سریال موسولینی: فرزند قرن (Mussolini: Son of the Century) محصول شبکه اسکای (SKY Studios) در قالب هشت قسمت به بررسی چگونگی ظهور، صعود و تثبیت قدرت دوچه (پیشوا) ایتالیایی میپردازد.
مثلث تشکیل حزب فاشیسم
ضلع اول این اثر مهم، ۲۳ مارس ۱۹۱۹ است؛ روزی که موسولینی روزنامهنگار، حزب فاشیست را با همراهی کهنهسربازان سرخورده ایتالیایی پایهگذاری کرد.
پادشاهی ایتالیا، زخمخورده از جنگ جهانی اول بستر مناسبی برای رشد نخستین جریانات ضدنظم مستقر در اروپا بود. حزب موسولینی ابتدای کار یک گروهک بزنبهادر بهشدت افراطی بود که حتی شرکت در انتخابات ملی را خیانت به آرمانهای حزب تلقی میکرد.
نکته حائز اهمیتی که در درگیریهای اولیه فاشیستها و سوسیالیستهای خیابانی در سریال به چشم میخورد، انفعال جدی مأموران قانون برای کنترل درگیریهای سیاسی است. پلیسهایی که خود همقطارانی در دو حزب دارا بودند و خشم رادیکالها را در خلوت خود «مشروع» میدانستند، چگونه علیه این جماعت رادیکال وارد عمل شوند؟!
ضلع سوم و نهایی کمککننده ورود فاشیستها به امور سیاسی، محافظهکاران سنتی بودند که دشمن اول خود را سوسیالیستها میدانستند. درنتیجه ائتلافی با موسولینی شکل دادند که پای او را به مجلس کشور باز کرد، اما حزب فاشیست بهسرعت دولت را سرنگون کرد و به بیثباتی دامن زد تا خود را بهعنوان آلترناتیو احیاگر نظم بهشکل مدرن تمامیتخواهی به توده بفروشد.
مشابه چنین وضعیتی را طی یک دهه اخیر در اتحادیه اروپا به شکل جالبی سپری کردیم. احزاب اجماع ملی در فرانسه و آلترناتیو برای آلمان ابتدا با تفکرات رادیکال به میدان رقابت ورود کردند، اما توفیقی نداشتند؛ بنابراین به سمت ایجاد چهرهای محبوب برای تمام اقشار از کارگران ناراضی گرفته تا سرمایهداران نگران همانند ناسیونال سوسیالیستهای ایتالیایی قرن بیستم حرکت کردند.
جمع پوپولیسم و اندیشه تمامیتخواه
فاشیسم که ادغامی از تفکرات تمامیتخواهانه با رهبری پوپولیست (عوامفریب) است. بهخوبی در سرتاسر مینی سریال به نمایش گذاشته شده. حذف دیوار چهارم توسط دوچه مخاطب را از بیننده صرف تاریخ به همراه این شخصیت کاریزماتیک تبدیل کرده که در تکتک نقشههای هوشمندانه و بیرحمانه سهیم میکند تا ترکیبی از تحسین و ترس را در دل مخاطب شکل دهد. این مسأله زیربنای تمام جنبشهای افراطی با سرکردگان سخنور است!
خطابههای جورجیا ملونی در ایتالیا یا جردن باردلای فرانسوی که امروز لرزه بر ستونهای اتحادیه اروپا میاندازد. یادآور سخنرانیهای آتشین رهبران فاشیست بهویژه موسولینی و هیتلر است که توده رنجیده و سرخورده را علیه عقلانیت بسیج میکند. این سریال بهخوبی نقش افراد تصمیمگیرنده در سرنوشت کشور را به نمایش میگذارد. هنگامی که موسولینی نیت «نمایش» یورش سیاهجامگان خود به رم را داشت (در عمل اوباش موسولینی شانسی در برابر ارتش مسلح پادشاهی نداشتند) ضعف شخصیتی پادشاه ویکتور امانوئل سوم در اتخاذ تصمیم مناسب، حکم مرگ دموکراسی در ایتالیا را صادر کرد.
این انفعال فردی و نهادی، یادآور شکست قضات ایالات متحده در تحدید ترامپ بهواسطه نقش او در وقایع ۶ ژانویه ۲۰۲۱ (یورش حامیان جنبش ترامپیسم به کنگره آمریکا) است که مقدمات بازگشت این برجساز اسبق منهتن را به کاخ سفید شکل داد.
در همین راستا، سریال به شکل جالبی به اوضاع و احوال آشفته تمدن غرب معاصر نیز کنایه میزند. هنگامی که موسولینی در آستانه ورود به نمایش اپراست به مخاطب با ژست ترامپ میگوید ایتالیا را دوباره به عظمت برمیگردانیم!
تثبیت قدرت موسولینی
مرحله تثبیت قدرت موسولینی از تصاحب قدرت طی نیمه دوم سریال بسیار مهمتر از صعود او به دفتر نخستوزیری است چراکه انحلال تضمینی دموکراسی فقط از مسیر صندوق رأی بهوقوع میپیوندد و درنتیجه فاشیستها با بهانه چنددستگی ساختار سیاسی قانونی را تصویب کردند که هر حزب اکثریت را بهدست آورد و دوسوم الباقی کرسیهای مجلس را نیز تسخیر کنند.
جامعه فرسوده از منازعات داخلی، تصفیهشده بهوسیله شبهنظامیان فاشیستی و فریفته توسط دوچه بهآسانی این فرصت را به موسولینی تقدیم کردند. حزب او برای استیلای مطلق بر جامعه با همه اقشار ارتباط گرفت و به هر گروه بسته به مطالبه (بهعنوان مثال همکاری با کلیسا در عوض معافیت مایملک پاپ از مالیات) وعده و وعید خاصی داد. بستههای انتخاباتی احزاب راستگرای غربی نیز با هدف اغنای طبقه کارگر، تسکین نگرانیهای بنگاههای متوسط اقتصادی و همکاری با صاحبان صنایع، نظم دو دهه گذشته حزبی را برهم زده و طبقات فروردست از چپ به سمت راستگرایان رادیکال متمایل شدند.
نقطه عطف این مینی سریال در قسمتهای پایانی بهوقوع میپیوندد که ترور سیاسی وحشیانه آخرین منتقد برجسته حزب فاشیست یعنی جاکومو ماتئوتی، منجر به لحظهای تاریخی میشود که جامعه ایتالیا برای مدت کوتاهی اختلافات را کنار گذاشته و به شکل خودجوش علیه حکومت ترس موسولینی متحد میشوند. فشار افکار عمومی لحظهای دوچه را تا مرز سقوط هدایت میکند. در این لغزش دوچه حتی به فکر قربانی کردن مشاور نزدیک خود چزاره روسی نیز میافتد که بدتر باعث تشدید رسوایی میشود.
اما فرزند قرن در آخرین سکانس از واپسین سخنرانی در مجلس ایتالیا عظمت جایگاه خودساخته خویش را برای نمایندگان به رخ میکشد؛ سقوط او به معنی بازگشت ایتالیا به دوره بیثباتی جلوه میدهد و همزمان با حضور سیاهجامگان تشنه به انقلاب دوم (حامیان سرنگونی اساسی جامعه و دولت با آموزههای فاشیستی) خطر جنگ داخلی را به حاضرین گوشزد میکند. در نهایت او با اعلام اینکه هرکسی تمایل دارد.
طرح استیضاح را مطرح کند به ایتالیا شانسی برای نجات از دیکتاتوری تمامیتخواهانه خود میدهد، اما حتی «یک نفر» نیز جسارت کافی ایستادگی مقابل دوچه را ندارد و سریال درحالی اتمام میرسد که موسولینی با خنده پیروزمندانه به ما میگوید: «حتی یک نفر!»
ترامپ؛ موسولینی قرن ۲۱
یکی از مصادیق بارز رفتار موسولینی را میتوان در دوره نخست ریاستجمهوری دونالد ترامپ در ایالات متحده آمریکا مشاهده کرد. در سال ۲۰۲۰، پس از قتل جورج فلوید، مرد سیاهپوستی که بهدست پلیس سفیدپوست در مینیاپولیس کشته شد، موجی از اعتراضات سراسری در آمریکا شکل گرفت. این اعتراضات که ریشه در دههها تبعیض نژادی، خشونت پلیسی و نابرابری اجتماعی داشت، بهسرعت گسترش یافت و میلیونها آمریکایی را به خیابانها کشاند. با این حال، واکنش ترامپ به این جنبش اعتراضی نهتنها همدلانه نبود بلکه نشانهای از رویکرد اقتدارگرایانه او را آشکار ساخت.
او به جای شنیدن مطالبات معترضان یا تلاش برای کاهش تنشهای اجتماعی، آنها را با برچسبهایی، چون «سوسیالیست»، «هرجومرجطلب»، «آشوبگر» و حتی «دزد» مورد خطاب قرار داد. ترامپ سعی کرد با استفاده از واژگان شدیداللحن و ارعابآمیز، فضای سیاسی کشور را دوقطبیتر کند و حامیانش را در برابر معترضان بسیج نماید. او حتی تهدید کرد که از ارتش برای سرکوب اعتراضات در شهرهای مختلف استفاده خواهد کرد؛ اقدامی که در تاریخ معاصر آمریکا کمسابقه بود. این نوع واکنش نهتنها تلاش برای سرکوب مطالبات مدنی بود بلکه از منظر روانشناسی سیاسی نیز تلاشی بود برای تحریک احساسات مردم نسبت به «نظم از دست رفته» و «آشوب فراگیر».
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
تهیهکننده، نویسنده و بازیگران مجموعه شبکه سه، از چالشهای تولید یک قصه اجتماعی میگویند
در گفتوگو با یک جامعهشناس، تهدیدات و فرصتهای هوش مصنوعی برای خانوادههای ایرانی را بررسی کردهایم
سعید شیخزاده در گفتوگو با «جامجم» عنوان کرد