ضرورت بررسی  ابعاد حقوقی تجاوز ددمنشانه رژیم صهیونی
در بیانیه تحلیلی دانشگاه ازاد اسلامی مطرح شد

ضرورت بررسی ابعاد حقوقی تجاوز ددمنشانه رژیم صهیونی

چرا رژیم صهیونیستی مجبور به توقف جنگ شد؟

اقتصاد اسرائیل در بن بست

۲۳خرداد ماه بود که رژیم‌صهیونیستی باحمله مستقیم به خاک ایران تعدادی از فرماندهان نظامی و مردم عادی را به شهادت رساند. درکمتر از۲۴ساعت ازحمله مستقیم رژیم صهیونیستی به کشورمان، ایران با پاسخی کوبنده به سرزمین‌های اشغالی حمله کرد.
۲۳خرداد ماه بود که رژیم‌صهیونیستی باحمله مستقیم به خاک ایران تعدادی از فرماندهان نظامی و مردم عادی را به شهادت رساند. درکمتر از۲۴ساعت ازحمله مستقیم رژیم صهیونیستی به کشورمان، ایران با پاسخی کوبنده به سرزمین‌های اشغالی حمله کرد.
کد خبر: ۱۵۰۸۲۶۷
نویسنده راضیه قربانی - گروه اقتصاد
 
در میانه‌های جنگ بود که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا در جمع خبرنگاران حاضر شد و در پاسخ به پرسش رسانه‌ای مبنی بر این‌که آیا برای آتش‌بس، آمریکا اقدامی می‌کند یا خیر ترامپ در پاسخ مدعی شد از اسرائیل نمی‌توان تقاضای آتش‌بس کرد به این دلیل که از برنده نمی‌توان چنین تقاضایی داشت. وی اعلام کرد: ضرباتی که اسرائیل به ایران زده بسیار زیاد است. پرسش کلیدی این است که چرا تل‌آویو با وجود حمایت آمریکا و فضای تبلیغاتی گسترده، به‌ سرعت حاضر به عقب‌نشینی شد؟ یکی از دلایل را باید در بحران اقتصادی بی‌سابقه‌ای جست‌وجو کرد که این رژیم را در مدت کوتاهی تا مرز فروپاشی کشاند. 
پس از حمله مستقیم رژیم‌صهیونیستی به کشورمان، آمریکا نیز با تجاوز به خاک ایران اقدام به بمباران سه سایت هسته‌ای کرد و به نوعی این کشور نیز در کنار رژیم صهیونی ایستاد. طولی نکشید که ایران به پایگاه العدید در قطر حمله کرد که پس از چند ساعت رئیس جمهور آمریکا که پیش‌تر اعلام کرده بود ایران باید بدون قید و شرط تسلیم شود، یکباره تقاضای توقف جنگ را داد. بررسی‌ها نشان می‌دهد نه رژیم صهیونی و نه آمریکا به اهدافی که مد نظرشان بود، نرسیدند اما به دلیل این‌که این جنگ برای آنها هم هزینه زیادی داشت برای اقناع افکار عمومی این‌طور بیان می‌کنند که به اهداف‌شان رسیده‌اند. 
در واقع برخلاف شعارهای اولیه، اسرائیل نه تنها به اهداف نظامی و سیاسی‌اش نرسید، بلکه با شوک شدیدی در درون اقتصاد و جامعه خود مواجه شد. در عرض کمتر از دو هفته، ارکان اقتصاد این رژیم از بازارهای مالی گرفته تا بخش تولید، سرمایه‌گذاری، صادرات و اعتماد عمومی یکی پس از دیگری دچار اختلال شد. به نظر می‌رسد همین واقعیت، دلیل اصلی چرخش استراتژیک تل‌آویو به سمت توقف جنگ بود‌؛ نه آن‌‌گونه که برخی محافل رسانه‌ای نزدیک به دولت اسرائیل وانمود می‌کنند که این آتش‌بس از موضع قدرت اتفاق افتاده است. 
   
انفجار هزینه‌ها‌؛ خزانه‌ای که تاب نیاورد
پیش از آغاز جنگ، اقتصاد اسرائیل با مشکلات عمیقی اعم از کسری بودجه ساختاری، تورم و رکود در برخی بخش‌ها روبه‌رو بود‌ اما با آغاز جنگ، فشار مالی دولت به ‌شدت تشدید شد. طبق گزارش روزنامه اقتصادی کالکالیست و اظهارات رام امیناخ، تحلیلگر اقتصاد دفاعی، هزینه‌های نظامی اسرائیل در هفته اول جنگ به بیش از پنج میلیارد دلار رسید‌؛ رقمی که شامل عملیات‌های هوایی، سامانه‌های دفاعی، بسیج نیروهای ذخیره و اقدامات پشتیبانی امنیتی در جبهه داخلی رژیم بود.  گزارش اکونومیک تایمز، به نقل از یکی از مقامات بلندپایه سابق در حوزه دفاعی رژیم‌صهیونیستی آورده است که در صورت ادامه این وضعیت، اقتصاد اسرائیل تاب تحمل چنین فشار مالی‌ را نخواهد داشت و ادامه‌دار شدن وضع موجود نارضایتی را در میان مردم اسرائیل از دولت نتانیاهو افزایش خواهد داد. همچنین منابع نزدیک به وزارت دارایی اسرائیل می‌گویند ادامه جنگ، دولت را با کسری بودجه‌ای فراتر از پیش‌بینی‌ها رو به‌ رو کرده و بر همین اساس، برنامه‌های توسعه‌ای داخلی در حوزه زیرساخت، آموزش و بهداشت، به‌ طور موقت متوقف شده‌است. 
   
بورس تل‌آویو در سقوط آزاد‌؛ ضربه مهلک به سرمایه‌گذاری 
یکی از نخستین واکنش‌ها به شروع جنگ، سقوط سریع بازار سهام تل‌آویو بود. شاخص TA-۳۵ در ۴۸ ساعت اول بیش از ۹ درصد کاهش یافت و در پایان هفته دوم، افت کلی آن به بالای ۱۱ درصد رسید. در این راستا، روزنامه گلوبس در گزارشی اعلام کرد که ارزش کلی بورس تل‌آویو در طول این مدت نزدیک به ۴۵ میلیارد دلار کاهش یافته که رقمی بی‌سابقه در تاریخ مالی این رژیم محسوب می‌شود. حتی می‌توان گفت حجم معاملات به پایین‌ترین سطح خود از زمان بحران کرونا رسیده است.مؤسسات اعتبارسنجی بین‌المللی همچون S&P و Moody’s هشدار داده‌اند که در صورت ادامه بی‌ثباتی، رتبه اعتباری اسرائیل کاهش یافته و دسترسی این رژیم به وام‌های بین‌المللی محدود می‌شود. همچنین آژانس رتبه‌بندی S&P توضیح داد که این درگیری نظامی، می‌تواند به طور قابل توجهی اقتصاد اسرائیل و موقعیت مالی و تراز پرداخت‌ها را تضعیف کند. چنین وضعیتی موجب افزایش نرخ بهره و هزینه‌های تأمین مالی دولت می‌شود که بار مالی جنگ را دوچندان خواهد کرد. 
   
فرار سرمایه و مهاجرت شرکت‌ها
در میانه این شرایط، موج تازه‌ای از خروج سرمایه از اسرائیل آغاز شد. بنابر گزارش بلومبرگ، تنها در یک هفته ابتدایی جنگ، بالغ بر شش میلیارد دلار سرمایه از بازارهای بیمه، سهام، اوراق قرضه و املاک خارج شده است. بر همین اساس، بسیاری از شرکت‌های بزرگ، فعالیت خود را محدود کرده یا به ‌صورت موقت دفاتر خود را به اروپا یا آمریکا منتقل کردند‌؛ وضعیت به گونه‌ای شده ‌که برخی شرکت‌ها به‌ صورت رسمی اعلام کرده‌اند قصد ندارند تا پایان ۲۰۲۵ به خاک اسرائیل بازگردند.ازطرفی، شرکت‌های فناوری که یکی ازارکان اصلی اقتصاداسرائیل محسوب می‌شوند، بیشترین آسیب را دیدند. براساس گزارش «تایمز اسرائیل»، شرکت‌هایی مانند Intel، Nvidia، Google و ده‌ها استارت‌آپ فعال در حوزه فناوری سایبری، دفاتر خود را بستند یا پروژه‌ها را به حالت تعلیق درآوردند. این موج فرار سرمایه و فناوری، مانند زلزله‌ای برای اقتصادی بود که بر صادرات دانش‌محور رژیم صهیونیستی استوار است.  بخش‌های صنعتی اسرائیل نیز از آسیب‌های مستقیم جنگ در امان نماندند. مناطقی همچون حیفا، اشدود، ریشون لتسیون و حتی بخش‌هایی از تل‌آویو به ‌دلیل احتمال حملات موشکی و وضعیت هشدار، وارد حالت نیمه‌ تعطیل شدند. صنایع الکترونیک، شیمیایی، پتروشیمی و مواد غذایی در این مناطق، یا به‌ طور کامل فعالیت را متوقف کردند یا با حداقل ظرفیت کار خود را ادامه دادند.  همچنین بندر اشدود که یکی از مراکز مهم صادرات و واردات کالای اسرائیل محسوب می‌شود، با کاهش شدید در تردد کشتی‌ها و اختلال در بارگیری مواجه شد و بسیاری از خطوط حمل‌ و نقل بین‌المللی، بنادر اسرائیل را به‌ طور موقت از مسیرهای خود حذف کردند. این وقفه در زنجیره تأمین کالاهای اساسی، افزایش قیمت و کمبود محصولات در بازار داخلی را به دنبال داشته است. 
   
تنگه هرمز‌؛ کابوسی برای اقتصاد اسرائیل
یکی از عواملی که به‌ طور غیرمستقیم بر محاسبات اقتصادی اسرائیل اثر گذاشت، احتمال بسته‌شدن تنگه هرمز بود. هرچند اسرائیل به‌ طور مستقیم نفت خود را از این مسیر تأمین نمی‌کند‌ اما اقتصاد این رژیم به‌ شدت از تحولات بازار جهانی انرژی متأثر می‌شود. افزایش قیمت جهانی نفت، موجب افزایش هزینه‌های حمل‌ و نقل، واردات مواد اولیه و در نهایت بالا رفتن تورم داخلی شد. همچنین شرکت‌های فناوری‌محور که برای تولید به واردات قطعات از شرق آسیا وابسته‌اند، با اختلال در زنجیره تأمین روبه‌رو شدند. این تهدید، نه فقط یک هشدار امنیتی، بلکه یک زنگ خطر اقتصادی برای آینده صنعت اسرائیل بود. 
   
فروپاشی اعتماد عمومی
در کنار فشارهای مالی و تجاری، بحران اعتماد اجتماعی نیز به‌‌شدت تشدید شد‌؛ چرا که نظرسنجی‌های داخلی نشان می‌دهد که رضایت عمومی از دولت و ارتش به پایین‌ترین سطح یک دهه اخیر رسیده است. همزمان، درخواست‌ها برای خروج از اسرائیل و مهاجرت معکوس نیز افزایش یافت. در این راستا، روزنامه هاآرتص در گزارشی نوشت که بسیاری از خانواده‌ها در حال فروش دارایی‌های خود هستند و قصد دارند خاک اسرائیل را حتی به صورت موقت ترک کنند. به نظر می‌رسد همین فشار داخلی، یکی از عوامل مهم در تصمیم نهایی برای پذیرش توقف جنگ بود. برخی صاحبان سرمایه از سرزمین‌های اشغالی به قبرس رفته‌اند و مشغول خرید زمین شده‌اند. شدت تقاضا در این کشور آن‌قدر زیاد شد که دولت قبرس فروش زمین به آنها را محدود کرد.  نکته قابل توجه اینجاست که صهیونیست‌ها همه قواعد بین‌المللی را زیر پا گذاشته و در همان ابتدا به مراکز اقتصادی و همچنین رسانه‌ملی حمله کرد. پس از این اتفاق بود که ایران هم در اقدامی متقابل مراکز اقتصادی رژیم را هدف قرار داد. 
   
​​​​​​​فشار اقتصادی روزانه
جنگی که اسرائیل با حمله مستقیم به تهران آغاز کرد، اکنون به یک معمای راهبردی برای سران این رژیم بدل شده است‌؛ چرا که نه فقط دستیابی به اهداف نظامی و سیاسی اعلام‌شده ممکن نشد، بلکه ادامه درگیری، هر روز فشار اقتصادی و مدیریتی بیشتری را بر ساختارهای داخلی این رژیم تحمیل کرد. در واقع سه ستون اصلی اقتصاد این رژیم یعنی سرمایه‌گذاری خارجی، صادرات فناوری پیشرفته و ثبات بازار داخلی، دچار لرزش شدند.  این واقعیتی است که همه تحلیلگران مستقل و حتی برخی از نهادهای مالی بین‌المللی به آن اذعان دارند‌؛ جنگی که اسرائیل آغاز کرد، بیش از آن‌که دشمنان را بسوزاند، خودش را به آتش کشید. چرا که رژیم صهیونیستی اکنون در موقعیتی قرار دارد که حتی حمایت تمام‌قد متحدان هم نمی‌تواند زیان‌های ناشی از ماجراجویی نظامی آن را جبران کند. 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها