سهم انرژیهای تجدیدپذیر در سبد تولید برق کشور همچنان بسیار ناچیز و حدود ۰.۷درصد است وبا اهداف تعیینشده و سرعت پیشرفت جهانی فاصله زیادی داریم.دلایل این وضعیت متعدد و چندلایه است. در بخش اقتصادی، مشکلات تامین مالی پروژهها، نوسانات نرخ ارز و ازهمه مهمتر نپرداختن بهموقع مطالبات تولیدکنندگان برق از سوی دولت، انگیزه سرمایهگذاری بخش خصوصی را به شدت کاهش داده است.وقتی سرمایهگذار از بازگشت سرمایه خود مطمئن نباشد، طبیعی است که ریسک نکند. در حوزه سیاستی، نبود یک نهاد رگولاتوری مستقل و قدرتمند، بروکراسی پیچیده و زمانبر برای اخذ مجوزها و عدم ثبات در قوانین و مقررات، فضای کسبوکار را برای فعالان این حوزه دشوار کرده است. تحریمهای بینالمللی نیز درمحدودیت دسترسی به برخی فناوریها و تجهیزات وهمچنین جذب سرمایهگذاری خارجی بیتاثیرنبوده است.علاوه بر پتانسیل بسیاربالای خورشیدی و بادی، ایران ظرفیتهای دیگری نیز دارد.به عنوان مثال، پتانسیل توسعه انرژی زمینگرمایی در مناطقی مانند مشگینشهر و همچنین بهرهبرداری از انرژی زیستتوده با توجه به حجم بالای پسماندهای کشاورزی و شهری وجود دارد. حمایت از تولید داخلی تجهیزات مورد نیاز نیروگاههای تجدیدپذیر نیز میتواند به کاهش وابستگی ارزی و ایجاد اشتغال کمک کند.در برنامه هفتم توسعه هدف۱۲هزارمگاوات انرژی تجدیدپذیرتعیین شده است.تعیین چنین هدفی نشاندهنده درک اهمیت موضوع است اما با توجه به روند فعلی و موانع موجود، دستیابی به آن یک چالش بسیار بزرگ و نیازمند یک تحول اساسی است.
الزامات تحقق این هدف متعدد شامل اصلاحات ساختاری در صنعت برق، ایجاد منابع مالی پایدار و جذاب برای سرمایهگذاران، تضمین واقعی خرید برق تولیدی با قیمتهای منصفانه و پرداخت بهموقع مطالبات، رفع موانع قانونی و تسهیل فرآیندهای اداری است.پتانسیل تحول در ایران قطعا وجود دارد. ضرورت این تحول نیز با توجه به چالشهای انرژی و زیستمحیطی کشور، بیش از هر زمان دیگری احساس میشود اما اینکه آیا این تحول در دهه آینده رخ خواهد داد یا خیر، بستگی به اقدامات عملی و تغییرات بنیادینی دارد که باید از همین امروز آغاز شود. اگر اراده سیاسی لازم برای رفع موانع ساختاری، اصلاح نظام قیمتگذاری انرژی، ایجاد فضای امن و جذاب برای سرمایهگذاری و اولویت دادن واقعی به انرژیهای پاک وجود داشته باشد، میتوان به آینده امیدوار بود.