فریدون عباسی دوانی؛ مردی که دوبار شهید شد
در نخستین ساعات جمعه ۲۳ خرداد، در پی حمله تروریستی و سازمانیافته رژیم صهیونیستی، یکی از شاخصترین چهرههای علمی و راهبردی جمهوری اسلامی ایران، شهید دکتر فریدون عباسی دوانی، پس از سالها مجاهدت بیوقفه، به شهادت رسید؛ مردی که زندگیاش در خط مقدم علم، امنیت، و آرمانهای انقلاب اسلامی گذشت و شهادتش مُهری دیگر بود بر حقانیت راهی که دشمنان از آن میهراسند.
دکتر عباسی، متولد شهریور ۱۳۳۷ آبادان، یکی از برجستهترین فیزیکدانان هستهای و از معدود متخصصان فناوری لیزر و جداسازی ایزوتوپ در جهان اسلام بود. او تحصیلکرده دانشگاه صنعتی امیرکبیر و استاد تمام دانشگاه شهید بهشتی بود اما عنوانهای علمیاش هرگز نتوانستند تمام ابعاد شخصیتش را روایت کنند چرا که عباسی همزمان یک رزمنده، معلم، فرمانده و اندیشمند راهبردی در حوزه دفاع ملی بود.پس از پیروزی انقلاب اسلامی، او به صف مجاهدان سپاه پاسداران پیوست و در دوران دفاع مقدس، در قالب واحد مهندسی جنگ و جهاد سازندگی، نقشی کلیدی در پشتیبانیهای فنی و مهندسی ایفا کرد. در دهههای بعد، عباسی یکی از معماران بیصدای پیشرفتهای هستهای جمهوری اسلامی شد؛ کسی که بسیاری از پیشرفتهای این حوزه، نام او را در پشتصحنه دارند.
در سال ۱۳۸۹، با حکم رئیسجمهور وقت، ریاست سازمان انرژی اتمی ایران را بر عهده گرفت؛ سمتی حساس در میانه جنگ اطلاعاتی، تحریمها و ترورها. دشمنان به خوبی میدانستند که عباسی، تنها یک مدیر نیست، بلکه عقل عملیاتی بسیاری از جهشهای هستهای ایران است. از همینرو در همان سال، نام او در لیست ترور قرار گرفت و آذرماه ۱۳۸۹، در حملهای تروریستی در تهران، بمبی مغناطیسی به خودروی شخصیاش چسباندند. در آن حادثه، دکتر عباسی به شدت مجروح شد اما از مرگ گریخت؛ گویی خداوند او را برای شهادتی درخورتر نگهداشتهبود.
دکتر عباسی در کنار مسئولیتهای اجرایی، سالها رئیس کمیسیون انرژی مجلس یازدهم، عضو هیاتعلمی دانشگاه امام حسین(ع) و مسئول آموزش و تحقیقات هستهای وزارت دفاع بود. نامش در تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل متحد و در اسناد غربی، همواره در رده «افراد کلیدی پروژه اتمی ایران» آمده است؛ و همین او را در لیستهای سیاه موساد قرار داد.
شهادت دکتر عباسی، نه پایان که آغاز فصل جدیدی از جهاد علمی ایران است. دشمنان گمان میکنند با ترور، میتوانند ملتی را از راهش منصرف کنند اما هر قطره خون عباسی، صدها جوان مؤمن و دانشمند خواهد پروراند. او از آن دست انسانهایی بود که «دانشمند» بودند اما نه در انزوا بلکه در خط مقدم انقلاب. دکتر عباسی دوانی، مردی بود که سالها قبل شهید شده بود اما خدا خواست به چشم دشمن زنده بماند و در زمان درست، همانگونه که باید به شهادت برسد.
شهید دکتر محمدمهدی طهرانچی؛ سردار علم
او نه فقط یک دانشمند که یک فرمانده فرهنگی بود. محمدمهدی طهرانچی، متولد تیرماه ۱۳۴۴ در تهران، در شمار معدود چهرههایی قرار داشت که علم، مدیریت و نگاه تمدنی را با هم جمع کرده بود. استاد تمام فیزیک حالت جامد در دانشگاه شهید بهشتی، رئیس دانشگاه آزاد اسلامی، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، پژوهشگر ارشد، مؤلف، مخترع و مهمتر از همه، یک مجاهد واقعی در میدان تربیت نیرو برای آینده ایران بود.او تحصیلات خود را از کارشناسی تا دکترا در دانشگاه شهید بهشتی گذراند و دورهای تخصصی را در مؤسسه بینالمللی ICTP ایتالیا پشت سر گذاشت. طهرانچی با بیش از ۱۵۰ مقاله علمی، ۳۰۰۰ ارجاع بینالمللی، ۱۲ کتاب تألیفی و ۸ اختراع ثبتشده، در جامعه علمی ایران چهرهای ممتاز بود. اما راه جهاد علمی او فقط در مرز علم نایستاد. از ریاست دانشگاه شهید بهشتی تا معاونت آستان قدس رضوی، از عضویت در هیأت امنای دانشگاه آزاد تا ریاست آن با حکم مستقیم رهبر انقلاب. دکتر طهرانچی طرحهای تحولآفرینی همچون «پایش» را برای پیوند علم با نیاز کشور، به اجرا درآورد. او بر این باور بود که دانشگاه باید زایشگاه تمدن اسلامی نوین باشد نه تکرارکننده الگوهای غربی.او صبح جمعه در «مجتمع اساتید سرو» در حمله پهپادی ناجوانمردانه دشمن به شهادت رسید. او ایستاده جان داد در همان مکانی که برای پرورش نسل آینده ایران تلاش میکرد.
دکتر سید امیرحسین فقهی؛ شهید رادیوداروها، معمار اتصال دانشگاه و مقاومت
زاده شهر ادب و حکمت، شیراز و پرورشیافته مکتب ایمان و دانش بود. شهید دکتر سید امیرحسین فقهی، استاد تمام فیزیک هستهای، معاون پیشین سازمان انرژی اتمی و رئیس پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، تنها یک دانشمند نبود. او سنگربان خط مقدم نبرد علمی با تحریم و سلطه بود.فقهی در مسیر تحصیلاتش، از فیزیک هستهای دانشگاه ارومیه تا دکترای مهندسی هستهای دانشگاه صنعتی امیرکبیر، گامبهگام پلههای علم را فتح کرد. در مرکز تحقیقات سرن اروپا پذیرفته شد، اما دل در گرو پیشرفت ایران داشت. به کشور بازگشت تا با هدایت بیش از ۱۵۸ مقاله علمی، دهها دانشجوی دکترا و صدها پروژه، چراغ هستهای ایران را پرنورتر سازد.اما آنچه شهید فقهی را از یک دانشمند ممتاز به یک چهره انقلابی تبدیل کرد، دغدغه قلبیاش بود: رهایی مردم از زنجیر وابستگی به خارج، در حوزه حیاتی درمان سرطان. او با صداقت گفته بود: «ما درباره چیزی حرف میزنیم که شاید خود ما یا عزیزانمان دچارش شویم… بد است به بیگانگان نیازمند باشیم.»
شهید فقهی با تمام توان، پروژههای تولید رادیوداروهای ایرانی را پیش برد و دانش را در خدمت دردهای مردم قرار داد. او علم را ابزار قدرت ملت میدانست، نه ویترینی برای مدالهای بیاثر بینالمللی. صبح جمعه، امیرحسین فقهی بیدار بود، در سنگر دانش و جانش را فدای ایران کرد.
دکتر عبدالحمید مینوچهرمعمار رآکتورها، معلم نسل آینده هستهای ایران
در سال ۱۳۴۱ چشم به جهان گشود، در میانه خفقان ستمشاهی. در دورانی که مهندس هستهای بودن یک رویا بود، او پا به مسیر ساخت رآکتورها گذاشت. دکتر عبدالحمید مینوچهر، رئیس دانشکده مهندسی هستهای دانشگاه شهید بهشتی، یکی از وزنههای علمی ایران در حوزه فیزیک رآکتور، شبیهسازی هستهای و طراحی سوختهای پیشرفته بود.تحصیلات عالی خود را در اتحاد جماهیر شوروی، در دانشگاه مسکو به پایان رساند و با مدرک دکتری به ایران بازگشت؛ نه برای رفاه شخصی، بلکه برای بنای زیرساختهای علمی کشوری که تصمیم گرفته بود مستقل بایستد.شهید مینوچهر، با تألیف دهها مقاله علمی و هدایت طرحهای کلان در حوزه ایمنی نیروگاهها، به الگویی از دانشمندی متعهد بدل شده بود. او نهفقط مدیر که معلمی عاشق بود. از سال ۱۴۰۱ ریاست دانشکده مهندسی هستهای را برعهده گرفت و با همان روحیه بسیجی، به جای ساختن رزومه، مشغول ساختن انسان بود.او سردبیر نشریه «فناوری و انرژی هستهای» و از پیشبرندگان اصلی پروژههای حساس دانشگاهی در صنعت هستهای بود. دشمن میدانست که حذف این مردان، نه یک ضربه علمی، که یک عملیات روانی علیه اراده ملت ایران است. اما نمیدانست که هر شهید، هزار فقهی و مینوچهر دیگر میسازد.
شهید دکتر احمدرضا ذوالفقاری داریانی ستون هستهای دانشگاه و مرد میدان بومیسازی
دکتر احمدرضا ذوالفقاری، استاد تمام مهندسی هستهای دانشگاه شهید بهشتی و از پیشکسوتان بیادعای این عرصه بود. او که در سال ۱۳۳۸ در دامان میهن چشم به جهان گشود، سالها از عمر خود را صرف آموزش، تحقیق و توسعه فناوریهای راهبردی در حوزه انرژی هستهای کرد. او دانشآموخته دکترای مهندسی مکانیک هستهای از امپریال کالج لندن بود، اما مسیر زندگیاش را نه در لابراتوارهای فرنگ، بلکه در عمق خاک ایران، در خدمت بومیسازی دانش فنی هستهای قرار داد.از سال ۱۳۷۸ در دانشگاه شهید بهشتی به عنوان استاد و مدیر فعالیت داشت و در مقاطعی ریاست دانشکده مهندسی هستهای و معاونت مالی و پشتیبانی دانشگاه را عهدهدار شد. اما آنچه او را متمایز میکرد، نه فقط جایگاه اجراییاش، بلکه نقش بیبدیلش در پروژههای ملی هستهای و ارتباط ساختاری دانشگاه با صنعت راهبردی کشور بود.او در جلسات تخصصی و کمیتههای فنی، همیشه نگاهی عمیق، فنی و متعهدانه داشت. شاگردان بسیاری از مکتب علمی او برخاستند و امروز، بسیاری از متخصصان صنعت هستهای، تربیتیافتگان ذوالفقاریاند. شهید ذوالفقاری، در حمله موشکی بامداد جمعه، در کنار دیگر یاران علمیاش، مظلومانه به شهادت رسید؛ اما سنگر علم را ترک نکرد و خون خود را وقف بقای آن کرد.
شهید دکتر اکبر مطلبیزاده فرزند یزد، مجاهد میدان فیزیک هستهای
در خاک مقدس یزد که همواره مهد علم و دیانت بوده، فرزندی پرورش یافت که قرار بود به یکی از سنگربانان جبهه دانش هستهای ایران بدل شود. شهید دکتر اکبر مطلبیزاده، عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی و استاد فیزیک دانشگاه آزاد یزد، سالها عمر خود را صرف تربیت نخبگان، پژوهشهای علمی و بومیسازی فناوریهای نوین در عرصه فیزیک وعلوم هستهای کرد.او ازجمله چهرههای اثرگذار و خوشنام در جامعه علمی کشور بود؛ صداقت، تخصص، تعهد و عشق به وطن، چهار رکن شخصیت این استاد وارسته بود. خبر شهادت مظلومانهاش در سحرگاه جمعه، با موجی از اندوه و خشم، مردم دیار دارالعباده را به سوگ نشاند.
شهید دکتر سعید برجی؛ افسر مهندسی هستهای در دانشگاه صنعتی مالکاشتر
شهید دکتر سعید برجی، عضو هیأت علمی دانشگاه صنعتی مالکاشتر و دارنده دکترای مهندسی مکانیک، یکی دیگر از شهدای سحرگاه علم و مقاومت بود. اونه فقط یک پژوهشگر، بلکه از مهندسان راهبردی پروژههای پیشرفته درحوزه هستهای بود. سالها در دانشگاه مالکاشتر، دانش فنی را به نسل جدید منتقل کرد و همزمان، در سنگر پروژههای حساس ملی، حضوری مؤثر و مؤمنانه داشت.دکتر برجی، با روحیهای آرام، اما با ارادهای آتشین در برابر دشمن، به نماد دانشمند انقلابی بدل شده بود.شهادتش، پیام واضحی داشت: جهاد علمی،همان اندازه خطرناک برای دشمنان انقلاب است که جهاد نظامی.
شهید دکتر علی بکایی کریمی؛ مرد میدان نوآوری و امنیت علمی
از جمله چهرههای گمنام اما مؤثر جبهه فناوری هستهای ایران، شهید علی بکایی کریمی بود؛ مردی که در سکوت کار میکرد، اما دستاوردهایش فریاد اقتدار علمی ایران بود. او در پروژههای مشترک با دانشگاههای صنعتی و نهادهای دفاعی-علمی نقش حیاتی داشت. نامش در رسانهها کمتر شنیده شد، اما امروز در لیست شهیدان درخشنده قرار دارد.او از جمله نخبگان مؤمن و بیادعا بود که ترجیح داد در سایه بماند، اما با علم خود به روشنی فردای ایران کمک کند. شهادت او در سحرگاه خونین تهران، سندی است بر اینکه دشمن، حساب ویژهای روی حذف نخبگان علمی ایران باز کردهاست.
شهید دکتر منصور عسگری معلمِ مقاومت در دانشگاه امام حسین(ع)
شهید منصور عسگری، استاد دانشگاه امام حسین(ع) و از دانشمندان متعهد جبهه علم و امنیت ملی بود. در کنار تدریس، در پروژههای کاربردی با پیوندهای عمیق با حوزههای راهبردی کشور فعالیت داشت. ایمان، سختکوشی و ولایتپذیری، ستونهای شخصیت این استاد گمنام اما بزرگ بودند. شهادت دکتر عسگری، زنگ خطری است برای تمام کسانی که هنوز نمیدانند جنگ امروز، در جغرافیای آزمایشگاهها، مراکز تحقیقاتی و اتاقهای فکر در جریان است. دشمن خوب میداند که افسران علمی انقلاب، موتور پیشرفتهستند؛ پس طبیعی است که هدف ترور واقع شوند.
خونشان سند حقانیت ماست
فرماندهان شهید و شهدای دانشمند تنها بخشی از پیکره سترگ جهاد علمی و میدانی در جمهوری اسلامی بودند. مردانی که بدون هیاهو، با جان خود به مقابله با تحریم، ترور، خرابکاری و تحریف رفتند. امروز، پیکرهای مطهرشان در میان ما نیست، اما افکار، آرمانها و شاگردانشان در جایجای این سرزمین حضور دارند. خون مطهرشان، سند حقانیت مسیر تمدنی ایران اسلامی است و پاسداشت راه آنان، نه با اشک، بلکه با ارادهای برای جهاد بیشتر، ممکن خواهدبود.