این هفته پرونده ناپدید شدن جنجالی کودکان را بررسی کردیم

کوچولوهای خبرساز ۱۴۰۳

خبر مفقودی‌کودکان تقریبا پای ثابت اخبار صفحه حوادث روزنامه‌ها و از آن دست خبرهایی است که همیشه حساسیت پلیس و مردم را به همراه دارد. برخی ازکودکان پس از اعلام مفقودی، با جست‌وجوی گسترده توسط پلیس و مردم پس از چند روز به آغوش خانواده‌های‌شان بازگشتند، اما ماجرای برخی دیگر به دلیل ناپدید شدن در طبیعت یا قتل توسط دیگران پایان خوشی نداشته و پرونده‌شان با تلخی بسته شده است. در سال ۱۴۰۳ نیز تعدادی از کودکان با این شرایط مواجه بودند که در ادامه گزارش، به برخی از این موارد اشاره می‌کنیم.
خبر مفقودی‌کودکان تقریبا پای ثابت اخبار صفحه حوادث روزنامه‌ها و از آن دست خبرهایی است که همیشه حساسیت پلیس و مردم را به همراه دارد. برخی ازکودکان پس از اعلام مفقودی، با جست‌وجوی گسترده توسط پلیس و مردم پس از چند روز به آغوش خانواده‌های‌شان بازگشتند، اما ماجرای برخی دیگر به دلیل ناپدید شدن در طبیعت یا قتل توسط دیگران پایان خوشی نداشته و پرونده‌شان با تلخی بسته شده است. در سال ۱۴۰۳ نیز تعدادی از کودکان با این شرایط مواجه بودند که در ادامه گزارش، به برخی از این موارد اشاره می‌کنیم.
کد خبر: ۱۴۹۵۷۷۰
نویسنده لیلا حسین‌زاده - گروه تپش
 
قتل آی‌نور ۳ ساله در الیگودرز
پنجشنبه ۱۸ مردادماه خانواده آی‌نور نظری ساکن روستای ده‌سفید حاج‌درویش شهرستان الیگودرز، مفقودی دختر بچه خود را به پلیس، هلال‌احمر و بخشداری اطلاع دادند که بلافاصله عملیات جست‌وجو آغاز شد اما هیچ نتیجه‌ای نداشت. شش روز پس از اعلام مفقودی، جسد آی‌نور کوچولو از چاه فاضلاب خانه یکی از اهالی روستا بیرون کشیده شد. با گذشت سه روز از کشف جسد و تنگ‌تر شدن حلقه تحقیق، پلیس چهار مظنون را دستگیر کرد که یکی از مظنونان‌ که زنی میانسال بود، عاقبت به قتل آی نور کوچولو اعتراف‌ می‌کند. بنا بر اعترافات این زن، اوبه طمع سرقت گوشواره‌های طلا، آی‌نور را در آغوش‌ می‌گیرد و برای این‌که جیغ نزند، دستش را روی دهان دختربچه می‌گذارد. او پس از خارج ‌کردن گوشواره‌ها از گوش، جسد آی‌نور را که در اثر خفگی به قتل رسیده بود ابتدا در انبار کاه خانه خود پنهان می‌کند و بعد برای منحرف‌ کردن مسیر تحقیقات دمپایی‌های دختربچه را به صحرا می‌برد تا خود را از جست‌وجو کنندگان جا بزند وکسی به اوشک نکند. درنهایت هم جسد دختر بچه را داخل چاه می‌اندازد.

سرنوشت نامعلوم ۲ کودک 
تیرماه امسال هم کودک ۹ ساله‌ای به نام امیرحمزه فولادی در نزدیکی روستای کهیری سیستان و بلوچستان مفقود شد اما با وجود جست‌وجو‌های گسترده هیچ رد و نشانی از او پیدا نشد. روز حادثه، امیرحمزه و پسرعموی ۱۲ساله‌اش از خانه خارج شدند تا به روستای کهیری بروند، اما در نزدیکی روستا امیرحمزه که خسته شده بود از پسرعمویش می‌خواهد به روستا برود و یکی از اعضای فامیل را دنبال او بفرستد. دقایقی بعد وقتی اهالی روستا به دنبال امیرحمزه رفتند، درحاشیه جاده روستا نبود. جست‌وجوها برای یافتن او آغاز شد اما تاکنون هیچ رد و نشانی از پسر بچه پیدا نشده است.به‌جز امیرحمزه از سرنوشت دو کودک مفقودی دیگر هم که امسال و در آبان ماه ناپدید شدند،هنوز خبری نیست. حیدر روز۲۶مهرماه مفقود شد.اهالی روستای کلاته‌ تربت جام با اطلاع از مفقودی حیدر، جست‌وجوبرای یافتن اوراآغازکردند اما اثری از پسربچه نبود.روزحادثه حیدرهمراه برادر هفت ساله‌اش و تعدادی از کودکان روستا در خانه همسایه مشغول بازی بودند که تصمیم‌گرفتند برای آب‌تنی به استخری کوچکی بروند. به دلیل ‌کوچک بودن حیدر‌، او را روی تراکتور خراب همسایه درحیاط ‌گذاشتند و بعد به استخر رفتند. بعد از یک ساعت وقتی به روستا برگشتند تا حیدر را به خانه ببرند متوجه مفقودی او شدند. خبر به‌گوش پدرومادر حیدر رسید و پس از آن پلیس، هلال‌احمر و نیروهای هنگ مرزبانی جست‌وجوها را آغاز کردند، اما ردی از او به دست نیامد. هنوز هیچ ردی از حیدر پیدا نشده است. 

قتل فاطمه زهرا ۷ ساله 
یکی دیگر از کودکانی که خبر مفقودی‌اش در شبکه‌های مجازی سروصدای زیادی به پا کرد، خبر گم شدن فاطمه زهرای هفت ساله در استان البرز بود که واکنش‌های زیاد مردم را به دنبال داشت. با اعلام خبر، تیمی از کارآگاهان اداره مبارزه با جرائم جنایی پلیس آگاهی استان بررسی موضوع را در دستور کار خود قرار دادند.درحالی‌که پدر فاطمه زهرا بیقرار سرنوشت دخترش بود، کارآگاهان در همان ساعت اولیه با انجام اقدامات میدانی متوجه شدند یکی ازهمسایگان که زنی ۳۵ ساله است، با برنامه قبلی از سوار شدن دخترک به سرویس مدرسه جلوگیری کرده و او را با خودروی خود به مکان نامعلومی برده است. پدر فاطمه زهرا گفته بود این زن همسایه از مدت‌ها قبل رفتار مشکوکی داشت وروزهای قبل نیز به مادر فاطمه زهرا اصرار کرده بود اجازه دهد ساعتی با دخترش تنها باشد. جست‌وجوهای پلیس گرچه در نهایت به نتیجه رسید، اما حامل خبر خوبی نبود. زن همسایه که در بازداشت و درجریان بازجویی‌ها حاضربه همکاری نبود، اما درتحقیقات تکمیلی کارآگاهان سرانجام لب به اعتراف گشود و گفت به دلیل اختلاف و کینه‌ای که در قلبش داشته، کودک را ربوده و با انتقال به بیابان‌های اطراف ساوجبلاغ به قتل رسانده است.

ناپدید شدن هلنا سادات         
یکی دیگر از کودکانی‌که خبر مفقودی‌اش منتشر شد، هلناسادات احمدی اهل اصفهان بود که ۱۰ خردادماه امسال خبر گم شدنش در فضای مجازی پیچید. آن روز هلنا با خانواده‌ برای تفریح به پارک ناژوان رفته بود که برای دقایقی از خانواده دور شد تا هیزم جمع کند. با طولانی شدن زمان بازگشت او‌، جست‌وجو برای یافتن آغاز شد، اما وقتی خانواده هیچ ردی از او پیدا نکرد از پلیس کمک خواست، اما فایده‌ای نداشت. آنها این بار عکس‌های هلنا را در فضای مجازی منتشر کردند و از مردم برای یافتن او کمک خواستند که باز هم بی‌نتیجه بود. درحالی‌که جست‌وجوها ادامه داشت، بحث آدم‌ربایی مطرح شد و تنها مظنون پرونده هم کسی نبود جز یکی از بستگان هلنا که از مدتی پیش با خانواده او درگیر اختلاف شده و بارها آنها را تهدید کرده بود. این مرد دستگیر شد اما منکر اطلاع از سرنوشت دختر بچه شد.

کشف جسد دختر ۳.۵ساله در کرمان          
شهریور ۱۴۰۳ خبرمفقود شدن دختربچه سه ونیم ساله‌ای درشهرستان ریگان استان کرمان، لرزه به اندام بسیاری از خانواده‌هایی انداخت که خود کودک داشتند و می‌دانستند والدین این دختربچه متحمل چه رنج و دردی می‌شوند. روز حادثه، خانواده این دختربچه برای انجام کارهای کشاورزی به باغ رفته بودند و این کودک برای بازی با دو کودک همسن و سال خود نزدیک رودخانه رفت. آن دو کودک که از او بزرگتر بودند به خانه برگشتند، اما از دختربچه خبری نبود. آنها مدتی اطراف رودخانه و روستا را جست‌وجو کردند، اما وقتی نتیجه نگرفتند با بخشداری رحمت‌آباد تماس گرفتند و اعلام‌ کردند دختربچه‌ای در روستای اکبرآباد ده‌رضا مفقود شده است. با اعلام خبر، خیلی زود هلال‌احمر شهرستان ریگان و نیروهای امداد و نجات جمعیت هلال‌احمر فهرج، ریگان، نرماشیر و همچنین سه قلاده سگ زنده‌یاب به منطقه اعزام شدند و جست‌وجوها ادامه داشت تا این‌که پس از ۲۴ ساعت با کمک یکی از اهالی، جسد بی‌جان دختربچه پیدا شد. پس از بررسی‌ها مشخص شد این دختربچه پس از حدود ۲۰ کیلومتر پیاده‌روی، در نتیجه گرما و طوفان و در همان روز اول مفقودی جان خود را از دست داده است.

مفقودی و مرگ مجیب ۱۲ ساله           
مهرماه امسال نیز کودک دیگری به نام مجیب ۹ ساله اهل نیکشهر استان سیستان و بلوچستان مفقود شد. خبر مفقودی او را معلم مدرسه مجیب در تماس با اهالی روستای محل زندگی این دانش‌آموز اعلام کرد. به گفته معلم، آنها پس از تمام شدن کلاس‌ها برای چیدن خرمای وحشی و کنار به کوه‌های اطراف روستا رفته بودند، اما ساعاتی بعد متوجه غیبت مجیب شدند. با آغاز جست‌وجوها و نیز پیدا نشدن هیچی سرنخی از او و گذشت ۳۰ ساعت، اهالی از هلال‌احمر درخواست کمک کردند که پنج تیم عملیاتی جست‌وجو را از نیکشهر تا منطقه تلنگ آغاز کردند. خانواده مجیب نیز پا به پای اهالی و امدادگران همه جا را دنبال مجیب گشتند، اما پس از سه روز جست‌وجو ناامید به روستا بازگشتند. روز چهارم معمای مفقودی مجیب حل شد و درحالی‌که خانواده مجیب امیدوار بودند پسرشان را زنده پیدا کنند، اما مردم محلی و نیروهای هلال‌احمر در ارتفاعات صخره‌ای جسد مجیب را پیدا کردند. بر اساس بررسی‌های اولیه، مجیب پس از گم‌کردن راه به سمت ارتفاعات صخره‌ای می‌رود اما در اثر سقوط از صخره جانش را از دست می‌دهد.

قتل دختر۱۱ ساله اوتیسمی در اصفهان            
دوشنبه سوم اردیبهشت خبر مفقودی دختر اصفهانی ۱۱ساله مبتلا به اوتیسم در فضای مجازی منتشر شد. پس از اعلام خبر، کاربران زیادی تلاش‌های خود را برای یافتن این دختربچه آغاز کردند. در حالی که جست‌وجوها برای یافتن دیانا ادامه داشت، ناگهان رئیس پلیس آگاهی استان اصفهان راز قتل این دختر را افشا کرد. خبری که حیرت اهالی و کاربران را به دنبال داشت. پرسش اصلی این بود که چه کسی او را به قتل رسانده است. به گفته رئیس پلیس آگاهی اصفهان، با بررسی‌های تخصصی کارآگاهان اداره مبارزه با جرایم جنایی این استان و مواجهه با تناقض‌گویی‌های مادر این دختربچه، پرده از راز قتل او برداشته شد. قاتل کسی نبود جز مادر دیانا. او در اعترافات خود گفت: «‌روز حادثه دخترم را به یک باغ متروکه خارج از شهر بردم و پس از وارد کردن چند ضربه چاقو، جنازه‌اش را آتش زده و ازمحل متواری شدم و سپس با مراجعه به پلیس، مفقودی‌اش را اعلام اما پس از مدتی توسط پلیس دستگیر شدم.»

فرار از اسارتگاه           
مفقود شدن ثنا در جنوب تهران هم آبان ماه خبرساز شد. وقتی او برای خرید خوراکی از خانه‌شان در خیابان شوش تهران بیرون رفت، ناپدید شد. پدر و مادر ثنا سال‌ها قبل از هم جدا شده بودند و پدر ثنا او را به خانه‌ای در محله شوش تهران برده بود. او روز حادثه و تلفنی از طریق همسر سابقش متوجه مفقود شدن ثنا شد. جست‌وجوها برای یافتن ثنا ادامه داشت تا این‌که او بعد از یک هفته به خانه برگشت. مادر ثنا بعد از فرار دخترش از اسارتگاه آدم‌ربایان گفت: با دخترم که حرف زدم، متوجه شدم همان روز که برای خرید خوراکی ازخانه بیرون رفته، خودروی پرایدی به اونزدیک شده و مقابل پایش توقف کرده است. از سرنشینان آن که دو مرد و دو زن بودند یکی به نام فرشته از خودرو پیاده ‌شده و نزد او آمده و گفته اگر با وی برود، برایش خوراکی می‌خرد. دخترم خواست فرار کند که آن زن دست بچه‌ام و جلوی دهانش را می‌گیرد تا سروصدا نکند. بعد هم به زور او را در خودرو می‌اندازد و متواری می‌شوند. داخل خودرو چشم دخترم را می‌بندند و با خود به مکان نامعلومی می‌برند. ثنا یک روز نزد آنها بود و بعد او را به خانه‌ای حوالی شوش می‌برند و تحویل یک زن و مرد که از محل رفته‌اند، می‌دهند. التماس و گریه دخترم برای رهایی‌اش، بی‌فایده بود. آن زن و مرد که فرزندی نداشتند دخترم یک ماه نزد خود نگه می‌دارند. حتی چند بار هم دخترم می‌خواسته از خانه فرار کند که کتکش زده‌ بودند و او تا ساعت‌ها گریه می‌کرد. روز آخر، دخترم کبریت را روی کپسول گاز می‌اندازد و هنگامی که آن زن و مرد مشغول خاموش کردن آتش بودند، فرار می‌کند.


newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
ربع قرن با رادیو جوان

با وحید اسدی، مدیر رادیو جوان درباره رویکرد‌های جدید این رادیو در ۲۸ سالگی تأسیس آن گفتگو کردیم

ربع قرن با رادیو جوان

نیازمندی ها