روایتی از دیدار رمضانی مسئولان نظام با رهبر انقلاب

ضیافت باران

چیزی تا آغاز دیدار نمانده و من هنوز در کشاکش ترافیک سنگین تهران، پشت گردن ماشین‌های جلویی، مورچه‌وار پیش می‌روم. تمام خط‌های ممتد برنامه مسیریاب، به رنگ سرخ عنّابی درآمده و این یعنی که این ترافیک سنگین فعلاً قصد رها کردن حنجره تهران را ندارد. با این وضعیت بعید است به دیدار برسم. ناگزیر در کناره خیابانی حوالی راه‌آهن ماشین را رها می‌کنم و برای اولین موتور دست بلند می‌کنم؛ جمهوری! ترک موتور که سوار می‌شوم و مقصد را که دقیق‌تر می‌گویم، مرد میانسال چهره‌پوشیده به خنده می‌گوید «سفت‌تر بشین؛ مهمون آقا نیفته».
چیزی تا آغاز دیدار نمانده و من هنوز در کشاکش ترافیک سنگین تهران، پشت گردن ماشین‌های جلویی، مورچه‌وار پیش می‌روم. تمام خط‌های ممتد برنامه مسیریاب، به رنگ سرخ عنّابی درآمده و این یعنی که این ترافیک سنگین فعلاً قصد رها کردن حنجره تهران را ندارد. با این وضعیت بعید است به دیدار برسم. ناگزیر در کناره خیابانی حوالی راه‌آهن ماشین را رها می‌کنم و برای اولین موتور دست بلند می‌کنم؛ جمهوری! ترک موتور که سوار می‌شوم و مقصد را که دقیق‌تر می‌گویم، مرد میانسال چهره‌پوشیده به خنده می‌گوید «سفت‌تر بشین؛ مهمون آقا نیفته».
کد خبر: ۱۴۹۶۶۳۳

پیاده می‌شوم، رفت‌و‌آمد مردان کت‌وشلوار پوش آراسته نشان از این دارد که درهای حسینیه باز شده و مسئولان و کارگزاران درحال ورود به مراسم هستند. از همین درب ورودی تفاوت‌های جالب این دیدار با بقیه دیدارهای معمول به چشم می‌آید. میهمان‌ها همه یا کت‌شلوار به تن دارند یا لباس روحانیت؛ خبری از ازدحام‌‌ و صف‌های طویل که از ساعت‌ها قبل پشت درب‌ها تشکیل می‌شد نیست. همه سرموقع می‌آیند و آرام وارد می‌شوند. بعضی با محافظ، برخی با راننده و بقیه در گروه‌های دو و سه نفره با دوستان و همکارهایشان.

دیدار رمضانی رهبر معظم انقلاب اسلامی با کارگزاران و مسئولان نظام، از آن دیدارهای مهم و راهبردی سالانه  است که مسئولان را از همه طیف‌ها و سلایق مختلف سیاسی دور هم جمع می‌کند؛ طبیعی است که برخی در این دیدار یاران و دوستان قدیمی خود را می‌بینند و شگفت‌زده و گرم مشغول خوش و بش و احوالپرسی می‌شوند.

در محوطه بیرونی حسینیه امام خمینی، بازار روبوسی و خنده حسابی رونق گرفته. به زیر سقف حسینیه که وارد می‌شوی فضاسازی معنوی رمضانی توجه‌ها را جلب می‌کند. پرده‌ای فیروزه‌ای در صدر مجلس؛ پارچه‌های اسلیمی فیروزه‌ای بر کمر ستون‌ها و کتیبه‌هایی با اسماء الهی که بر جان دیوارهای حسینیه نصب شده‌اند. و آیه پرمعنای «فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ» که درشت و زیبا بر کتیبه‌ای آبی، پیشانی‌بند حسینیه شده. حسینیه تقریباًً تا نیمه پر شده و همچنان میهمان‌ها به سمت صف‌های میانی سرازیراند. ساعت حسینیه می‌گوید هنوز یک ساعتی تا شروع رسمی مراسم مانده؛ پس چه کاری بهتر از قرائت جزءهای عقب افتاده قرآن‌ها.

آخرین دیداری که آمدم، دیدار اقشار مردم با رهبر انقلاب بود؛ آن‌روز تقریباً هیچ مسئولی به چشم نمی‌خورد و امروز هرکجا را که نگاه می‌کنی در چپ و راست، مسئولین و کارگزاران و چهره‌های سیاسی مشهور نشسته‌اند. انگار وسط خبر «بیست و سی» ایستاده باشی! کنار آقایی با کت و شلوار طوسی و موهای جوگندمی می‌نشینم که چند دقیقه بعد متوجه می‌شوم نماینده یکی از شهرستان‌ها در مجلس است. با صدای نسبتاً بلندی مشغول قرائت است.

هنوز جاگیر نشده‌ام که یک آقای روحانی درحالی کنارم می‌نشیند که زیر لب می‌گوید: «اوه؛ چقد سفت؛ چطور قراره چندساعت روی این گلیم‌ها بشینیم». سلامی میکنم و با لبخند می‌گویم «زیر مسئول‌جماعت نرم نباشه بهتره». بلند میخندد. بعد میفهمم ایشان هم نماینده مجلس‌اند.

پیش بسوی قبله؛ پشت سر امام!

برخلاف بقیه دیدارها که تا شروع مراسم، بعضی داوطلبانه شعر می‌خوانند و از جمعیت شعار و صلوات می‌گیرند، امروز جمعیت آرام است. سحری نخورده‌ها پلکشان می‌رود که سنگین شود. دانه تسبیح‌ها زیر انگشت مهمان‌ها میلغزند به انتظار. صف‌ها و صندلی‌ها کاملاً پر شده؛ عقربه‌های ساعت، جمع شدن قرآن‌ها و مرتب شدن کت و شلوارها، همگی نوید نزدیک شدن به شروع مراسم را می‌دهد. ناگهان همه با شعار «صل‌علی محمد نایب مهدی آمد» برمی‌خیزند و با شعف دست به سینه می‌گذارند به احترام.

رهبر انقلاب وارد حسینیه می‌شوند و آقای رئیس‌جمهور هم پشت سر ایشان. جمعیت که سیر شعار می‌شود، با تفقد و اشاره آقا باز می‌نشیند. نماینده نشسته در سمت راستم هنوز به گلیم‌های حسینیه عادت نکرده و باز موقع نشستن این‌پا آن‌پا می‌شود. به رسم دیدارهای رمضانی، چند دقیقه نخست مراسم به تلاوت قرآن اختصاص دارد. آقای حامد شاکرنژاد در جایگاه قرار گرفته و آیاتی از سوره مبارکه آل‌عمران را که بی‌ارتباط با آیه نصب شده در محل سخنرانی نیست، قرائت می‌کند.«وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِین». شاکرنژاد صدق‌الله را که می‌گوید، با احترام و نیم‌خیز بین جمعیت می‌رود.

نوبت به سخنان آقای دکتر پزشکیان می‌رسد. مثل همیشه پر از انگیزه و شور؛ مثل همیشه پر از استناد و تضمین از آیات روشن قرآن و روایات. کمی در موضوع رمضان و ادعیه رمضانی می‌گوید و کمی از لزوم انسجام و وحدت در جامعه. «ملتی که با وحدت و پشت سر یک امام به سوی یک قبله حرکت می‌کند، هیچ قدرتی نمی‌تواند آن را زمین‌گیر کند؛ ما قادریم بر همه مشکلات غلبه کنیم، به شرطی که در وحدت و همدلی استوار بمانیم و از مسیر حق خارج نشویم». چه تصویرسازی آخرالزمانی زیبایی بود این جمله آقای پزشکیان. امتی پشت امام خود؛ و حرکت بسوی قبله‌ای بلند و روشن. بعد گزارشی کلی از عملکرد شش ماهه و برنامه پیش‌روی دولت در زمینه اقتصاد و معیشت و سلامت ارائه می‌کند. آقای پزشکیان صحبت‌هایش را به وعده اجرای این برنامه‌ها به‌شرط حفظ وفاق و انسجام به پایان می‌رساند.

وای بر فراموش‌کاران!

حالا صندلی آقا در جایگاه قرار می‌گیرد. آقا آرام و موقر در میانه جایگاه می‌نشینند. سران قوا و رؤسای بازوان مشورتی نظام در سمت چپ و سرداران و امیران سپاه و ارتش در سمت راست آقا به ردیف نشسته‌اند؛ آیه قرآن بالای سر؛ تصویری شکوهمند و پرصلابت که خواهی نخواهی در شرایطی که مدام وزوزه‌های تهدید و ارعاب از بلندگوهای دشمن مخابره می‌شود، تداعی‌کننده اقتدار و توانایی در ذهن‌ بیننده‌هاست.

رهبر انقلاب سخنرانی را با خوش‌آمدگویی آمیخته به لبخندی پدرانه آغاز می‌کنند. بلافاصله یادی از شهید رئیسی می‌کنند که سال گذشته در این جلسه گزارش عملکردشان را ارائه کردند. سرهای جماعت به تأسف تکان می‌خورد. چه یادآوری غم‌آلودی. پیش از آنکه غم بین جمعیت پراکنده و ته‌نشین شود، رهبر انقلاب با تشکر از رئیس‌جمهور فعلی و تحسین انگیزه ایشان فضا را تغییر می‌دهند. «بنده اوّلاً تشکّر میکنم از بیانات جناب آقای دکتر پزشکیان، رئیس‌جمهور محترم. بیانات گسترده و خوب و مفیدی را انجام دادند. آنچه نظر من را جلب میکند، بارها هم به خود ایشان این را گفته‌ام، آن حالت انگیزه‌ای است که در ایشان وجود دارد؛ این خیلی باارزش است».

رهبر انقلاب بخش نخست سخنان خود را به مسئله «فراموشی» اختصاص داده‌اند و مفهوم فراموشی و انساء را در ساحت فردی و اجتماعی برای مسئولان تشریح می‌کنند. تعریفی که آقا از خودفراموشی در ساحت اجتماعی آن ارائه می‌کنند، تعریفی نو و بکر است. ایشان عملکرد مسئولین را چنانچه همانند وضعیت و عملکرد و راه فرمانروایان و مدیران دوره طاغوت باشد، جرمی بزرگ نامیده و فرمودند «این[طور] اگر بشود، خیلی مایه‌ی نگرانی است؛ خسارت بی‌نظیری است چنین چیزی اگر پیش بیاید». این انذاری بود تکان‌دهنده و مهیب از رهبر انقلاب به کت‌وشلوارپوش‌های نشسته در حسینیه!

نمایشگاه ظرفیت‌ها!

رهبر معظم انقلاب سپس سراغ مسائل روز کشور رفته و به مشکلات اقتصادی پرداختند و در تشریح راه‌حل برون‌رفت از این مشکلات فرمودند «یکی از اوّلین کارهایی که باید انجام بگیرد، انسجام درونی دستگاه‌های گوناگون است؛ هم دستگاه‌های داخل قوّه‌ی مجریّه باید به طور کامل به هم متّصل باشند، همکاری کنند؛ هم سه قوّه در کنار هم و نیروهای مسلّح در کنار اینها، با هم همکاری کنند. شرط اول، انسجام است». شاید امروز انسجام و همدلی و عزم، پربسامدترین مفهوم جاری در حسینیه است. از آیات ابتدایی قرائت شده تا سخنرانی رئیس‌جمهور و حالا در فرمایشات رهبر انقلاب. با یک چشم چرخاندن ساده، این مفهوم حتی در ظاهر مراسم هم به چشم می‌آید. مسئولانی از گروه‌های متنوع که در بعضی مسائل اختلاف نظر کامل با یکدیگر دارند، اینجا زانو به زانوی هم پای سخنان رهبر انقلاب نشسته‌اند. روحانیون و مسئولان شیعه و سنی. سرداران سپاه و امیران ارتش. سیاسیون اصلاح‌طلب و اصولگرا. همه و همه زیر سقف یک حسینیه!

در ادامه اما، حسینیه نمایشگاه ظرفیت‌های ملی شد انگار! رهبر انقلاب، جمع مسئولان کشور را که جمع دیدند، شروع به تبیین توانمندی‌های بی‌نظیر کشور برای آن‌ها کردند. «یکی از ظرفیّتهای ما عمدتاً جوانهای ما هستند که واقعاً گاهی کارهایی انجام میدهند که انسان حیرت میکند». «یکی منابع طبیعی ما است. منابع طبیعی ما جزو برترین و غنی‌ترین منابع طبیعی دنیا است» «ظرفیّت سوّم هم پیشرفت در علم و فنّاوری است». گویی آقا می‌خواهند در میان زمزمه‌های خارجی پیشنهاد‌دهنده توافق‌های ذلیلانه، توانمندی‌های مغفول داخلی را به مسئولان یادآوری کنند. بعد از این آقا گریزی هم به مسئله مذاکره زدند. این روزها دوباره مسئله مذاکره و توافق با بعضی کشورها بر سر زبان‌ها افتاده و بعضی مقامات خارجی، شروع به پیغام و پسغام فرستادن کرده‌اند. رهبر انقلاب هوشمندانه و به موقع با یادآوری تجربه تلخ تاریخی ملّت ایران از مذاکرات فرمودند: «شما میگویید ایران به تعهّدات خودش در برجام عمل نکرده؛ خیلی خب، شما به تعهّدات خودتان در برجام عمل کردید؟... بالاخره بی‌چشم‌و‌رویی هم یک حدّی دارد؛ آدم خودش به تعهّدش عمل نکند، بعد به طرف [مقابل] بگوید: چرا به تعهّدت عمل نمیکنی» صدای خنده حضار بلند می‌شود.

باران که شدی مپرس اینجا سر کیست!

سخنرانی آقا که تمام می‌شود هنوز بیست دقیقه‌ای تا اذان داریم. صف‌های نمازگزارها زانو به زانوی هم مرتب می‌شود. جمعیت مثل دانه‌های تسبیح کنار هم منظم می‌شود. بعضی برای تجدید وضو به دالان ورودی حسینیه می‌روند. حالا با بلندشدن همهمه‌ی چیدن سفره ساده افطار، خدا به داد روزه‌داران صف‌های آخر حسینیه برسد! در صف ابتدایی حسینیه اما، رهبر انقلاب، رو به صف‌اول نشستگان مجلس برگشته‌اند و مشغول گفت‌وگویی گرم و صمیمی با مسئولین‌اند. دوستانه؛ پدرانه؛ رهبرانه.

الله‌اکبر موذن کهنسال حسینیه که بلند می‌شود، حالا همه مرتب و شانه‌به‌شانه آماده نماز می‌شوند. آقا تکبیرةالاحرام می‌گویند به طلیعه نماز. الله‌اکبر! بعد از نماز صف‌ها کم‌کم متراکم می‌شود. عوامل حسینیه، با روی گشاده مهمان‌ها را به سمت سفره‌های افطار فرامی‌خوانند.

درحال رفتن به سمت سفره‌ افطار، نماینده مجلسی که کنارم نشسته بود به مردی که لباس سفید و بلند بلوچی بر تن دارد، میگوید «فردا شما و همه دوستان فراکسیون اهل سنت افطار را مهمان ما باشید» توی دلم کله‌قند آب می‌شود از اینکه انسجام و همدلی که رهبر انقلاب به آن توصیه کردند، اینطور بین شیعه و سنی جاری است. میهمان‌ها، نان و پنیر و سبزی افطار را که می‌خورند، چایی خورده نخورده از هم خداحافظی می‌کنند.

از زیر سقف حسینه که وارد محوطه می‌شویم، هوا تاریک شده و باران غیرمنتظره‌ای با شدت و حدّت درحال باریدن است. برخی از کفشداری پلاستیک دسته دار گرفته و چتر روی سرشان کرده‌اند و دوان دوان می‌روند تا به ماشین خود برسند. برخی هم تن به باران سپرده‌اند و آرام و به سختی از این میهمانی دلنشین، دل می‌کنند و دور می‌شوند. زیر آسمان درحال بارش؛ در تلألو هلال رمضان که دعا به اجابت نزدیک‌تر است، زیر لب از خدا می‌خواهم که وحدت و همدلی امروز میهمانان را در قلب مسئولین و مردم استوارتر کند. دیدار به پایان رسید و همه رفتند اما رسالت بزرگ میهمانان هنوز تا رسیدن به قله‌ها ادامه خواهد داشت!

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها