در واکنش به این تجاوز آشکار، ایران با شلیک موشکها و پهپادهای متعدد به نقاط مختلف اسرائیل، ازجمله مقرهای نظامی و شهرهای حیاتی آن پاسخ داد؛ حرکتی که نشاندهنده ورود ایران و رژیم غاصب صهیونی به مرحلهای از تنش مستقیم و خطرناک است که میتواند بر ثبات منطقه و فراتر از آن، بر معادلات جهانی تاثیرات عمیقی بگذارد.در این گزارش، با تمرکز بر تحلیل زیرساختهای حساس اسرائیل، تلاش خواهیم کرد تا تاثیرات این جنگ را بر منابع انرژی، آب، پالایشگاهها و شبکههای انتقال نفت و گاز بررسی کنیم و چشماندازی از پیامدهای احتمالی آن ارائه دهیم. همچنین به بررسی وضعیت منابع طبیعی و زیرساختهای انرژی، آب و پالایشگاهی اسرائیل پرداختهایم و نقش آنها را در اقتصاد و امنیت رژیم صهیونیستی مورد تحلیل قرار دادهایم.
کشف میادین گازی؛ نقطه عطفی در اقتصاد انرژی اسرائیل
از سال ۲۰۰۹ که میدان گازی تامار در آبهای عمیق شرق مدیترانه و پس از آن میدان لویاتان در سال ۲۰۱۰ کشف شد، اسرائیل بهسرعت جایگاه خود را بهعنوان یکی از بازیگران مهم تولید و صادرات گاز طبیعی تثبیت کرد. این کشفها در شرایطی رخداد که اسرائیل پیش از آن بهشدت وابسته به واردات انرژی بود و از کمبود منابع نفت و گاز داخلی رنج میبرد.
شرکت آمریکایی شورون با تصاحب شرکت Energy Nobleبه بازیگر اصلی در بخش بهرهبرداری از این میادین تبدیل شده است. مخزن تامار ۲۲ تریلیون فوتمکعب و مخزن لویاتان حدود ۱۱تریلیون فوتمکعب گاز طبیعی را در خود جای دادهاند. شورون درحالحاضر روزانه ۲۰۰میلیون فوتمکعب گاز را از طریق خط لوله به مصر صادر میکند و این ظرفیت قابل افزایش است.خط لوله انتقال گاز بهطول حدود ۱۹۰۰کیلومتر و ظرفیت اولیه ۱۰میلیارد مترمکعب در سال، مسیر انتقال گاز اسرائیل و قبرس را به اروپا از طریق یونان و ایتالیا فراهم میکند. هزینه اجرای این پروژه عظیم، که از سال ۲۰۲۲ آغاز شده، بالغ بر ششمیلیارد یورو برآورد شده و گفته میشود تا سال ۲۰۲۵ به بهرهبرداری کامل می رسد. این طرح نهتنها اقتصاد اسرائیل بلکه امنیت انرژی اروپا را نیز تحت تاثیر قرار میدهد و بهعنوان راهی برای تنوعبخشی به منابع انرژی قارهسبز شناخته میشود.
از دیگر قراردادهای مهم اسرائیل میتوان به توافقنامه ۵/۱۹میلیارد دلاری با مصر و قرارداد ۱۰میلیارد دلاری با اردن برای فروش گاز اشاره کرد. این قراردادها علاوه بر درآمدهای ارزی، به تقویت روابط منطقهای اسرائیل نیز کمک کردهاند. خط لوله انتقال گاز بین اشکلون (اسرائیل) و العریش (مصر) فعال است و ظرفیت افزایش صادرات گاز در آن وجود دارد.همچنین، توسعه میادین گازی اسرائیل زیر نظر شرکتهای بینالمللی بزرگی همچون شل، توتال، بیپی و انی قرار دارد که هریک در میادین مشخص فعالیت میکنند.
شریان های حیاتی انرژی رژیم صهیونیستی
از نظر نفت، اسرائیل بهطور نسبی خودکفاست و ظرفیت پالایشگاهی حدود ۳۰۰هزار بشکه در روز دارد که بخش قابل توجهی از نیاز داخلی را تامین میکند. رژیم اشغالگر تنها مقادیر اندکی گازوئیل و بنزین وارد میکند که بیشتر برای ترانزیت و مصرف خاص است و بخش عمده فرآوردههای نفتی آن در داخل سرزمین های اشغالی تولید میشود.یکی از منابع مهم تامین نفتخام برای اسرائیل، نفت کردستان عراق است که از طریق ترکیه به این رژیم منتقل میشود. بااینحال، بهدلیل مسائل سیاسی و مواضع ضداسرائیلی برخی از مقامات در عراق و ترکیه، این منبع از ثبات لازم برای تامین بلندمدت برخوردار نیست و اسرائیل ناچار به تنوعبخشی به منابع خود است.شبکه خطوط لوله نفت داخلی اسرائیل بهطول حدود ۲۴۱کیلومتر (۱۵۸ مایل) و با قطر ۴۲ اینچ، بندر ایلات در دریای سرخ را به بندر اشکلون در ساحل دریای مدیترانه متصل میکند و مسیر سوئز را دور میزند. این خط لوله به افزایش امنیت انرژی اسرائیل کمک میکند. همچنین، خط لولهای با قطر ۱۶ اینچ برای انتقال فرآوردههای نفتی موازی با آن کشیده شده است. بندر اشکلون بهعنوان مرکز ذخیرهسازی نفت و فرآوردههای نفتی، زیرساخت مناسبی برای مدیریت ذخایر انرژی رژیم محسوب میشود.
پالایشگاهها و نیروگاهها؛ ستونهای تامین انرژی رژیم
اسرائیل دارای دو پالایشگاه اصلی نفت در حیفا و اشدود است که نقش مهمی در تولید فرآوردههای نفتی و تامین انرژی داخلی دارند. این پالایشگاهها، بهرغم محدودیتهای منابع نفتی، تلاش میکنند تا بخش عمده نیاز داخلی را به فرآوردههای نفتی تامین کنند تا از واردات بینیاز شود.در بخش برق نیز اسرائیل نیروگاههای متعددی دارد که ازجمله آنها میتوان به نیروگاههای هاگیت، اوروت رابین، اشکول، روتنبرگ، رامت هواف و گزر اشاره کرد.
نقاط ضعف
نگاهی به وضعیت زیرساختهای انرژی، آب و پالایشگاهی اسرائیل نشان میدهد که این رژیم علیرغم دستاوردهای فنی و توسعه منابع طبیعی، با نقاط ضعف و چالشهای جدی نیز مواجه است. وابستگی به خطوط لوله خاص برای صادرات گاز و نفت، حساسیت بالای زیرساختهای انرژی به حملات نظامی، و محدودیت منابع آبی در کنار بحرانهای اقلیمی، ازجمله عوامل مخاطرهآمیزی هستند که میتوانند معادلات منطقهای را تحت تاثیر قرار دهند.با توجه به تحولات اخیر و خطرات نظامی موجود، هرگونه اختلال در زیرساختهای حیاتی اسرائیل، بهویژه میادین گازی و خطوط لوله، میتواند نهتنها اقتصاد این رژیم، بلکه توازن قدرت در منطقه شرق مدیترانه را دچار تغییرات بنیادین کند. بنابراین، تحلیل و رصد دقیق این زیرساختها برای درک روندهای آینده منطقه و اتخاذ سیاستهای مناسب از اهمیت حیاتی برخوردار است.
نیروهای متخصص سرباز جنگی شدند
اقتصاد اسرائیل بهشدت تحت سلطه بخش خدمات است که براساس برآوردهای سال ۲۰۱۷، حدود ۶۹.۵درصد از تولید ناخالص داخلی را تشکیل میدهد و در سال ۲۰۱۵، ۸۱.۶درصد از نیروی کار را به خود اختصاص داده است. این بخش، خود بهشدت به صنایع با فناوری پیشرفته (High-Tech) وابسته است که بهعنوان موتور اصلی رشد، سرمایهگذاری و صادرات عمل میکند اما یک آسیبپذیری استراتژیک که در دل این ساختار اقتصادی نهفته که در پیوند میان نیروی کار ماهر و الزامات امنیتی آشکار شده است. بخش فناوری پیشرفته که حیاتیترین بخش اقتصاد اسرائیل است، بهشدت به سرمایه انسانی و کارکنان متخصص خود متکی استمنازعات منطقه، بهویژه پس از اکتبر ۲۰۲۳ واکنون جنگ با ایران نیازمند فراخوان گسترده نیروهای ذخیره ارتش بود. بسیاری از این ۳۶۰هزار نیروی ذخیره، کارکنان همین صنعت فناوری پیشرفته در حوزههای مالی، هوش مصنوعی و داروسازی بودند.این وضعیت یک حلقه بازخورد منفی ایجاد میکند که در آن ناامنی نظامی بهطور مستقیم سرمایه انسانی مهمترین موتور اقتصادی رژیم را تحلیل میبرد و ظرفیت عملیاتی آن را تضعیف میکند. این یک شکنندگی عمیقتر از صرفا هزینههای عمومی جنگ است و نشان میدهد که چگونه امنیت ملی و شکوفایی اقتصادی بهطور جداییناپذیری به هم گره خوردهاند.
شاخصهای کلان اقتصادی و وضعیت کنونی
عملکرد اقتصاد اسرائیل در سالهای اخیر تحت تأثیر مستقیم تنشهای ژئوپلیتیکی قرار گرفته است. درحالیکه اقتصاد در دوره پس از همهگیری کرونا رشد قابل توجهی را تجربه کرد، منازعات اخیر این روند را معکوس و چالشهای جدی در حوزه تورم، تجارت و مالیه عمومی برای این رژیم ایجاد کرده است.
شکننده در برابر تهدیدات
بررسیها نشان میدهد در اکتبر ۲۰۲۳، شرکت آمریکایی شورون بهدلیل تهدیدات موشکی از سوی غزه، مجبور به توقف تولید در میدان گازی تامار شد. این اقدام نهتنها تولید داخلی را مختل کرد بلکه صادرات گاز به مصر و اردن را نیز با ابهام مواجه ساخت.
پروژه احداث خط لوله سوم میدان لویاتان که برای افزایش ظرفیت تولید و صادرات طراحی شده بود، بهدلیل تشدید درگیریها با حزبالله لبنان در شمال، توسط اپراتور پروژه به حالت تعلیق درآمد.تأثیر اقتصادی و روانی مختل کردن یک سکوی گازی چندمیلیارد دلاری با راکتهایی که هزینه تولیدشان ناچیز است، بسیار زیاد است. این وضعیت یک معضل استراتژیک برای اسرائیل ایجاد میکند که در آن، هزینه دفاع (استقرار سامانههای پدافندی پیشرفته و گرانقیمت مانند گنبد آهنین برای محافظت از هر تأسیسات) بهمراتب بیشتر از هزینه حمله است. با توجه به اینکه اسرائیل یک «جزیره انرژی» بدون امکان واردات برق اضطراری است، پیامدهای یک حمله موفق میتواند فلجکننده بوده و منجر به خاموشی سراسری شود.
اسرائیل زیرساختهای حیاتی خود را عمدتا در نواحی ساحلی و مراکز شهری محدود کرده است که این تمرکز جغرافیایی، آسیبپذیری سیستم انرژی، حملونقل، ارتباطات و بهداشت را در شرایط بحرانی افزایش میدهد. نیروگاههای گازی و میدانهای گازی دریایی اصلیترین منابع تأمین انرژی رژیم صهیونیستی هستند و اختلال در هر یک از این نقاط میتواند بخش زیادی از ظرفیت انرژی را مختل کند. همچنین فرودگاه بنگوریون و بنادر حیفا و اشدود نقش کلیدی در واردات و صادرات دارند و وابستگی شدید به این گلوگاهها ریسک جدی در حملونقل ایجاد کرده است.
از سوی دیگر مراکز داده و سرورهای حیاتی در نواحی شهری تلآویو متمرکز شدهاند که آنها را در برابر حملات سایبری و قطع فیزیکی آسیبپذیر میکند.
بیمارستانها و تأسیسات درمانی نیز عمدتا در شهرهای بزرگ قرار دارند و مناطق جنوبی این رژیم بهدلیل کمبود مراکز درمانی گستردهتر ضعف دارند. علاوه بر این، تأمین آب و ذخایر غذایی به تأسیسات ساحلی و لجستیکی محدودی وابسته است که هرگونه اختلال در آنها میتواند زنجیره تأمین را بهسرعت مختل کند.
بهطور کلی این تمرکز زیرساختها باعث شده اقتصاد و امنیت اسرائیل در برابر تهدیدات ترکیبی، از جمله بحرانهای نظامی و سایبری، آسیبپذیر باشد.
کارشناسان معتقدند بهدلیل طولانیشدن شرایط جنگی در سرزمینهای اشغالی سرمایهگذاری در اسرائیل کاهش چشمگیری داشته و ادامه این روند میتواند وضعیت اقتصادی را با بحران مواجه کند.
اقتصاد اسرائیل و کسری بودجه ناشی از جنگ
امین مرادی، تحلیلگر بازار انرژی در گفتوگو با جامجم تصریح کرد: تا پیش از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ وضعیت مالیه عمومی اسرائیل نسبتا باثبات بود و نسبت بدهی عمومی به تولید ناخالص داخلی در سطح قابل کنترلی (حدود ۵۹.۸درصد در سال ۲۰۱۸) قرار داشت اما جنگ علیه مردم غزه این وضعیت را بهشدت دگرگون کرده است. هزینههای عمومی دولت از ۶۴۵ میلیارد شِکِل (واحد پول اسرائیل) قبل از جنگ به ۸۵۳میلیارد شِکِل در سال ۲۰۲۴ افزایش یافته است.
وی افزود: این افزایش هزینهها، همراه با کاهش درآمدهای مالیاتی ناشی از رکود اقتصادی منجر به جهش شدید بدهی دولت شده است. بدهی ناخالص دولت از ۱۰۳۴میلیارد شِکِل در سال ۲۰۲۲ به بیش از ۱۲۷۸میلیارد شِکِل در سال ۲۰۲۴ رسیده است. این افزایش بدهی، همراه با پیشبینی کسری بودجه ۴.۶درصدی توسط مؤسسه فیچ، فشار مضاعفی بر اقتصاد وارد کرده و توانایی دولت برای سرمایهگذاری در بخشهای دیگر را محدود میکند. مرادی با بیان اینکه آسیبپذیری اصلی و بنیادین بخش انرژی اسرائیل در تمرکز شدید جغرافیایی و ساختاری آن نهفته است، گفت: کل سیستم انرژی رژیم صهیونیستی روی تعداد انگشتشماری از تأسیسات استراتژیک استوار است: تنها دو پالایشگاه نفت (حیفا و اشدود)، چند نیروگاه بزرگ برق که در امتداد نوار ساحلی باریک رژیم قرار دارند و سه میدان گازی دریایی (تامار، لویاتان و کاریش) که شریان حیات کل اقتصاد محسوب میشوند.
این تحلیلگر انرژی معتقد است این تمرکز، یک پاشنه آشیل بزرگ ایجاد کرده است. زیرا این زیرساختهای حیاتی و چندمیلیارد دلاری در برابر حملات نامتقارن و کمهزینه بسیار آسیبپذیر هستند. این آسیبپذیری صرفا یک تئوری نیست بلکه در جریان منازعات اخیر بهطور عملی به اثبات رسیده است.