عملیات سرنگونی دولت قانونی این کشور مدتی است شروع شده و کاخ سفید میخواهد آن را به سرانجام برساند، و ماچادو مامور شده به تعبیر یورگن واتنه فریدنس، رئیس کمیته نوبل، بهعنوان «شخصیتی کلیدی و متحدکننده در میان مخالفانی که روزی بهشدت از هم جدا بودند» عمل کند؛ درواقع فرمانده لژیون آمریکایی ــ اروپایی باشد که قرار است دور جدیدی از ناآرامیهای آتی داخلی در ونزوئلا را با دستفرمان غرب رهبری کند و احتمالا زمینهساز مداخله نظامی آمریکا شود. نکته قابل توجه در این میان آن است که رهبران فرصتطلب اپوزیسیون دولت ونزوئلا اشتهای زیادی برای شکار جوایز اینچنینی و بعد گریختن از کشور دارند. ماچادو تا همین جمعه که جایزه را گرفت، درواقع از ماه ژانویه سال جاری میلادی در انظار عمومی دیده نشده بود. سال گذشته، او و ادموندو گونسالس، رهبر سابق جریان مورد حمایت غرب بهطور مشترک برنده جایزه حقوق بشری «ساخاروف» از سوی اتحادیه اروپا شدند. گونسالس بعد از انتخاباتی که در آن شکست خورد، به بهانه اینکه تحت تعقیب دولت ونزوئلا قرار گرفته، به اسپانیا پناهنده شد.
مطابق عملکرد معمول سازمانهای جاسوسی غربی در شرایط کمای اپوزیسیونهای غربگرا در کشورهای محور مقاومت، باید برای احیای جریانات شکستخورده غربگرا فرآیند برندسازی مجدد از طریق رهبرسازی صورت گیرد و این نیازمند تزریق کاریزما از بیرون به رهبر جدید است. اما در پی تلاشهای بیثمر سیا و پنتاگون در این عرصه موساد وارد صحنه ونزوئلا شد و به سلطنتطلبان و رضا پهلوی ماموریت برندسازی برای ماچادو داده شد.
در همین ارتباط، ماریا کورینا ماچادو حدودا یک ماه پیش، یکی از مدعوین اصلی چهارمین کنفرانس سالانهای بود که در واشنگتن برگزار شد. وی با ارسال پیامی ویدئویی به این کنفرانس، پس از تشکر از اتحادیه و رضا پهلوی برای دعوت به این کنفرانس، ایران و ونزوئلا را تهدیدی واقعی برای نیمکره جنوبی خواند و عملا هدف نهایی خود بهعنوان برنده جایزه صلح را پیشاپیش لو داده بود: «آزادی ونزوئلا پیامدهای جهانی خواهد داشت و به کاتالیزوری برای جوامعی دیگر، مانند مردم شجاع ایران، تبدیل خواهد شد. ماموریت ما مشترک است و ما پیروز خواهیم شد.»
البته باید توجه داشت که کورینا ماچادو یک استنثنا نیست؛ انتخاب دمیتری موراتوف از روسیه در سال ۲۰۲۱، الس بیالیاتسکی از بلاروس ۲۰۲۲، نرگس محمدی ۲۰۲۳ و پیشتر هم شیرین عبادی از ایران در سال ۲۰۰۳ بهخوبی از کارکرد استعماری جایزه صلح نوبل پرده برمیدارد: ایجاد آشوب و برهمزدن فضای سیاسی ــ اجتماعی برای توجیه اعمال تحریمهای بیشتر یا مداخلات احتمالی نظامی غرب. ایجاد دوقطبی بین ترامپ و کمیته نوبل هم درواقع هدفی جز اعتباربخشی به این جایزه نداشته است، بهخصوص که آگاهی از اهداف استعماری آمریکا و صهیونیسم بینالملل با داستان غزه افکارعمومی خود غرب را درنوردیده و ماهیت این کمیته صهیونیستی لو رفته است.