الهه
تازهترین خبر مفقودی دختران جوان مربوط به الهه حسیننژاد، دختر ۲۴ ساله از اسلامشهر تهران است؛ خبری که ابتدا در فضای مجازی به صورت گسترده منتشر شد و بسیاری نیز آن را پست و استوری کردند اما با افزایش حساسیت ماجرا، پلیس نیز به صورت رسمی وارد میدان شد تا سرنوشت مرموز این دختر مشخص شود. الهه اوایل خرداد از محل کارشکه یک سالن زیبایی در میدان صنعت بود، خارج شد تا به محل زندگیاش برگردد. او قرار بود زودتر به خانه برود تا از برادر معلولش مراقبت کند. طبق گفته عموی الهه، او به خواهرش اطلاع داد که تا ۲۰ دقیقه دیگر به خانه میرسد اما پس از آن گوشی تلفن همراهش خاموش شد. درحالیکه انتشار عکسهای الهه در فضای مجازی ادامه داشت، در دهمین روز مفقودی او، سردار علی ولیپورگودرزی، رئیسپلیس فاتب با اعلام خبر قتل الهه، گفت: وی قصد رفتن به منزل را داشته، ساعت ۱۹ از میدان آزادی سوار یک دستگاه خودروی عبوری شده وپس ازطی مسیری،زمانی که به مقصد رسیده، قصد پرداخت کرایه را داشته که متاسفانه راننده شیطانصفت با مشاهده گوشی گرانقیمت قصد سرقت آن را میکند. اوهنگامی که با مقاومت جدی این خانم مواجه میشود، سه یا چهار ضربه چاقو به سینه ایشان وارد میکند که باعث فوت وی شده و سپس جسد را به بیابانهای اطراف فرودگاه امام خمینی(ره) منتقل کرده است. همکاران ما با اقدامات پیچیده اطلاعاتی و کارآگاهی در کمترین زمان این فرد را شناسایی و دستگیر کردند که به جرم خود اعتراف کرد. طبق پیگیری با دادستان، در کمترین زمان قاتل مجازات خواهد شد.
سما
یکی از اسرارآمیزترین پروندههای مفقودی مربوط به دختر جوانی به نام سما سمیران جهانباز است که سه سال پیش مفقود شده و هیچ سرنخی تاکنون از او پیدا نشده است. ۲۵ تیر سال ۱۴۰۱ بود که سما همراه مادرش به خانه عمهاش در شیراز رفت. هوا تاریک شده بود که سما با گوشواره طلا از خانه خارج و وارد طلافروشی شد. همزمان با ورود او به طلافروشی، مرد جوان مشکوکی نیز بیرون از مغازه انگار در انتظار او بود. تمام این لحظات توسط دوربین مداربستهای که آن حوالی بود، ضبط شده است. سما پس از خروج از طلافروشی با دوستش تماسگرفت اما وقتی او جواب نداد، سما یک فایل صوتی با صدای خودش فرستاد که با نگرانی و ترس گفته بود میخواهد با او در مورد موضوع مهمی صحبت کند و خواسته بود که حتما با او تماس بگیرد؛ تماسی که البته هرگز برقرار نشد. پس از آن سما انگار قطره آبی شد و به زمین فرورفت و دیگر هیچ اثری از او پیدا نشد. پلیس، مرد مظنون را شناسایی و بازداشت کرد اما او ادعا کرد که فقط به سما علاقه پیدا کرده بود و هیچ دخالتی در ماجرای ربوده شدنش نداشته است. مرد جوان پس از دو ماه آزاد شد و پرونده دیگر هیچ پیشرفتی نکرد. سه سال از آن زمان میگذرد و پدر سما هر جا و هر طور که بتواند از پلیس و مردم در پیدا کردن دخترش کمک میخواهد.
زهرا
زهرا ۱۷ ساله یکی دیگر از دخترانی است که بهطور ناگهانی ناپدید شد و هیچ خبری از او در دست نیست. روز ۱۱ آذر ۱۴۰۱ زهرا تصمیم گرفت برای درس خواندن به راهپلههای خانهشان برود. روزی که زهرا مفقود شد، مادرش به دلیل مصرف قرصهای مسکن و آرامبخش اصلا متوجه خروج او از خانه نشد تا ساعت ۴ بعدازظهر که اهل خانه متوجه نبود زهرا شدند و از همسایهها پرس و جو کردند اما هیچکس زهرا را ندیده بود. پلیس، تمام دوربینهای مداربسته محله را بررسی کرد اما درنهایت گفت هیچ ردی از زهرا در فیلمها نیست. به گفته پدرش، او هیچ مشکلی در خانواده نداشت و حالا فقط میخواهند خبری از سرنوشت دخترشان داشته باشند.
هلنا احمدی
درست یک سال از مفقود شدن هلناسادات احمدی، دختر۱۱ساله اصفهانی در پارک ناژوان میگذرد. شب حادثه خانواده برای صرف شام به پارک رفته بودند. هلنا گفت برای درست کردن غذا چوب جمع میکند که همه در ابتدا مخالفت کردند اما با اصرار هلنا، قرار شد او چوب جمع کند. این آخرین تصویری است که از هلنا در قاب چشمان اعضای خانواده ثبت شد. قرار بود هلنا زود برگردد اما با طولانی شدن غیبتش، همگی نگران شدند. خانواده ماجرا رابه پلیس اطلاع دادند و همزمان اطرف پارک را جستوجو کردند اما اثری از هلنا نبود. خانواده هلنا با شکایت به پلیس آگاهی، پروندهای در زمینه مفقودی هلنا باز کردند و تحقیقات پلیس آغاز شد. ماموران محل مفقودی را همراه با خانواده جستوجو کردند اما هیچ ردپایی از هلنا پیدا نشد. در این شرایط بود که فرضیه آدمربایی مطرح و در این میان نام یک آشنا مطرح شد. تنها مظنون پرونده شوهرخواهر هلنا بود. او از مدتی قبل با همسرش و خانواده او دچار اختلاف شده بود. داماد ۳۸ ساله پس از بازداشت گفت اصلا از ماجرای گم شدن هلنا اطلاعی ندارد و بیگناه است.
نازگل
اسفندسال گذشته خبرگم شدن ناگهانی المیرا زارع معروف به«نازگل»اهل وساکن روستای برسیان اصفهان در فضایمجازی منتشر و بعد از آن جستوجوها برای یافتن او آغاز شد. هنوز جستوجوها ادامه داشت که این بار خبر کشف جسد سوخته او در حوالی محل زندگیاش مردم را دچار وحشت کرد.فرضیههای مختلفی درموردعلت قتل نازگل مطرح بود. یکی از عموهای نازگل میگوید: «پس از فوت پدرمان اختیار اموال پدری در دست برادرم بود و او همه ما را به سرانجام رساند. به همین دلیل خودش دیر ازدواج کرد.» یکی دیگر از عموهای نازگل هم گفته بود که چند وقت قبل مادر نازگل با گلایه از تقسیم نشدن ارثیه نزد او آمده بود اما عموی دیگرش میگوید موضوع اختلاف بر سر ارثیه، درگیری جدی و دنبالهداری نبود و چند وقت قبل بود که در حضور شورای روستا و پدربزرگ نازگل، جلسهای گذاشتیم و قرار شد سهم ارث نازگل بعد از رسیدن به سن قانونی به او واگذار شود. پلیس اصفهان با تاکید بر محرمانه بودن اسرار پرونده، گفته است قتل توسط دایی صورت گرفته اما مادر هم در پنهان کردن راز جنایت دست داشته و به همین دلیل در بازداشت است.