زخمهای کهنه تازه میشود
دوستداران محیطزیست هنوز در شوک از دست دادن محیطبان کاظم مصدق که ششم اردیبهشت امسال هنگام گشتزنی در پارک ملی گلستان، با گلوله شکارچیان به شهادت رسید، بودند که سهشنبه گذشته نیز خبر شهادت محیطبان هدایتالله دیدهبان در منطقه حفاظتشده خائیز بر اثر اصابت مستقیم گلوله شکارچیان منتشر شد. اتفاقات تلخی که نه اولین است و نه آخرین! چراکه محیطبانان در ایران سالهاست با جان خود از طبیعت دفاع میکنند. براساس آمار، تاکنون حدود ۱۵۰محیطبان در ایران جان خود را از دست دادهاند؛ بااینحال شهادت هر محیطبان بار دیگر زخم کهنهای را تازه میکند؛ زخمی بهنام «نبود امنیت جانی» برای مدافعان بیدفاع طبیعت! اینبار اما مسئولان سازمان حفاظت محیطزیست شهادتها را به کمبود نیرو و ضعف قوانین نسبت دادهاند. حمید ظهرابی، معاون سازمان حفاظت محیطزیست با اشاره به قوانین بهکارگیری سلاح برای محیطبانان و محدودیتهایی که در استفاده از آن وجود دارد، گفته است که این محدودیتهاباعث شده تامحیطبانان در مواجهه با متخلفان مانند شکارچیان، آسیبپذیرتر شوند و در صورت بروز درگیری امکان دفاع از خود را نداشته باشند.
آنطور که او توضیح داده فقط ۳۸درصد از ساختار نیروی محیطبانی کشور تکمیل است که کمتر از نیمی از نیاز واقعی را پوشش میدهد. همین مسأله سبب شده تا محیطبانان بهتنهایی با شکارچیان مسلح و قانونشکن درگیر شوند. این درحالیاست که براساس استانداردهای جهانی،هر۱۰۰۰هکتارمنطقه حفاظتشده باید توسط یک محیطبان پوشش داده شوداما در کشورمان هر محیطبان گاه تا ۸۰۰۰ هکتار را تحت پوشش دارد؛ یعنی حدود هشتبرابر استانداردها!
تناقض در نگاهها، تأخیر در راهحلها
اگرچه مسئولان سازمان حفاظت محیطزیست علت شهادتها را عوامل برونسازمانی میدانند اما درطرف مقابل، محیطبانان در کنار اشاره به محدودیتهای قانونی و کمبود نیرو، انگشت اتهام را به سمت مدیریت این سازمان نیز نشانه میروند! آنها معتقدند که سیاستگذاری ضعیف، نبود آموزش، نادیدهگرفتن واقعیت میدانی و نبود امکانات و تجهیزات بهروز باعث شده محیطبانان در خط مقدم بمانند، اما بدون هیچ سپر دفاعی.
یکی ازمحیطبانان باسابقه درخصوص مشکلاتشان به جامجم میگوید:بزرگترین ضعف مادرحوزه حفاظت از محیطزیست، نبود فرهنگسازی است. بارها پیشنهاد دادهایم که آموزش و ترویج فرهنگ محیطزیستی و حیاتوحش باید جدی گرفته شود و این موضوع را باید از مدارس شروع کرد، چراکه وقتی کسی بهراحتی حیوانی را میکشد میتواند محیطبان بیگناهی را هم حین انجام وظیفه به قتل برساند، این شرایط در کشورمان در وهله اول نشانهای از فقر فرهنگی است.
این محیطبان میافزاید: علاوهبر این مسأله، ما با کمبود امکانات و تجهیزات بهروز نیز مواجهایم. یک محیطبان برای دستگیری یک متخلف حرفهای گاهی باید ۳ ــ ۲ ماه وقت صرف کند. باید شبزندهداری کند، دنبال سرنخ بگردد، درحالیکه وسعت مناطق بسیار گسترده است و متخلفان امکانات بهروز، خودروهای مجهز و حتی سلاح جنگی در اختیار دارند. این درحالیاست که ما هنوز با خودروهای فرسوده تردد میکنیم.
ترس از قانون؛ مانعی برای دفاع از جان
درکنار ضعف ساختاری ومدیریتی سازمان محیطزیست، یکی دیگر ازمباحث که در بحث بررسی وضعیت محیطبانان مطرح بوده، قانون بهکارگیری سلاح است. قانون فعلی بهکارگیری سلاح، به مأموران یگانهای حفاظت محیطزیست تنها در صورتی اجازه استفاده از سلاح میدهد که در ابتدا بهسوی آنها شلیک شود؛ شلیکی که ممکن است در همان ابتدا کار آنها را تمام کند. همین تعریف مبهم و محدود، بسیاری از محیطبانان را در شرایط سخت و خطرناک، وادار کرده تا بدون استفاده از سلاح، تن به خطر دهند. هرچند پیشنهاد اصلاح قانون در مجلس مطرح شده، اما روند آن کند و پر از پیچوخمهای حقوقی است؛ موضوعی که یک محیطبان دیگر نیز در گفتوگو با ما روی آن دست میگذارد و میگوید: ما هرگز راضی نیستیم بهخاطر شکار جان یک انسان گرفته شود اما با اینکه قانون بهکارگیری سلاح به ما اجازه میدهد مانند نیروهای مسلح، در شرایط اضطراری از جان خودمان دفاع کنیم اما بسیاری از محیطبانان هنگام مواجهه با متخلفان، از ترس عواقب قانونی، اقدامی نمیکنند. بنابراین اگر در قانون تبصرهای گنجانده میشد که مثلا در مواجهه با فردسابقهدار در منطقه، محیطبان بتواند بدون نگرانی از پیگرد قانونی، از ناحیه کمر به پایین به فرد متخلف شلیک کند، بسیاری از این فجایع مثل قتل محیطبانان اتفاق نمیافتاد. گیر افتادن محیطبانان بین حفظ جان و ترس از مجازات در شرایطی است که این افراد نه حقوق کافی دارند، نه تجهیزات بهروز و نه پشتوانه حقوقی محکم و درصورتیکه قانون بهکارگیری سلاح اصلاح نشود، اسلحه آنها تنها باری اضافه بر دوش آنها خواهد بود!
آموزش؛ بخش نادیدهگرفتهشده
باوجود خطرات جانی،کمبودامکانات وفشارکاری طاقتفرسا،همچنان بسیاری ازمحیطبانان درمسیرحرفهایشدن تنها ماندهاند. آموزشهای تخصصی و حرفهای میتواند نقشی کلیدی در ارتقای مهارتهای محیطبانان و کاهش تنشها در مواجهه با متخلفان ایفا کند؛ اما این آموزشها، هم از نظر گستره، هم از نظر کیفیت، هنوز فاصله زیادی با استانداردهای لازم دارد. محمد مدادی، رئیس مرکز آموزش سازمان حفاظت محیطزیست در گفتوگو با جامجم عنوان میکند: آموزش محیطبانان در دو مرحله صورت میگیرد: آموزشهای بدو استخدام که شامل مباحث نظامی، قوانین، آمادگی جسمانی و شناخت گونههاست و آموزشهای حین خدمت که سالانه حدود ۲۰درصد از محیطبانان دورههایی مانند «بقا در طبیعت» یا «ضابط دادگستری» را میگذرانند؛ هدف این است که طی هر پنج سال، همه محیطبانان حداقل یکبار آموزش ببینند.
درهرحال، آنچه اکنون واضح است اینکه محیطبانان نیازبه مرثیهسرایی ندارند، آنهابه قانون ومدیرانی نیازدارند که پشتشان بایستند، نه اینکه از پشت میزهایشان ابراز تاسف کنند! شهادت در راه طبیعت، اگرچه قابل ستایش است اما تا زمانی که قربانی بیتفاوتیهاست، نه قهرمانانه که مظلومانه است.