همین روایت جنگ حق و باطل ، اسلام و کفر را ، همین . جنگ افق اسلامی تمدن منتظر و عدالت محور و دارای رویکرد به اکرام الهی انسان ، تمدن آخرالزمانی تحت پیشرانی معصوم موعود غائب و رهپویان امام موعودعج را ، تقابل و امر به معروف و نهی از منکر برابر فریب کافرانه تمدن فرعونی و خونریز و زیاده خواه و تکنولوژیک و هولناک عصر توحید ستیز ، این مدرنیت یهودیت سامری و جاهلیت مدرن را . .
جریان غربگرای نهان در پوشش اسلام از همان زمان قاجار و مرتبط با تاثیرات جاری مدرنگرایی روسیه تزاری و مدرنیت انگلیس ، با اسلام فقاهتی و اصیل و ضد استعماری و عدالت محور و متکی به اجتهاد و قرآن و عترت و عقل و مخالف تمدن توحید ستیز مدرن، در تقابل قرلر گرفت و عبرت های عالمان دچار توهم و خطا در تشخیص ماهیت گرایشات درون انقلتب مشروطه امروز هم درس آموز است . واین اشتباه پاره ای از اعاظم روحانیت در برابر چریان انقلابی و ضد استعماری بزرگان اسلام در انقلاب مشروطه از عوامل قدرت گرفتن نفوذی های انگلیس بود . تفرقه بین علما نتایج کخیمی در تصتحب انقلاب اسلامی مشروطه بوسیله انگلیس داشت و سر شبخ فضل الله و بعد مدرس را بباد داد .
☆☆☆☆☆
جمعبندی وسیع تقابل افق آخرالزمانی عج تمدن اسلامی با تمدن توحید ستیز مدرن غرب بماند برای فرصتی مناسب
اکنون مقصود آن است که یک جمعبندی شتابان بنا به بیانیه اساتید غربگرایی از نقش غربگرایان در انقلاب اسلامی ارائه دهیم ، یعنی از متن بی حاشیه و حاشیه هایی که خود، متن پنهانند و فرامتن های ۴۶ ساله .و چه آنچه که ۴۶ سال آشکار بود و همچنان سعی داشتند منکر شوند و با نهان روشی درون حکمرانی اسلامی سرایت کردند و چه آنان که شرافت داشتند و اغراض خود را مثل مرحوم بازرگان علنی بیان کردند و نخواستند شبیه تفوذهای شیطانی با ماسک رندگی کنند و مثل موریانه یک نظام الهی و و باورهای مردم را بجوند و با نام امام خمبنی ره و پیروی دروغین از قرآن و عترت و خط مهدوی و منتظر امام ره ، کاسبی کنند و قدرت و ثروت بیاندوزند و در همان حال به جبهه حق در نبرد با باطلی متفرعن و شیطانی بزرگ و این طاغوت حهانی ، خیانت کرده و اعتقاد مردم را بدزدند و از نمد اعتبار نام امام ره برای مسیر گم وگور غربگرایی خود که اعتبار باخته بود ، فرصت طلبانه امکان سرایت و شیوع و فریب مردم فراهم آورند ..این تقیه دین و رهروان قرآن نبود برابر کفر ، نهان روشی نفاق و یاران کفر بود درون حکومت اسلامی و انقلاب خمینی بزرگ .
☆☆☆☆
چنین است که غربگرایی درون جمهوری اسلامی با نقاب پیروی از امام ره و خط انقلاب اسلامی نفوذ کرد و هیچ باوری به آن نداشت و یا جریان های آلوده به ایدئولوژی مدرن کم کم تغییر کردند و چهره ضد انقلاب امام شان راونهان داشتند و به انواع خرابکاری اقتصادی و فرهنگی و سباسی مشغول شدند و در قشرهای سست تجتماعی و مدرن و هویت باخته ی بازمانده طبقه متوسط مدرنیزاسیون عصر پهاوی و بقایای سرمایه داری دلالی و انگلی و پیرامونی موجود ریشه دواندند و غزبگرایی را ترویج و به سرمایه احتماعی خود بدل کردند . رواج بیعدالتی و تبعیض و ضدیت با تولید ملی ، مانور اشرافیت و لقتصاد نفتی ، رواج مصرفگرایی و جامعه تقلبی رفاه ، قشر ممتاز رانتخوار طفیلی ، اقتصاد تکاثری و غارت حق الناس و بیت المال و بانکهای حریص رباخوار و... پایگاه این غربگرایی قرار گرفت . در نقشه سیاسی جامعه ایران و روحیه بخشی از ایرانیان به زیان روح انقلاب اسلامی و جامعه سالم اسلامی و مقاومت علیه سلطه غرب و شرق ، تاثیر نهاد . شیطان بزرگ با نقشه دقیق و بازی حساب شده نیرویش را بر تغییر افق مردم از مقاومت برابر تمدن مدرن و گرویدن به آرمان تمدن اسلامی و توحیدی و انتظار آن تمدن توحیدی، متمرکز کرد و مبالغ هنگفتی در جنگ نرم و تاسیس رسانه های اغوا و غربی سازی و اسلام ستیزی و هویت زدایی مردم خرج کرد تا اکثر مردم را علیه راه رهایی شان و برای خودزنی به میدان آورد . و هرگز انتظار نداشت با این همه سرمایه کذاری درست در برنگاه خوشه چینی همه چیز بباد رود و مروم به گرد ولی فقیه در دفاع از ایتقلال نلی و ضد غربگرایی جمع شوند
☆☆☆☆
در این نقطه است که غربگرایان می کوشند همان موضع آمریکا و اسراییل را دارند و تنها راه را همانخودباختگی و بی اعتمادی لهوخویش می دانند و پیشنهاد تسلیم به غرب و چاکری وبردگی می دهند . حال چه کسانی دچار بی اعتمادی به دستان و علم پروری ملت ایدان هیتند و باید با تغییر سرمشق ، در بدست آوردن اعتماد مردم بکوشند؟ تازه چرا با جزییات علمی در این رمینه حرف نمی زنند . مجرم در این باره و مشکلات موجود در روابط ببن الملل با آمریکا و اروپا مگر مایبم که دستور تغییر پارادایم عقلایی انقلاب اسلامی به پارادایم بندگی شیطان صادر می کنند؟ و ظالمانه و نامنصفانه مثل غرب رورگو جمهوری اسلامی را مسئول معرفی می کنند؟ طرف مقابل می گوید تسلیم و برده شو !اگر بیانیه موافق است شجاعت بیان علنی داشته باشد و در نتیجه چرا با دورویی در ستایش مقاومت ۱۲ روزه در مقدمه بیانیه قصیده سرایی کرده ؟ این عدم صداقت و دروغکویی و نهان روشی جه مقصودی دارد؟
این امر چیزی را لو می دهد و آن این است که اقتصاد دانان بیانیه ، عوض پیدا کردن راه اقتصادی رفع مشکلات و موانع داخلی توسعه در شرایط دشمنی آشتی ناپذیر و براندازانه دشمن یعنی شیطان بزرگ ، همه فکر و ذهن و زبان شان را کلمه نیابتی مذاکره فرا گرفته و دچار شیزوفرنی مذاکره شده اند . کلمه مذاکره در بیانیه پوششی برای عمل تسلیم به آمریکا و بازگشت به وابستگی و نظامپیرامونی کهنه و در حال مرگ است . اشرافیت فاسد برای بقای خود به مذاکره نیابتی و ماسکی برای تسلیم و برباد دادن میراث الهی و استقلال طلبانه و پیشران انقلاب اسلامی نیازمند است .تا سر مردم کلاه بگذارد . موضوع راهی برای بقا در قدرت برلی اسرافکاران تکاثری است که ۴۶دسال دزدیده اند و قشر ممتازی را تشکیل داده اند که می دانند واسزه های حریص و نامزدهای چپاول برای آمریکا انان نیستند ، پهلوی ها و مزدوران دیگرند و حال در حالدرقابت برای کسب این مقام هستند .
انسجام ملی و اتحاد در ایران برای تسلیم و بازگشت نظام پیرامونی نیست برای خفظ میراث ۴۶ ساله استقلال ملی و رویای به واقعیت پیوسته ۲۰۰ ساله تغییر الگو از کشور پیرامونی به کشور پیشرو و کانونی در آسیای غربی است .
☆☆☆☆
بیان وقتی کارش به بیان راه حل ها و شرح نکات مغلوطش می رسد ، تعداد و حجم غلط هایش جمله به جمله می شود . به اولین توضیح شان دقت کنید :
در عرصه بین المللی بر داشت ما آن است که مردم ایران ضمن آن که در مقابل تجاوز بیگانه می ایستند و از تسلط بیگانه بیزارند ، صلح دوست و مدافع تعامل با کشور های مختلف جهان هستند . توصیه موُکد ما ان است که برای خروج از شرایط به وجود آمده ، مسیر دیپلماسی و مذاکره سازنده با آمریکا و اروپا فعال شود و در بروز مجدد جنگ و تداوم اعمال فشارهای اقتصادی جلوگیری شود
حفظ تمامیت ارضی و موجودیت سرزمینی ایران ، مهمترین هدفی است که نباید اجازه داد دچار خدشه شود و نگاه های افراطی افراطیکه محرک دشمنی ها و درگیری ها ست ، در شرلیط موجود کشور خطرناک و دارای نتلیج فاجعه باز خواهد بود ."
ساختار توجیه این بخش افساگر عدم صداقت نویسندگان بیانیه است که بیشتر استاد مغالطه و سفسطه و اغوا هستند تا ایتاد تفکر منطقی ..لین ساختار که در همه بیانیه تکرار شده ، از این بخش ها فراهم آمده:
۱_جملات کلی درست : مثل ببان بیراری مردم از تسلط و نجاوز اجنبی .
۲_جملاتی درست که مشروط هیتند ولی موذیانه نامشروط ببان شده و زمینه ساز نتیجه گیری علط بعدی هستند، مثل صلح دویتی مردم ایران و آمادگی برای تعامل با کشورهای مختلف . زیرا گزاره درست صلح دوستی ایرانیان مشروط است .ایرانیان با برده وار صلح دوست نیستند بلکه سرورانه و سربلندانه و با آزادگی و حفظ کرامت انسانی خود صلحدوست هستند
صلح تحمیلی تواُم با زور و بندگی و سیطره ناحق و خلع ید از حقوق ملی خود را هرگز گردن نمی نهند و برحق نمی دانند . و هزار سال هم اگر زول بکشد در قلب و جان و باور و تفکر بدان تسلیم نمی شوند و اگر هم شکست بخورند هزار سال جهد می کنند ان را عملا نفی کنند و دشمن را مقهور سازد . ببانیه همین جا دارد به مردم و دنیا دروغ می گوید و دروغ می فروشد و زمینه فریب را فراهم می اورد و بیگانه نسبت به روحیه ایرانی است .
گزاره کذب دیگر با همبن ساختار ، موضوع تعامل با کشورهای مختلف است .البته ۴۶ سال اخیر ایران مدام خواهان تعامل با کشورهای مختلف و حتی آمریکا و اروپا به صورت تعامل معتبر و محترم و آدمیانه بوده و آمریکا و اروپا وحشی گری و زورگویی نشان داده اند . اما ایران و امام ایران ، یعنی قرآن و عترت و رهبری ولایت فقیه که پیرو قرآن و عترت و عقل است نه روح نوکری مدرن این تعامل استعماری را نفی می کنند . .پس امروز هم ما تعامل با کشورهای مختلف را باور داریم ولی تعامل ما با آمریکا و اروپا مبتنی بر آن است که قواعد و حقوق رسمی ما را مراعات کنند و حقوق ما را محترم شمارند.