دکتر محمد اسحاقی معتقد است هویت ملی ایرانی ها از هویت دینی آنها قابل تفکیک نیست

تمدن سازی طلیعه ظهور است

اکنون ایران ما ویژگی‌هایی دارد که هیچ نظام دیگری آنها را دارا نیست.سلطه‌پذیرنبودن مردم ما در مقایسه با دیگر ملت‌ها ویژگی شگفتی است؛ عزت ملی ما که خیلی شگفت‌انگیزتر است؛ به این‌خاطر با بهای سنگینی توانستیم به عزت و افتخاری برسیم که به‌ویژه از دوران قاجار و پهلوی با کنشگری‌های بزرگ اجتماعی مانند مشروطه، خواهان آن بوده‌ایم.
اکنون ایران ما ویژگی‌هایی دارد که هیچ نظام دیگری آنها را دارا نیست.سلطه‌پذیرنبودن مردم ما در مقایسه با دیگر ملت‌ها ویژگی شگفتی است؛ عزت ملی ما که خیلی شگفت‌انگیزتر است؛ به این‌خاطر با بهای سنگینی توانستیم به عزت و افتخاری برسیم که به‌ویژه از دوران قاجار و پهلوی با کنشگری‌های بزرگ اجتماعی مانند مشروطه، خواهان آن بوده‌ایم.
کد خبر: ۱۵۰۲۴۴۳
نویسنده علی مظاهری - جام جم آنلاین
 
روز ملی خلیج‌فارس را هرگز نباید از زاویه‌های‌ غلطی مانند پان‌ایرانیسم و... نگریست، زیرا ایرانیان به شهادت فرهنگ و تاریخ‌شان ده‌ها قرن، پیش‌تر از این مدارج نازل برگذشته‌اند و به اوج هویت والای انسانی (فراتر از نژاد و سرزمین و...) دست یازیده‌اند.در این فرازها از افق استاد دانشگاه تهران، دکتر محمد اسحاقی، به بنیادها و ویژگی‌های ملت و انقلاب اسلامی و چشم‌انداز روشن و امیدبخش این حرکت بزرگ مردمی، پرتوی روشنگر تابانده‌ایم!

این روزها شاهد رویارویی ایران از موضع عزت‌مداری و به‌فرمایش مقام معظم رهبری با دست برتر هستیم که در برابر قلدرمآبی قدرت‌های نوظهور با سربلندی چشمگیرش سر‌ خم نمی‌کند. بیانیه گام دوم، تجلی میهن‌دوستی خردمندانه و مومنانه ما است که افزون بر ترسیم آینده، به شماری دستاوردهای چشمگیر و بزرگ انقلاب مردمی ما می‌پردازد اما اکنون برخی با فرافکنی می‌کوشند ناکارآمدی‌های اداری و نارسایی‌های اقتصادی را به‌قدری بزرگ کنند تا دیگر دستاوردهای بزرگ ما به چشم نیاید؟
از فراز خوبی آغاز کردید، به این گزاره بپردازیم که: انقلاب ما ویژگی‌هایی دارد که انقلاب‌های دیگر ندارند. این البته بحثی طولانی است اما اشاره‌وار باید روشن کرد که واقعا ما ویژگی‌هایی داریم که در هیچ جای دنیا نیست؛ اینها ویژگی‌های تاریخی ماست، مثل آزادگی که ما همیشه ستم‌ناپذیر بوده‌ایم. اما این‌که می‌گویید بخش‌هایی از انقلاب ما الهام‌بخش جهان و به ویژه جهان اسلام شده، نشان می‌دهد موضوع محوری و مهمی را انتخاب کردید؛ این ویژگی انقلاب به‌عنوان الهام‌بخش جهان، مقدمات زیادی در مورد مردم‌شناسی، ملت‌شناسی و هویت ملت‌ها می‌طلبد. ملت‌ها را از ارزش‌هایی برخوردار هستند و با ارزش‌های معنوی و مادی درکنار هم قرار می‌گیرند. میراث مشترک، آرمان‌ها و برنامه‌های مشترکی که دارند، همچنین نقاط مشترک مثلا جغرافیا، زبان مشترک، باورها و اعتقادات؛ این ملت‌ها را در کنار هم قرار می‌دهد و امت را تشکیل می‌دهد.

تشکیل ملت‌ هم که یک‌روزه و دو روزه یا با پروژه و اینها نیست، کما این‌که در سال‌های دهه اخیر شما می‌دانید بعضی از قدرت‌های بزرگ سلطه‌گر سعی کردند که دولت‌سازی یا ملت‌سازی کنند؟
 تشکیل یک رژیم و ملت، شدنی نیست. شاید با شهرک‌سازی بتوان عده‌ای را از جاهای مختلف با جاذبه‌ها یا مشوق‌هایی جذب کرد ولی آنها در آنجا ماندگار نیستند، چون ریشه در آنجا ندارند. داشتن ریشه یعنی مشترکاتی که نشانگر گذشته‌ای است که وجود دارد و آینده این ملت‌ها را می‌سازد.ارزش‌های مشترک در مجموع، ملت‌ها را تبدیل به ملت‌های قوی، رشید یا ملت‌های ضعیف می‌کند که قدرت ایستادگی و باور ندارند. همچنان که شما هویت فردی دارید، هویت جمعی نیز با عنوان من و مای ایرانی دارید؛ یعنی این من‌ و توها در کنار هم قرار می‌گیرند و یک هویت جمعی به‌وجود می‌آورند. این مبناهای اقوام و ملل در قرآن آمده چون خداوند تبارک و تعالی، ملت‌ها، امت‌ها و سنت‌ها را ساخته است.

مانند اشاره به سنت الهی در سوره حشر: وَ لا تَکونُوا کالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِک هُمُ الْفاسِقُونَ؟
همچنان که فرد اگر هویت خودش را فراموش بکند «فانسا انفسهم» یعنی به فراموشی هویت و ذات خودش و خودفراموشی دچار می‌شود و همین سنت ناخودآگاهی باعث می‌شود که خودش را از دست بدهد «فانساهم...» درباره یک ملت یعنی نسبت به هویت خودش آگاهی، هوشیاری و بیداری هویتی نداشته باشد. نسبت به مؤلفه‌های هویتی خودش دقت و حساسیت نداشته باشد و آن وقت این ملت، دچار فروپاشی می‌شود و از بین می‌رود.ما در طول تاریخ می‌توانیم از ملت‌های زیادی یاد کنیم که آمدند و رفتند ولی تنها بعضی از ملت‌ها ریشه‌دار و پایدار بودند و ماندند. از گذشته تاکنون شما می‌توانید یک رد میراث مشترک ارزشمند را ببینید که به صورت پی‌در‌پی و نسل به نسل در میان اینها به همدیگر منتقل شده است.ما این ویژگی را الان در ملت ایران می‌بینیم. شما می‌توانید در سده‌های گذشته و هزاره‌های قبل هم همین ویژگی‌های امروزی را در ملت ایران بازبشناسید؛ مثلا یکی از ویژگی‌های ملت ایران، موحد بودن و توحیدگرایی‌شان است که به گذشته ملت ایران برمی‌گردد. دقت می‌فرمایید! یعنی ملت ایران یک ملت موحدی بودند از گذشته و قبل از اسلام. 

به همین خاطرشما وقتی که تاریخ ملت ایران رادراین هزاره اخیر نگاه می‌کنید،به‌رغم یورش‌هایی که به ایران صورت گرفته، همچنان استواری خود و هویتش را نگهداشته و به آینده انتقال داده؟
به خاطر نقطه جغرافیایی و ژئوپلیتیکی که ایران درآن قرار دارد، همیشه در معرض تهاجم‌ها بوده؛ یعنی این سنت و اراده الهی بوده که در یک نقطه مهم از نظر ژئوپلیتیکی و جغرافیایی یک ملتی را با ‌چنین ویژگی‌هایی قرار بدهد که درعین حال بتواند ایستادگی و پایداری داشته باشد.حالا یکی دو نمونه را اگر بخواهم بگویم، حمله مغول‌ها که با تمدن انسانی و اسلامی کاری کردند که توقف شدیدی در روند آن به‌وجود آورد. یا در حمله جنگ‌های صلیبی که اروپایی‌ها با انگیزه‌های مذهبی در حقیقت راه انداختند و آنها هم کمتر از مغول به کشورهای اسلامی و تمدن اسلامی آسیب نزدند‌.ولی در هر دو حادثه بزرگ، شما می‌بینید که ملت ایران پایدار بوده و مهاجمان را با شیوه خودش جذب کرده؛ بسیاری از سران مغول‌ها و پادشاهان آنها مسلمان و حامی فرهنگی ایران می‌شوند. این نشان‌دهنده این است که شمای ایرانی دارای یک داشته‌ها و سرمایه انباشته هستید که می‌توانید دیگران را تحت‌تأثیر قرار بدهید و آن‌ مهاجم‌ها در فرهنگ شما هضم بشوند نه شما‌! یعنی ملت ایران آن مهاجم‌ها را با شیوه و روش خودش مورد تبدیل و تبدل قرار می‌دهد.

این دیگر تاریخ مسلمی است که درباره ایرانیان، همه گفته‌اند. به یک نکته دیگر هم اشاره بکنید؛  و آن  زمانی که اسلام وارد ایران می‌شود؟
شما ورود اسلام را به کشورهای دیگر نگاه کنید؛ مثلا به مصر که وارد می‌شود، مصریا‌ن کلا زبان خودشان را از دست می‌دهند [یعنی هویت‌شان را] ولی وقتی که وارد ایران می‌شود اولا پذیرش اسلام با جنگ و جدل نبوده و در جنگ‌های اولیه که ایرانیان با پیام اسلام آشنا می‌شوند با آزادی و پیامی که با فطرت انسان و وحدانیت هماهنگ است، با پیشینه توحیدی که ملت ایران داشته ، آن را پذیرا می‌شوند.اسلام و ایران به همین خاطر خدماتی متقابل دارند. 

دوران اسلامی افسانه‌ای (قرون سوم و چهارم و پنجم هجری) عصر طلایی جهان اسلام و جهان بشریت است که همزمان با قرون وسطای اروپاییان بود که خودشان از آن به‌عنوان دوران توحش یاد می‌کنند. 
دوران قرون وسطای اروپاییان از علم و فرهنگ و انسانیت خیلی به‌دور است و اولیات بهداشت و سلامت در بین آنها نیست. بروید کتاب‌هایی را ببینید که در تاریخ جهان نوشته شده. مثل تاریخ تمدن ویل‌دورانت که اشاره می‌کند وضعیت کشورهای اسلامی در چه حدی از فناوری، علوم پزشکی،جراحی، داروسازی، مهندسی، نجوم، علوم انسانی، فلسفه، کلام و... بوده است.آنها در آن زمان در مرزهای دانش بودند ومرجعیت علمی داشتند و شما هم که اشاره کردید بیش از ۸۰درصد دانشمندان جهان اسلام ایرانی بودند. شگفت‌انگیز است که ۸۰درصد یک تمدن، دانشمندان، فناوران وصاحبان دانش وعلوم ایرانی باشند. معلوم است که روی آن ۲۰درصد دیگر هم تأثیرگذار بوده‌ و بسیاری از آن ۲۰درصد جزو شاگردان دانشمندان مسلمان ایرانی بوده‌اند.در جنگ‌های صلیبی، وایکینگ‌ها به اسم جنگ مذهبی و صلیبی وارد جهان اسلام می‌شوند و دست به کشورگشایی و کشتار و قتل و غارت می‌زنند. یکی از کارهایی که می‌کنند سرقت منابع بوده. چه منابع مادی و چه منابع معنوی مثل کتاب‌ها،اختراعات و... . این باعث می‌شود افق جدیدی برای آنها گشوده شده و رنسانس و نوزایی از همین‌جا شروع می‌گردد. این مسأله ریشه تحولات بعدی است که در سده‌های ۱۶ و ۱۷ رخ داد و بعد به انقلاب صنعتی و تمدن شگرف و شگفت‌انگیز غرب و پیشرفت‌های علم و فناوری منجر شد. همه اینها از مسیر آشنایی با تمدن اسلامی است که سهم دانشمندان ایرانی مسلمان در آن بسیار بالا و چشمگیر [و غیرقابل مقایسه با دیگر ملل مسلمان] است. 

از مردم زیر ستم، کمتر ملتی به انقلاب همت می‌گمارد و در میان ملت‌هایی که به پا خاسته و انقلاب کرده‌اند کمتر ملتی دیده شده که توانسته باشد کار را به نهایت برساند و به‌جز تغییر حکومت‌ها در ادامه بتواند آرمان‌های انقلابی را حفظ کند. اما چرا ما ایرانیان باز هم استثنا هستیم؟ 
انقلاب ایران که بزرگ‌ترین و مردمی‌ترین انقلاب عصر جدید است تنها انقلابی است که یک چله پل افتخار را بدون خیانت به آرمان‌هایش پشت سر گذاشت و در برابر همه وسوسه‌هایی که غیرقابل مقاومت به‌نظر می‌رسیدند از کرامت، اصالت و شعارهای خودش صیانت کرد و در حالی وارد چله دوم می‌شود که داشته‌های خودی، مواریث ملی و مباحث مذهبی و دینی را حفظ کرده. ملت ایران یک ملت مسلمان است که ویژگی‌های ایرانی بودن و اسلامی بودن خود را حفظ کرده. 

هویت ملی ایرانی را درراستا و ازافق بیانیه گام دوم بیان می‌فرمایید؟ به‌ویژه که این بیانیه به‌‌قدری واقع‌گرا و خردپذیر است که جای تحسین دارد و این‌که برپایی تمدن نوین رویا نیست و دیگران حتی ناقدان این بیانیه به عقلانی و واقع‌گرا بودنش تأکید دارند. 
اشاره خواهم کرد ما یک پیشینه تمدنی داریم. این پیشینه تمدنی در دو مقطع بوده که ما بیشتر به قرن سوم و چهارم هجری می‌پردازیم. در قرن دهم به بعد هم این تجلی تمدنی بوده که دانشمندان بزرگی دوباره باز از ایران سر بر‌می‌آورند. پس یک سابقه تمدنی داریم که این را کسی انکار نمی‌کند. پیشینه‌اش هست؛ پیشینه‌ای که نمی‌توانند آن را از بین ببرند. تاریخ و تمدن ما همان‌گونه که تأکید کردید تمدن مادر بوده و تمدن‌های دیگر را پرورش می‌داده.‌پس ما یک سابقه تمدنی داریم و این سابقه، امکان‌پذیری باززایی آن را برای دوره‌های بعدی به شرطها و شروطها امکان‌پذیر می‌کند. پس اگر یک‌بار اتفاق افتاده، دوره‌های بعد هم امکان دارد اتفاق بیفتد. ۸۰درصد دانشمندانی که تمدن اسلامی- ایرانی را ساختند ایرانی بودند و این سنت و فرهنگ و دانش و زیرساخت را منتقل کردند تا نسل به نسل چرخید و به نسل انقلاب اسلامی رسید.در بروز انقلاب اسلامی عامل اصلی خود ملت بزرگ ورشید ایران است که مبتنی بر ارزش‌ها وعقلانیت خودش انقلاب کرد[که ساعت‌ها می‌شود پیرامون مؤلفه‌ها وویژگی‌های آن ازجنبه‌های مختلف روان‌شناختی،جامعه‌شناختی،انسان‌شناختی،معرفت‌شناختی و هستی‌شناختی بحث و گفت‌وگو کرد].باور دارم که در این زمینه کم کار شده و برجسته‌سازی لازم دارد. این نکته را هم بگویم که گرفتار ناسیونالیستی و بزرگ‌نمایی نیستیم وقتی درباره هویت ملت ایران بحث می‌کنیم. ملت ایران دارای یک هویت اسلامی‌ و یک هویت ایرانی و یک هویت انقلابی است. برای این‌که ملت ایران یک سابقه دیرینه تاریخی دارد. ایرانی است و همین عنصر ایرانیت مؤلفه‌های فراوانی مانند زبان، شعر، اسطوره‌، اماکن و افسانه‌ها دارد و همه اینها جزو آن هویت و پیشینه است.مردم ایران اسلام را پذیرفتند. ویژگی‌های اسلامی، توحید و نبوت و قرآن است. تشیع هم ویژگی خاص خودش را دارد که خیلی برجسته است و به‌قول شما اسلام ناب محمدی است. مردم ایران قرائتی از اسلام را پذیرفتند که مبتنی بر قرائت اهل بیت(ع) است که بی‌واسطه با پیامبر(ص) وصل بودند و ایشان با مبداء وحی متصل هستند. ویژگی‌هایی که اینجا به‌عنوان ویژگی‌های هویتی مطرح است به‌عنوان ملت مسلمان ایران باعث شد چنین انقلابی را پایه‌گذاری کنند. یعنی ویژگی‌های انقلابی، استکبارستیزی، حمایت از مستضعفین و مظلومین، ایستادگی و ستم‌ناپذیری که شما اشاره کردید. همه اینها برگرفته از همان مباحث فطری است. 

اشاره کنید به تفاوت ویژه‌ای که هویت ملی ایرانیان با سایر هویت‌ها و سایر ملل و حتی مسلمان‌ها دارد. بدین معنا که این همه داشته اگرچه به ایرانیان امتیاز و تشخص می‌دهد اما این همه والایی و ویژگی نه برای دور کردن و دافعه بلکه برای جذب و انجذاب و دعوت است. 
ملت ایران درباره هویت اسلامی تمام ملل مسلمان [از آن جنبه فطری در نظر می‌گیرد] سخن می‌گوید. بعد براساس همین آموزه‌های اسلامی از شمای نوعی و دیگران (سایر ادیان و اقوام) هم دعوت می‌کند.یعنی اصلا حد و مرز ندارد. این بعد اسلامی‌اش است. در بعد دومش یعنی ملی که زبان فارسی و ایرانیت است باز هم دعوت‌کننده است. با وجود تقسیمات و خطوطی که قدرت‌های بزرگ کشیده‌اند اما نتوانستند بین ملت‌ها مرز بکشند.پس ایران دعوت‌کننده همه کسانی است که در حوزه ایران بزرگ فرهنگی هستند.زیراویژگی‌های ملت بزرگ ایران فقط به‌مرز ایران عزیزما منحصرنمی‌شود. در افغانستان [خراسان بزرگ یا آریانا یا پامیر]، در تاجیکستان، در باکو و دربقیه ملت‌های ایران فرهنگی هم هست. بنابراین ایران معاصر می‌گوید بیایید ما با شما هستیم. 

شعرهای ما را نگاه کنید شعر از شور و شعور گرفته می‌شود و شعور از کجا می‌آید از آن مایه‌ها و داشته‌های یک چنین ملتی که فرهیختگانی مثل مولوی، سعدی، حافظ، بیدل و... می‌پرورد. 
 کار این شاعران همین است که آن مایه‌ها و داشته‌ها را تبدیل به هنر با نظم و نثر می‌کنند و آن پیام‌ها در اصل، دعوت همه انسان‌هاست، یعنی شما مثنوی مولوی و سعدی را بخوانی درمی‌یابی که همه را دعوت می‌کند.فقط یک ترجمه از برگزیده شعرهای مولوی در دیوان شمس که چندان خیلی عالی نبود دیدید که در قلب تمدن معاصر چه طوفانی به پا کرد!حالا شمای نوعی مگر می‌توانید با هر روشی، حافظ را از قرآن یا سعدی را از اهل‌بیت(ع) دور کنید و ایرانی و ایرانیت را در مقابل اسلام قرار دهید. این عجیب نیست که شما فردوسی را نمی‌توانید از حب علی و حب اهل بیت(ع) جدا کنید. در این صورت همان‌گونه که شما هم تاکید دارید، با داشتن چنین نگاهی واقعا ایرانی نیستند. این هویت ملی‌دینی قابل تفکیک نیست. همان‌گونه که گفتیم استعمار، جنگ‌افروزی هویتی هم دارد و این جنگ هویت فقط مال امروز هم نبوده است. 

یاد کنیم از تجربه عبرت‌انگیز و هشداردهنده انگلستان.زمانی که وارد هند می‌شود، ۵۰ سال هیچ اقدامی انجام نمی‌دهد و فقط شناسایی و مطالعه و بررسی می‌کند و زیرنظر می‌گیرد همین گاندی ظاهرا ضدانگلیسی اما به‌شدت انگلیسی‌مآب در راستای اهداف استعمار زبان فارسی را برمی‌اندازد و انگلیسی را قانونا جایگزین می‌کند.
جنگ هویتی را از گذشته راه انداخته‌اند برای استحمار که مقدمه‌ای است برای استعمار‌؛ دقت می‌فرمایید! در حقیقت کشیدن و خشکاندن خون و شیره جان یک ملت است؛ فقط بحث غارت منابع مادی نیست که بردند و خودشان را تقویت کردند و رشد اقتصادی دادند.  استعمار همین الان در نقطه‌ای که ما در اکنون هستیم باز همین جنگ هویتی را علیه همه ملت‌ها به‌ویژه ملت ما درانداخت. مثلا هالیوود با انواع و اقسام برنامه‌ها و رسانه‌ها، همه ملت‌ها را هدف قرار داده‌؛ ولی رأس آنها و هدف‌شان ملت ایران است.  به خاطر این‌که داشته‌های قبلی را می‌بینند و نسبت به پایداری‌مان کینه دارند. می‌بینیم که هرگز در این دشمنی نه متوقف شدند نه عقب‌نشینی کردند.  ما این کنشگری دشمنانه و دافعه را از آنها می‌بینیم و بعد شمای نوعی از ایران، دعوت دیگران را می‌بینید‌؛ به‌همین دلیل آنها علیه ملت ایران بیشتر مؤلفه‌های هویتی ایرانی را هدف قرار داده‌اند. گفتیم اسلام جاذب است، پس همه ملت‌های مسلمان و فراتر حتی دیگران را هم دعوت می‌کند بر پایه فراخوان قرآنی که بیایید با همدیگر در آنجا و بر آن مبنا که اشتراک داریم به هم بپیوندیم. حتی اگر مخاطب بی‌دین باشد می‌گوید یا در دین با همدیگر برادریم یا در خلقت، زیرا همه انسان هستیم. سومین ویژگی، بعد انقلابی بودن است.این ویژگی‌ها ملت‌ها را بیدار می‌کند. نویدبخش ملت‌هاست. به‌ویژه در زمانی که می‌گفتند دین افیون ملت‌هاست و نمی‌تواند محرک اجتماعی بشود تا چه برسد به انقلاب.دیدند یک انقلابی براساس دین صورت می‌گیرد که همه را به معنویت و دین دعوت می‌کند و استعمار و قدرت‌های بزرگ و سلطه‌گر را ضدملت‌ها می‌بیند که این پیام انقلاب ما برای همه، راهی تازه است.ویژگی‌ها و مؤلفه‌های هویت ملی ایران و انقلابش این‌چنین جاذبه‌ای دارد، ملتی است که در این ادعای خودش استوار بوده که مجددا برای نجات بشریت برنامه و طرح دارد. نسبت به ملت‌ها و داشته‌های آنها چشمداشتی ندارد و فقط احساس مسئولیت ملی و انسانی و جهانی دارد.اگر من ایرانی، دستاوردهایی در حوزه‌های فناوری‌ و نوآوری‌هایی که در حوزه‌های علمی نوظهور داشته باشم در خدمت ملت‌ها می‌گذارم‌؛ آپارتاید علمی، روش قدرت‌های استکباری است که ملت‌ها را از بعضی رشته‌ها محروم می‌کنند.این آپارتاید علمی، تهدیدی است که وجود دارد. ولی ملت ایران نشان داد که اعتقاد دارد به این که علم و دانشی که الان جهان از آن برخوردار است در هر سطحی میراث همه ملت‌هاست ودرحقیقت یک میراث جهانی است.حضرت آقا در بیانیه گام دوم انقلاب می فرمایند: خودسازی، جامعه‌پردازی و تمدن‌سازی‌، طلیعه ظهور و برنامه نجات جهان است. این حرکت به سمت تمدن نوین اسلام است. همچنین در مواجهه با تمدن غربی، آرمانی را انتخاب کردند که باید به سویش برویم. این چشم‌انداز تمدنی شورآور، شوق‌انگیز، حرکت‌آور و انگیزه‌بخش است. پس هدف‌گذاری‌های کلان به زبان ساده چنین کارکردی دارد: راه، طولانی ولی شدنی است.آمریکایی‌ها انسان‌ها را از آفریقا می‌ربودند و... آمریکا با ظلم و ستم و قتل و خون و غارت ساخته شد. معلوم است که از این تمدن توحش می‌بارد و از توحش نوین نیز جنایت می‌بارد. می بینید وقتی [قصاب غزه] به کنگره آمریکا می‌رود یک ساعت برایش  کف و سوت می‌زنند‌ برای جنایتکاری که بیش از ۶۰ هزار نفر آدم را کشته که سه چهارم‌شان زن و کودک هستند. نژادپرستی در غرب در حال احیاست. در ظاهر بحث حقوق‌بشر می‌کنند و از تنوع فرهنگی و حقوق انسان‌ها می‌گویند. بنابراین خیری از این تمدن برای انسانیت درنمی‌آید.درجهت کلی، فناوری و علم و ظواهر این تمدن پیشرفت می‌کند ولی این در خدمت انسان و انسانیت و رشد معنویت وکرامت قرار نمی‌گیرد.تمدن اسلامی به‌دنبال این است که این آورده‌های خودش را در اختیار دیگران قرار دهد،چون این خیر مشترک، این نشر علم وفناوری فریضه علی کل مسلم و مسلمه است.پس اگر من رشد اقتصادی پیدا می‌کنم به ملت‌های دیگر نباید ضرر بزنم و برای منفعت خودم منافع‌شان را از بین ببرم،بنابراین مامی‌توانیم وارد گفتمان علمی شویم وباملت‌های مسلمان وهمسایه‌ همکاری کنیم.درحوزه علم و فناوری حضرت آقا می‌فرمایند باید مرجعیت علمی پیدا کنیم، یعنی باید به جایی برسیم که دانش بومی و علم نو تولید کنیم و زبان علم باید زبان فارسی باشد. رهبر معظم انقلاب به‌عنوان ولی فقیه، زبان فارسی را یک نشانه هویتی ملی ایران به‌عنوان زبان تمدنی و زبان تمدن نوین اسلامی مطرح می‌کند. چه کسی بیشتر از ولی فقیه نسبت به پاسداشت زبان فارسی، تکریم و حمایت از آن اهتمام ورزیده؟ 

 دوران پهـلـوی اول و دوم را که ببینیم، درمی‌یابیم که اتفاقا اولین چیزی که اینها نداشتند باور به ملت است.
 امام(ره) و رهبری به اولین چیزی که باور دارند مردم است. شما نگاه کنید به نظر پهلوی‌ها و سردمداران‌شان نسبت به مردم ایران. رهبر معظم انقلاب مرجعیت علمی را بیان کردند،چون شمااگر برآنید تا حرکت تمدنی آغاز کنید باید حرکت‌های بزرگ علمی را در اولویت قرار دهید. علی‌رغم آپارتاید علمی، فشارها، ترور و همه برنامه‌هایی که داشتند این ملت خواست و توانست چون آن هویت بیدار شده است.اگرآن هویت بیدار نشود حرکتی شکل نمی‌گیرد.برای رسیدن به جایگاه مرجعیت علمی باید به سمت برپایی تمدن حرکت کنیم و البته که می‌توانیم! زیرا در وضعیت کنونی، هیچ چیزی کم نداریم. استعداد داریم، از نظر ضریب هوشی بالا هستیم، درزمینه فناوری‌ها،نوآوری‌ها، توانمندی‌ها،علم نافع و...همگی دارای قابلیت‌های بالایی هستیم.

این‌ها واقعیت‌هایی است که باید برای مردم به‌ویژه جوان‌ها بیان شود؛ یعنی آن جهاد روشنگری و تبیین مورد نظر مقام عظمای ولایت را به رساترین شکل طرح بریزیم.
ما قبول داریم همه چیزها براساس یک نقشه الهی است و خداوند اراده خودش را برای اداره جهان در قالب سنت‌هایش جاری می‌کند و بر پایه همین سنت‌های الهی است که انسان‌ها اگر تلاش کنند به اهداف‌شان می‌رسند. یک ملت مادامی که خودش را تغییر ندهد، خداوند هم سرنوشتش را تغییر نخواهد داد.ملتی با ویژگی‌هایی که بیان شد، رهبرانی داشته و دارد که از دل ملت برخاسته و همراهی و همگامی و همنشینی با ملت دارند. همراهی امت و امام حقیقتا بی‌نظیر است.ویژگی دیگر، ارزش‌های دینی است. این سه مؤلفه (ملت، رهبر و ارزش‌ها و آرمان‌ها) در کنار هم، انقلاب را شکل دادند و مسیری روشن و مشخص را فراهم کردند. این سه‌گانه درواقع به‌صورت مستمر و هم‌راستا در حال بازتولید حرکت به سمت برپایی تمدن نوین است.در این مسیر موانع و مشکلات هست اما سنت الهی بر این است که شما باید تلاش کنید تا به جلو بروید. هرگز این‌گونه نیست که همه چیز فراهم باشد و بعد رشد و شکوفایی اتفاق بیفتد. اصولا رشد در سختی‌هاست: لقد خلق الانسان فی کبد. البته ملت‌های غربی هم که پیشرفت کردند با سختی‌ها پیشرفت کردند و با تلاش دانشمندان و فن‌آوران‌شان به جلو رفتند. 

تمام تلاش دشمنان این است که این تصویر امیدبخش انقلاب ایران و این پیشرفت و موفقیت را به یک تجربه تلخ یا ناکامی تبدیل ‌کند تا ملت‌های دیگر هیچ‌وقت در این مسیر قرار نگیرند. یعنی به سمت احیای هویت خودشان حرکت نکنند و روی پای خودشان نایستند و ایستادگی و کرامت خودشان را بازنیابند.
انقلاب اسلامی مردم ایران علی‌رغم مخالفت‌ها، مشکلات، نارسایی‌های داخلی و بیرونی، همچنین انواع موانع سخت و نرمی که به‌وجود آمده به شکلی مستمر، مسیر خودش را باز کرده و می‌کند.ما اکنون به قدرت علمی قابل توجهی دست یافته‌ایم و در بسیاری از رشته‌های علمی، مرزی از دانش وجود ندارد که ایرانیان در دوران پس از انقلاب در آنها پیشرفت نکرده باشند. البته هنوز جای پیشرفت بیشتری وجود دارد. نکته قابل توجه این است که این دستاوردها با سرمایه‌گذاری اندکی حاصل شده است.رهبر معظم انقلاب تمام‌قد، پای پیشرفت علمی کشور ایستاده‌اند که تاکید می‌فرمایند من تا آخرین نفس از جریان علمی کشور حمایت می‌کنم، که همین ایستادگی و داشتن برنامه، مبنی بر نقشه جامع علمی برای احراز مرجعیت علمی از سوی ایشان باعث شده که حرکت علمی و دانشوری در ایران اسلامی پیش برود و البته تغییر دولت‌ها هیچ تاثیری در روند افزایشی آن نگذاشته، به گونه‌ای که با این رشد علمی به‌عنوان یک درصد جمعیت جهان، بیش از ۲ درصد تولید علم جهانی را انجام می‌دهیم. درحالی‌که اول انقلاب، بنا به شاخص‌های تولید علم، ایران به‌اضافه عراق یک‌صدم درصد در تولید دانش سهم داشت که اصلا دیده نمی‌شد.

چشم‌اندازی که مقام معظم رهبری ترسیم می‌کنند،امیدوارانه و امیدبخش است،اما درعین‌حال براساس واقعیت‌ها استوار است و نگاه‌شان به آینده بسیار واقع‌بینانه است.همین واقع‌بینی سبب می‌شود که پرسش از نارسایی‌ها و چرایی‌های آنها مطرح شود. با وجود تلاش‌ها،پیگیری‌ها ورهنمودهای امام(‌ره)و مقام معظم رهبری، بازهم شاهد کم‌کاری‌ها و نارسایی‌هایی هستیم.
در حقیقت ما فساد سیستمی نداریم هرچند فساد،انحراف و ناهنجاری هست،برای این‌که دریک جریان بزرگ مثل چنین انقلابی که یک ملت بزرگ راه‌انداخته با این ساختار وسیع معمولا دشمنان و افرادی ناهمسو نفوذ و سوء‌استفاده می‌کنند. در نظام اسلامی، امکان بروز فساد هست ولی اولا زمینه‌اش را نباید فراهم آورد و تقویت کرد. نباید زمینه‌سازی برای ایجاد نارسایی در میان باشد و ثانیا باید به مقابله با زمینه‌های فساد و نارسایی پرداخت.ولی این اختاپوس هزار بازو به قول معروف چون منافع زیادی برای برخی دارد با روش‌های مختلف دوباره سر برمی‌آورد! و همین، کار را حقیقتا سخت می‌کند. بنابراین شمای نوعی همیشه باید بیدار باشید.در اقتصاد و همه ابعاد دیگر بایستی انقلابی عمل کنیم؛ روش انقلابی یعنی بر مبنای عقلانیت، خستگی‌ناپذیری و داشتن برنامه و تدبیر بتوانید مسیر را پیدا کنید. زیرا انقلابی، ایستایی و خستگی ندارد و کار را عبادت می‌شمارد. این مشکلاتی هم که هست اتفاقا از آن روست که ما از فرمول یا نظریه‌ای عدول کرده یا می‌کنیم که انقلاب اسلامی بر آن استوار بوده و مبتنی بر داشته‌های خودی و خواست ملی است یا گاهی اوقات، منتظر نسخه‌های دیگران می‌شویم اما به‌جای درمان به‌ قول معروف «از قضا سرکنجبین صفرا فزود».درست است که باید از تجربه‌های جهانی استفاده کنیم اما آن بهره‌برداری از تجربه جهانی باید به گونه‌ای باشد که مدل بومی خودمان هم بتواند آن را بپذیرد. 


newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها