نوشتاری کوتاه درباره «هیچ چیز مال تو نیست» اثر ناتاشا آپانا؛

سفر تارا میان سایه‌ها و خاطرات

نویسنده با نوشتن و انتشار اثرش به دنبال گفت‌و‌گو و ارتباط با مخاطبی است که بتواند با آن نقطه مشترکی پیدا کند و با هم سنخیتی داشته باشند. به تعبیری، کسی را پیدا کند که بتواند وجوه مختلف اثرش را دریافت و درک کند.
نویسنده با نوشتن و انتشار اثرش به دنبال گفت‌و‌گو و ارتباط با مخاطبی است که بتواند با آن نقطه مشترکی پیدا کند و با هم سنخیتی داشته باشند. به تعبیری، کسی را پیدا کند که بتواند وجوه مختلف اثرش را دریافت و درک کند.
کد خبر: ۱۵۰۶۷۰۰
نویسنده سعیده اسداللهی‌ - منتقد ادبی
 
این بدان معناست که نویسنده با همه خوانندگانی که او را می‌خوانند، سنخیت ندارد. به هر حال هستند مخاطب‌هایی که حتی آثار برجسته دنیا و شاهکارهای ادبی را برنمی‌تابند و تنها تعدادی از خوانندگان، آن آثار را به عنوان شاهکار شناسایی می‌کنند. پس تاکید روی مخاطب است که اگر نباشد، ادبیات به آن معنایی که سخن گفتیم، شکل نمی‌گیرد. همان‌گونه که آثار بی‌شماری در تاریخ ادبیات با مسأله فقدان مخاطب روبه‌رو شدند و حالا هیچ نام و نشانی از آنها باقی نمانده است. پس شکل‌گیری طیفی از مخاطب حول یک اثر ادبی، مهم‌ترین شرط وجود یک اثر است؛ زیرا بدون وجود مخاطب نمی‌توان گفت چون نوشته‌شده، پس وجود دارد. از سوی دیگر هیچ نویسنده‌ای نمی‌تواند همه را راضی نگه دارد و مهر تایید همه را بر آثارش بزند. به همین خاطر چنین می‌توان گفت که اشاره به مخاطب، اشاره به مفهومی یک دست نیست. درواقع اشاره به گروهی با آرای متناقض است که اغلب کنشی غیرقابل پیش‌بینی دارند.
داستان بلند «هیچ چیز مال تو نیست» داستان تارا، زنی تنها و سرخورده است که با امداد و کمک مردی به نام امانوئل از مرگ حتمی نجات می‌یابد و بعد از مدتی با او ازدواج می‌کند. تارا بعد از ازدواج با همسرش به فرانسه می‌رود و ۱۵ سال بعد امانوئل را از دست می‌دهد. با مرگ امانوئل همه چیز فرومی پاشد و تارا به قعر تاریکی‌ها فرومی‌رود. تاریکی‌هایی که از پس آن، حضور سایه‌هایی در قالب اشباح و تصاویری خیالی برایش جان می‌گیرند و به توهماتش دامن می‌زنند. آنچه تارا در خیالش می‌بیند، بهانه‌ای می‌شود برای مرور خاطرات گذشته و یادآوری آسیب‌های عمیقی که او در گوشه ذهنش به فراموشی سپرده و حالا در پی از دست دادن همسری که عاشقش بوده از زیر خاکستر بیرون می‌زنند. آپانا، نویسنده این کتاب شیوه روایت را به گونه‌ای هوشمندانه انتخاب کرده، چنان که تارا از ابتدا تا انتهای داستان با خود دوتکه‌شده‌اش مدام در چالش و گفت‌وگوست. پرداختن به جزئیات با توجه به درونیات متلاطم و ذهن بیمارگونه راوی به‌خوبی در زبان و کنش‌های تارا مشهود است. نویسنده از جمله‌های کوتاه استفاده می‌کند و هیچ اطنابی در طول داستان، ضرباهنگ را متزلزل نمی‌کند و این امری مهم برای مخاطب است. این داستان بلند در سال ۲۰۲۱ برنده جایزه ادبی شهر نانسی و جایزه مجله لو پوئن شده است. 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها