۳میلیون و۷۵۰هزار نهال، بوشهر را سبز می‌کند

رویای سبز بوشهر

گزارشی شکست الگوی کشت گونه‌های غیر بومی در طرح‌های جنگل کاری

خشکیدگی و زوال آکاسیا ویکتوریا در طرح‌های جنگل کاری

بار‌ها از الگوی درختکاری منابع طبیعی انتقاد کرده اما حاضر به پذیرش هیچ انتقادی نیستند و همچنان بر روش اشتباه خود پایفشاری می‌کنند.
بار‌ها از الگوی درختکاری منابع طبیعی انتقاد کرده اما حاضر به پذیرش هیچ انتقادی نیستند و همچنان بر روش اشتباه خود پایفشاری می‌کنند.
کد خبر: ۱۵۰۰۱۹۲

 

داریوش محبی _ کارشناس علوم و مهندسی محیط زیست و روزنامه‌نگار

در بازدیدی که جمعه ۸ فروردین ماه ۱۴٠۴ از پارک‌های جنگلی سرکره، گندمریز و عیسوند داشتیم درختان خشکیده و به زوال رسیده آکاسیا ویکتوریا، جلوه‌هایی دلخراش داشتند. بیشتر درختان آکاسیا ویکتوریا خشکیده و تعدادی فقط دارای سرشاخه‌های نسبتاً سبز هستند.

بار‌ها از الگوی درختکاری منابع طبیعی انتقاد کرده اما حاضر به پذیرش هیچ انتقادی نیستند و همچنان بر روش اشتباه خود پایفشاری می‌کنند.

 

بهترین پهنه‌های مرتعی را درختکاری می‌کنند. چرا باید پهنه‌هایی با پوشش بسیار مناسب گونه‌های مرتعی و برخی پهنه‌های شنی که دارای خاک ضعیف و پوشش اندک گیاهی هستند را درختکاری کرد؟ چرا برای تثبیت شن‌های روان از گونه‌های گیاهی بومی و سازگار با اقلیم استفاده نمی‌شود؟ چرا متولی منابع طبیعی کمترین ارزش را برای مرتع قایل نیست و بر سازه‌های آبخیزداری و درختکاری در جا‌های نامناسب اصرار میورزد؟ چرا همچنان باید کهور پاکستانی که در زمره ۱٠٠ گونه مهاجم شناخته شده است استفاده شود؟ این حجم از آکاسیا ویکتوریا که با هزینه‌های قابل توجه توسط پیمانکار کاشته شده و امروز به زوال رسیده‌اند، و این هدر رفت بیت المال را چه کسی پاسخگوست؟ چرا از نمونه‌های موفق درختکاری مردمی با اندک هزینه، الگوبرداری نمی‌شود؟

 

پیش از انقلاب تپه‌های شنی پیرامون روستا‌هایی همچون سرکره، گندمریز، عیسوند، آبطویل، چاه خانی، خوشاب، چاهکوتاه، سمل، گلگون و... را گز شاهی و اسکنبیل و... کاشتند و هنوز سبز و پابرجا هستند (البته بخشی از همین درختان گز هم توسط قاچاقچیان چوب نابود شده‌اند) و در چند دهه گذشته فقط بدلیل نگهداشت راحت کهور پاکستانی که براحتی تکثیر و با کمترین مراقبت رشد می‌کنند به عنوان گونه غالب در جنگل کاری‌های استان‌های جنوبی شده که شواهد و پژوهش‌ها نشان داده همین کهور‌های پاکستانی با مصرف بی‌رویه و نیاز شدید آبی، سطح زمین‌های پیرامونی خود را خشک و نه تنها کمکی نکرده بلکه خود مهمترین عامل حرکت شن‌ها و کانون‌های ریزگردی هستند و همه ساله از اردیبهشت ماه تا آبان ماه شاهد گرد و خاک‌های شدید و حرکت شن‌ها و باد‌های شنی در این مناطق هستیم که جای جنگل کاری‌های نافرجام و آسیب‌زا می‌توان با کاشت گونه‌های مرتعی بومی و تقویت پوشش گیاهی منطقه بهترین شیوه تثبیت شن‌های روان را انجام داد.

 

نظر کارشناسان ادارات منابع طبیعی نسبت به اولویت بخشی کهور پاکستانی بر درخت کُنار به شرح زیر است:

«استقرار درخت کنار به سختی صورت می‌گیرد، در آبراهه‌ها که نیاز آبی‌اش را بتواند جبران کند مستقر می‌شود، براحتی توسط دام و احشام خورده می‌شود، در برخی مناطق سایه وسیعی ندارد، بسرعت نسبت به کمبود آب واکنش نشان می‌دهد و سرعت رشد کمی نسبت به کهور پاکستانی دارد. »

 

در همین اظهارات چند خطای راهبردی وجود دارد. کُنار در رویشگاه‌هایش که «کُنار‌دان» نامیده می‌شود هم در آبراهه‌ها و آبگیر‌ها و هم در سطح و تپه‌ها می‌روید و رشد می‌کنند و در همه پهنه‌های رویشی «کُنار‌دان» به وضوح دیده می‌شود و اگر در جا‌هایی که منابع طبیعی درختکاری می‌کند دچار چنین چالشی هستند(مانند طرح جنگل کاری سه راه بردخون بعد از کوه نمک جاشک) نشان از جانمایی نادرست است و اصولاً این مکان مناسب جنگل کاری نیست و حتی کهور‌های پاکستانی که حدود دو دهه است کاشته شده‌اند در بدترین شرایط و کمترین رشد هستند.

اگر براحتی توسط دام و احشام خورده می‌شوند بدلیل بی‌نظارتی و عدم اجرای قرق و رهاشدگی جنگل‌های دست کاشت است. کُنار رملک اصولاً دیر رشد و کم سایه است و نباید انتظاری فرای شرایط زیستی‌اش داشت و قرار نیست همه گونه‌ها تناور، افراشته و سایه گستر باشند. چرا باید شاخص و معیار منابع طبیعی، کهور پاکستانی باشد؟ در هر جایی باید گونه بومی همان منطقه کاشته شود و نمی‌توان الگوی کاشت تک گونه‌ای را برای همه مناطق تجویز کرد. جایی باید کُنار کاشت و جای دیگر کهور ایرانی، جایی گز شاهی و اسکنبیل و جایی دیگر استبرق و دِرّه یا گرگ تیغ و... کاشت. واکنش درخت کُنار نسبت به بی‌آبی از برجستگی و امتیاز ویژه این گونه بومی است و بسیار هوشمندانه خود را با شرایط آب و هوایی و خشکسالی و ترسالی، هماهنگ می‌کند. کُنار دارای خزان تابستانی است. در سال‌های خشک و کم بارشی، رنگ برگ‌ها روبه سفیدی می‌رود تا با جذب آفتاب کمتر، تبخیر کمتری در برگ‌ها داشته باشد و تعداد برگ‌ها بر شاخه‌ها کمتر و کوچکتر می‌شود و این راز بقا و ژینایی کُنار است نه نقطه ضعف آن.

 

با توجه به محتوای گزارش که خشکیدگی و زوال آکاسیا ویکتوریا در پارک‌های جنگلی است به معرفی مختصر این گونه غیربومی و وارداتی می‌پردازم.

 

آکاسیا ویکتوریا در راسته باقلاسانان، تیره باقلاییان، سرده آکاسیا، گونهA. victoriae و نام دوبخشی Acacia victoriae، که به صورت درخت یا درختچه وجود دارد و ویژه مناطق خشک و گرمسیری است. مناطقی که باران ناچیز است ولی خاک دارای آب زیرزمینی در عمق ۴ تا ۶ متری است،

به خوبی مستقر می‌شود. در برخی از ماه‌های سال وجود

یک باران اندک (نَمبارشی) برای آن‌ها بسیار حیاتی است، تا جایی که با جذب همین اندک رطوبت، توان گذر و نجات خود از تنش خشکی دارد.

 

در دامنه گسترده‌ای از خاک‌ها توان رویشی و سازگاری دارد و در خاک‌هایی با pH=۵-۹ شکوفا می‌شود. آکاسیا ۲۰ تا ۳٠ سال عمر می‌کند که با هرس اصولی، توانایی ترمیم دوباره دارد.

 

آکاسیا ویکتوریا بومی استرالیای مرکزی و گونه‌ای وارداتی به ایران است که در استان‌های فارس و ایلام به صورت تزئینی و در خوزستان و بوشهر به منظور تثبیت تپه‌های شنی کاشته می‌شود.

آکاسیا درخت کوچک و خارداری است که به ۳ تا ۴ متر می‌رسد و در شرایط مطلوب تا ۷ متر رشد می‌کند.

 

به طور طبیعی در طیف وسیعی از خاک می‌روید و هرچند در برابر خشکی مقاوم است اما نیازمند آبیاری منظم است و در سال‌های خشکی شدید تاب نیاورده و خشکیده می‌شوند. زمین‌های پست کنار رودخانه و زهکشی‌ها، پهنه‌های گسترش سیلاب یا عرصه‌هایی که آبگیری مناسبی دارند بهترین مکان رویشگاهی آنهاست.

 

نگهداری آکاسیا نیازمند مراقبت‌های ویژه و دقیق می‌باشد. این گیاهان اغلب در شرایط گرمسیری و معتدل به خوبی رشد می‌کنند. آکاسیا نیاز به آبیاری منظم دارد، اما خاک آن ضمن اینکه نباید زیاد خشک شود همچنین نباید دچار آب‌ایستادگی شود. خاک حاوی مقدار مناسبی از مواد آلی و خاکریز برای آکاسیا مهم است در مناطق با دما‌های ملایم تا گرم و رطوبت متوسط تا بالا رشد می‌کنند.

 

بیشتر گونه‌های آکاسیا با دما‌های بین ۲٠ تا ۳٠ درجه سانتی‌گراد سازگارند و دما‌های زیر ۵ و بالای ۴٠ درجه سانتی‌گراد برای این گونه، آسیب‌زا و سبب تنش دمایی است بنابراین دما‌های مناسب و رطوبت کافی در نگهداری آکاسیا بسیار مهم است.

 

نتیجه‌گیری:

هدف متولی منابع طبیعی از طرح‌های جنگل کاری، آمارسازی است نه حفظ و احیای گونه‌های بومی و سازگار با اقلیم منطقه. گونه زود رشد و هجومی کهور پاکستانی به دلیل نگهداشت آسان، اولویت کاشت شده و امروز بدلیل چرای دام‌ها در پارک‌های جنگلی و خوردن بذر‌های این درختان بوسیله فضولات دامی در سرتاسر دشت‌ها و کوه‌ها، در حال تبدیل به گونه غالب در جنوب کشور می‌شود که تهدیدی جدی برای طبیعت جنوب کشور است. جانمایی‌های طرح‌های جنگل کاری دچار اشکال است و غالباً مناطق مناسبی را انتخاب نکرده‌اند و بیشتر طرح‌های موجود، شکست خورده‌اند اما متولی امر همچنان بر همان روند و رویکرد شکست خورده اصرار دارد و‌امیدواریم با بازنگری و اصلاح این رویه شاهد کاشت گونه‌های بومی سازگار با اقلیم در جا‌های مناسب درخت کاری و همچنین حفظ و احیای پوشش مراتع با گونه‌های گیاهی بومی باشیم و فراموش نکنیم که حفظ و احیای مرتع ارزشی به مراتب بیش از درختکاری با گونه‌های غیر بومی است.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها