانمی کیا فیلمش را آغاز میکند و شخصیت اصلی فیلمش را معرفی میکند . هلی کوپتر با علامت تکان دادن پرچم ایران در دستان یک پسربچه کرد در زمین در حاشیه شهر مینشیند و چمران با کت و شلوار همراه سرتیپ فلاحی با لباس ارتشی و یکی دو همراه و محافظ از آن پیاده میشوند و با راهنمایی پسرک به طرف مقرّ اصغر وصالی و بچههای سپاه که بیش از بیست نفر از آنان نمانده میروند .
فضاسازی حاتمی کیا در معرفی شخصبت چمران و سپس اصغر وصالی و فلاحی و وضعیت شهر ' هوشمندانه است . فیزیک او و اینکه او با کت و شلوار وارد محیط جنگ شهری شده یک پیام ضمنی دارد . او برای جنگ نیامده است . و در بین راه برخورد چمران و فلاحی با ردّ خون و سپس حیوان زخمی و غرق خون و در حال مرگ گویاست . نادر مخافظ مسلح چمران میخواهد به قول خودش از عذاب خلاصش کند و چمران مانعش میشود و میگوید" تو به اوجان نبخشیدی تا حالا جانش را بگیری "' باز جمله ای چون شگردی برای بیان عرفان چمران بزبانش جاری میشود :" کشتن کار ما نیست نادر جان" همه حامل یک معرفی شخصیت چمران و پیامی است که
تلاش هایش را طی فیلم برای ممانعت از کشتن همدیگر و نجات جان مردم معنا میکند . در واقع ما با فضا سازی شخصیت ' فضا سازی شهر و فضای روایی روبروییم که حاتمی کیا برای پیشبرد عمل قهرمانانش میسازد .
با وارد شدن چمران به محیط شهر و عبور از کوچههای کوهستانی پاوه و شروع هوشمندانه ' ما چند واکنش از مردم و خانههای مشرف به محل عبور میبینیم که معنادار است . این ساختن فضای روایت و شخصیتها ادامه مییابد . برخورد مرد کرد همراه چمران 'و حاج عیسی ' پیرمرد در مسیر عبور که پیرمرد چوقا پوش میپرسد اینها کی هستند و جواب میشنود ملائک اگر حاجت داری بگو و پیرمرد ' با چوقای چوپانی به بلد گروه 'می گوید ملائکه با تو چه کار دارند ابلیس ! این نماها معنا دار است و بستن پتجره خانه ای در مسیر عبور از کوچههای شهر بروی جمران و همراهان در حال عبورش ' خبر از جوّ سنگین شهر میدهد . گویی ما از یک سو با فضای فیلمهای وسترن قبل از درگیری و کشنار روبروییم و از سویی با خاطره مسلم تنها مانده در کوچههای کوفه....
با ورود چمران و فلاحی به مقرّ سپاه ' باز فضای شخصیت پردازی تازه ای فراهم میآید . برخورد شور آمیز و غرّا و و مدح مسجع وصالی در این فضای دشوار بسیلر گویاست . تصور او از چمران بک چریک شوریده مثل خودش است . کت و شلوار او حتی بچههای سپاه را متحیر و مردد کرده .اما اصغر با خوشامد احساساتی و مسجع خود آنان را براه میاندازد:
این سرباز اسلام ' چریک محرومان لبنان ' افتخار ایران ' الهی فاتح این بحران آقا مصطفی چمران .... خدائیش ماچ کردن جنین آدمی توفیق نمیخواد ؟ وگرم در آغوش میفشردش .و به تبعیت از او افرادش با چمزان روبوسی میکنند .
این خطابه و خیر مقدم خود جوش ' بیشتر از آن که معرفی چمران باشد ' معرفی وصالی است . یک روز بعد ' اصغر به چمران میگوید بیش از بوی خمینی بوی بازرگان میدهی . 'وصالی عاشق امام است . جمران باری گر امام و همه عشقش بندگی خداست .
در این فضا که شخصیت چمران و وصالی . کانون فیلم را از آن خود کرده تصویر تنهای فلاحی بادقت پرداخت شده او دور از این حلقه شور و جوشش ایستاده ' کسی با او سلامنظامی میدهد . فلاحی میپرسد ارتشی هستی میگوید بودم حالا ماُمور سازمان دادن سپاه پاوه شده ام
☆☆☆☆
تصویر وضعیت و شخصیت شعر هم در این فصل ' و بعد از آن تصویری گویاست . وصالی میگوید تا سه روز پیش روی تمام تپههای اطراف شهر نیرو داشتیم و دفاع میکردیم امروز فقط دوجا مانده ' بیمارستان و روبروی خانه پاسدار اگه ابنها سقوط کنه وقتشه سرازیر شن تو شعر....وقتی فلاحی میپرسد تا کی میتوانید دوام بیاورید ' علی اصغر وصالی با کنایه میگوید به برکت بزرگترین ارتش خاور میانه نیروهایم یکی یکی آب رفتن و تا دو روز بیشتر نمیتوانیم دوام بیاوریم . این وضع شهر و فضای بحرانی آن از روی کوه در زمان ملاقات دکتر عنایتی رهبر مارکسیست کرد و سردسته مهاجمان با دکتر چمران تصویر واضحی دارد .
☆☆☆☆☆
باز صحنه ای که شخصیت دکتر چمران و علی اصغر وصالی سردسته دستمال سرخها و شخصیت فلاحی و شخصیت شعر تصویر پررنگی دارد ' سکانس بیمارستان است.
وصالی ونیروهایش زخمی شده و به بیمارستان آمده اند . دکتر چمران برای دیدار از آنها به بیمارستان میآید . برخورد او و وصالی تنش زیر پوستی دارد . او بیمارستان را سنگز بندی کرده ' سیروان نیروی کرد وصالی هم زخمی شده . همسرش نوزادش به بیمارستان آمده اند . . اعتراض فلاحی سنگر بندی در بیمارستان است که طبق قوانین بینالمللی محیط غیر نظامی است . چمران همموافق ابن کار وصالی نیست و میکوشد او را قانع کند با این کار جانمردم و بیماران را به خطر میاندازند .و جروبحث به بالازدنپیراهن بوسیله وصالی و نشان دادن آثار شکنجه ساواک و اطو بر پشتش ختم میشود . او که قبل از انقلاب به فلسطین رفته و آموزش چریکی دیده و به زندان شاه گرفتار و شکنجه شده و حکماعدام گرفته بود ' در جنگ با ضد انقلاب سازش ناپذیر است در حالی که چمران مدام از درگیری و کشتار ابا دارد و این روحیه او را مردد و منفعل معرفی میکند . اما مهارت او برای زدن به دل دشمن و شجاعانه تن بهگفتوگو برای ممانعت از حمله به شهر نشان میدهد نرمشش دلیلی جز سازشکاری دارد . ' گویای آن است که کریز او از درگیری و شلیک و کشتار به سبب ترس نیست همان دیدگاه گریز ار کشتن گاو زخمی در مورد انسانها صدبرابر در او قوی تر سبب راه حل مسالمت آمیز و مماتعت از جنگ شده است اما دشمن صدایش را مطلقا نمیشنود . او هرگز حتی تصور راه حل قاطع وهم مانع کشتار را که امام ره در پایان دادن به بحران اعلام میکند نه در ذهن داشت و نه قادر بود از آن استفاده کند . این راه الهی فقط از یک مرجعیت و زعامت الهی بر میآمد تا به بحران با راهی خانمه دهد که نه مستلزم کشتار بود و نه تسلیم و گدایی صلح . و آن فرمان تهدید به جاری کردن دریای مردم به پاوه بود.
چیزی که به همه ناکامیها و افراط و تفریط انسانی با یک رهبری عالی پایان داد .و چنانتکان دهنده و پیمبرانه بود که در پایان سبب زیر و رو شدن چمران وهایهای او شد . گریه ای از سپاس و عظمت رعبری الهی امام و شکر ممانعت از کشتار مردم و...... بیاد داشته باشیم در فیلم حتی سیروان کرد هم موافق وصالی است ومی گوید مگر مردم نظامی اند که مهاجمان آنان را گلوله باران میکنند؟ ولی همسر او نماد همه مادران است که با چنگ و دندان میکوشد از حیات دفاع کند بشدت مخالف در خطر قرار دادن مردم است . چون در صف مقابل هم برادرش میجنگد و او مثل مام وطن بین دو پاره اش مانده است . رهبران به آمریکا میکریزند و تودهها فریب خورده و فرزندان مردم قربانی مطامع دشمن میشوند. کنش امام ره ضمن به میدان آوردن مردم به عنوان اساس مقاومت راهی بس خردمندانه است که مهاجمان را در بن بست قرار میدهد و وادار به ترک پاوه و ناتوان از برانداختنکشتار مینماید . این سباست ' استقامت در راه خدا تا شهادت و در عین جال گریز از هر ماجراجویی و تلاش برای حفظ نفوس تا مرز ذلتناپذیری و کشاندن آنان به میدان مقاومت است .فضای بیمارستان ' صحنه رشادت و مظلومیت و در عبن حال مجاهدات انقلابی سپاه و بسبج است و ظهور شخصیت فلاحی همچون نماد ارتش در آن زمان و آنملحفه سفید خون آلودی که پیشنهاد برافراستنش بر بامببمارستان میدهد و به صورت وصالی میکوبد معنا دارد . . آن پشت سوخته از شکنجه و اطو کشی و آن خشم ومقاومت و سنگر بتدی پنجرهها بوسیله وصالی یک پرداخت منسجم است و آن اصرار چمران به حفظ مردم و بالاخره ناکامی همه راه حلها و درخشش راه حل یک امام ربانی و موُید به تاُییدات امامرمان عج ابعاد عقل و ایمانی روایتی را هوشمندانه پیش میبرد که محل ظهور کرامت الهی و اتفاق بزرگ و صحنه تصمیمات متفاوت بوده است .
فصل دیگر که باز در پردازش شخصیتها و نگاهها و شخصیت شهر نقش دارد فصل ملاقات با رهبر ضد انقلاب و تجزیه طلب مارکسیست دکتر عنایتی است که با دکتر چمران در آمریکا و جرو مبارزات علیه رژیم شاه بود .
ملاقات در فضای کوعستان مخفیگاه گروهی که خود را نماینده خلق کرد مینامد صورت میگیرد . در حالی که در ۵۷_۵۹ فضای ایران فضای آزاد ترین کشور دنیا در حد فقدان کمترین نظارت بر کار گروههای سیاسی است ' چرا در کردستان رفتاری وجود دارد که گویای مراعات حداکثر نکات امتیتی است ؟ انان از چه اسراری مراقبت میکروند و ترس جانشان محصول چه بود؟ دلیل را باید در خود این نیروها اهداف پنهان نگاه داشته شده نقشههای شورش و براندازی شان دانست .. در این صحنه هم این مشخصات و فضا سازی مکان گویاست . رفتار ' مبتنی بر رعب و تجاوز و خطر برای کسانی که قرار دیدار داشته اند ' خود مبین نوعی شخصیت پردازی است . ظاهر شدن دکتر عنایتی در قالب یکانقلابی آشنا و دارای خاطره مشترک مبارزه با آمریکا با دکتر چمران ' تصوری انقلابی از او میسازد اما بزودی معلوم میشود وطن و حس وابستگی سرزمینی او آمریکاست . عشق بازگشت به امریکا دارد . اصلا حفظ زندگی مردم برلیش مهم نییت . اعتقادی به یکپارچگی ایران ندارد و در پایان بیشتر شبیه یک ماُمور است و بخاطر همین نکاه اوست که دکتر چمران به او میگوید ' بوی اسراییل میشنود . در این صحنه و در رفتن دکتر چمران به شهر افتاده در دست مهاجمان در شب تهاجم و با مهارت یکچریک جوان نفوذ در اتومبیل دکتر عنایتی و در حالی که براحتی قادر به کشتنش بود و غافلگیری و نکشتنش وجوه اخلاقی چمران را بازنمایی میکند . این شبی است که دیگر هیچ امیدی نمانده . و شب آرمون بزرگ است و امداد الهی از جایی که تصور نمیشد سر میرسد از تاثیر نفس روح اللهی امام خمبنی .ره !
.و بیداری و جنبش بیدارگری امام ره که بدون شلیک یکگلوله شیاطین را فراری داد و کریزان .
☆☆☆☆
باید بگویم" ج " از مهمترین فیلمهای حاتمی کیا و از انگشت شمار فیلمهای دفاعمقدس است که موضع بلاهت بار ضد جنگ ندارد بلکه عمیقا تصویری چند وحهی از رمانه ای فراموش نشدنی در تاریخ مقاومت اسلامی بوسیله انقلاب اسلامی میسازد .
من قبلا در باره نارساییهای نمایش عمل پاسیفیستی کارگردان در ترسیم شخصی شهید چمران نوشتم در فیلم البته در چند صحنه سعی شده گفته شود دکترچمران شجاع است و تلاش برای ممانعت از کشتار مردم ' به سبب سازشکاری و ترس نیست . ولی کلا در برابر شور و اقدام وصالی او ' دجار انفعال به تظر میرسد و در باره جزئیات شخصیت عازفانه اش دقتی مبذول نشده است ..
☆☆☆☆☆
من در باره مجموعه آثار حاتمی کیا ' جز هویت و فیلمهای کوتاهش در زمان اکراننقد نوشته ام . پاره ای از آثارش را دوست دارم و پاره ای را دارای قدرت استتیک و تفکر منسجم میدانم ' آثاری را همفاقد انسجام ساختی و فکری و تا حدی تحت تاثیر اوضاع روز و هیاهو و دچار کژبینی و لوچی سیاسی میدانم مثل فیلم ضعیف و بی ارزش گزارش یک جشن و فیلم سطحی موج مرده و دعوت ....گاه او گواه یکدوران بودن را با موضع فرصت طلبانه در وقت تهاجم ضد انقلاب یکسان میگیرد . در فیلم تکنولوژیک به وقت شامچرا هیچ اشاره ای به رهدان داعش آمریکا و اسراییل نیست که مهمترین امر در پیدایش داعش طبق سیاستهای خاورمیانه ای آن هاست . . فیلم ضعیف طبق جه مد توسعه زنورانگی ساخته شد؟ هر چند پیام اخلاقی فیلم مهم است اما ساختش نارساست.در برج مینو ' چه تاثیری از تفسیر مدرن قهرمان زدایانه کارکرد داشته؟ چرا در تیتراژ آژانس شیشه ای اشاره ای به اقتباساز بعداز ظهر سگی نشده ؟ در حالی که این اشاره به ارزش فیلم میافزود.. بحران هویت در بسباری از آثارقبل از انقلاب ۵۷ و بعد مطرح است . در سبنمای قبل از انقلاب انقلاب اسلامی در اوج هویت زدایی در باره بحران هویت مهمترین فیلم آن زمان کلاغ ساخته شد و بی تا و بلوچ دو اثر در مراتب فرودست تر از آن وجود دارند اما در بعد از انقلاب اهمیت این موضوع سبب شد تا در آثار فراوانی داستان هویت و تحول و یا تنزل هویتی مطرح شده است .
به هر حال بسیاری با همه امکان پرسشگری در باره این یا آنجنبه یک فیلم ' ' آثاری چون از کرخه تا راین خاکستر سبز ' بوی میراهن یوسف ' بنام.پدر ' بادیگارد ' به وقت شام ' روبان قرمز ' ارتفای پست و....را هرگز فراموش نکردند . اما هرگز درک نخواهند کرد در سال ۸۳ چرا حاتمی کیا به رنگ ارغوان را ساخت؟ آیا این یک فرصت طلبی بود؟ بدون تردید حتی کسانی که بناحق چ را کلا فیلم ضعیفی میدانند ' هرگز انکار نکرده اند حاتمی کیا گوشه ای دشوار از تلریح انقلاب اسلامی را آبرومندانه ثبت کرده و با خلق و تجسم و خفظ روابت تصویری آن را از عرتموشی نجات داده است .
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
فرزانه اسعدی، هنرمند مجسمهساز در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد
گفتوگو با هادی رجبی، قهرمان تکواندو هانمادانگ:
بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون با اینکه سالهاست جلوی دوربین دیده نشده، مورد توجه و علاقه مردم است
مجید جلالی در گفتوگو با جامجم آنلاین مطرح کرد؛