نقش عقل ولایت و ولایت عقل در تمدن اسلامی

گره خوردگی ایام شهادت امام صادق، جعفربن محمد (ع) با پرسش چیستی عقل و چیستی تمدن اسلامی و نسبت‌شان با یکدیگر، حتی اگر تصادفا پیش آمده باشد، معارفی اصیل در خود نهفته دارد که کلید‌های خزائن علم الهی برای درک درست آن، ارتباط عقل و علم با ولایت الهی و امامت و امامت با تمدن حقیقی اسلامی است. تمدنی که هرگز ۱۳ انسان کامل مجال نیافتند در معنای حقیقی قرآنی‌اش برقرارش سازند و بارش را خداوند بر دوش ظهور آخرین ذخیره و خلیفه‌اش در زمین بقیه‌الله‌الاعظم حجت بن الحسن عسکری، ولی عصر خاتم (عج) نهاد. ببینیم واقعا این گفته چه معرفتی در دل دارد؟
گره خوردگی ایام شهادت امام صادق، جعفربن محمد (ع) با پرسش چیستی عقل و چیستی تمدن اسلامی و نسبت‌شان با یکدیگر، حتی اگر تصادفا پیش آمده باشد، معارفی اصیل در خود نهفته دارد که کلید‌های خزائن علم الهی برای درک درست آن، ارتباط عقل و علم با ولایت الهی و امامت و امامت با تمدن حقیقی اسلامی است. تمدنی که هرگز ۱۳ انسان کامل مجال نیافتند در معنای حقیقی قرآنی‌اش برقرارش سازند و بارش را خداوند بر دوش ظهور آخرین ذخیره و خلیفه‌اش در زمین بقیه‌الله‌الاعظم حجت بن الحسن عسکری، ولی عصر خاتم (عج) نهاد. ببینیم واقعا این گفته چه معرفتی در دل دارد؟
کد خبر: ۱۵۰۰۸۶۹
نویسنده احمد میراحسان‌

برای پاسخ به این پرسش، باید در بیان ثقلین، معنای ولایت و امامت و عقل و علم را جست‌وجو کرد. مقصود خود را از تمدن اسلامی تعریف کرد و آنگاه نسبت این موجودات عالم مجردات و گوهر‌های هدایت را با واقعیات زندگی بشری و معنای تمدن اسلامی در زمین روشن نمود.

در این بحث آگاهی به تعریف معنای ولایت الهی و امامت معصوم و عقل، فرض شده و نسبت آنان جست‌و‌جو می‌شود و تنها به تذکری کوتاه اکتفا می‌کنیم. مسلما تاکید سجع‌گونه در پایان بسیاری از آیات قرآن مجید به عقل‌ورزی و کافراتی و مشرکانی که تعقل نمی‌کنند بیانگر ارزش بی‌رقیب عقل در کلام آفریننده عقل است. گشایش راز عقل در قرآن که تاویل آن به عهده علی بن ابیطالب و فرزندان معصوم او قرار گرفت که خود عین عقل هستند. 

۱_ کمال یک حقیقت واحد روح در انسان کامل به سه صورت، ولایت الله، عقل توحید و علم امامت راز نبوت خاتم‌الانبیا و شالوده مدینه النبی و در واقع تمدن اسلامی ناب است که در نظام موعود تحقق بیرونی و تمدنی می‌یابد. 

مقام کانونی عقل که با فکر حاصل از عمل مغز و ماده خاکستری فرق دارد، مربوط به مقامش در آفرینش انسان است؛ و از جنس فرامادی آن همچون قلب و روح، دمیده‌ای لطیف و وجودی مجرد است، در روایات همه معصومین عقل جایگاه نخست دارد. 

بویژه در روایات امیرالمومنین و امام باقر و امام صادق و امام کاظم و امام رضا و ... 
اصل روشنگری در‌باره خلقت عقل از حدیث نبوی آغاز می‌شود. در اصول کافی و دیگر کتب روایی، چون تحف‌العقول و عده‌الداعی و بحار‌الانوار و نوادر‌الاخبار (فیض کاشانی) از اهل بیت وحی نقل شده است. در کتاب حضرت فیض از پیامبر بزرگوار اسلام نقل شده‌:
... عن النبی، صلی‌الله علیه و آله:
ان‌الله تبارک و تعالی خلق العقل من نور مکنون، مخزون فی السابق ..

همانا خدای تبارک و تعالی، عقل را از نور مکنون و مخزون (نهان در گنجینه علم ازلی‌اش) آفرید. در حالی که هیچ پیامبر مرسل و ملک مقربی از آن اطلاع نداشت و علم را نفس عقل قرار داد و فهم را روح او، زهد را سر و راس او و حیا را دو چشم او و حکمت را زبان او و رافت را دهان او و رحمت را قلب او.

سپس درون عقل را از ده چیز آکند و نیرومندش ساخت که عبارتند از:۱_یقین، ۲‌_ایمان، ۳_صدق، ۴_ سکینه و آرامش، ۵_اخلاص، ۶_رفق و سازگاری، ۷_عطیه و دهش، ۸_قناعت، ۹_ تسلیم به حق و ۱۰_شکر 

در ادامه روایت عقل آمده، هر فرمانی که خدا امر فرمود، عقل بی، چون و چرا به اجرا در آورد این نکته، یعنی وحی عین عقل حقیقی است و هیچ تعارض و، چون و چرایی بین حقیقت عقل ناب و وحی وجود ندارد و به عقل امر می‌کند سخن بگو و عقل سخن را با سپاس خدای یکتا و با توحید خدای بی‌همتا‌ی بی ند و ضد آغاز می‌کند؛ و خداوند به عزت و جلالش قسم می‌خورد که هیچ آفریده‌ای را زیباتر و فرمانبردارتر (از حق) و تواناتر و والاتر و شریف‌تر و عزیزتر از عقل نیافریده و تاکید می‌کند بواسطه عقل موُاخذه خواهد کرد و بواسطه عقل به وحدانیت و یگانگی خداوند پذیرفته می‌شود و شفاعت عقل را در خصوص عاقلان می‌پذیرد و خداوند فرشتگان را شاهد می‌گیرد که شفاعت عقل را در باره هرکس که به او عقل داده بپذیرد.

روایت در‌باره عقل از امامان و خصوصا امام باقر و امام صادق (ع) جایگاه بزرگی در کتب معتبر روایی دارد. روایت جنود عقل امام موسی کاظم (ع) در واقع تصویر زیربنای جامعه اسلامی و صورت تمدنی و چهره اجتماعی جامعه اسلامی است. 

ما در قرآن و روایات و تاریخ نبوی، با کلمه مدینه، برخورد می‌کنیم. مدینه‌النبی، یک‌نامگذاری معنا‌دار از تبدیل یثرب به شهر منتسب به نبی اکرم است. این کلمه می‌تواند به معنای نظام یکجانشینی نو با ژرف ساخت متمایز از شهر‌های جاهلی در اشکال کلانشهر، مثل مصر و مداین ماقبل اسلام و دیگر بلاد باشد.

شهر اداره پیامبرانه، دارای ارزش‌ها و مناسبات متفاوت بین طبقات اجتماعی و کل مردم و سرشت اقتصاد و سیاست و فرهنگ الهی، یعنی شهری با مهر نبوت بر آن و ارزش‌های متکی بر قرآن و رهبری نبی در مناسبات اجتماعی و متجلی در کالبد شهر است؛ چنان که در تاریخ مدینه النبی آمده. به عنوان نمونه دستور پیامبر اکرم بر تقریبا هم‌سطح ساختن خانه‌های مدینه، تا هم از نظر مقابله با تفاخر طبقاتی و هم موضوع نهی از منکر و اشراف و دیده شدن خانه‌های پست‌تر به‌وسیله خانه‌های بلند مرتبه قابل تامل است. متاسفانه شهر نشینی با مقررات اسلام مثل همه وجوه دیگر اسلام کامل، ناتمام ماند و عصر اجازه نداد شهر‌ها در روح و کالبدشان تمدن اصیل قرآنی و مدنیت متکی بر امامت عصمت را تجربه کنند و این تجربه در تاریخ به زمان ظهور موعود، امام معصوم و انسان کامل آخرین، وانهاده شد که تجلی عقل و علم کامل در اداره جامعه حقیقتا اسلامی است.

این مدیریت ایمانی و عقلی و علمی کامل همه نهاد‌های جامعه از اقتصاد و سیاست تا فرهنگ و شهرسازی و هنر و. مختص تمدن یگانه و بی‌شبیه به تمدن‌های تجربه شده بشری از تمدن اولیه کلده و سومر و بابل و فنقی. تا تمدن مصر و یونان و ایران و چین و هند و روم در عهد باستان و تمدن اسلامی اموی و عباسی و مغول و تیموری و صفوی و تمدن قرون وسطای مسیحی اروپا و تمدن مدرن لیبرال غرب، اروپایی و آمریکایی، .. و تمدن کمونیستی شرق، شوروی و چین و... است.

اشتباه نا بخشودنی آن است که تمدن اسلامی اصیل نبوی تحت هدایت معصوم که عصر غیبت و انتظار را می‌گذراند با تمدن مشهور بنام اسلامی تحت رهبری نفاق و ظاهرا اسلامی و مغضوب و غصبی یکی پنداشته شود؛ و تاثیر انوار اسلام بر این تمدن که مایه پیشرفت‌های بزرگ شد، چنان که تاثیرش در قرون وسطای مسیحی و بیداری اروپا پس از جنگ‌های صلیبی چنین کرد با تمدن حقیقی اسلام جابه‌جا کرد و دعاوی اموی و عباسی بر تمدن‌سازی اسلامی جدی گرفته شود؛ و از فرط ذلت در دوران غیبت رهبر واقعی تمدن اسلامی دستاورد‌های مادی تمدن غاصب، مایه افتخار باشد. در حالی که همه تمدن‌های متکی بر کفر، چون تمدن خدایانی یونان و تمدن فرعونی بابل و مصر و تمدن مسیحیت تحریف شده و تمدن مدرن، دارای شکوهمند‌ترین دستاورد‌های مادی و علمی و تکنولوژیک دوران خود بودند که پایه‌های قدرت و عظمت را می‌ساخت. اساسا فرآیند طولانی پیشرفت مادی یا تحولات فکری و معنوی بشر گسسته از وحی و هدایت پیامبران با همه ظواهر توسعه‌یافتگی گوناگون دنیوی، اثبات‌کننده ناتوانی این تمدن‌ها در ساخت جامعه سعادتمند انسانی بوده‌اند؛ و بر شکست کامل در بنا نهادن جامعه متکی بر عقل و عدالت و اخلاق و ارزش‌ها و هدایت‌های الهی گواهی داده‌اند.

در‌باره تمدن اسلامی که با تحریف‌گران اسلام و در دوره جدید با همدستی شرق‌شناسی استعماری شیوع یافت، مشکل بزرگ سرپوش نهادن بر مکر بزرگی است که به وسیله پشت‌کنندگان به سفارشات قرآن و رسول‌اِلله شروع شد و با سلطنت‌های دنیا‌گرای جائر و پشت‌کردگان به ایمان و فریب دنیاگرایان اهل نفاق تکمیل گشت.

تمدن وابستگی تام با قدرت هدایتگر تمدن دارد. نیرویی که جهت توسعه علم و فن و اقتصاد و سیاست و فرهنگ و اخلاق و هنر را معین کرده و به آن هویت معین می‌دهد. پیشرفت با جهان‌بینی فرعونی و استکباری و سلطه‌گری و سلطه‌پذیری با همه داده‌ها و نیرو‌های فنی و علمی و اجتماعی و تولید و عمران و ساخت و ساز و معماری و فنون و... برای سرکشی و ظلم و کفرورزی، یا کاربرد همه دستامد‌های مادی و معنوی همه نیرو‌های اختراع و اکتشاف و رشد و پیشرفت در خدمت اجرای فرمان خدا و قوام عبودیت و توحید و ولایت و کاربرد عقل و علم در این مسیر!
آیا بدیهی نیست تمدن یک ساختار منسجم بین آفریده‌های بشری و قدرت و ژرف ساخت معنوی است و دشمنان خدا قادر به‌بنا نهادن تمدن اسلامی نیستند و تمدن اسلامی با قدرت شرک و نفاق تایید نمی‌شود و تلاش عالمان ولو امام صادق و تربیت شاگردان، در مسیر نفی این تمدن مادی‌گرا و مشرک است و زاده این تمدن التقاطی نیست و تمدن و پیشرفت شیطانی هم از آموزه‌های توحیدی امام معصوم زاده نشده است و نباید منتسب به اسلام حقیقی شود. مگر پیشرفت‌های آمریکای امروز و فرانسه و انگلیس، چون پیشرفت علمی دارد و برج می‌سازد و بمب اتم دارد و هوش مصنوعی بکار می‌گیرد و.. ماهیتی ظلمانی ندارد؟ و سرمایه‌داری جهانی پیشرفته آفریده، تمدن مشروعی است؟ 
نتیجه می‌گیریم که تمدن اسلامی پس از رسول‌الله، با کنار نهادن قرآن و معصوم یعنی عقل و علم تمدن اسلامی نبوده و تمدن اموی و عباسی تمدن اسلامی به حساب نمی‌آید و مثل همه تمدن‌های جائر ساسانی و رومی و ... ماهیتی مشرکانه و ظالمانه داشت.
پس در عصر غیبت تکلیف چیست، اگر تمدن اسلامی با قدرت معصوم متولد و سرپرستی می‌شود در عصر غیبت مومنان چه تکلیفی دارند؟

به نظر می‌رسد همان طور که با قیام‌شان علیه ظلم در صورت امکان، پیروزی به‌دست آورده و حکومت تشکیل می‌دهند و می‌کوشند در مسیر اهل‌البیت علیهم‌السلام رفع ظلم کنند و تا جایی که بتوانند بکوشند جامعه‌ای سالم و عادلانه و مجاهد در راه حق شکل دهند و تکالیف دوران انتظار را‌به اجرا درآورند درباره داده‌های تمدنی هم همین روش قابل قبول است و به‌جای معرفی نظم تمدنی خود به اسم نظم الگو که از آن‌معصوم است، به آن‌چون تمدن دوران انتظار برخورد کنند.

در این صورت به جای توجیه هزاران خطا و ناتوانی و مناسبات فاسد و تبعیض و فساد‌های گوناگون، می‌پذیریم این تمدن، گویای تلاش ما برای طی مسیر سلوک تا ظهور است تا به عنوان خواستاران آن‌تمدن اصیل وظایف در حد توان خود را برای سالم‌سازی تمدنی انجام داده باشیم. پس نه تن به تمدن جائر داده‌ایم و نه ادعای پوچ و گمراه‌کننده کرده‌ایم و چهره مجلل اسلام اصل و تمدن منتظر را مخدوش نموده‌ایم و جامعه پر از مشکلات خود را نماد تمدن ایلامی موعود معرفی کرده‌ایم.

‌در حقیقت تصحیح همین تمدن کنونی هم تا این همه کاستی‌های مدنی‌اش را به نظم سالم آتی بدل سازیم کار تلاش یک سال و ۱۰ سال نیست و می‌بینیم هر روز با چه جهاد نفسگیر در داخل و خارج سپری شده است. 

پس واقعگرایانه به خود بنگریم. ما تلاش بی‌وقفه خود را برای نقد عملی تمدن غرب و شرق و ساختن الگویی سالم پیش می‌بریم، اما تا ساختن یک تمدن الگو راه درازی در پیش است. در صورت استقامت می‌توان امید‌وار بود خداوند کسانی را که در راه تمدن عدالت محور کوشیدند و در راه ظهور تمدن منتظر تلاش کردند، اجر مجاهدان دوران انتظار عطا کند و تلاش‌شان در طرد تمدن شیطانی پذیرفته شود.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
۲۵ سال با «جام‌جم»

گفت‌وگو با دکتر مراد عنادی، مدیرعامل موسسه«جام‌جم» در آستانه بیست و ششمین سالگرد انتشار این روزنامه

۲۵ سال با «جام‌جم»

نیازمندی ها