گذر ایام دفاعمقدس به ما ثابت کرد که امام راست میگفت؛ خرمشهر را خدا آزاد کرد. به قول شهید حسن باقری: «خیلی وقتها ما طرحی را آماده میکنیم که بعدا خیلی غافلگیرانه متوجه میشویم شب عملیات طرحمان عوض شده و خلاف آن چیزی که ما میخواستیم عمل شده و همان مسأله به نتیجه میرسد.» چه بسیار عملیاتهایی که طبق برنامه پیش نرفت و خودمان را در آستانه شکستی بزرگ میدیدیم اما به یکباره فتوحات چند برابر نقشه ما پیش میآمد.
شهید زینالدین تعریف میکرد: «عملیات خیبر... اینطرف ۶۰ تا ۷۰ نفر نیرو بیشتر نداشت و ۳ تا ۴ کیلومتر چپ و راست آن باز بود... من وقتی با یکی از برادران بسیجی صحبت میکردم، گفتم: «چطور شد که دشمن از آن طرف نیامد؟» گفت: «مگر ندیدی نیروهای خودمان آرپیچی میزدند؟!» در صورتیکه خودمان میدانستیم نیرویی در آنجا نداریم. یقینا ملائکه الله و امدادهای غیبی خداوند ما را در آنجا نگه داشته و از آن لحظه در آن روز یقین حاصل کردیم که خداوند اراده کرده جزیره مجنون را حفظ کند.
و امروز همچنان خرمشهرهایی را در پیش داریم. آزاد کردن خرمشهرها کار ما نیست! خرمشهرها را خدا باید آزاد کند. حاج قاسم میگفت: «ما اگر [با] یک حرکت ساده نظامی بر دشمن پیروز شویم، هزاران معنا برایش درست میکنیم؛ غافلگیری، تسلط، عوارض، برتری ما، برتری آتش؛ ما انواع معناها را برایش [مییابیم] که خدا در آن [نیست بنابراین در چنین جایی] معنا ندارد نصرت خدا باشد. نصرت خدا جایی میآید که ما به همه چیزمان بیاطمینان باشیم و اعتماد نداشته باشیم، آنجا نصرت خدا میآید.»
یک لحظه صبر کنید! سوءتفاهم نشود! توقع نداریم خدا برود به جای ما بجنگد یا به جای ما تولید علمی کند. یا اینکه خدا برود به جای ما تولید اقتصادی کند و ما هم بنشینیم تا وقتی که کار خدا تمام شد از نتایجش استفاده کنیم! در فتح خرمشهر هم ما بودیم! با جان و دل هم بودیم! با تمام توان بودیم! اتفاقا چون ما بودیم و با جان و دل و تمام توان بودیم، خدا
آزاد کرد. امروز ولیمان میگوید خرمشهرهای پیشرو سختتر است. خدا رحم کند! در همان خرمشهر سال ۶۱ که آسانتر بود، بعضیمان دنبال راههای آسانتر بودیم. خیلیهایمان معمولا تاهواپس میشود به فکر راهحلهای مسالمتآمیز و دیپلماتیک میافتیم. خدا رحمت کند بزرگمرد میدان را؛ میگفت: «در فتح بیتالمقدس اکثر برادران نظامی -که بماند الآن بیشترین برادران سیاستمدار ما در داخل مملکت هستند- معتقد بودند که خرمشهر را فقط میشود با مذاکره پس گرفت.
شما طرح خرمشهر را اگر جلویتان بگذارید، اصلا فتحش از نظر نظامی غیرقابل تصور بود.» امروز هم خرمشهرهایمان غیرقابل فتح به نظر میرسند. چه کسی میخواهد اقتصاد مریض را از مرگ حتمی نجات دهد؟ مدیریت جهادی در این ساختار بروکراتیک خسته چطور میخواهد معنا بشود؟ چه کسی میتواند وضعیت حجاب را سر و سامان بدهد؟ سبک زندگی اسلامی که دیگر جای خود!
اما مگر ما راستگوتر از آن بالاسری هم سراغ داریم؟ همو که وعده کرده «اگر خدا را یاری کنید، او شما را یاری میکند و گامهایتان را استوار میسازد.» [سوره مبارکه محمد(ص)، آیه ۷] امروز حکومتی که ادعای خدا و دین و پیغمبر دارد سر کار است و کشور هم در حوزههای مختلف با مشکل دست و پنجه نرم میکند.
اگر دست گذاشتن روی یک مسأله اساسی و تلاش برای حل کردن آن، نصرت خدا و دین او نیست، پس نصرت خدا دیگر چیست؟ اگر صدمان [صد درصد توانمان] را وسط بگذاریم، خدا هم صدش را میآورد؛ آنگاه خواهیم دید که خرمشهرها را خدا آزاد خواهد کرد.